با این شهید عزیز در دوران طلبگی اردوی جنوب رفتیم در بازگشت از کاروان جدا شدیم و به پیشنهاد ایشان به قم رفتیم و هنگام بازگشت به تهران باز به پیشنهاد ایشان به مشهد رفتیم او عاشق اهل بیت ع بود انشاءالله شفاعت او شامل حال همه ما بشود.
خوشا به حال تویی که کنار جانانی
بدا به حال منی که اسیر زندانم
تو در سعادت محضی،تویی که میخندی
منی که بندِ گناهم،منی که گریانم
تو درحریم حسینی و زینبی هستی
منی که مانده به ایران و جلد تهرانم
تو که شهید دمشقی و مثلِ عباسی
منی که اهل شعارم،عمل نمیدانم
تو که مسافر اوجی در آسمان هستی
منی که روی زمینم، غمین و نالانم
تویی که فصل بهاری،تویی که بارانی
منی که خاکِ سیاهم،گدای بارانم
خوشا به حالِ تو ای ماه،ماهِ زیبا رو
عنایتی به دلم کن فقیر احسانم
تو را به جان ابالفضل رو سفیدم کن
دعا برای دلم کن،پر از امیدم کن
تو مثل حر و زهیری مثالِ عباسی
سپر برای حرم های آلِ زهرایی
تو اوجِ درک و شعوری، تمام ایمانی
جهان به پیشِ تو قطره ست،مثل دریایی
تو با گذشتنِ از خود محافظ دینی
تو منتهای خیالِ تمامِ دنیایی
تو سرفراز و رفیعی تو اوج ایثاری
نه اینکه مالِ زمینی،تو اهل بالایی
نگاه حضرت حیدر به رزمِ تو حالا
تویی که شاملِ مهرِ نگاه مولایی
تو را حسینِ علی دیده و تورا خوانده
که تو شهید حفاظت زِ دختِ آقایی
تو نور شهرِ دمشقی و ماه خون رنگی
تو افتخار حسینی و ماهِ زهرایی
تو روشنیِ جهانی در آسمان هستی
تو در نهایت عشقی تو بیکران هستی
عزیزِ حضرت زهرا،نواده ی آرش
کمان بگیر و جهان را به نعره بلوا کن
سفر به خیر مسافر خدا نگهدارت
کنار قبر رقیه مرا هم انشا کن
تو در پناه حسینی،کنارِ عباسی
بیا کنار حسین جان تو یادی از ما کن
میان روضه ی خود در زمان بی تابی
دعا برایِ دلِ بی کفایتِ ما کن
کمی برایِ دلِ من دعا کن ای مهتاب
وَ کاسه ی مسی ام را به زر مطلّا کن
برایِ حالِ غریبان دعا کنی خوب است
تو چشمِ پر گنهم را دوباره دریا کن
به حکم نام رقیه به نام زینب جان
تو حکم عاشقی ام را بگیر و امضا کن
حاج محمد پور هنگ ، حالا شدی کبوتر حرم امام رضا ، روی دستها داری پرواز می کنی هم توی حرم امام رضا هم حرم امام حسین ، حالا دیگه آروم بخواب . شهادتت مبارک .
خدایش بیامرزاد...
ايشون دو تا دختر دو قلوی 16 ماهه دارن،براشون دعا کنید...
دمت گرم
خدایا ریشه ی ظلم و ستم روبکن وایران و ایرانی رو سربلند کن.روحش شاد خیلی مرد بود
رفیق دیدار به قیامت
روحش شاد ویادت گرامی
بسیجی واقعی و داوطلب بود
انشاء اله سر سفره با کرامت اهلبیت ع مهمان باشه .بالاخره همه انسانها طعم مرگ را خواهند چشید خوشا به حال کسانی که مرگشون شهادت در راه خداست.
با این شهید عزیز در دوران طلبگی اردوی جنوب رفتیم در بازگشت از کاروان جدا شدیم و به پیشنهاد ایشان به قم رفتیم و هنگام بازگشت به تهران باز به پیشنهاد ایشان به مشهد رفتیم او عاشق اهل بیت ع بود انشاءالله شفاعت او شامل حال همه ما بشود.
خوش به حال مدافعان حرم عشق را در عمل نشان دادند
تا بفهمیم یوسف زهرا عاشقی جان نثار میخواهد
خوش به حال مدافعان حرم
پر کشیدند از میان حرم
بین سجده میان سرخیِ خون
آرمیدند با اذان حرم
لک لبیک یاحسین گفتند
در حریم نوادگانِ حرم
مثل عباس با قدی رعنا
شده بودند پاسبان حرم
چه قَدَر عاشقانه جان دادند
در رهِ دوست، عاشقان حرم
روی سنگ مزارشان باید
بنویسند خادمان حرم
کم نشد از سرِ یکایکشان
سایه ی لطف عمه جان حرم
پرچم یاحسین را دادند
اربعین دست زایران حرم
وای بر ما که بالمان بسته است
ما کجا و کبوتران حرم
هر چه شد عاقبت که جا ماندیم
نزدیم پر در آسمان حرم
ما که مُردیم، ایهاالارباب
پس نیامد چرا زمان حرم
یادم آمد فرار می کردند
از دل خیمه دختران حرم
آه، شیطان دوباره آمد و زد
تازیانه به حوریان حرم
شمر و خولی، دوباره افتادند
بی عمو، نیمه شب به جان حرم
خوشا به حال تویی که کنار جانانی
بدا به حال منی که اسیر زندانم
تو در سعادت محضی،تویی که میخندی
منی که بندِ گناهم،منی که گریانم
تو درحریم حسینی و زینبی هستی
منی که مانده به ایران و جلد تهرانم
تو که شهید دمشقی و مثلِ عباسی
منی که اهل شعارم،عمل نمیدانم
تو که مسافر اوجی در آسمان هستی
منی که روی زمینم، غمین و نالانم
تویی که فصل بهاری،تویی که بارانی
منی که خاکِ سیاهم،گدای بارانم
خوشا به حالِ تو ای ماه،ماهِ زیبا رو
عنایتی به دلم کن فقیر احسانم
تو را به جان ابالفضل رو سفیدم کن
دعا برای دلم کن،پر از امیدم کن
تو مثل حر و زهیری مثالِ عباسی
سپر برای حرم های آلِ زهرایی
تو اوجِ درک و شعوری، تمام ایمانی
جهان به پیشِ تو قطره ست،مثل دریایی
تو با گذشتنِ از خود محافظ دینی
تو منتهای خیالِ تمامِ دنیایی
تو سرفراز و رفیعی تو اوج ایثاری
نه اینکه مالِ زمینی،تو اهل بالایی
نگاه حضرت حیدر به رزمِ تو حالا
تویی که شاملِ مهرِ نگاه مولایی
تو را حسینِ علی دیده و تورا خوانده
که تو شهید حفاظت زِ دختِ آقایی
تو نور شهرِ دمشقی و ماه خون رنگی
تو افتخار حسینی و ماهِ زهرایی
تو روشنیِ جهانی در آسمان هستی
تو در نهایت عشقی تو بیکران هستی
عزیزِ حضرت زهرا،نواده ی آرش
کمان بگیر و جهان را به نعره بلوا کن
سفر به خیر مسافر خدا نگهدارت
کنار قبر رقیه مرا هم انشا کن
تو در پناه حسینی،کنارِ عباسی
بیا کنار حسین جان تو یادی از ما کن
میان روضه ی خود در زمان بی تابی
دعا برایِ دلِ بی کفایتِ ما کن
کمی برایِ دلِ من دعا کن ای مهتاب
وَ کاسه ی مسی ام را به زر مطلّا کن
برایِ حالِ غریبان دعا کنی خوب است
تو چشمِ پر گنهم را دوباره دریا کن
به حکم نام رقیه به نام زینب جان
تو حکم عاشقی ام را بگیر و امضا کن
حاج محمد پور هنگ ، حالا شدی کبوتر حرم امام رضا ، روی دستها داری پرواز می کنی هم توی حرم امام رضا هم حرم امام حسین ، حالا دیگه آروم بخواب . شهادتت مبارک .