به قلم دکتر حسن بیارجمندی؛
بی بصیرتی و ورطه مارپیچ مرگ/ نگاهی به شکل گیری آسیاب مورچه ها در فتنه ها
گروهی از مورچههای سرباز، که نابینا(بی بصیرت) می شوند، از کلونی اصلی جدا شده و مسیری که پیام دهنده یا فرومون نشان می دهد را گم می کنند و بصورت کورکورانه اقدام به همراهی کردن از هم می کنند
حسن بیارجمندی دانشجوی دکتری حقوق بین الملل و حقوق اروپایی، در مصاحبه اختصاصی با گلستان24، ضمن توضیح آسیاب مورچه ها یا مارپیچ مرگ، بی بصیرتی را به آن تشبیه کرده و نوشت:
« بصیرت یا آگاهی همانطور که بعنوان مولفه اصلی جمعیت واجد قدرت از عناصر متغییر ژئوپولیتک محسوب می شود ؛ در نقطه مقابل آن نیز بی بصیرتی یا نا آگاهی، خود نقطه ضعف بزرگی برای یک جامعه در معرض انواع تهدیدات سخت و نرم است . چرا که در چنین فضایی انحرافات ،لغزش ها و ریزش ها شکل می گیرد و بخش و یا بخش هایی از اداره امور آن جامعه به تباهی کشانده می شود و سایر بخش ها را تحت تاثیر تباهی خود قرار می دهد.
جامعه یا جریانی که دارای بصیرت است هم حق را می شناسد و هم صاحب حق و ازینرو در حمایت از آنها در زمان مناسب و به موقع دریغ نمی ورزد و در غیر اینصورت از مسیر حق و حمایت از آن با این بی بصیریتی خارج و به ورطه هولناک و گردونه باطل افتاده و مرگ معنوی و مادی خود را رقم می زنند.
این امر بسیار شبیه پدیده آسیاب مورچههاست که در آن گروهی از مورچههای سرباز، که نابینا(بی بصیرت) می شوند، از کلونی اصلی جدا شده و مسیری که پیام دهنده یا فرومون نشان می دهد را گم می کنند و بصورت کورکورانه اقدام به همراهی کردن از هم می کنند ؛بنحوی که براثر آن گردونه ای چرخان همانند یک گرداب ایجاد می شود و مورچهها در نهایت در آن غرق و دچار مرگ دسته جمعی می شوند.
آسیاب مورچهها که به مارپیچ مرگ هم نیز شهرت دارد؛ در واقع یک روند انحرافی جانبی خودسازماندهی شوندهی بخشی از یک کلونی میباشد. هر مورچه نابینا، مورچهی نابینای جلویی خود را دنبال و تا زمانی که با مانعی مواجه نشود این دور باطل را ادامه میدهد و بدین نحو آسیاب مورچهها شکل می گیرد.
آسیاب مورچهها اولین بار توسط ویلیام بیب در سال ۱۹۲۱ تشریح شد زمانیکه وی یک چرخهی ۳۶۰ متری از مورچهها را مشاهده کرد که در حال چرخیدن بودند و حدود ۲٫۵ ساعت طول میکشید که هر مورچه یک دور بزند. چنین فرآیندی در بیدهای اجتماعی و ماهیها نیز مشاهده شده است.»
ارسال نظر