بررسی محتوایی روزنامه های یکشنبه:
علیخانی بغض کرد، رامبد خندید
دیدار رهبر معظم انقلاب با هزاران تن از اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه های سراسر کشور و تاکید بر پیشرفت علمی، مورد توجه اکثر روزنامه های کشور قرار گرفته است.
به گزارش گلستان 24، تب هسته ای همچنان بالاست و تحولات آن نیز مورد رصد تمامی روزنامه صبح یکشنبه قرار گرفته و هر یک باتوجه به سیاست کاری روزنامه، تیتر هسته ای خود را در میان خوشبینی و بدبینی انتخاب کرده اند. از سوی دیگر، اظهارات احمدی نژاد در مراسم افطار با مسئولان و همراهانش در دولت قبل، روزنامه های اصلاح طلب را به تکاپو واداشته تا از آن گزارشی تهیه کنند.
گام آخر توافق نهایی/ روحانی بهنام ما و به کام دیگران شد
روزنامه اصلاح طلب آرمان، گزارش خود از روزهای پایانی مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 را با تیتر "گام آخر توافق نهایی" کار کرده است: کار از هفته و روز و ساعت گذشته و سخن از لحظهها و جرقههاست. پرونده قطور مذاکرات هستهای اکنون ورق خورده و به برگ آخر رسیده، به جایی که باید تصمیمهای سرنوشتساز آخرین سطر این منظومه را تکمیل و راه پرفراز و نشیب رفته شده را به نقطه غایی و نهایی رهنمون کند. روز هشتم مذاکرات مرحله نهایی در سکوتی عجیب و غیرمنتظره سپری شد، سکوتی که میتوان آن را ملهم از چند نکته دانست. آرامش قبل از طوفان نزدیکترین تعبیر این سکوت میتواند باشد، پیامها از پایتختها رد و بدل شده، چانهزنیهای نهایی همه چیز را در شرف تکوین قرارداده و همه چیز موکول به آخرین بازگشت وزرای خارجه شده تا از پرده نهایی پس از چانهزنیهای انتهایی رونمایی شود. دیدار چندساعته و بیسابقه ارنست مونیز وزیر انرژی ایالات متحده و علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی موید همین معناست و از طرف دیگر نهمین دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا نیز در همین راستا میتواند راهگشا باشد. اظهارات و دیدارهای یوکیو آمانو نیز نشان دهنده آن است که طرفین در موضوع حساس و خطیر پیامدی و نیز بازرسیهای آژانس به سرفصلهای مشترک و راهکارهای مبتنی بر فهم متقابل رسیدهاند و از آنجا که گفته میشود درخصوص فرآیند لغو تحریمها طرفین به چارچوبهای مورد توافقی رسیدهاند باید منتظر آغاز مذاکرات حساس امروز یکشنبه در وین شد و دید همانگونه که ظریف به طرف مقابل گوشزد کرده است، آنان بهجای فشار بالاخره در لحظات پایانی از ادعاهای خیالی دست کشیده و تن به پذیرش بازرسیهای متعارف و عبور از اهرم فشار تحریم و عدم اصرار بر بازگشت ناموزون تحریمها خواهند داد.
آرمان مهمترین نکته روز هشتم را مذاکرات فشرده صالحی و مونیز می داند: مهمترین وجه بارز مذاکرات روز هشتم اما چانهزنیهای سخت و فشرده بر سر مسائل فنی بود که در قالب جلسات چندین و چند ساعته میان مونیز و صالحی به منصهظهور رسید و از طرف دیگر در دیدار آمانو و ظریف نیز مسائل فنی و نحوه بازرسیها مورد چانهزنی قرار گرفت. در داخل نیز اظهارات جالب توجهی نسبت به مذاکرات شنیده شد و حمایت چهرهها و شخصیتهای عالی نظام از مذاکرهکنندگان هستهای در کارزار سخت هستهای نمود بارز و وجه غالب بود.
روزنامه آرمان مصاحبه ای با محمدرضا تاجیک، فعال اصلاح طلب صورت داده، وی در این مصاحبه تاکید می کند که دولت روحانی با شعارهایی که در تبلغاتش مطرح کرده انتظارات و توقعاتی را ایجاد ساخته که توان برآورده ساختن آن را ندارد: «در شرایطی که نمیتوان به آلترناتیوهای مطلوبتری اندیشید جریان اعتدال را مطلوبترین گزینه ممکن میدانم و اعتلا و امتداد و یا پویایی و مانایی آن را طلب میکنم. بنابراین، آنچه میگویم و نقدی که میکنم نیز، به انگیزه همین «طلب» است». از او میخواهم روحانی را سطر به سطر و کلمه به کلمه مانند کتابهایی که نوشته و مینویسد نقد و بررسی کند. قبول میکند، اما میتوان تردید را در چهرهاش فهمید که آیا باز هم «آنچه به جایی نمیرسد فریاد است؟» بهنظر من دولت اعتدال با شعارهای انتخاباتی خود سطحی از انتظار و افقی از تقاضا را در مردم ایجاد کرد که امکان و استعداد محققکردن آنان را ندارد. به بیان دیگر، اصحاب تصمیم و تدبیر جدید آرزوها و شعارها و ایدههایشان را رنگ واقعیت پنداشتند و عرصه نظر را همان عرصه عمل فرض کردند، غافل از آنکه راه ناهموار است و زیرش دامها و غافل از اینکه با این روش نمیتوان رفت تجریش. البته، فقدان گفتمان مشخص و مدون، ضعف همگونی و همپوشانی مشی و منشیِ دولتمردان، موزائیکی و مجمعالجزایری بودن ترکیب دولت و فهم اعتدال به مثابه جریانی نه این چپ و نه آن راست و هم این و هم آن، بر این گیجی و ابهام و سردرگمی افزوده است. .. آقای روحانی نیک واقف است که در جامعه امروز ما برخی جناحهای سیاسی، از خصلتِ بستارمندی و تصلب و تمامیتطلبی برخوردارند و رضایت خود را در رضایت دیگران تعریف نمیکنند، بلکه بر قامتِ رضایت خود جامهای «همگانی» و «تماممردمی» میپوشانند. ایشان همچنین نیک میداند که حتی رضایت ایشان و دولتش تا زمانی با رضایت این آدمیان اخترآسا که بر این باورند که جهان بر / در آنان میگردد و خود را همه فن حریف میدانند، انطباق نداشته باشد، پشیزی خریدار ندارد. بنابراین، ایشان و تیمش نباید اعتدال را در رویه متوازن و متساوی نسبت به جناحها تعریف کنند بلکه باید رایدهندگان به خود را برای رایدادنی دیگر مهیا کند.
در بخش های دیگر این مصاحبه می خوانیم: همانگونه که در پاسخم به سوال نخست مشخص است من معتقد به این ناهمراهی و نامهربانی( از سوی برخی از مدیران ایشان) هستم و سخت معتقدم که آقای روحانی برای حل این مشکل باید تدبیری بیندیشد. در ضمن ایشان باید نیمنگاهی هم به اطرافیان (تقریبا همهکاره خود) که بر تنور این تنهایی میدمند یا هیزمبیار آنند، داشته باشند. منظورم کسانی است که بیش از شخصیت خود شخصیت شدهاند و بیش از استعداد خود امکان یافتهاند و بیش از حد و حدود خود در امور دخالت میکنند. ..شرایط بعد از انتخابات همان شرایط «بهنام یکی به کام دیگری» شد و این دیگری بدون اینکه از هزینههای گوناگون یک دولت مستقر برخوردار شود، از مواهب آن نیک برخوردار شده است، و در همان حال نیز، دست به دعا باشد که «کاشکی شری به پا شود که خیر ما در آن باشد».چنانچه دولت اعتدال با دو برگ، یکی در دست سیاست خارجی و یکی از دست نهاده سیاست داخلی بهینه و موفق بازی نکند، آینده سخت و پرچالشی در انتظار آن است. نمیگویم لزوما چهارسال دولت اعتدال به هشت سال تبدیل نمیشود، چون این امر تابعی از علل و عوامل گوناگون ( از جمله شرایط انتخابات و آلترناتیوهای موجود) است، اما میگویم که در صورت تحقق چنین شرایطی، کلید از کلید و تدبیر از تدبیر و امید از امید تهی و ستانده خواهند شد و راه ناهموار دولت اعتدال را ناهموارتر خواهند کرد. در یک کلام بگویم فردای آقای روحانی و دولتش در گرو اراده امروز آنان است: اراده معطوف به ساختن این آینده. امیدوارم در ساختن آیندهای بهتر موفق باشند. در پاسخ به قسمت دوم پرسش شما، شاید باید اندکی بیشتر تحمل داشته باشیم و منتظر سالهای در راه و نقشهای هنوز نقاشینشده و هنوز بازینشده دولت اعتدال باشیم. تا کنون تاریخ هم مثل بسیاری از ما حیران است که باید چه جایگاهی را به این دولت اختصاص دهد.
حجت الاسلام ادیب، روحانی حاشیه ساز در مراسم افطاری رئیس جمهور، اظهارات احمدی نژاد در مراسم افطاری در ساختمان ولنجک را "ادعای بزرگ" نامیده و آن را به نقد کشیده است: رئیس دولتهای نهم و دهم پس از مدتها سکوت در مراسم ضیافت افطار با شماری از مسئولان دولتهای نهم و دهم بیان کرد که به طور مطلق هیچ برنامه و علاقهای برای فعالیتهای انتخاباتی ندارد. او همچنین در این مراسم عنوان کرد که «بنده و جمعی از دوستان پس از یک بررسی دقیق به این نتیجه رسیدهایم که در این مقطع از زمان، به جز بازخوانی و تبیین اندیشه حاکم بر انقلاب که همان اندیشه امام راحل، اسلام ناب و حقیقت توحید و عدالت است، هیچ مسئولیت و تکلیف دیگری نداریم.» در این مورد دو سوال پیش میآید که آیا هر کسی حق دارد به بازخوانی سخنان امام بپردازد و سوال دوم این است که آیا این گروه صلاحیت چنین کاری را دارند؟ در پاسخ به سوال اول باید گفت هر کسی حق دارد که اندیشههای امام را بازخوانی کند. مانند هر کتاب علمی و اندیشههای متفکران بزرگ میتوان به تفسیر و بازخوانی اندیشههای امام هم پرداخت. حتی افراد غیرایرانی هم میتوانند مطالعه کنند و به تحلیل در مورد گفتههای ایشان برسند. سازمان تنظیم و نشر آثار امام وجود دارد اما این سازمان تنها وظیفه نشر و تنظیم را عهدهدار است و نمیتوان دیگران را از تحلیل خود از آثار امام منع کرد. سوال دوم اهمیت خاصی پیدا میکند. در تحلیل سخنان امام مهم است که اطرافیان احمدینژاد چه تحلیلی خواهند داشت...ه نظر میرسد احمدینژاد مفسر خوبی برای سخنان امام نخواهد بود و این موضوع به تجربه و در طی سالهای گذشته اثبات شده است.
"برخی نمایندگان یارانه میگیرند!"؛ تیتر یکی از شنیده های آرمان است: شنیده شد که رئیس کمیسیون صنایع مجلس با بیان اینکه تاکنون یک ریال یارانه و کوپن دریافت نکردهام، گفت: برخی نمایندگان مجلس و مدیران همچنان یارانه میگیرند. به گزارش میزان، رجب رحمانی درخصوص حذف افراد ثروتمند از دریافت یارانه اظهار کرد: این به صورت قانون درآمده و باید اجرا شود. البته برخی افراد از جمله برخی نمایندگان که از دورههای گذشته شامل بودهاند باید حذف شوند. وی در پاسخ به اینکه آیا نمایندگان مجلس در لیست دریافت یارانه هستند، افزود: نمایندگانی که در دوره هشتم نیز حضور داشتهاند، اقدام به ثبت نام مجدد در طرح هدفمندی یارانه نکردهاند. وی ادامه داد: اما برخی از نمایندگانی که برای نخستینبار نماینده مجلس شدهاند، در لیست هدفمندی یارانهها هستند و همچنان یارانه میگیرند. رحمانی بیان کرد: نمایندگان باید از لیست دریافت حذف شوند و باید بهزودی قانون حذف یارانهبگیران ثروتمند اجرا شود.
حاشیهسازی و سیاستبازی شتاب علمی را کم کرده است/ «نه» بگویید، تروریست هستید!/ قاضی آمانو
روزنامه وطن امروز، بیانات رهبر معظم انقلاب را با تیتر " حاشیهسازی و سیاستبازی شتاب علمی را کم کرده است"، در صفحه نخست خود قرار داده است: حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب عصر دیروز در دیدار بیش از هزار نفر از استادان و اعضای هیأتهای علمی دانشگاههای سراسر کشور، نقش استادان را در تعلیم و تربیت نسلی پرتلاش، مؤمن و پیشرو، نقشی بیبدیل خواندند و با تأکید بر پرهیز از حاشیه سازی در محیطهای علمی افزودند: شتاب علمی کشور، به هیچ دلیلی، نباید کاهش یابد.ایشان با ابراز خرسندی از حضور 70 هزار عضو هیأت علمی در دانشگاهها افزودند: بخش اعظم این اساتید، «مؤمن، متدین و معتقد به مبانی انقلاب» هستند که این مسئله بسیار مهم، باعث افتخار کشور است. حضرت آیتالله خامنهای مسئولان وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و «بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» را به قدرشناسی از استادان مؤمن و انقلابی فراخواندند و افزودند: عناصری که از هجمه تبلیغات موذیانه و عمدتاً پنهان نمی هراسند و به ایفای وظایف مهم خود مشغولند، باید مورد توجه و تجلیل قرار گیرند.
در ادامه این گزارش خبری آمده است: ایشان، دستیابی ایران به رتبه 16 علمی جهان را نتیجه تلاشهای بی وقفه 10، 15 سال اخیر در دانشگاهها و مراکز علمی خواندند و افزودند: شتاب علمی شوق برانگیزی که این افتخار را نصیب ایران کرد، امروز کم شده است و مسئولان باید همّت مضاعف کنند که حرکت پیشرفت علمی از دور نیفتد و متناسب با نیاز کشور شتاب گیرد...ایشان به عنوان یکی از مصداقهای سیاست بازی در دانشگاهها، به حاشیهسازی درباره موضوع بورسیهها اشاره کردند و آن را از غلطترینکارهای چند سال اخیر دانستند. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: تحقیقات دقیق نشان می دهد مسأله بورسیهها، به آن شکلی که در روزنامه ها با آن بازی کردند نبود اما اگر هم بود باید از راههای قانونی امتیازاتی که عده ای بر خلاف قانون گرفته بودند لغو می شد نه اینکه سر و صدا و جنجال درست شود. رهبر انقلاب سیاست بازی را سم محیطهای علمی خواندند و با ابراز تأسف از اینکه در موضوع بورسیهها به عده ای ظلم شد افزودند: سمّی که در این موضوع به دانشگاهها تزریق شد از بینش فکری مبتنی بر سیاست کاری نشأت می گرفت و متأسفانه، هم خلاف قانون، هم خلاف تدبیر و هم خلاف اخلاق بود.
"«نه» بگویید، تروریست هستید!"، گزارش بین المللی وطن امروز از اوضاع آشفته اقتصادی و تنگنای ناشی از آن است: یونانیها امروز سنت دموکراسی را که خود پدیدآورنده آن هستند بهعنوان آخرین حربه در مقابل فشارهای خفهکننده بانکهای طلبکار خارجی از این کشور به کار میگیرند. 10 روز پیش مقامات یونانی پس از سر آمدن مهلت بازپرداخت بدهی 6/1میلیارد یورویی خود به صندوق بینالمللی پول مذاکرات را ترک کردند و آینده بحران را به دست رفراندومی سپردند که به اعتقاد آنها برای برگزاری آن در «مهد دموکراسی» نیازی به کسب مجوز از سوی وزرای دارایی اروپا نیست. اما در حالی که الکسیس تسیپراس، نخست وزیر یونان از یک هفته پیش با اعلان برگزاری همهپرسی آن را مایه همبستگی یونانیها درباره نحوه بازپرداخت بدهیهای 300 میلیارد یورویی خارجی و همچنین عامل وحدت رویه در ماندن یونان در اتحادیه دانسته بود، آنچه از فضای کشور در واپسین لحظات پیش از رایگیری عمومی یکشنبه بر میآید دوقطبی شدن جامعه میان 2 گروه «نه» و «آری» است. در روزهای اخیر خیابانهای آتن به اشغال 2 کمپ موافق و مخالف ماندن در اتحادیه اروپا درآمده که یکی پرچم NAI(آری) را بالا برده و دیگری پرچم OXI (نه) را تکان میدهند. دسته اول پرچم آبی اتحادیه اروپا را آتش میزنند و دسته دوم ستارههای اتحادیه را روی پس زمینه آبی و سفید پرچم یونان نقش کردهاند.
در ادامه این گزارش آمده: البته هشدارهای صندوق بینالمللی پول و مقامات اتحادیه همراه با جوسازی رسانههای غربی باعث شده بسیاری از یونانیها از عواقب «نه» گفتن به بسته پیشنهادی اروپا و احتمال جدا شدن از اتحادیه وحشت کنند. در آخرین مورد از این تبلیغات وحشتآفرین غربی، آنها یونانیان را تهدید کردهاند در صورت «نه» گفتن به شرایط وامدهندگان خارجی مثل تروریستها رفتار کردهاند و مصداق آن است که پولی را گرفته و با اعمال زور پس نمیدهند. در واکنش به چنین جوسازیهایی یانیس واروفاکیس، وزیر دارایی یونان دیروز به این تبلیغات از سوی رهبران اروپایی و بینالمللی اعتراض کرد. این وزیر که همیشه با موتور یا وسایط نقلیه عمومی در سطح شهر تردد میکند در گفتوگو با روزنامه الموندوی اسپانیا به شکایت از موضعگیریهای تحقیرآمیز اتحادیه و بویژه نمایندگان طلبکاران یعنی کمیسیون اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول در قبال یونان پرداخت. او به آخرین هجمه غربیها علیه یونانیها اشاره کرد که طوری با مردم کشورش برخورد میشود که انگار اگر در همهپرسی یکشنبه «نه» بگویند تروریست هستند!
روزنامه وطن امروز با مطلبی تحت عنوان "قاضی آمانو"، به گمانی زنی درباره اظهارات و تحولات بعدی نقش آژانس در پرونده هسته ای ایران پرداخته است: آمانو در اظهارات خود درباره PMD تاکید کرده است تا پایان سال میلادی گزارشی درباره این موضوع منتشر خواهد کرد. او همچنین گفت لغو تحریمها مشروط به اجرای مساله PMD است. به گزارش «وطن امروز»، این اظهارات آمانو حداقل حاوی 2 نکته است: 1- به نظر میرسد از نگاه مدیرکل آژانس، اجرای پروتکل الحاقی آنگونه که مورد مطالبه آمریکاییهاست، در دسترس است. وقتی مدیرکل آژانس تاکید میکند تا پایان سال گزارشی درباره موضوع PMD منتشر میکند، معنای آن این است که زیادهخواهیهای آمریکا در موضوع ابعاد نظامی احتمالی قابل اجراست بنابراین با این اظهارنظر آمانو، این احتمال که آژانس و آمریکا نسبت به اجرای مطالبات خود در قالب PMD اطمینانخاطر یافتهاند، گویا محقق شده است. 2- براساس اظهارات آمانو، شرط آمریکا برای برداشتن تحریمها، حل موضوع PMD است بنابراین تا PMD برای آمریکاییها حل نشود، موضوع برداشته شدن تحریمها صورت نخواهد گرفت. آمانو همچنین در اظهارات خود گفته است تا پایان سال (میلادی) گزارشی درباره PMD منتشر خواهد کرد.
در ادامه این تحلیل آمده: براساس این اظهارنظر آمانو قاعدتا: الف- در صورت انجام توافق برجام، «گام نخست» از سوی ایران برداشته خواهد شد و تا زمانی که گزارشی مطلوب آمریکا درباره PMD منتشر نشود، اقدام جدی برای برداشتن تحریمها صورت نخواهد گرفت و این موضوع خلاف خطوط قرمز ایران در مذاکرات هستهای و همچنین قانون الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای ملت است. ب- حداقل تا پایان سال میلادی، یعنی زمان ارائه گزارش آمانو، اقدام جدی برای برداشته شدن تحریمها صورت نخواهد گرفت ضمن اینکه در اظهارات آمانو به صورت صریح نیامده است که موضوع PMD تا پایان سال حل خواهد شد. بهعبارتی آمانو نگفته است گزارش او درباره PMD گزارشی است که این موضوع را برای همیشه خاتمه خواهد داد بنابراین نهتنها تا پایان سال جاری میلادی اقدامی جدی برای برداشته شدن تحریمها صورت نخواهد گرفت بلکه هیچ تضمینی نیز وجود ندارد که بگوید گزارش آمانو در پایان سال جاری میلادی، موضوع PMD را برای همیشه از سبد مطالبات و ادعاهای آمریکاییها علیه ایران حذف خواهد کرد، یعنی اینکه میتوان شرایطی را هم متصور بود که آژانس در گزارش پایان سال خود موضوع PMD را حل نکرده و در نتیجه تحریم نیز برداشته نشود. در مجموع در این حوزه نیز هم خطوط قرمز نظام و هم قانون الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای ملت نقض خواهد شد. ج- با این اظهارات آمانو کاملا مشخص شد که فرآیند برداشته شدن تحریمها علیه ایران منوط به نظر آژانس شده است و این موضوع نیز نقض صریح مواضع رسمی نظام در این حوزه است.
روحانی میتواند نقش هاشمی را در انتخابات ٧٦ بازی کند/ کمای هسته ای/ نوکیسه ها خطر آینده ایران/ مرگ؛ هدیه مرد عراقی به همسر ایرانی
روزنامه اصلاح طلب شرق، در مصاحبه با داوود فیرحی، استاد دانشگاه و فعال اصلاح طلب، به شرایط کنونی دولت روحانی پرداخته و فیرحی در این مصاحبه اذعان داشته که در صورت شکست روحانی در مذاکرات هسته ای، پروژه عبور از روحانی کلید خواهد خورد و همچنین عنوان داشته در هر دو صورت، شکست یا پیروزی، گفتمان اصلاح طلب پیروز خواهد بود. وی نقش دولت روحانی را به نقش دولت هاشمی در سال 76 توصیف کرده که می تواند زمینه ساز قدرت گیری دوباره اصلاح طلبان شود: دکتر داوود فیرحی در علوم سیاسی و بهویژه در حوزه نسبت دین و دولت، چهرهای شناخته شده است. این استاد اصلاحطلب دانشگاه تهران در گفتوگویی که بهمنظور تبیین جایگاه «دولت اعتدال» در قرائتهای فقهی و مقایسه اعتدال با اصلاحات داشتیم، از غیراصیلبودن اعتدال و اصالتهای گفتمان اصلاحات سخن گفت. فیرحی معتقد است اگر دولت روحانی کارویژه خود را بهدرستی انجام دهد، میتواند مانند هاشمی زمینه شکلگیری دولتی اصلاحطلب را فراهم کند و در این مسیر، موفقیت یا عدم موفقیت در مذاکرات، هر دو میتواند به سود مقوله گذار به اصلاحات باشد. گفتمانها همیشه آنطور که ما میبینیم مرزهای شفافی ندارند؛ اما بنابه تجربهای که ما در کشورمان داریم، همیشه بعد از یک جریان اعتدالی، بیشتر گرایش به توسعه سیاسی یا اصلاحات داشتیم، چون دولتهای ما همیشه مشکلاتی دارند و «دولتبودگی» آنها ضعیف است؛ پس دولتها نمیتوانند انتظارات مردم را کامل برآورده کنند. این وصف و نیز تجربهای که ما تاکنون داشتهایم، نشان میدهد چون دولتها ناتوان هستند و مردم این ناتوانی را به گفتمانها ارجاع میدهند، همیشه بعد از اعتدال، میلی عمومی به اصلاحات سیاسی دیده میشود؛ به دو دلیل، یکی اینکه خود گفتمان اعتدال شرایط و امکان قانونی برای حضور اصلاحطلبان را فراهم میکند. دوم اینکه، انتظار این است که دموکراتیکترشدن جامعه، بهتر است و افکارِعمومی بیشتر آن را پذیرا هستند. شما ببینید بعد از دولت آقای هاشمی، دولت آقای خاتمی آمد. من احساس میکنم اگر آقای روحانی بتواند کارویژهاش را درست انجام بدهد، میتواند نقش آقای هاشمی را در انتخابات سال ١٣٧٦ ایفا کند؛ یعنی اینکه علایق دموکراتیک را کمی بسط دهد و فعالان اصلاحطلب را قیچی نکند. در شرایط فعلی بهنظر میرسد هژمونی اصلاحات در حال قویشدن است و نیز اینکه بعد از اصلاحطلبان معمولا اصولگرایان میآیند؛ یعنی اگر ما باشیم و این وضع نظام انتخابات باشد و فقدان نظام حزبی، تقریبا منطقاش این است.
در بخش های دیگر این مصاحبه آمده است: گفتمان اعتدال آنطور که بهنظر میآید در هر دو صورت راه را برای جریانهای اصلاحطلبی باز خواهد کرد؛ یا بحث هستهای به نتیجه میرسد و نتیجه منطقی آن این میشود که دولت توان کارگزاری دموکراتیککردن جامعه را پیدا میکند؛ یعنی دولت میتواند در حوزههای سیاسی و ... بالاخره قانونگذاریها و سیاستگذاریهای مطلوبی انجام دهد و جلوی نیروهای نفوذی را بگیرد، دراینصورت، منطقا دولت به سمت اصلاحطلبان میل پیدا میکند. یا اینکه دولت در مذاکرات شکست میخورد که احتمال آن فعلا کم است، دراینصورت، به سمت اصلاحطلبان این قضاوت در جامعه شکل میگیرد که جریانهای اعتدالی هم توان حل بحران جامعه را ندارند و بعید است این جامعه دوباره به دوران آقای احمدینژاد برگردد. درواقع در این صورت باز هم راهی پیدا میکنند که گفتمان اصلاحات را باز کنند. اما در اینجا دیگر از اعضای اعتدالیون عبور میشود؛ مانند همان داستان عبور از خاتمی که بهنظر میرسد در این صورت داستان عبور از روحانی هم جدیتر میشود. ..گفتمان اصلاحات با وجود تناقضهایش، نقاط عزیمت فراوانی در وضعیت کنونی دارد. تناقض اصلاحات در دو جا نمایان میشود: یا در تعریف دموکراتیزاسیون یا اینکه فشارهای قانونی و اجتماعی آن را در سراشیبی تناقض میاندازد. وقتی شما از قانون صحبت میکنید، ممکن است قانون جاهایی بهصورت اتوریته تقریر شده باشد و جلوی پای شما هم قرار بگیرد. بههمیندلیل تناقضهای اصلاحات، تناقضهایی بیرون از نقاط عزیمت هستند و اینچنین تناقضهایی بهتدریج قابل حلشدن هستند، اما این به این معنا نیست که گفتمان اصلاحات در ایران دایمی میشود چون دولت در ایران دولت ناتوانی است، به احتمال خیلی زیاد گفتمان اصلاحات باز هم تضادهای اجتماعی را برجسته کند و نوعی میل به اصولگرایی را جدی کند؛ ولی بهنظر میآید اصولگرایان حداقل باید ١٢ سال صبر کنند.
روزنامه شرق، با تیتر "کمای هسته ای"، گزارشی را از دو روز اخیر مذاکرات هسته ای ارائه داده که براساس آن می توان حدس زد، جوی از نگرانی و ادامه مذاکرات تا چند ماه دیگر نیز وجود دارد: یک مقام مذاکرهکننده آمریکایی که در جمع خبرنگاران حرف میزد، اما اخبارش بدون ذکر نام او منتشر شده، از احتمال تمدید مذاکرات تا شهریور سخن گفته است. برخی اعضای تیم مذاکرهکنندگان ایرانی هم از تمدید سخن میگویند. یک عضو تیم مذاکرهکننده ایرانی به شبکه خبری المیادین گفت تیم ایران دربند سقف زمانی برای رسیدن به توافق نیست، بنابراین ما مخالفت تمدید مدت مذاکرات نیستیم. این در حالی است که برخی احتمال میدهند ممکن است مذاکره در روز چهارشنبه و تا پایان هفته هم ادامه پیدا کنداگرچه مذاکراتی که از ١٣ فروردین تاکنون در ژنو و وین، در دفعات متعدد دنبال شده، بر مبنای اجراییکردن تفاهمات بهدستآمده در لوزان پایهریزی شده است، اما به نظر میرسد تفاهم لوزان در بخشهایی به اصلاحاتی نیازمند است یا شاید قصور در برخی از آن تفاهمها موجب شده اکنون به موضوعاتی دوباره برای مذاکره تبدیل شوند. موضوعاتی که به نظر میرسد پایانیافتن آنها میتواند مذاکره را به سمت توافق جامع هل بدهد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: طرفین موافقت کردهاند توافق جامع به صورت اعلامی خواهد بود و امضایی در کار نخواهد بود. علت چنین طراحیای نیز این است که ویژگی این توافق به گونهای است که قابل امضا نیست و طرفین درباره تصویب در کنگره یا تصویب مجلس شورای اسلامی درباره پروتکل الحاقی نمیتوانند پیشاپیش تعهدی بدهند، درصورتیکه این توافق به عنوان یک توافق بینالمللی دربیاید، براساس قانون اساسی کشور باید در مجلس تصویب شود. تاکنون قرار بر این است که این توافق تنها از سوی وزرای خارجه، اعلام شود. قطعنامه جدید شورای امنیت است که میتواند به این توافق رسمیت ببخشد. یک عضو نزدیک به تیم مذاکرهکننده ایرانی در همین زمینه به «شرق» گفت: «اقدامات طراحیشده در توافق جامع، در هم گره خورده و متناظر خواهد بود و عنصر همزمانی در راه حلها، میتواند تضمین اجرای آن باشد». او دراینباره که اگر هر کدام از طرفین تعهد خود را انجام ندهد چه اتفاقی رخ میدهد، میگوید در این صورت چارچوب طراحیشده شکست میخورد و همه طرفین به پله اول خود برمیگردند»...آمانو و ظریف دیروز یکساعت و نیم با هم رایزنی کردند. این دومین دیدار ظریف و آمانو در هفته گذشته بود. پیش از این احتمال داده میشد که توافق جامع، گروگان حل موضوع پیامدی باشد اما سخنان روزگذشته آمانو نشانگر یافتن راهحلهایی در این مورد بود. پیشتر یک منبع خبری به «شرق» گفته بود برنامه همکاری مشترک ایران و آژانس که آبانماه ٩٢ و یک ماه قبل از توافق ژنو، تنظیم شد، در بخشهایی نتوانست انتقادات مرتبط با آژانس را رفع کند. از همینرو دستیابی به توافق سیاسی در اولویت قرار گرفت تا بعد از آن به مسائل فنی با آژانس هم پرداخته شود. پرونده هستهای ایران، رخهای متفاوتی دارد؛ سیاسی، فنی و حقوقی.
"نوکیسهها، خطر جدی آینده ایران"، عنوان مصاحبه شرق با ناصر فکوهی، استاد دانشگاه علوم اجتماعی است: برای اینکه در یک جامعه کنشهای سیاسی جدی ایجاد شود و رشد یابد، نیازمند بستر مناسب برای توسعه این کنشها هستیم. این بستر شامل مطبوعات و فعالیت آزادانه احزاب و توسعه و تعمیق نهادهای مدنی است. به نظر میرسد مردم کشور ما بیشتر از اینکه واجد کنشهای سیاسی باشند، سیاستزدهاند و هر امری در ایران بلافاصله به موضوعی سیاسی بدل میشود. درباره نقش سیاست در جامعه فعلی و خطرات این سیاستزدگی با دکتر ناصر فکوهی، مدیر گروه انسانشناسی و فرهنگ دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، گفتوگو کردهایم:بهوجودآمدن خودنمایی و مصرفگرایی طبقه نوکیسه، یکی از بزرگترین ضرباتی است که در سالهای اخیر به جامعه وارد شده است و در این زمینه هر کاری بتوان کرد که از این روند جلوگیری کنیم، خدمتی به جامعه است. خصوصیکردن بخشهای مورد نیاز مردم بیهیچ ضابطهای مثل بخش بانکی و مالی، بیمهها، بهداشت و آموزش پیشدانشگاهی و دانشگاهی و مسکن بهطور عام، روشهای خطرناکی برای اداره کشوری است که اکثریت مطلق جمعیت آن را جوانان تشکیل میدهند. نوکیسگی در حال آسیبزدن ارزشهای دینی و اخلاقی کشور است و اگر با همین روند ادامه یابد، آینده سختی در انتظار نسل آتی خواهد بود. ازایننظر، فکر میکنم دخالت دولت با ابزارهای سختگیرانه مالیاتی و نظارتی و همچنین دخالت نیروهای انتظامی و قضائی، برای برخورد با خاطیان، باندهای فساد و شبکههای خلافکاری، امری بهشدت ضروری است. همچنین باید با بالابردن ارزش طبقه متوسط و موقعیتهای سادگی و سادهزیستی و رفاه عمومی در جامعه، ارزشهای ثروت و بهویژه خودنمایی از راه آن را از بین برد و به مردم و به خود نشان داد اینگونه روشها در میانمدت و درازمدت بسیار خطرناک هستند و جامعه را به باد خواهند داد.
"مرگ؛ هدیه مرد عراقی به همسر ایرانی"، عنوان یکی از مطالب اخبار حوادث شرق است: مرد عراقی که همسر ایرانی خود را به قتل رسانده و از صحنه جرم فیلمبرداری کرده بود، فکر نمیکرد همین فیلم، سند محکمی برای اثبات اتهامش شود. بهگزارش خبرنگار ما این مرد که روز گذشته در شعبه٢ دادگاه کیفری شماره یک استان تهران پای میز محاکمه رفت، توضیح داد نوعروس جوان را بهدلیل سوءظن نسبت به رابطه او با دوستش به قتل رساند. نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت: «متهم ٣٨ساله که حمید نام دارد و مردی عراقی است همسرش مینا را خفه کرده است. وقتی مأموران به او مظنون شدند و تلفن همراهش را بررسی کردند، صحنه بستهبندی جسد در خانه را که در تلفن همراه متهم ضبط شده بود، مشاهده کردند. بنابر اقرار متهم او به بهانه دادن هدیه به همسرش، دست و پا و چشمان او را بست و وی را به قتل رساند. با توجه به مدارک بهدستآمده از جمله اقرار صریح و مقرون بهواقع متهم و همچنین فیلم کشفشده از تلفن همراه متهم، درخواست رسیدگی به این پرونده و صدور حکم شایسته با توجه به درخواست اولیایدم دارم.» در ادامه پدر مقتول بهعنوان یکی از اولیایدم در جایگاه حاضر شد. او عنوان کرد همسرش بهدلیل بیماری قادر به حضور در دادگاه نیست اما قبلا درخواست قصاص متهم را مطرح کرده است و خود او نیز با توجه به مدارک بهدستآمده و اطمینان از اینکه دامادش دست به قتل زده است، درخواست قصاص دارد. این مرد گفت: «دخترم مینا چند بار به ما گفته بود شوهرش با او بدرفتاری میکند و شکاک است به همین خاطر وقتی دامادم گفت مینا از خانه خارج شده و دیگر نیامده است به او مظنون شدیم و بعد از اینکه حمید اعتراف کرد و گفت جسد را کجا رها کرده است، به اتفاق مأموران به محل رفتیم و جسد دخترم را در کارتن پیدا کردیم».سپس متهم در جایگاه حاضر شد.
در ادامه این خبر می خوانیم: هرچند مینا منکر رابطه با مهرداد بود اما من با چیزیهایی که میدیدم متوجه شده بودم آنها با هم رابطه دارند. روز حادثه به بهانه اینکه برایش هدیهای خریدهام و میخواهم هدیه را به او بدهم و نباید آن را ببیند، دستوپا و چشمان همسرم را بستم و خفهاش کردم. دوربین تلفن همراهم را روشن و از صحنه بستهبندیکردن جسد فیلمبرداری کردم».در این هنگام رئیس دادگاه از متهم پرسید برای چه از صحنه بستهبندیکردن جسد فیلمبرداری کردی؟ مرد عراقی جواب داد: «هیچ منظور خاصی نداشتم و میخواستم بعد از چند روز فیلم را پاک کنم. آن روز از شدت عصبانیت فیلمبرداری کردم. وقتی جسد را در کارتنی از خانه بیرون بردم و در کنار نهری رها کردم، نزد پلیس رفتم و گفتم همسرم مفقود شده است اما همان موقع پدر و مادرش به پلیس گفتند به من مشکوک هستند. من نمیدانستم موضوع اختلافم با مینا را آنها هم میدانند. بعد هم مأموران تلفن همراه من را بررسی و فیلم را پیدا کردند».متهم در ادامه گفت: «قبول دارم اشتباه کردم؛ من نباید مینا را میکشتم باید به سراغ مهرداد میرفتم؛ چون او بود که مدام دنبال مینا بود و میخواست باز هم با زن من رابطه داشته باشد. حالا هم از کار خودم پشیمان هستم و با خودم میگویم ای کاش مهرداد را کشته بودم».
نقش آفرینی جدید آمانو/ صحنهای بینقاب از دموکراسی به شیوهای آمریکایی/ عضوی قطع میشود تا عضوی دیگر سیر شود!/ «آمانو» همیشه غیرقابل اعتماد
روزنامه سیاست روز در گزارشی با گفتگو با کارشناسان به نظرخواهی دربار سفر آمانو به تهران در گرماگرم مذاکرات پرداخته و تیتر آن را "نقش آفرینی جدید آمانو" برگزیده است: اظهارات قابل تامل آمانو پیرامون انتشار گزارش در مورد پیامدی در حالی مطرح شده که چند روز پیش در تهران، با رئیس دولت یازدهم و دبیر شورای عالی امنیت ملی دیدار کرده بود. وی با بیان اینکه با همکاری از سوی ایران پیشرفت حاصل شد، افزود: ما تا انتهای سال میتوانیم گزارشی را در خصوص راستیآزمایی ابعاد نظامی احتمالی منتشر کنیم که یک ارزیابی در خصوص ابعاد احتمالی نظامی ایران ارایه کند. آمانو در ادامه گفت: اگر توافق حاصل شود آژانس آماده است تا در بقیه موضوعات همکاری کند. ینکه آمانو برای اولین بار از گزارشدهی درخصوص پیامدی سخن میگوید، نشانگر آن است که قول همکاریهایی را در این خصوص گرفته است. بهعبارت دیگر، احتمالا ایران پذیرفته تا بار دیگر ثابت کند که در گذشته هیچ فعالیت نظامی نداشته است. سوالاتی در این خصوص بهوجود میآید: آیا دسترسیهایی به برخی مراکز به آژانس داده شده است؟ آیا اجازه مصاحبه - یا بهتر است بگوییم بازجویی - با برخی افراد به آژانس اعطا شده؟ این سوالات را تنها مقاماتی که با آمانو توافق کردهاند، میتوانند پاسخ دهند.
در ادامه این گزارش می خوانیم: دکتر سید رضا صدرالحسینی کارشناس سیاست خارجی درخصوص این اظهارنظر جالب توجه آمانو به سیاست روز گفت: روند پرونده هستهای جمهوری اسلامی در شرایط کنونی روندی ویژه و بسیار حساس است که به گفته مسئولین پرونده این روزها آخرین روزهای تعیین تکلیف مذاکرات گروه کشورهای ۱+۵ با جمهوری اسلامی میباشد اما سریال اقدامات چالشبرانگیز این کشورها با بازیگری جدید آقای آمانو که ضعیفترین مدیر آژانس در طول سالهای تشکیل آن میباشد.شکل جدیدی را که برای ناظران سیاسی فراهم نموده است. وی افزود: پس از بازدید مدیرکل آژانس از ایران وی اخیرا اظهارنظری نموده که بسیار تعجبآور است و به نظر میرسد وی راز ناگفتهای را به طور غیرمستقیم بیان نموده است و آن این است که کشورهای عضو ۱+۵ و به خصوص آمریکاییها علاقهمند به امضای یک توافق خوب و برد - برد با جمهوری اسلامی نیستند. محمدحسن قدیری دیگر کارشناس حوزه دیپلماسی نیز گفت: با توجه به ماموریتی که آمانو از سوی سازمان ملل دارد وی این امکان را داشته که سالها پیش صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران را اعلام کند اما این کار را نکرده است و هر بار جملات را طوری تنظیم کرده است تا صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران را غیرشفاف اعلام کند. وی افزود: تقاضای آمانو برای بازرسی از تاسیسات نظامی خلاف قانون است و چنین تقاضایی در هیچیک از معاهدات بینالمللی موجود وجود ندارد در واقع آمانو به ایران آمده بود تا پس از بازگشت، کشورمان را عامل عدم انعطاف معرفی و در نهایت تقصیر به نتیجه نرسیدن مذاکرات هستهای را بر گردن ایران بیندازد.
"صحنهای بینقاب از دموکراسی به شیوهای آمریکایی"، عنوان گزارش سیاست از سالگرد هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافری ایران توسط ناو آمریکایی در 12 تیر 67 است که 290 مسافر آن کشته شدند: این روزها سالگرد جنایت آمریکا در هدف قرار دادن ایرباس ایرانی است که به شهادت ۲۹۰ نفر از هموطنانمان که بسیاری از آنان زن و کودک بودند منجر شد. در باب ابعاد این حادثه دلخراش و جنایتکارانه آمریکا گفت وگویی با دکتر صدر الحسینی داشتهایم که در ذیل میآید. دکتر صدر الحسینی معتقد است ۲۷ سال از ماجرای تأثربار جنایت ناو امریکایی به هواپیمای ایرباس ایرانی می گذرد این واقعه صحنهای بینقاب از دموکراسی مدنظر دولتمردان آمریکایی از ریگان گرفته تا اوباما را در مقابل چشم جهانیان قرار داده است. این ماجرا درس عبرت خوبی برای همه علیالخصوص سیاسیون و مسئولان است که بدانند حاکمان کاخ سفید برای نیل به مطامع پلید خود و رسیدن به آنچه که منافع آمریکا میخوانند از هیچ جنایتی دریغ نمی کنند. در روز ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷، ناو آمریکایی «وینسنس»، یک فروند هواپیمای مسافربری ایران را در خلیج فارس هدف قرار داد و همه ۲۹۰ سرنشین آن را بهشهادت رساند. این خبری بود که در زمان خودش با بهت فراوان از سوی رسانههای جهان منتشر شد. یک فروند هواپیمای" ایرباس" شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، در پرواز معمولی برنامهریزی شده ۶۵۵، از بندرعباس به مقصد دبی در حالی که هنوز سقف پرواز مورد نظر را بهدست نیاورده بود بر فراز آبهای سرزمینی ایران و در آبهای اطراف جزیره هنگام، بهدلیل شلیک دو موشک از ناو آمریکایی "وینسنس" سقوط کرد و تمامی ۲۹۰ نفر مسافر و خدمه آن بهشهادت رسیدند. ۱۱۸ نفر از این مسافران بیگناه، زن و کودک بودند.
در ادامه این گزارش تحلیلی آمده: با قرار گرفتن هواپیمای ایرباس در صفحه مانیتور رادار "وینسنس"، "راجرز" دستور شلیک را صادر کرد و دو موشک استاندارد ۲ در یک لحظه بهسمت آسمان شلیک شدند و لحظهای بعد قطعههای ایرباس به همراه ۲۹۰ جسد سوخته و نیمهسوخته در آبهای نیلگون خلیج فارس آرام گرفت که تا به امروز جسد بسیاری از آنان حتی از آب بیرون کشیده نشده است. ساکنان هواپیمای سوم ژوئیه ۱۹۸۸ نه نظامی بودند و نه عناصر فعال انقلاب، جرم آنان یک چیز بود و آن اینکه ایرانی بودند و بههمین جرم در یک لحظه در آسمان خلیج فارس آتش گرفتند. ..۲۷ سال از این ماجرای تأثربار میگذرد و این واقعه صحنهای بینقاب از دموکراسی مدنظر دولتمردان آمریکایی از ریگان گرفته تا اوباما را در مقابل چشم جهانیان قرار داده است. این ماجرا درس عبرت خوبی برای همه علیالخصوص سیاسیون و مسئولان است که بدانند حاکمان کاخ سفید برای نیل به مطامع پلید خود و رسیدن به آنچه که منافع آمریکا میخوانند از هیچ جنایتی دریغ نمی کنند.
خبرنگار سیاست روز در حاشیه مراسم نرحیم مرحوم مصطفی قاسمی رییس اداره پیوند و بیماری های خاص وزارت بهداشت، از اوضاع فروش کلیه در کشور گزارشی تهیه کرده و تیتر آن را نیز "عضوی قطع میشود تا عضوی دیگر سیر شود!"، انتخاب کرده است: بازاریابی در این بخش راه خود را به فضای مجازی پیدا کرده و چندین وبسایت به همین نام و در این زمینه به فعالیت میپردازند و از متقاضیان و فروشندگان میخواهند تا در خواست خود را در این صفحه مطرح کنند. «مرجع خرید و فروش کلیه انسان در ایران»، «قیمت روز کلیه همراه با جدول قیمت» تنها عنوان چندی از وبلاگها و سایتهای فعال در این بازار هستند که با سر زدن به آنها فقط تعجبمان از تنوع قیمتها و متقاضیان این بازار بیشتر میشود. فروشندگانی با حداقل میانگین ۱۸سال و قیمتهایی با حداقل ۲۰ میلیون تومان که برای تعیین همین رقم هم هیچ نوع سقفی وجود ندارد و بنا به تمایل اهدا کننده و نیاز خریدار قیمت با توجه به شرایط اقتصادی موجود حتی از خرید یک واحد مسکونی هم بالاتر میرود.
در ادامه این گزارش اجتماعی آمده است: در تمام پرس و جوهایی که داشتیم تنها یک چیز به عنوان وجه مشترک و یا علت اصلی این فروشندگان به چشم میآمد و آن هم «مشکلات اقتصادی» بود. اما این بازارها هر قدر هم که قدمت داشته باشد و هر قدر هم که توسعه یابد هیچ گاه برای آنهایی که دلشان برای انسانها می تپد عادی نمی شود، چطور می توان باور کرد عضوی را قطع کنی تا عضوی دیگر را بسازی!! چطور باور کنیم کسی آنقدر روزگار بر او تنگ گرفته که مجبور می شود عضوی را معامله کند و به یکی بدتر از خودش که مجبور است برای زنده نگه داشتن عزیزش پول جور کند بفروشد!!! هر چقدر هم که خودت را به ندیدن و نشنیدن بزنی هر قدر هم که رویت را آنطرف کنی که نبینی چه اتفاقاتی در زیر پوست شهری که زندگی می کنی جریان دارد، باز هم نمی توانی فراموش کنی، نمی توانی راحت و آسوده سربربالین بگذاری در حالی که می دانی آن بیرون یکی دست به دعا برداشته تا مشتری ای برای کلیه اش جور شود چون تنها مدت کمی به ازدواج فرزندش باقی مانده!! چطور سر بربالین بگذاریم در حالی که می دانیم ما هم به سهم خود در بروز این اتفاق وحشتناک مقصریم و کوتاهی کرده ایم. کوتاهی ای که باید یک روزی در جایی که همه چیز را با عدل میسنجند جواب پس دهیم.
"«آمانو» همیشه غیرقابل اعتماد"؛ عنوان سرمقاله امروز سیاست به قلم محمد صفری است که به تحلیل نقش آفرینی آمانو در روند پرونده هسته ای ایران پرداخته است: حدود ۶ ماه تا پایان سال ۲۰۱۵ باقی مانده است. طرفین تلاش میکنند تا توافق به دست آید. گزارشی که آمانو به آن اشاره میکند بر چه اساسی خواهد بود؟ آیا قرار است که بازرسان به مراکز نظامی ایران دسترسی داشته باشند؟ آیا قرار است براساس ادعا و حدس و گمان گزارشی درباره ابعاد نظامی فعالیتهای هستهای ایران از سوی آژانس منتشر شود؟ اگر این گزارش که همواره موضوع ابعاد نظامی ایران را درخود بازگذاشته است، این بار تنها براساس یک ادعا عنوان کند و سندی هم برای ادعای خود ارائه ندهد و بگوید ایران فعالیت نظامی دارد، اگر توافق پیش از پایان سال ۲۰۱۵ به دست آمد، وضعیت توافق چه خواهد شد؟ اگر هم بر فرض، توافق شد تا از برخی مراکز نظامی ایران براساس آنچه که مذاکرهکنندگان ارشد هستهای گفتهاند، دسترسیهای مدیریت شده انجام شود و باز هم آژانس در گزارش خود شیطنت کند، سرنوشت توافق چه میشود؟ سفر آمانو به تهران و اظهارنظر تازه او درباره ابعاد نظامی هستهای با هم مرتبط است. او به تهران آمد تا موضوع «پیامدی» را حل کند، اما اعتماد و اطمینانی به مدیرکل و آژانس وجود ندارد. چراکه اگر این سازمان بینالمللی صادقانه و قانونمند رفتار کند، جمهوری اسلامی ایران از این اتهام ادعایی که تاکنون هیچ سندی هم در این زمینه ارائه نشده است مبرا است. ایران اکنون در حال گفتوگو با ۶ کشور است. این گفتوگوهای هستهای برای حل موضوع فعالیتهای هستهای ایران است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکنون با گزارشهای ناقص، هدفدار و دوپهلوی خود اجازه نداده که مسائل هستهای ایران حل شود. در این زمینه باید گفتوگوهای هستهای ایران و ۱+۵ و آژانس جداگانه مورد بحث و گفتوگو قرار گیرد. در این چند روز گذشته هم حضور آمانو در جریان گفتوگوها، اتفاق خوب و مناسبی نبود.
هراس کاسبان تحریم از صلح/ علیخانی بغض کرد، رامبد خندید/ برخی افراد ساده لوح به توطئه هلال شیعی کمک می کنند
روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد، به انتقاد از کسانی پرداخته که چرا از اظهارات حسن روحانی درباره صلح امام حسن (ع) و صحبت از آن در آستانه توافق هسته ای، رنجیده اند. به هر حال این اظهار نظر در چند روز اخیر توسط روزنامه ها و جریان رسانه ای اصلاح طلب، با استقبال گسترده ای روبه رو شد اما با توجه به شرایط و محیط و زمان تاریخی صلح امام حسن (ع)، و شرایط کنونی می توان به این نتیجه رسید آن صلح به آن امام مظلوم به خاطر خیانت یارانش تحمیل شد، در حالیکه در این زمانه، ایران در شرایطی به سر می برد که در صورت شکست مذاکرات هسته ای، کار به آخر نمی رسد و با مدیریت جدی و دقیق منابع و ظرفیت ها می توان به پیشبرد اهداف اقتصادی و سیاسی دست یافت: حال پرسش اینجاست چرا شخص حسن روحانی ترجیح میدهد که با توجه به روزهای پیشرو به این واقعه تاریخی اشاره کند؟ این مقایسه در واقع برآمده از کجا و با چه هدفی است؟ شاید اگر نیم نگاهی به سخنان ماههای اخیر مقام معظم رهبری کنیم از جمله بحث نرمش قهرمانانه که از سوی ایشان مطرح شد و همین طور بیانات چند وقت پیش ایشان که ضمن پشتیبانی قوی از مقامات مذاکرهکننده ایران، به نیاز به تغییر در برخی از تاکتیکهای گذشته اشاره فرمودند، میتوان بیشتر به چرایی مطرح شدن این واقعه دینی و تاریخی با آنچه امروز در وین میگذرد پی برد. اما این روزها واژه صلح امام حسن (ع) و مقایسه آن با مذاکرات هستهای به مزاج برخیها خوش نمیآید تا جایی که نهادها و یا گروههایی به نوعی در تلاش برای رد این مقایسه، از عنوان کردن صلح امام حسن میهراسند و حتی باقی را هم مجاب میکنند تا چنین مقایسهای را انجام ندهند، گروهی هم در این میان هستند که در واقع با واژه صلح آن هم در شرایط فعلی که مذاکرات هستهای در پیش است مشکل دارند. اما دلیل این هراسها از چیست؟ و چرا گروهی براین باورند که نباید واقعه تاریخی صلح امام حسن را آنگونه که حسن روحانی ازآن یاد میکند، این روزها به پیش کشید؟ آیا این نشان از آن دارد که این عده به خوبی میدانند که در بحث مذاکرات هستهای قرار است صلحی شکل بگیرد که آنها آن را برنمیتابند؟ چرا موضوعی(واقعه صلح امام حسن (ع)) که در نگاه اول صرفا یک واقعه تاریخی و مذهبی به شمار میآید در این زمان تا این اندازه رنگ و بوی سیاست بهخود گرفته است؟
در ادامه می خوانیم: اما صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی در اینباره به آفتابیزد میگوید: « کسانی که با صلح در مذاکرات مخالفاند افرادی هستند که از توافق هستهای راضی نیستند، امروز آنهایی که به سمت مذاکرات سنگ پرتاب میکنند یا عایداتی از بابت تحریمها به دست میآوردند یا اینکه از دید سیاسی با پایان یافتن تحریمها و توافق هسته ای، ناراحت هستند، عدهای در این مملکت از بحران هستهای کاسبی سیاسی کردهاند به همین خاطر این عده که عمدتا از طرفداران دولت قبلی هستند و به نام جبهه خاص آنها را میشناسیم وظرف 18-19 ماه گذشته هر چه میتوانستند علیه مذاکرات هستهای انجام دادند از واژه صلح ناراضی هستند.» اما سوال اینجاست که این سنگ اندازان در پی اهدافشان تا چه میزان موفق خواهند بود؟ حجه الاسلام منتجب نیا در اینباره به ما میگوید: « مسئله جنگ و صلح مسئلهای است که بر اساس احساسات یا لجاجت نباید انتخاب شود بلکه بر اساس عقلانیت و مصلحت اندیشی ملی توسط بزرگان و پیشتازان کشور باید تنظیم شود. در فرهنگ اسلامی هم میگوییم که اصل اولی صلح و سازش است و جنگ و نبرد در استثناست، "الصلح الخیر"، سازش بهترین راه است.» اما حجه الاسلام ناصر قوامی در اینباره به آفتاب یزد پاسخ میدهد: « صلح امام حسن با مذاکرات هستهای از این جهت ارتباط دارد که ما هم گاهی باید صلح کنیم. در تفاهم نامه لوزان هم امتیازاتی به آژانس دادیم، اما چارهای غیر از این نیست. غیر از این چه باید میکردیم؟ کسانی چنین شرایطی را برای ما پیش آوردند که در زمان مسئولیتشان بیش از 7 قطعنامه علیه ما تصویب شده، آنها باید پاسخگوی وضعیت امروز ما باشند اما حالا تبدیل به مخالفین سازش شدهاند.»
"علیخانی بغض کرد، رامبد خندید"، عنوان گزارشی است از آفتاب یزد پیرامون مجریان جوان صداو سیما که حواشی پیرامون آنها کم نیز نیست: برخی دیگر نیز به قول بزرگی که می گفت فلانی مادرزاد مجری است به این دلیل که کارشان را بلد بودند یکشبه ره صد ساله را پیموده و به قله های هدف خود رسیدند. از میان این عده برخی نیز عطای مجری گری را به لقای آن بخشیدند و به سراغ حرفه و شغل دیگری رفتند و برخی نیز مجری گری را آغاز کردند و با توجه به استعداد ذاتی شان در عرصه بازیگری کار اجرا را رها کرده و به سمت دنیای سینما وتئاتررهسپار شدند. درباره این گروه آخری که اتفاقا تعدادشان اندک نیز است واقعا باید گفت که مادرزاد بازیگر و مادرزاد مجری به دنیا آمده اند. از نمونه های بارز این گروه می توان به شهاب حسینی وصابرابراشاره کرد. عرصه اجرا درتلویزیون تاکنون مجریان قدری را به چشم خود دیده است که به غیر از دو نمونه ای که نامشان پیشتر برده شد می توان به محمود شهریاری، جواد یحیوی، فرزاد حسنی، رضا رشیدپور، حسین رفیعی، علی ضیاء، احسان علیخانی و رامبد جوان اشاره کرد. مجریانی که هرکدام به تنهایی می توانند یک برنامه تاکشوی سه ساعته را روی آنتن تلویزیون تا انتها پیش ببرند و به قول معروف، کم نیاورند. از میان این مجریان کاربلد این شب ها سه مجری مشغول اجرای برنامه در تلویزیون هستند، علی ضیاء، احسان علیخانی و رامبد جوان. علی ضیاء را همه می شناسند ومی دانند که اصولا مجری بی حاشیه ای است، دراین گزارش سعی مان این است که ازاوفاکتور گرفته و به بررسی دو مجری دیگر یعنی احسان علیخانی و رامبد جوان بپردازیم.
در ادامه این گزارش می خوانیم: نکته دراینجا لازم است و آن اینکه راهی که احسان علیخانی برای کسب محبوبیت نزد مردم پیمود، بسی سخت تر از راهی بود که رامبد جوان برای کسب محبوبیتش پیمود چرا که احسان علیخانی همانند رامبد جوان این شانس را نداشت که بازیگر و هنرپیشه باشد و این یعنی او نیمی از امتیازات رامبد جوان برای کسب محبوبیت را در اختیار نداشت. علیخانی با یک برنامه به محبوبیت رسیده بود برنامه ای که هر سال تنها سی روز مقابل چشمان بینندگان قرارمی گرفت و تمام مدتی که علیخانی فرصت داشت همین یک ماه بود و او از این فرصت نهایت استفاده را می کرد و هر ساله به محبوبیت خود می افزود، محبوبیتی که همانند یک نمودار به سمت بالا در حرکت بود اما احسان علیخانی یا حاشیه های پیرامونش موجب شدند که نوک فلش در حال صعود نمودار اندک اندک تاب بالارفتن را از دست داده و دچار سیری نزولی شود.طبق بررسی ها و نظرسنجی های به عمل آمده "رامبد جوان" ازآن دسته از مجریانی است که ازمحبوبیت فوق العاده بالایی برخوردار است و چهره ای کاریزما دارد .اواین محبوبیت را بیشترمدیون هنرمندی خود است و نه مجری گری چرا که او به تازگی به جرگه مجریان پیوسته ودرکارنامه خود تنها نام خندوانه را به عنوان مجری ثبت کرده است، گرچه نام برنامه ای چون خندوانه با حال و هوای طنزی که دارد در کارنامه هر سازنده و مجری ای بس است تا او را به چهره ای با محبوبیتی بالای 95 درصد تبدیل کند اما این موضوع که رامبد جوان یک کمدین است ویک هنرمند آنهم از نوعی که می تواند از عهده هر نقش جدی ای برآید را نمی توان کتمان کرد. بررسی ها نشان می دهد که رامبد جوان پیش از آنکه مجری و سازنده برنامه خندوانه شود نیزمحبوب بوده است و این محبوبیت را طی یک شب و دو شب کسب نکرده است. این روزها هنگامیکه به عکس های قدیمی نگاه می کنیم درمی یابیم که رامبد جوان از زمانیکه هنرمندان ساعت خوش پا به عرصه هنر گذاشتند، محبوب بوده است.
سید محمد صدر، مشاور وزیر امورخارجه در گفتگو با آفتاب یزد گفته که "برخی افراد ساده لوح به توطئه هلال شیعی کمک می کنند": طبیعی است که در کنار داعش و اسرائیل قرار بگیرند برای اینکه یک دشمن فرضی به نام ایران برای خودشان درست کردند که با او مقابله کنند. سومین اشتباه استراتژیک عربستان این بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا دنبال این بود که این دشمنی که عربها با اسرائیل دارند را از بین ببرند و به آنها بگوید که اسرائیل هیچ خطری برای شما ندارد و انقلاب اسلامی ایران است که برای شما خطرناک است. تا قبل از تشکیل دولت آقای احمدینژاد در ایران، آمریکا موفق نشده بود که چنین کاری را انجام دهد اما زمانی که آقای احمدینژاد در ایران رئیس جمهور شد و حکومت 8 ساله ایشان و عملکرد بسیار نامناسب ایشان در سیاست خارجی زمینه جا افتادن توطئه آمریکا در منطقه فراهم شد و به مرور زمان با موضعگیریهای غیرمنطقی و ماجراجویانه که داشت به عربها تلقین شد که دشمنشان ایران است و اینکه ایران به دنبال تسلط بر منطقه و خطرناک است و به این خاطر دشمنی عربستان با اسرائیل کم و با ایران بیشتر شد که بعد از آن هم بحث هلال شیعی مطرح شد. بنابراین آخرین اشتباه استراتژیک عربستان، جایگزینی ایران با اسرائیل بود که توسط آمریکا طراحی شده بود.این همان توطئه هلال شیعی است. بعضی از افراد سادهلوح در داخل ایران این حرفها را که میشنوند خوشحال میشوند. آن کسی که چنین حرفی می زند، میخواهد همه را علیه ایران تحریک کند و به ایران ضربه بزند. الان ایران به صورت جدی دارد اعلام میکند که میخواهیم صلح برقرار شود و تمام مردم یمن، حکومتی را که مورد قبول همه است را تشکیل دهند چنان که 4 سال پیش این کار را کردند، بنابراین این آدمهای ساده لوح داخلی هستند که نمیدانند بعضی وقتها برای اینکه بخواهند علیه کسی توطئه کنند و نابودش کنند بیخودی بزرگش میکنند. این حرفها، حرفهای درستی نیست، ایران با همه جهان اسلام رابطه دارد و تا آنجایی هم که بتواند به جنبش صلح و آزادی خواهی و رعایت حقوق مردم کمک میکند مانند یمن. در تونس و مصر هم همین گونه بود.
مذاکرات در وین روزهای پایانی یا تمدیدهای بیپایان؟!/ "عبور چراغ خاموش از خط قرمزها در مذاکرات؟!"/ منطقه، موج مانا و موج میرا/ "همین جور الکی... هورا!"
روزنامه کیهان، در روزهای آخر مذاکرات هسته ای، با تیتر "مذاکرات در وین روزهای پایانی یا تمدیدهای بیپایان؟!"، به تهیه گزارشی پیرامون آن پرداخته است: در حالی که مذاکرات فشرده هستهای در وین ادامه دارد، حصول توافق نهایی همچنان در هالهای از ابهام است و برخی زمزمهها از تمدید مجدد مذاکرات حکایت دارد.دیروز(شنبه) در چهارمین روز تمدید ضرب الاجل هسته ای، محمدجواد ظریف و جان کری وزرای خارجه ایران و آمریکا برای نهمین بار در هتل پله کوبورگ شهر وین به گفتوگو نشستند. صالحی و مونیز نیز به ظریف و کری پیوستند. همچنین معاونان وزرای خارجه نیز در این نشست حضور یافتند. در حالی که آخرین دور مذاکرات ایران و 1+5 در حال انجام است، نشانهها حکایت از آن دارد که دو طرف سعی دارند دست خالی از وین بازنگردند. مذاکرات هستهای ایران و غرب را میتوان یکی از طولانیترین مذاکرات طول تاریخ دیپلماسی دانست که بیش از 12 سال عمر داشته و در این مدت فراز و نشیبهای بسیاری را طی کرده است. در حالی که برخی خبرها حاکی از قریبالوقوع بودن توافق نهایی هستند اما شواهد و برخی موضع گیریهای طرفین نیز نشان میدهد هنوز برای اظهارنظر در این مورد زود است و باید منتظر پایان کار ماند. اگر چه دو طرف بارها و بارها اعلام کردهاند تمدید مذاکرات برایشان جذابیتی ندارد و درپی آن نیستند اما دشواری و پیچیدگی مذاکرات باعث شده است عملاً راهی جز تمدید باقی نماند. مهلت یک هفتهای که از نهم تیر آغاز شده بود اینک رو به پایان است و هیچ بعید نیست یک بار دیگر نیز این وقت اضافه، تمدید شود. واقعیت آن است که آمریکاییها حاضر به توافقی عادلانه و شرافتمندانه نیستند و ایران نیز خطوط قرمز خود را در مذاکرات دارد و بارها اعلام کرده است این خطوط قابل عبور نیستند. اگرچه برخی منابع دیپلماتیک میگویند بیش از 90 درصد توافق انجام شده است اما نباید فراموش کرد چالش اصلی میان دو طرف بر سر همین درصدهای به ظاهر اندکی است که بارها و بارها مذاکرات را به تمدید کشانده است.
در ادامه این گزارش آمده است: «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه اسبق آمریکا و نامزد انتخابات ریاستجمهوری این کشور گفت: حتی در صورت موفقیت مذاکرات، باز هم مشکلات اساسی با ایران داریم. در همین حال، «زبیگنیو برژینسکی» مشاور امنیت ملی اسبق دولت آمریکا با اشاره به مذاکرات هستهای ایران و 1+5 گفت: توافق با ایران بهتر از عدم توافق است. همچنین خبرگزاری فرانسه در گزارشی اعلام کرد: یک مقام آمریکایی گفته است که در مذاکرات هفته گذشته برخی موضوعات باقی مانده میان ایران و گروه موسوم به 1+5 حل شده است. این مقام آمریکایی در ادامه گفت: توافق نیاز به تصمیم سیاسی دارد. در همین حال، یک مقام ارشد آمریکایی که اشارهای به نامش نشده گفت مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 ممکن است تا بعد از مهلت تمدید شده 7 جولای هم ادامه یابد.در حالی که مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 در وین همچنان ادامه دارد، دو کارشناس ارشد عضو اندیشکدههای مطرح آمریکایی گزینه نظامی روی میز دولت این کشور در قبال برنامه هستهای ایران را «فاقد اعتبار» خواندند. «ری تکیه» عضو شورای روابط خارجی و «راجر زاکیم» عضو میهمان در اندیشکده «بنیاد اینترپرایز آمریکا» در یادداشتی برای روزنامه والاستریت ژورنال نوشتند: تهدید گزینه نظامی علیه ایران قدرت اجبار خود را از دست داد.
"عبور چراغ خاموش از خط قرمزها در مذاکرات؟!"، عنوان گزارش تحلیلی کیهان از سفر آمانو به ایران و تحلیل های پیرامون آن است: آنچه در اظهارات آمانو مسکوت مانده این واقعیت است که آژانس با وجود بازرسیهای گسترده از جمله 2 بار بازرسی از صنایع نظامی پارچین و برخی مصاحبهها در طول 12 سال گذشته حاضر نشد فقدان سندی درباره انحراف برنامه هستهای را اعلام کند و جای سؤال است که کاری که ادعا میشود ظرف 6 ماه قابل انجام است، چرا در طول 12 سال گذشته انجام نگرفته است. به عبارت دیگر به اعتبار بیصداقتی و عدم استقلال، آژانس اجازه نداشته قبلاً دروغ بودن ادعاهای آمریکا را اعلام کند اینک چگونه صاحب چنین اختیار و توانی میشود؟! یادآور میشود آژانس طبق مدالیته امضا شده در سال 2007 متعهد شده بود که در ازای پاسخ ایران به 7 سؤال (در مورد پلوتونیوم، سانتریفیوژهای پییک و پی 2، مسئله اورانیوم فلزی، معدن گچین و منشأ آلودگی) پرونده مطالعات ادعایی را مختومه کند و دیگر ادعایی نداشته باشد اما با وجود پاسخهای صریح ایران، آژانس زیر تعهد خود زد و مدعی وجود یک لپتاپ مربوط به برنامه هستهای ایران شد. این لپتاپ، کاردستی سرویس جاسوسی آمریکا بود. همچنین ایران و آژانس در آبان 1392 توافقی را با عنوان «چارچوبی برای همکاری» امضا کردند که براساس آن قرار شد تا سؤالات آژانس طرح و رفع ابهام شود. در همین چارچوب 18 سؤال از سوی آژانس طی چند مرحله همکاری میان دو طرف مطرح شد که از این 18 سؤال دو مورد مربوط به موضوع PMD میشد. از 18 سؤال مذکور تعداد 16 مورد بررسی و رفع ابهام شده است. اما همان دو مورد مربوط به موضوع PMD شامل «محاسبات نوترونی» و «انفجارات با قدرت بالا» علیرغم پاسخهای ایران مورد تأیید آژانس قرار نگرفت و این دو موضوع همچنان بدون آنکه حل و فصل شود، باقی ماند.
سعد الله زارعی در یادداشت روز کیهان به دو تحول عمده درچند سال اخیر کیهان در منطقه خاورمیانه اشاره کرده و بر این اعتقاد است که نباید پدیده بیداری اسلامی و تروریسم تکفیری را یکی دانست. عنوان این یادداشت "منطقه، موج مانا و موج میرا" است: در طول پنج سال گذشته، منطقه ما دو «تکانه» مهم را تجربه کرده و به نظر میآید طی -حداقل- دهه آینده نیز تحت تأثیر این دو باشد. یکی از این تکانهها «انقلابها و بیداری اسلامی» و دیگری «تروریزم و تکفیر» است. این دو بر یکدیگر تأثیر و تأثر دارند و از این رو گاهی به اشتباه یکی انگاشته میشوند. انقلابهای عربی و بیداری اسلامی البته موضوعی ریشهدار است و در عین حال بروز عینی و ملموس آن به همین حدود 5 سال اخیر برمیگردد. این تکانه با شاخصهایی پیوند خورده و با آنها شناخته میشود: 1- سقوط رژیمهای وابسته و تزلزل در رژیمهای مشابه در سطح جهان اسلام 2- قرار گرفتن آینده رژیم صهیونیستی و نفوذ سیاسی غرب در وضعیت ابهام 3- بروز بحران تشخیص و تصمیمگیری در سیستم سیاسی آمریکا 4- بروز مینی بحرانها در کشورهایی که در آنها نظامهای سابق فروپاشیدهاند 5- امنیتی شدن فضای منطقه و خروج رفتار کشورهای مؤثرتر منطقه از حالت تعادل.
در ادامه می خوانیم: سوریه یک کشور در دل دشمنان خود قرار گرفته است ترکیه، اردن، رژیم صهیونیستی و مناطق تحت سیطره تروریستها در عراق و لبنان این کشور را آسیبپذیر کرد این در حالی است که اخراج آن از اتحادیه عرب و سازمان همکاریهای اسلامی و اعلام تحریم اقتصادی علیه آن به مشکلات سوریه افزود اما اینکه در این شرایط و در حالی که تروریزم از تمام کشورهای مجاور به سوریه پمپاژ میشد، نظام سوریه باقی ماند و تروریزم را مهار کرد جای شگفتی دارد به این موضوع باید اضافه کرد که فاصله مرزی سوریه با ایران و اعمال محدودیتهای پروازی، کار کمکرسانی از سوی ایران به سوریه را با دشواری زیادی مواجه کرد اما با این وجود سوریه پابرجا مانده است و این خود پاسخ این سوال را هم در متن خود دارد که آیا مقاومت در برابر ترور و تکفیر در سوریه یک پدیده مستقل درونی است و یا پدیدهای وابسته به خارج از مرزها؟ بررسی مقایسهای روند و چشمانداز انقلابها و بیداری اسلامی با موج تروریزم و تکفیر به خوبی میگوید که اگرچه ریشهکن کردن تروریزم در آینده نزدیک در منطقه امکانپذیر نیست اما در عین حال آنچه رو به بقاء و بالندگی دارد موج انقلابها و بیداری اسلامی است.
انتهای پیام
ارسال نظر