ساليان متمادي در كشور شعار «فرزند كمتر، زندگي بهتر» تبليغ شده و سياست‌گذاران دولتي و غيردولتي از سياست‌هاي كاهش جمعيت دفاع كرده اند. اين مسئله، در تمام اين سال‏ها بديهي شناخته مي شد و كمتر كسي جرأت ترديد نسبت به آن را داشت. در اين زمان بود كه رهبر معظم انقلاب در اقدامي تابوشكنانه با درك وضعيت بحراني براي آينده نزديك كشور، نسبت به اين امر انتقاداتي وارد كردند.

گزارش راهبردي پيرامون مسئله جمعيت

بسمه‏تعالي

گزارش راهبردي پيرامون مسئله جمعيت

مقدمه و طرح مسئله

ساليان متمادي در كشور شعار «فرزند كمتر، زندگي بهتر» تبليغ شده و سياست‌گذاران دولتي و غيردولتي از سياست‌هاي كاهش جمعيت دفاع كرده اند. اين مسئله، در تمام اين سال‏ها بديهي شناخته مي شد و كمتر كسي جرأت ترديد نسبت به آن را داشت. در اين زمان بود كه رهبر معظم انقلاب در اقدامي تابوشكنانه با درك وضعيت بحراني براي آينده نزديك كشور، نسبت به اين امر انتقاداتي وارد كردند. ايران در حال حاضر از باروري طبيعي[1] به وضعيت باروري ارادي[2] رسيده است. فرض كنيم سياست جمعيتي كشور بيست و اندي سال پيش با ديد كارشناسي تهيه شده است، بديهي است كه پس از گذشت اين مدت، بررسي سياست‌ها، ارزيابي نتايج و امكان تجديد نظر احتمالي تقويت شده باشد. همانگونه كه مي‌دانيم، اولين و مهمترين وظيفه هر مسئول ارشد جامعه صيانت و اعتلاء جامعه است و حفاظت جامعه منوط به بقاي نسل است. حال اگر به منابع داخلي و بين‌المللي مراجعه شود به اطلاعاتي بر مي‌خوريم كه زمينه‌ساز نگراني است. يك شاخص شناخته شده زاد و ولد، نرخ باروري كل (T.F.R) است.

منظور از نرخ باروري كل، تعيين تعداد فرزنداني است كه جانشين والدين شوند، اگر اين شاخص در حد 1/2 بچه يا كمتر باشد به معني كاهش تدريجي جمعيت و نهايتاً انقراض نسلي است. با مراجعه به ارقام مركز آمار ايران و سازمان ملل در سال 1385 اين رقم براي كل كشور 8/1 فرزند است. يعني 18 فرزند با 20 نفر والدين جايگزين مي‌شود كه 2 نفر كمتر از حد جانشيني است. اين رقم در سال 1390 به حدود 6/1 فرزند براي هر مادر كاهش يافته است. علي رغم نظر منتقدان و با ملحوظ داشتن عامل مهاجرت، موضوع پيري مفرط جمعيت ديگر جاي شك و ابهام ندارد. تأثيرات پيري جمعيت بر افزايش هزينه‌هاي دولت، از كمترين پيامدهاي اين مسئله محسوب مي‏گردد. همچنين تأثيرات اجتماعي- فرهنگي كه در اين زمينه رخ مي‏دهد، سبب از هم گسستن فرهنگي جوامع مي­شود. پيري جمعيت سبب مي‏شود تا يك جامعه از رشد و بالندگي در مقابل جوامع ديگر عقب بماند و همچنين از لحاظ امنيتي در موضع ضعف قرار بگيرد. اين امر با توجه به موقعيت كنوني ايران در عرصه بين­المللي از اهميت بيشتري برخوردار خواهد بود. واقعيت‌هاي تاريخي نيز نشان مي‌دهند كه اساس و بنياد شكل‌گيري برنامه‌هاي تنظيم خانواده كه همواره مورد توجه و حمايت سازمان ملل و قدرت‏هاي بزرگ جهان از جمله آمريكا بوده، از سلطه‏جويي و برتري‌طلبي اين قدرت‌ها ريشه گرفته، و با گذشت زمان رنگ و لعاب كمك‌هاي بشردوستانه، رفاهي و توسعه‌اي به خود گرفته است.

البته اين شرايط مختص ايران نيست و هم اكنون در تعدادي از كشورهاي پيشرفته نيز نرخ باروري كل آنها كمتر از 2 است و جامعه پيري دارند. اين كشورها با ارائه مشوق‌هايي تلاش دارند تا والدين را به داشتن فرزند بيشتر ترغيب كنند و كسي هم اقدامات آنها را منفي ارزيابي نمي‌كند. همچنين، جذب مهاجران، سياست ديگر اين كشورها براي تأمين نيروي انساني مورد نياز است. نكته ديگر اين است كه در حالي كه در سه دهه گذشته، نرخ باروري كل در جهان نزديك به 33 درصد و در جهان اسلام نزديك به 41 درصد كاهش داشته، نرخ باروري كل در ايران 70 درصد كاهش يافته است. حال سئوالي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه تا چه زماني بايد مروج و پايبند سياست‌هاي كاهش جمعيت باشيم و چرا با زير حد جايگزيني رفتن جمعيت، همچنان بر اين امر پايبند مانده‌ايم؟

اگر نگاهی به زمینه‌های تاریخی تحولات جمعیت ایران داشته باشیم، متوجه می‌شویم که نرخ شدید رشد جمعیت کشور که در سال‌های نخست پس از انقلاب اسلامي (1357) آغاز شده بود، در سال‌های اخیر تا حد زیادی کاهش یافته است. درصد رشد سالانه جمعيت كشور طي سال‌هاي 1385- 1375 در كل كشور و به ‌تفكيك نقاط شهري و روستايي به‌ ترتيب برابر 61/1، 74/2 و 4/0- درصد بوده كه مقايسه آن با رشدهاي متناظر 9/3، 5/5 و 3/2 درصد در دهة  1365– 1355 و 96/1، 2/3 و 3/0 درصد در دهه 1375 – 1365 حاكي از افت اساسي ميزان‌هاي رشد جمعيت است. روند رشد جمعیت ایران از گذشته تا به حال نشان می‌دهد که متوسط میزان رشد سالانۀ جمعیت در دهۀ  1345- 1335 برابر با 1/3 درصد در سال بوده است، لیکن در دهۀ پس از آن در فاصلۀ سال‌های 1355- 1345 با کاهش روبرو بوده و به 71/2 درصد در سال رسیده است. جمعیت کشور در دهۀ 1365- 1355 از رشد بالائی برخوردار بوده و به 9/3 درصد در سال افزایش یافته است. همچنين در دهه دوم انقلاب، سياست تعديل جمعيت با کاهش نرخ موالید و کنترل آن حاصل گردید، در این دهه، نرخ رشد جمعیت از 9/3 درصد دهه قبل به 96/1 درصد در دهه 1375- 1365 کاهش يافته و در دهه 1385- 1375 به نرخ رشد 61/1 درصد رسیده است.

جدول 1- رشد جمعيت در مناطق شهري و روستايي

دوره سرشماری

مناطق شهري

مناطق روستائي

كل

45- 1335

02/5

13/2

13/3

55- 1345

93/4

11/1

71/2

65- 1355

41/5

39/2

91/3

75- 1365

95/2

28/0

96/1

85- 1375

74/2

44/0-

61/1

90- 1385

14/2

63/0-

29/1

 

در جدول فوق روند تحولات درصد رشد سالانه جمعيت کشور طي سال‌هاي 1390- 1335 به ‌تفکيک مناطق شهري و روستايي ارائه شده است. همچنان ‌که ملاحظه مي‌شود طي بيش از 50 سال گذشته نرخ رشد جمعيت در مناطق روستايي به استثناي سال‌هاي 1365- 1355 همواره در حال كاهش بوده و حتي از دهه 1375به بعد درصد رشد سالانه جمعيت در مناطق روستايي منفي شده است. روند تغييرات رشد جمعيت در مناطق روستائی کشور نشان می‌دهد که طی چند دهه گذشته همواره پتانسيل مناطق روستائی کشور برای حفظ جمعيت سير نزولي داشته است. این وضعیت از یک سو ناشی از اعمال برخی از سیاست های تعدیل رشد جمعیت و از سوی دیگر ناشی از وقوع برخی تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در فرآیند تحول تاریخی کشور بوده است.

با همين ديدگاه، مي‏توان تفاوت نرخ رشد جمعيت اقوام ايراني با نرخ رشد جمعيت كل ايران را بر پايه عوامل فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي توضيح داد. به عنوان مثال، قوم بلوچ بالاترين نرخ رشد جمعيت را در كشور داراست، اما آمار نشان مي‏دهد كه نرخ باروري كل همين قوم نيز از 4/8 فرزند در سال 1365 به 2/4 فرزند در سال 1379 رسيده است. بنابراين، روند رشد جمعيت در استان يادشده هنوز هم بيش از ميانگين كشوري است و اين تفاوت با عوامل فرهنگي- اجتماعي در ارتباط است. چرا كه في‏المثل، استان سيستان و بلوچستان كمترين نرخ شهرنشيني در كشور (49 درصد) را درسال 1390 دارا بوده است. در نقطه مقابل، مهاجرت نيز عامل مؤثري در رشد جمعيت است و در ميان اقوام ايراني، قوم كرد بالاترين و قوم بلوچ پايين‏ترين نرخ مهاجرت را در يك دوره ده‏ساله به خود اختصاص داده‏اند.

در جدول شماره «2» نتايج پيش‌بيني جمعيت كشور در صورت ادامه نرخ‌هاي سال 1385 گزارش شده است. همچنان كه ملاحظه مي‌شود طبق اين سناريو ميزان باروري كل در طول دوره پيش‏بيني زير سطح جانشيني است كه از سال 1420 به بعد منجر به بروز رشد منفي جمعيتي خواهد شد.

جدول 2-  نتایج پیش بینی شاخص‌های جمعیتي ایران براساس سناریوی حد پايين بین سال های  1385 تا 1425[3]

سال پیش بینی

تعداد جمعيت

میزان رشد جمعیت

زمان لازم براي دوبرابر شدن جمعيت

میزان خام موالید

میزان خام مرگ ومیر

میزان باروری کل

میزان تجدید نسل

ناخالص[4]

میزان تجدید نسل خالص

میزان امید به زندگی

1385

70.50

1.21

57.8

18.6

6.5

1.8

0.88

0.84

70.4

1390

74.60

1.04

67.1

16.6

6.2

1.55

0.76

0.73

71.7

1395

78.04

0.78

88.8

13.9

6.1

1.44

0.70

0.68

72.8

1400

80.46

0.49

141

11.2

6.2

1.36

0.66

0.65

73.9

1405

81.86

0.26

266

9.3

6.7

1.30

0.63

0.62

74.9

1410

82.65

0.15

465

8.9

7.5

1.30

0.63

0.62

75.9

1415

82.99

0.03

-

8.7

8.4

1.30

0.63

0.62

76.8

1420

82.71

0.14-

-

8.2

9.6

1.30

0.63

0.62

77.8

1425

81.58

0.37-

-

7.4

11

1.30

0.63

0.62

78.5

 

همانطور كه تا اينجا مشاهده گرديد،‌ رشد جمعيت در ايران سير نزولي دارد و از 9/3 درصد در سال 1365 به 6/1 درصد در سال 1385 و 3/1 درصد در سال 1390 رسيده است. همچنين، ميزان باروري كل[5] براي هر زن در كل كشور از حدود 3/6 فرزند در سال 1365 به 8/1 فرزند در سال 1385 و 6/1 فرزند برای هر مادر در سال 1390 كاهش يافته است[6]. تداوم وضعيت كنوني تبعات بسياري از جمله پيري جمعيت، كاهش جمعيت در سن فعاليت اقتصادي، تضعيف نيروي دفاعي كشور و... را در سال‏هاي آتي به دنبال خواهد داشت.

مهم‏ترين راه حل افزايش جمعيت، افزايش فرزندآوري است. پيش شرط اوليه فرزندآوري نيز تشكيل خانواده است. تأخير در تشكيل خانواده سبب كاهش فرصت فرزندآوري براي زنان (محدوديت جسمي) و كاهش زمينه روحي و فكري زوجين براي فرزندآوري مي‏شود. تأخير در تشكيل خانواده و ازدواج را نيز مي‏توان به دلايلي نظير افزايش ميزان تحصيلات [بويژه تحصيلات عالي] مردان و زنان، تأخير در اشتغال [عمدتاً مردان به دليل نقش نان‏آوري] و... نسبت داد. اين دو عامل از يكديگر جدا نيستند، چرا كه نوع، ميزان و سطح تحصيلات در نوع، ميزان و سطح اشتغال مورد انتظار و حتي محل سكونت فرد مؤثر است. و البته افزايش سطح تحصيلات زنان تا حدودي سبب افزايش اشتغال زنان و كاهش مطلوبيت فرزندآوري براي ايشان مي‎شود.

علاوه بر اين، افزايش سن ازدواج سبب بروز آسيب‏هاي ديگري از جمله افزايش آمار طلاق، افزايش سطح انتظارات زوجين از يكديگر و... مي‏شود كه به طريق ديگري عامل كاهش رشد جمعيت است.

عامل مؤثر ديگر بر فرزندآوري، مشكلاتي است كه عمدتاً به شهرنشيني [بويژه كلان‏شهرها] نسبت داده مي‏شود. هزينه‏هاي سرسام‏آور زندگي شهري از جمله اجاره مسكن، افزايش هزينه‏هاي روحي و جسمي به دلايلي نظير آلودگي هوا، استرس‏هاي زندگي روزمره، خستگي‏هاي ناشي از ساعات طولاني كار و تردد در ترافيك‏هاي سنگين، افزايش بيماري‏هاي قلبي و ريوي و... انگيزه‏هاي زندگي در فرد را نيز كاهش مي‏دهد چه رسد به پذيرش مسئوليت فرزندآوري و فرزندپروري. بسياري از افراد از تهيه يك سرپناه كوچك ناتوان هستند و احتمالاً در يك آپارتمان 40 تا 50 متري داشتن فرزند كار دشواري است چه رسد به دو يا سه يا تعداد بيشتري فرزند.

به اين طومار مي‏توان موارد ديگري از جمله افزايش هزينه فرزندان را افزود. همانطور كه والدين سال‏هاي جواني خود را به اميد دستيابي به موفقيت‏هاي شغلي صرف تحصيلات و آموختن مهارت‏هاي مختلف كرده‏اند، ضروري مي‏بينند هر چه بيشتر فرزندان خود را آماده كنند تا در آينده هم شأن خانواده را حفظ كنند و هم به موفقيت‏هاي چشمگير و قله‏هايي كه والدين از رسيدن به آن محروم مانده‏اند، دست يابند. افزايش هزينه فرزندان كه در افواه عمومي به فرزندسالاري تعبير مي‏شود، بيش از آن كه انجام امور طبق ميل فرزند باشد، وادار كردن فرزند به انجام امور مطابق ميل والدين است. فرستادن فرزندان به انواع و اقسام كلاس‏ها و آموزشگاه‏ها با تطميع و تهديد از آن جهت است كه در آينده مزد زحمات خود و والدين را قدر بدانند و به موقعيت‏هاي اجتماعي- اقتصادي درخشاني برسند. از اين روي والدين تمام هم و غم خود را صرف تربيت يك يا دو فرزند مي‏كنند و ديگر پول و اراده‏اي براي خوشبخت كردن فرزند يا فرزندان ديگر [و حتي گاهي خودشان] باقي نمي‏ماند[7]. عده‏اي نام اين رفتار را ايثار مي‏گذارند و عده ديگر قرباني كردن خود؛ پس گروه دوم هرگز به سراغ فرزندآوري و فرزندپروري و چه بسا ازدواج هم نمي‏روند و به خوشگذراني و بي‏مسئوليتي مشغول مي‏شوند.

در فضايي كه هزينه‏ها بسيار و توقعات از زندگي فراوان است، كار كردن زنان ارزش مي‏شود و مادري كه با خانه‏داري همبستگي زيادي دارد، از رونق مي‏افتد و والدين براي تأمين هزينه زندگي از كلاس‏هاي فوق برنامه گرفته تا سفر ساليانه خارجي خود تمام سال را كار مي‏كنند و همان يك يا دو فرزند را نيز از وجود پدر و مادر محروم مي‏سازند.

پيش از آن كه بتوان درباره افزايش زاد و ولد راهكاري ارائه كرد بايد به اين سئوال پاسخ داد كه چرا امروزه خانواده ايراني با چنين مشكلاتي دست و پنجه نرم مي‏كند و نه تنها تمايلي به فرزندآوري ندارد، بلكه حتي نمي‏تواند از زندگي خود لذت ببرد و پرخاشگري و اعتراض به همه چيز و همه كس بخشي از جامعه او شده است؟

ريشه بخش قابل توجهي از اين مسائل در «نظام اجتماعي- اقتصادي جامعه» ما نهفته است؛ نظامي كه در گذر زمان تمركزگرايي در حال تبديل به صفت ذاتي آن مي‎باشد. بنابراين راه برون رفت از اين شرايط و از جمله افزايش جمعيت منوط به تغيير اين شرايط است. به عبارت ديگر، بدون تغيير نظام اجتماعي- اقتصادي كنوني نه تنها افزايش جمعيت با دستور و يا بوسيله مشوق‏هاي كوچك و مقطعي ممكن نيست بلكه كاري اشتباه و گناهي نابخشودني است. نگاهي به نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1390 نشان مي‏دهد 1/16 درصد جمعيت كشور در سال 1385 در استان تهران- به عنوان پر جمعيت‏ترين استان كشور- ساكن بوده‏اند و اين ميزان در سال 1390 به 2/16 درصد رسيده است. در حالي كه در سال 1390 تنها 7/. درصد جمعيت كشور در استان ايلام- به عنوان كم جمعيت‏ترين استان كشور- ساكن بوده‏اند[8].

آسيب‏هاي سكونت 2/16 درصد جمعيت كشور در استان تهران با حدود 8/92 درصد شهرنشين هنگامي آشكار مي‏شود كه بدانيم اين استان تنها 8/0 درصد مساحت كشور را اشغال كرده است و بطور متوسط در هر كيلومتر مربع آن 890 نفر ساكن هستند. در نقطه مقابل، تراكم جمعيت (نفر در كيلومتر) در استان يزد 8 در استان خراسان جنوبي 7 و در سمنان 6 است. به عبارت ديگر، استان‏هاي يزد، خراسان جنوبي و سمنان به ترتيب با اشغال 9/7، 9/5 و 6 درصد مساحت كشور 4/1، 9/0 و 8/0درصد جمعيت كشور را در خود جاي داده‏اند. عدم توازن شديد در توزيع جمعيت كشور در نقشه ذيل قابل مشاهده است.[9]

تراكم نسبي جمعيت به تفكيك استان در سال 1390 (نفر در كيلومتر مربع)

 

منبع: گزيده نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1390

بنابراين، تمركز شديد جمعيت كه مهمترين عامل آن تمركز فعاليت اقتصادي در ايران و در بسياري از كشورهاي غيرصنعتي است مسبب بروز چنين وضعيت سكونتي است؛ وضعيتي كه لاجرم عدم تمايل به فرزندآوري را در پي خواهد داشت[10]. بازتاب اين امر در بحث جمعيت را مي‏توان چنين خلاصه كرد:

در حالي كه رشد جمعيت كل كشور در حال كاهش است، جمعيت تهران و كلانشهرهاي ديگر در حال افزايش است. بنابراين حاكميت با يك بحران دو بعدي مواجه است؛ از يكسو بايد جمعيت كل كشور را افزايش دهد و از سوي ديگر بايد جمعيت پايتخت و ساير كلانشهرها را كاهش دهد. اين دو بعد كه در واقع دو روي يك سكه است، ناشي از سيطره تمركزگرايي است و تا تمركزگرايي اصلاح نشود، مسئله جمعيت بطور اساسي اصلاح نمي‏شود و هر گونه تلاش براي افزايش جمعيت به شكست منتهي خواهد شد.

 

 

 

مروري بر فعاليت‏هاي صورت گرفته در حوزه جمعيت در كشور

بطور معمول «سازمان ثبت احوال كشور» و «مركز آمار ايران» دو دستگاهي هستند كه به مقوله جمعيت مي‏پردازند و مشخصات آماري جمعيت را استخراج و تحولات آن را مورد بررسي و تحليل قرار مي‏دهند. «سازمان ثبت احوال كشور» با توجه به مسئوليت ثبت وقايع حياتي (ولادت، ازدواج، طلاق،‌ فوت) اصطلاحاً به توليد «آمار ثبتي» مي‎پردازد و «مركز آمار ايران» با توجه به مسئوليت تهيه آمار و ارقام به عنوان پايه برنامه‏ريزي در كشور به توليد آمارهاي غيرثبتي مي‏پردازد كه از دو طريق «تمام‏شماري» و «نمونه‏گيري» جامعه مورد مطالعه حاصل مي‏شود. بنابراين، علم آمار و جمعيت‏شناسي مهم‏ترين تخصص‎هاي مورد نياز دستگاه‏هاي فوق بوده و مهم‏ترين خروجي‏شان در قالب «سالنامه آماري» و «نتايج سرشماري» منعكس است[11].

علاوه بر اين، «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي» با وظيفه «گسترش خدمات بهداشتي و درماني» و بويژه «كاهش مرگ و مير مادران و نوزادان»، عملاً به يكي از فعالان حوزه جمعيت تبديل شده است. از اين جهت «ارائه خدمات پيشگيري، باروري برنامه‏ريزي شده و جلوگيري از باروري ناخواسته» هدف كليدي وزارت بهداشت است. بخش بهداشت و درمان با توجه به «واردات و توزيع گسترده لوازم پيشگيري در داروخانه‏ها» و «شبكه وسيع ارائه خدمات بهد اشتي دولتي و خصوصي» از تأثيرگذاري خاصي برخوردار است. شبكه وسيع خدمات بهداشتي در سراسر كشور- بالاخص خانه‏هاي بهداشت روستايي[12]- و پيش‎بيني تكاليفي در قوانين برنامه‏هاي توسعه كشور كه سبب ارائه اعتبارات در بودجه ساليانه كشور مي‏شود،‌ موقعيت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي را  به عنوان يكي از اركان و ذي‏نفعان حوزه جمعيت مبدل ساخته است[13].

ساير دستگاه‏هاي كشور از طريق برنامه‏هاي توسعه، درگير بحث جمعيت شده‏اند، اما صرفاً در چارچوب يك برنامه خاص. به عنوان مثال، وزارت علوم از طريق درس «تنظيم خانواده» و صدا و سيما با تكليف «فرهنگ‏سازي» در مسئله ايفاي نقش كرده‏اند.

در طي سال‏هاي بعد نيز مراكزي نظير «مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه»[14][15]، فصلنامه علمي- ترويجي جمعيت[16]، دوفصلنامه علمي- ترويجي مجله بررسي‏هاي آمار رسمي ايران[17] و فصلنامه علمی- پژوهشی نامه انجمن جمعیت شناسی ایران[18] با دغدغه‏هاي جمعيتي پديد آمدند. در كنار مباحث تخصصي جمعيت، در سال‏هاي اخير و پس از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي درباره افزايش جمعيت، مراكز مرتبط با زنان و خانواده نيز- كه عمدتاً در طول دوره اصلاحات شكل جدي به خود گرفتند- درگير بحث جمعيت شده‏اند. از جمله اين مراكز مي‏توان به موارد ذيل اشاره كرد:

1- معاونت امور زنان و خانواده (رياست جمهوري)؛

اين معاونت نتوانسته است در دو سال اخير در زمينه افزايش جمعيت اقدام جدي به عمل آورد و با تغيير مديريتي صورت گرفته، بعيد است به اين مقوله ورود نمايد.

2- شوراي فرهنگي اجتماعي زنان و خانواده (شوراي عالي انقلاب فرهنگي)؛

بطور خاص پيگيري جدي در فضاي رسانه‏اي، اظهار نظرها و سخنراني‏هاي متعدد از جمله پيگيري «طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده» مهم‏ترين اقدام اين مركز است.

 3- مرکز تحقیقات زن و خانواده (حوزه علميه قم)

بطور خاص انتشار: 1- بيانيه تحليلي «تحوّلات جمعيّتي ايران» و 2- انتشار شماره‏هاي 24  (فروردين، ارديبهشت و خرداد 1386) و 44 (مهر و آبان 1392) نشريه حورا (دو ماهنامه علمي، فرهنگي و اجتماعي زنان) مهم‏ترين اقدام اين مركز است.

علاوه بر موارد مذكور، شوراي فرهنگ عمومي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي و... نيز ورودهايي به بحث جمعيت داشته‏اند، اما مهم‏ترين اقدام قانونگذارانه حاكميت در اين رابطه مربوط به «طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده» است كه چارچوب اصلي آن در شوراي عالي انقلاب فرهنگي شكل گرفته و همچنان در حال بررسي بوده و به تصويب مجلس شوراي اسلامي نرسيده است.

سرانجام، مهم‏ترين همايش علمي كشور در اين رابطه مربوط به «تغييرات جمعيتي و نقش آنها در تحولات مختلف جامعه» است كه چهار محصول خروجي داشته است: 1- فصل‏نامه علمي- پژوهشي معرفت فرهنگي اجتماعي (سال 4، شماره 1، زمستان 91) 2- ماهنامه علمي- ترويجي معرفت (سال 22، شماره 6، شهريور 92) 3- گفتگو با انديشمندان علوم اسلامي و انساني (به اهتمام هادي عرب) 4- مباني فقهي تغييرات جمعيتي (آيت ا... سيدمحمد علي مدرسي)

 

 

 

مروري بر نقايص فعاليت‏هاي حوزه جمعيت در كشور

نقايص بسياري در اين زمينه وجود دارد. از جمله:

  1. ضعف شديد رشته جمعيت‏شناسي در كشور و عدم اقبال دانشجويان علوم اجتماعي به ادامه تحصيل در اين رشته كه منجر به اشغال اين شاخه اجتماعي توسط فارغ‏التحصيلان رشته آمار شده است.
  2. عدم توجه به تفاوت علم جمعيت‏شناسي و علم سياستگذاري جمعيت كه دومي عملاً در ايران وجود ندارد. اين در حالي است كه ابهامات موجود در ذهن مردم و مسئولان كه رهبري نيز بر پاسخگويي به آنها تأكيد فرموده‏اند، مربوط به سياستگذاري جمعيت است.
  3. تقليل سياست‏هاي جمعيتي به مقوله جمعيت و بي‏توجهي به نظام اقتصادي- اجتماعي حاكم بر كشور.
  4. قدرت‏يابي حوزه بهداشت و درمان در سياستگذاري و اجراي سياست‏هاي جمعيتي.
  5. عدم انتشار طولاني مدت يا بي‏توجهي نشريات تخصصي و برخي چهره‏هاي شناخته شده دانشگاهي حوزه جمعيت به مواضع رهبري كه نشانه مخالفت آنان با تغيير سياست‏ها است. روي ديگر اين موضوع، خلاصه شدن موافقان به چهره‏هايي محدود است.
  6. تقليل سياستگذاري جمعيت به فرزندآوري و بي‏توجهي به مهاجرت (ورودي و خروجي) و اميد به زندگي (حفظ و بهره‏وري نيروي انساني موجود).
  7. تقليدي و ترجمه‏اي بودن مطالعات و بي‏توجهي به تفاوت پيامد‏هاي فرهنگي- اجتماعي كاهش رشد جمعيت از جمله تفاوت اصل پديده سالمندي جمعيت و آثار فرهنگي- اقتصادي آن بر خانواده در ايران و غرب.

 

راهبردهاي اساسي آينده جمعيت

شايد بتوان از سه وضعيت «تداوم كاهش نرخ رشد جمعيت»، «تثيبت نرخ رشد جمعيت» و «افزايش نرخ رشد جمعيت» به عنوان راهبردهاي موجود در ميان كارشناسان نام برد. راهبرد تداوم كاهش نرخ رشد جمعيت قطعاً راهبرد صحيحي نيست بلكه كمتر جوامعي در طي ساليان گذشته حتي در صورت عزم جدي توانسته‏اند توفيق قابل توجهي در افزايش باروري داشته باشند. همچنين، افزايش نرخ رشد جمعيت نياز به اصلاح نظام اقتصادي- اجتماعي حاكم بر كشور دارد، اما تثبيت نرخ رشد جمعيت در سطح جانشيني (5/2) امري مقبول از نظر برنامه‏ريزان است. اگر چه اين نگاه با رويكرد انقلاب اسلامي همخواني چنداني ندارد، اما اجتناب از آن، نيازمند عزم دولت در تهيه و اجراي الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت است. بنابراين، با توجه به امكانات، مقدورات و همچنين محدوده فعاليت‏هاي بنياد خاتم الاوصيا (ع) در گام نخست تأكيد بر داشتن حداقل 2 فرزند و تلاش در جهت ايجاد پشتوانه انديشه‏اي اصلاح نظام اقتصادي- اجتماعي كنوني ضروري است.

بايد توجه داشت كه بسياري از افراد به لحاظ ذهني به داشتن دو فرزند تمايل دارند و تأخير در ازدواج، فقدان امنيت شغلي مرد، نياز به اشتغال زن حتي با درآمدهاي ناچيز، مشكلات اجاره‏نشيني با فرزند(ان)، اصرار بر تأمين اتاق مجزا براي فرزندان، اطلاع ديرهنگام از ناباروري و... سبب انصراف يا غيرقابل دستيابي شدن بيش از يك فرزند مي‏شود. از طرف ديگر، دو فرزند رقمي است كه ضمن تضمين جايگزيني جمعيت، در صورت عدم بروز تغييرات جدي در نظام اقتصادي- اجتماعي نيز بحران‏زا نخواهد بود. بنابراين، تلاش براي تحقق اين شعار براي عموم مردم واقع‏بينانه به نظر مي‏رسد. تذكر اين نكته ضروريست كه اگرچه مسئله جمعيت يك موضوع كلان و چندبعدي است اما بنياد خاتم‏الاوصيا (ص) به دليل ماهيت خود مي‏بايست اقدامات فرهنگي لازم را با اين پيش‏فرض پيگيري نمايد كه اگرچه فرهنگ  در بسياري از عرصه‏ها نقش كليدي و زيربنايي دارد، اما در قبال مسئله جمعيت اين نقش تا حدودي تبعي و وابسته است.

 

موانع غيراقتصادي (فرهنگي- اجتماعي) پيش روي سياست افزايش جمعيت در كشور

اگر چه نظام اقتصادي- اجتماعي حاكم بر كشور، محيط مساعدي براي اجراي سياست رشد جمعيت ندارد. اما كاهش شديد جمعيت تنها مربوط به اين مقوله نيست. بلكه مهم‏ترين علت موفقيت اين سياست، هماهنگي ساير ابعاد است كه مي‏بايست مورد بازنگري و تحول جدي قرار گيرند. در ذيل به برخي از اين موارد اشاره مي‏شود:

 كليشه‏هاي اثبات نشده گفتمان بهداشت و درمان كه مانع فرزندآوري مي‏شود:

فرزندآوري مهم‏ترين عامل پوكي استخوان و... در زنان است.

فرزندآوري (طبيعي) مهم‏ترين عامل افتادگي مثانه و... در زنان است.

زحمت و درد زايمان، بسيار مرارت بار است.

درد زايمان طبيعي بسيار وحشتناك و غير قابل تحمل است.

فرزندآوري در سنين پايين تر از 20 و بالاي 35 سال خطرناك است.

 و...

اين در حالي است كه بسياري از اين موارد اولاً اثبات نشده هستند (مانند مورد دوم). ثانياً با تمهيدات ساده‏اي قابل رفع هستند (مانند مورد اول و سوم). ثالثاً بسياري از اين گزاره‏ها ناشي از فرصت‏طلبي نظام بهداشت و درمان است (مانند گزينه چهارم). رابعاً بسياري از اين گزاره‏ها براي عده قليلي از زنان قابل طرح هستند (مانند مورد پنجم).

 

كليشه‏هاي اثبات نشده گفتمان ترقي و خودشكوفايي زنان كه مانع فرزندآوري مي‏شود:

مادران شاغل از رفاه جسمي و روحي بيشتري برخوردارند.

تحصيلات بيشتر - و نه خودسازي يا حتي مطالعه- ارتباط مستقيمي با موفقيت فرزندان دارد.

زنان تحصيل نكرده نمي‏توانند فرزندان خوبي تربيت نمايند.

تبديل خانواده گسترده به خانواده هسته‏اي امري صحيح و اجتناب ناپذير و ناشي از تجربه بشري است.

داشتن خانواده گسترده و فرزندان متعدد اگرچه در گذشته خوشايند بوده است اما امروزه مقدور و منطقي نيست.

و....

اين در حالي است كه بسياري از اين موارد اولاً اثبات نشده هستند (مانند مورد دوم). ثانياً بسياري از اين گزاره‏ها ناشي از فرصت‏طلبي نظام سرمايه‏داري در تقليل زن به نيروي كار است (مانند گزينه اول).

 

كليشه‏هاي اثبات نشده گفتمان زيبايي و سلامتي دختران كه مانع فرزندآوري مي‏شود:

زيبايي امري يكنواخت و خدشه ناپذير بوده و زن غربي مصداق تمام و كمال زيبايي است.

فرزندآوري سبب افزايش چربي ناحيه شكم، افزايش وزن و از شكل افتادن سينه‏ها مي‏شود. ....

اين در حالي است كه بسياري از اين موارد اولاً اثبات نشده هستند (مانند مورد اول). ثانياً با تمهيدات ساده‏اي قابل رفع هستند (مانند مورد دوم).

 

كليشه‏هاي اثبات نشده گفتمان تربيت پرهزينه كودك كه مانع فرزندآوري مي‏شود:

تربيت خوب فرزند نياز به اختصاص وقت زيادي دارد و اين زمان بصورت حسابي زياد مي‏شود (يك فرزند: 3 ساعت در روز، دو فرزند: 6 ساعت در روز...)

تربيت خوب فرزند نيازمند تأمين همه خواسته‏هاي اوست تا مبادا عقده‏اي شود.

هر فرزند نياز به يك اتاق خواب دارد.

و...

اين در حالي است كه بسياري از اين موارد اولاً كاملاً خلاف واقع هستند (مانند مورد اول). ثانياً بسياري از اين موارد اثبات نشده هستند (مانند مورد دوم). ثالثاً بسياري از اين گزاره‏ها ناشي از فرصت‏طلبي نظام نفوذ سرمايه‏داري در فرآيند مصرف و ساخت و ساز مسكن است (مانند گزينه سوم).

كليشه‏هاي اثبات نشده گفتمان «تقابل كميت و كيفيت فرزند» كه مانع فرزندآوري مي‏شود:

فرزندان نياز مبرم به مدارس غيرانتفاعي دارند تا به موفقيت دست يابند.

فرزندان نياز مبرم به كلاس‏هاي آموزشي مكمل، اوقات فراغت و... دارند تا به موفقيت دست يابند.

و...

گزاره‏هاي فوق براي تك تك آحاد جامعه چندان غلط نيستند و به عبارت بهتر امكان مقابله فردي با آن وجود ندارد بلكه ناشي از نگاه غلط سياستگذاران به فرزندان و آلوده شدن نظام آموزشي كشور به سرمايه‏داري بي‏ضابطه هستند. اصلاح اين فرآيند اگر چه در اختيار دولت است اما به وسيله ساخت مستند، توليد متون آكادميك، برگزاري نشستهاي تخصصي و... قابل پيگيري است.

كليشه‏هاي اثبات نشده گفتمان «تقابل مادري و همسري» كه مانع فرزندآوري مي‏شود:

يكي از علل گسترش طلاق، بي‏توجهي زنان به نيازهاي همسر به دليل غرق شدن در وظايف مادري است (اين گزاره با مفهوم «بوي پياز داغ دادن» ترويج مي‏شود).

فرزندآوري مترادف با پايان آسايش و راحتي زوجين است (براي مثال اين جمله معمول است كه قبل از فرزند‏دار شدن از زندگي لذت ببريد)

و...

اين در حالي است كه بسياري از اين موارد اثبات نشده بوده و با تمهيدات ساده‏اي قابل رفع هستند.

در نقطه مقابل، بسياري از سياست‏هاي زودبازده افزايش فرزندآوري از طريق ايجاد ترديد و نشان دادن بطلان برخي يا تمام گزاره‏هاي فوق قابل پيگيري هستند. به عنوان مثال، كاهش نگراني‏ها و اضطراب‏هاي روحي- رواني مادران، تأمين نيازهاي فكري- اطلاعاتي- رواني مادران، كاهش نگراني‏ها و اضطراب‏هاي مالي والدين و... مي‏تواند تأثير چشمگيري در باروري داشته باشد.

 


[1] منظور جامعه‏اي است كه در آن استفاده از وسايل پيشگيري از حاملگي رايج نيست، و زاد و ولد كنترل نشده است.

[2] منظور جامعه‏اي است كه در آن استفاده از وسايل پيشگيري از حاملگي رايج شده، زاد و ولد حالت كنترل شده پيدا نموده است.

[3] پيش بيني جمعيتي فوق مبتني بر اين مفروضات مي­باشد: 1. ميزان اميد به زندگي بر اساس الگوي پيش‏بيني سازمان ملل در سناريوي حد پايين و با استفاده از مدل غربي كول و دمني بوده است، 2. ميزان باروري كل بر اساس 55/1 فرزند براي هر مادر در سال 1390 برآورد شده و تغييرات آن مبتني بر سناريوي حد پايين سازمان ملل تا سال 1425 مي­باشد.

[4] ميزان ناخالص تجديد نسل نشان دهنده تعداد دختراني است كه جايگزين مادرانشان مي‏شوند و شاخص جايگزيني نسل‌ها است، وقتي كه اين شاخص به كمتر از يك مي‏رسد رشد جمعيت به زير صفر ميل مي‏كند.

[5] تعداد بچه‌هاي زنده‌اي كه هر زن در طول دوره باروري خود به دنيا مي‏آورد.

[6] نگاه كنيد به: گزيده نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1390

[7] شعار اين نگرش، ارجح دانستن كيفيت فرزند بر كميت آن است.

[8] نگاه كنيد به: گزيده نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1390

[9] البته در اين جا با مقياس استان از جمله پيرامون استان تهران بحث شد اما اين به معناي نبود شهرهاي بزرگ در كشور نيست. شهرهايي نظير مشهد (با حدود 3 ميليون و 70 هزار نفر جمعيت)، اصفهان (با حدود 2 ميليون 170 هزار نفر جمعيت)، كرج (با حدود 2 ميليون و 25 هزار نفر جمعيت)، شيراز (با حدود 1 ميليون و 700 هزار نفر جمعيت)، تبريز (با حدود 1 ميليون 695 هزار نفر جمعيت)، اهواز (با حدود 1 ميليون و 395 هزار نفر جمعيت)، قم (با حدود 1 ميليون و 150 هزار نفر جمعيت) و كرمانشاه (با حدود 1 ميليون و 31 هزار نفر جمعيت) به نوعي كلانشهرهاي داراي بيش از يك ميليون نفر جمعيت كشور هستند. بنابراين، اين شهرها نيز تا حدودي از مشكلاتي نظير آنچه در شهر تهران (با حدود 8 ميليون و 290 هزار نفر جمعيت) وجود دارد، بي‏نصيب نيستند. اما بايد عنايت داشت كه كلانشهرهاي قم و كرج و شهرهاي متوسطي مانند قزوين (با حدود 567 هزار نفر جمعيت)، و مجموعه شهري استان تهران (ورامين، اسلامشهر، شهريار، بهارستان، ري، ملارد، رباط كريم، قدس، پاكدشت، پيشوا، دماوند، فيروزكوه، شميرانات با حدود 3 ميليون و 130 هزار نفر جمعيت) در تعامل نزديك با اين شهر قرار دارند. اين مسئله كه عمدتاً در زندگي روزمره شهروندان قابل لمس بوده به نحوي است كه برخي شهروندان آمار اعلامي جمعيت شهر تهران (8 ميليون) را دروغ مي‏پندارند و در افواه عمومي جمعيت تهران تا 15 ميليون نفر نيز تصور مي‏شود.

نكته ديگر اين كه ممكن است عده‏اي- با استناد به سرشماري سال 1390- مدعي شوند از رشد مهاجرت به تهران كاسته شده و اين به معناي افول تمركزگرايي در كشور است. اين عده مي‏گويند: «در حالي كه طبق برآوردهای آماری صورت گرفته، درصد متوسط رشد سالانه جمعیت کل کشور در طول پنج سال (1390- 1385) برابر با 29/1 درصد بوده، این رقم در استان تهران به 44/1 درصد رسيده که نسبت به دوره سرشماری قبلی کاهش ملموسی نشان مي‏دهد؛ چرا که این رقم در خلال سال‌های 1385-1375 در استان تهران برابر با 39/2 درصد بوده است.» اين گزاره غلط نيست اما اولاً همچنان رشد جمعيت در تهران بيش از ساير نقاط كشور است و ثانياً بر اساس نتایج سرشماری سال 90 استان‌ البرز با 04/3 درصد بالاترین رشد جمعیت را در بین استان‌های کشور داشته است. طبيعي است رشد جمعیت استان البرز متأثر از رشد جمعیت استان تهران بوده و شهرستان کرج به علت مجاورت با شهرستان تهران سرریز جمعیت آن را به خود جذب کرده است.

[10] بايد توجه داشت كه تمايل به فرزندآوري تنها در آن دسته از جوامع جهان سومي بالاست كه تمركزگرايي در آنها شدت ندارد. به عنوان مثال، عليرغم وجود شهرهاي بزرگ و متراكم در هند، سه چهارم از جمعيت آن در مناطق روستایی و کمتر از 11 درصد در شهرهای بزرگ زندگی می‏کنند. به همين جهت پيش‏بيني مي‏شود كه هند تا سال 2030 به پرجمعیت ترین کشور جهان تبدیل شود.

[11] مهم‏ترين نتيجه ترديد در و تلاش براي تغيير سياست‏هاي جمعيتي (چه در جهت كاهش و چه در جهت افزايش جمعيت) در هر جامعه‏اي افزايش برنامه‏ها و اعتبارات دستگاه‏هاي ذيربط است. بطور خاص، گنجاندن برنامه‏هاي تحقيقاتي و توليد آمارهاي هر چه بيشتر، منافع قابل توجهي براي دستگاه‏هاي مربوطه خواهد داشت. با اين وجود، گسترش ديدگاه‏هاي رفاه‏طلبانه، چالش‏هاي به وجود آمده در فتنه 88 و نگاه منفي بخشي از بدنه اداري و بويژه مديران سابق دستگاه‏هاي دولتي به دولت دهم، سبب وجود مخالفت‏هاي چشمگير با تغيير سياست‏ جمعيتي كشور شده است.

[12] بايد توجه داشت كه در سال‏هاي ابتدايي اعمال سياست كنترل جمعيت، روستاها به عنوان يكي از مهم‏ترين پايگاه‏هاي باروري ناخواسته نزد مسئولان مربوطه شناخته مي‏شدند و از اين جهت سهم قابل توجهي از برنامه‏ها و اعتبارات رايگان به اين مناطق اختصاص يافته است.

[13] بديهي است گردش مالي قابل توجه بخش دولتي و خصوصي بهداشت و درمان از طريق اعمال سياست‏هاي تنظيم خانواده، سبب شكل‏گيري مقاومت‏هايي در زمينه اعمال هر گونه تغيير در سياست‏هاي جمعيتي كشور خواهد شد.

[14] لازم به ذكر است این مرکز با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی و در ماه های پایانی دولت دهم ارتقا یافته و  به "موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور" بدل شد.

[15] نشاني مرکز : تهران، خيابان پاسداران، بهستان دوم، پلاك 4، كدپستي: 1946893451، صندوق پستي: 5838-19395

تلفن خانه: 22769718- 22769720 آدرس اينترنت: www.psrc.ac.ir پست الكترونيكي :info@psrc.ac.ir

[16] شروع انتشار: تابستان 1371، صاحب امتياز: سازمان ثبت احوال كشور

تلفن: 60902474-66705959 (021) نمابر: 66705959 (021)

نشاني: تهران، خيابان امام خميني، شماره 184، سازمان ثبت احوال كشور

كدپستي: 1137719411  صندوق پستي: تهران، 669-11365

سايت اختصاصي: www.sabteahval.ir   نشاني الكترونيك: nocr12sabteahval.ir

[17] شروع انتشار: 1376 صاحب امتياز: مركز آمار ايران كدپستي: 1433873487

تلفن: 88725037 (021) نمابر: 88725153 (021)

نشاني: تهران، يوسف آباد، خيابان 25، شماره 5، پژوهشكده آمار، دبيرخانه مجله بررسي هاي آمار رسمي ايران

سايت اختصاصي: srtc.ac.ir/josi   نشاني الكترونيك: ijosssrtc.ac.ir

[18] تلفن:  61117874-021  فکس:  88334946-021

صاحب امتیاز: انجمن جمعیت شناسی ایران   ایمیل :  pai@ut.ac.ir

آدرس : تهران، بزرگراه جلال آل احمد، بالاتر از بیمارستان شریعتی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، طبقه اول، دفتر انجمن جمعیت شناسی ایران

 

دانلود پاور پونت تک فرزندی 

ارسال نظر

آخرین اخبار