به گزارش گلستان 24، پس از چند روز تعطیلی، بار دیگر روزنامه ها با موضوعات متنوعی روی دکه ها قرار گرفته اند. هر چند در حدود یک هفته از پایان مذاکرات می گذرد اما روزنامه ها همچنان آن را مورد توجه قرار داده اند و جلسه امروز شورای امنیت سازمان ملل برای تصویب قطعنامه جمع بندی مذاکرات نیز در برخی از روزنامه ها مدنظر قرار گرفته است.
خانه تکانی در پاستور/ توافق هستهای به معنای پایان پوپولیسم است/ امنیت منطقه و توافق هستهای
روزنامه اصلاح طلب آرمان، در گزارشی با تیتر "خانه تکانی در پاستور"، نسخه کابینه را برای پس از توافق پیچیده است. به نظر این روزنامه، آنچه که قبل از توافق در کابینه وجود داشته مربوط به شرایط آن دوران بوده و در حاصل حاضر چون مذاکرات به پایان رسیده، شرایط پساتوافق ایجاب می کند که کابینه از حالت پاستوریزه خارج شده و یک خانه تکانی اساسی در آن صورت گیرد. دور از ذهن نبود که مطالبات اصلاح طلبان در روزهای بعد از توافق، افزایش خواهد یافت و به صورت عریان تری، دولت را تحت فشار قرار خواهند داد. شرایط قبل از پایان مذاکرات باعث شده بود تا نوعی مصلحت اندیشی در اردوگاه اصلاح طلبان شکل بگیرد تا دولت بتواند از این مانع عبور کند اما در حال حاضر، از آنجا که دولت دیگر بهانه ای برای شروع اصلاحات در سطح داخلی ندارد، باید از خود دولت، تسویه حساب ها را شروع کند: مردم پس از خبر پایان مذاکرات به خیابانها آمدند تا نشان دهند از دیپلماسی دولت یازدهم و رویکرد انتخابی این دولت خشنود بوده و به رای خود در 24 خرداد 92 افتخار میکنند اما یک سوال در ذهن آنها بود که برای طرح آن رودربایستی داشتند و آن سوال هم این بود: «اکنون که تا حدودی پرونده هستهای به سرانجام رسیده است برنامه دولت برای تحقق خواستههای مردم و افزایش رفاه و شادی چیست» برخی که بیشتر در جریان امور بودند هم پرسیدند: «آیا کابینه فعلی که برای شرایط آن دوره یعنی پیشاتوافق چیده شده بود، برای فضای پساتوافق هم ابقا خواهد شد یا اینکه اگر برخی ضعفها در ماههای قبل به دلیل برهم نخوردن فضای کابینه به دلیل حساس بودن شرایط مذاکرات هستهای نادیده گرفته شده بود، آیا اکنون برنامهای برای اصلاح آن وجود دارد یا خیر و تغییر کابینه که در شرایط پساتوافق امری مورد نیاز و مورد انتظار جهت اجرای برنامههای جدید است از چه زمانی در دستور کار قرار خواهد گرفت؟»
در ادامه می خوانیم: اگر بپذیریم که شرایط پس از تحریم الزامات مدیریتی خودش را دارد، باید منتظر تغییرات عمده در کابینه باشیم. سعید لیلاز از اقتصاددانان کشور در این راستا معتقد است: « گروهی که وظیفه راهبری اقتصاد ایران در دوران تحریم را داشتند، باید از قطار پیاده شوند و افرادی به جای آنها بنشینند که قدرت برنامهریزی و اجرا در فصل جدید را داشته باشند.» چندی قبل وعده ترمیم کابینه داده شده بود و قرار بر این بود که برخی وزرا متناسب با شرایط روز تغییر کنند که بیش از همه نام وزیر کشور مطرح شد. پر بیراه نیست اگر ادعا شود اکنون زمینه برای هر اقدامی جهت ترمیم کابینه از سوی رئیسجمهور آماده است چرا که آن نشاط لازم برای پذیرش تغییرات به سبب توافق احتمالی هستهای ایجاد شده و اذهان آماده پذیرش هر نوع تغییری در دولت است میداند شرایط از این پس حامل تغییرات زیادی است و برنامههای جدیدی به روی میز خواهد آمد که تا پیش از این امکان بهره بری و اجرا کردن آن نبود. باید باور داشت که بدون شک اهداف دولت پس از توافق با اهداف تبیین شده در پیش از توافق تفاوت های زیادی دارد و اقتضائات جامعه هم دگرگون خواهد شد اما این سوال وجود دارد که آیا افراد متناسب با شرایط جدید در نظر دولت قرار دارند یا اینکه قرار است شروع به تبیین شرایط و انتخاب افراد جدید شود؟عدم برنامهریزی برای دوران پساتوافق بعید به نظر میرسد چرا که دولت یازدهم بسیار پیش از این به حصول نتیجه مذاکرات آگاه بود و برای آن برنامهریزی کرده بود. ممکن است گفته شود تیم فعلی کابینه وظیفه سنگینی بر عهده داشتند که شاید سنگینی آن را با وظایف تیم احتمالی جدیدی که بر سر کار خواهد آمد نتوان مقایسه کرد و برابر قرار داد چنانکه کابینه دولت یازدهم وظیفه بازسازی شرایطی را داشت که ناشی ازاشتباهات دولت قبل بود از جمله وعدههای اقتصادی مانند مسکن مهر و یارانه و... اما تیم احتمالی جدید خود برنامهریزی خواهد کرد و به برنامههایش که منطبق با فضای پساتوافق است عمل میکند ونیاز ندارد ریشه مشکلات قبلی را تشخیص دهد. البته این نکته هم باید مدنظر قرار گیرد که وزرا یا مدیرانی که به تناسب شرایط جدید بر سر کار میآیند نباید عزل شده باشند چرا که با همت آنها بود که آرامش در زمان تصمیمگیریهای هسته یا بر کشور حاکم شد و اگر ایرادی بود نباید آن را تنها متعلق به عملکرد آنها دانست بلکه ناشی از ضعف و بیتجربگی یا موضوعات دیگر است که بسیار مشاهده شد در رفع آن کوشیدند.
توافق هستهای به معنای پایان پوپولیسم است "، این تیتر مصاحبه ای است که آرمان برای مصاحبه خود با فیاض زاهد، فعال اصلاح طلب، انتخاب کرده است: درهای بسته دوباره به روی ایران باز شده است. این را میتوان از نگاه مردم در کوچه و خیابانها به وضوح مشاهده کرد. بیمها و ناکامیها به شور و امید ودل نگرانیها به آرامش تبدیل شده است. فیاض زاهد این امید را به«نقطه رهایی» تعبیر میکند. میگوید: «ایران پس از توافق هستهای در تمامی زمینهها پوست اندازی خواهد کرد». شمرده و با طمأنینه سخن میگوید اما نمیتواند شور و شعف ناشی از این اتفاق بزرگ را پنهان کند. در عین حال متذکر میشود: «ما نه باید از این توافق دچار توهم شویم و نه اینکه مرعوب شویم. مبادا حجم زیاد اقبال، امید، سرمایهگذاری و آزادسازی داراییها «بهمنی» شود و برسر برنامههای مدیریت شده دولت آقای روحانی فرو ریزد.»..اگر این دولت زمین بخورد بدون شک اصلاحطلبان زمین خوردهاند. حسن روحانی در مقطع زمانی کنونی نوک پیکان آرمان اصلاحطلبی و جریان تحول خواه ایران است. به همین دلیل اصلاحطلبان هیچ گونه بدیل و جایگزینی برای حسن روحانی انتخاب نکردهاند. اصلاحطلبان معتقدند که حسن روحانی انتخاب درستی بوده و به درستی در این زمینه سرمایهگذاری کردهاند. تاکنون نیز وی به آرمانهای اصلاحطلبی وفادار بوده است. اصلاحطلبان به دلیل همصدا نشدن با افراطیون در دو سال گذشته از انتقاد بیمحابا نسبت به عملکرد دولت خودداری کردند. با این حال و پس از گذشت دو سال از عمر دولت و همچنین موفقیت در پرونده هستهای زمان آن رسیده که ما «آیینه» را در مقابل آقای روحانی قرار بدهیم تا ایشان نگاهی به خود، کابینه و اقداماتی که در گذشته صورت داده است بیندازد.
در ادامه می خوانیم: کابینه آقای روحانی در برخی قسمتها نیازمند تغییر و ترمیم است. نخست اینکه کابینه ایشان کابینه کهنسالی است و این مساله به دولت صدمه وارد میکند. دوم اینکه برخی از وزرای آقای روحانی برخلاف آب شنا میکنند. برای من همواره این مساله لاینحل باقی مانده که چرا آقای نعمتزاده تحت فشار جبهه پایداری حمید رحمانی را از ریاست شرکت دخانیات برکنار کرد. حمید رحمانی یکی از مدیران لایق و توانمند دولت اصلاحات بود و دوران وی را دوران طلایی دخانیات در ایران لقب دادهاند. در نتیجه برکناری یک مدیر لایق تنها به دلیل پایگاه و پیشینه سیاسی آن، عملی غیرمنصفانه بوده است. همچنین همواره این سوال برای من وجود داشته است که چرا وزیر ورزش و جوانان هیچگاه حوزه جوانان را فعال نکرد. همچنین هیچگاه جواب این سوال را متوجه نشدم که چرا وزیر ورزش علاقه زیادی به باشگاههای پرسپولیس و استقلال دارد و ساعتها از وقت خود را صرف این باشگاهها میکند. این وضعیت در وزارت کار و تعاون اجتماعی نیز حاکم است و به نظر میرسد که در این وزارتخانه ما با نوعی فقر سازماندهی و ناتوانی در حوزه اجرایی روبه رو هستیم. بنده به وزیر کشور آقای رحمانی فضلی توصیه میکنم حتما در حوزه مدیران میانی دولت و استانداران تجدید نظر کند. متاسفانه بسیاری از استاندارانی که در دولت تدبیر و امید انتخاب شدند از مدیرکلهای مخالف دولت در زیر مجموعه خود استفاده کردند.
حسن رویوران، کارشناس مسائل بین الملل، موضوع "امنیت منطقه و توافق هستهای" را مورد بررسی قرار داده است: توافق هستهای میان ایران وغرب به طورکلی عبور از مرحله تقابل برای رسیدن به تعامل است. این تعامل به این معنا است که از این به بعد طرفین و به ویژه غرب به یکدیگراحترام خواهند گذاشت و دغدغههای یکدیگر را درنظر خواهند گرفت. یک جانبهگرایی در منطقه میان ایران و غرب جای خود را به تفاهم و دو جانبه گرایی خواهد داد. به نظرمیرسد خاورمیانه در نتیجه این تحولات دچار تغییر و دگرگونی خواهد شد. خاورمیانه تا قبل از این مبتنی بر یک جانبه گرایی بوده و اگرچنین رفتارهایی کنار گذاشته شود، دو طرف باید با هم به گونهای تعامل داشته باشند تا بسیاری از بحرانها خارج شوند. با توجه به تفاوت نگاه ایران و غرب به اشتراک رسیدن ایران و غرب بر سر مشکلات خاورمیانه کار سادهای نیست به این دلیل که ایران از حرکتهای مردمی در خاورمیانه حمایت میکند اما آمریکا از اقتدار گرایی درمنطقه حمایت میکند و این دو قابل جمع با یکدیگر نیستند. یک جاهایی امکان سازش وجود دارد به عنوان مثال درعراق منافع ایران ایجاب میکند که تروریستها شکست بخورند تروریست هایی که آمریکا درایجاد آنها نقش داشته است. اما، آمریکا احساس میکند که این گروههای از کنترل خارج شده اند، لذا به گونهای باید این گروهها را سرکوب و مهار شوند و چنین مسالهای میتواند زمینه همکاری ایران و غرب را به وجود آورد. وضعیت خاورمیانه بعد ازتوافق نسبت به قبل از توافق به طور یقین متفاوت خواهد بود. از طرفی وزیر امور خارجه عربستان دردیدار با مقامات آمریکایی اعلام کرده است که موافق توافق ایران و غرب است. اگر درحال حاضر عربستان اعلام میکند که موافق توافق است منظور این است که موافق آمریکاست چون وزیر خارجه عربستان به آمریکا سفر کرده است و نمیتواند در آن جا با آمریکا مخالفت کند. هر جا بحث ایران وجود دارد میبینیم که مقامات عربستان به سرعت موضع میگیرد، اینها نشان میدهد که عربستان با توافق مشکل دارد. عربستان احساس میکند جایگاه ایران بعد از این توافق بالاتر رفته است و قدرتی مانند آمریکا در برابر ایران تن به تفاهم داده است و این مساله برای عربستان یک نوع نگرانی ایجاد کرده است.
هنوز جوهر توافق خشک نشده .../ نه این نه آن/ قطعنامه جنگ/ 100 میلیارد دلار گم شد؟!
روزنامه وطن امروز در یادداشتی به قلم مهدی محمدی و با عنوان "هنوز جوهر توافق خشک نشده ..."، به آثار و تبعات پذیرش توافق هسته ای در کشور پرداخته است: هنوز جوهر توافق وین خشک نشده است که آمریکاییها دبه کردن را آغاز کردهاند. اگر این توافقی مبتنی بر راستیآزمایی است نه اعتماد، همین حالا، در حالی که به زحمت یک هفته از زمان توافق میگذرد، امکانی برای راستیآزمایی این موضوع وجود دارد که برجام عاقبت به خیر نخواهد شد. شرکای آمریکا در داخل ایران، خیلی زود باید خلسه ناشی از توافق را کنار بگذارند. این یک امر اختیاری نیست، جبر ناشی از شراکت با طرفی چون آمریکاست. اکنون پیشنویس یک قطعنامه روی میز شورای امنیت است – و میگویند امروز درباره آن رایگیری خواهد شد- که قبل از هر چیز برجام را به طرز مضحکی نادیده میگیرد و نقض میکند.این قطعنامه هم برجام و هم زمانبندی اجرای آن را تایید میکند. با صدور این قطعنامه برجام نه یک توافق چندجانبه میان ایران و چند کشور دیگر، بلکه بخشی از تعهدات بینالمللی ایران خواهد بود. سوال این است: در این صورت دیگر طی شدن فرآیند قانونی در ایران عملا چه معنایی دارد و آیا توافق بر سر صدور چنین قطعنامهای چند روز پس از اعلام توافق، معنایی جز بازیچه قرار دادن فرآیند قانونی بررسی برجام در داخل کشور دارد؟ در حالی که بنا بود متن این قطعنامه بهگونهای نوشته شود که به قطعنامههای غیرقانونی پیشین شورای امنیت علیه برنامه هستهای ایران مشروعیت نبخشد، نه فقط از آن قطعنامهها یاد میکند، بلکه آن قطعنامهها را رزرو نگه میدارد تا هر زمان که غربیها خواستند رژیم تحریمها را احیا کنند، همه تحریمهای مندرج در آنها را یکجا از سر بگیرند؛ بنابراین تنها اتفاقی که در اینجا نیفتاده خاتمه بخشیدن به آن قطعنامههاست.
در ادامه می خوانیم: در پاراگراف 5 ضمیمه B این قطعنامه یک تحریم کامل تسلیحات متعارف علیه ایران نیز به مدت 5 سال - چه برای صادرات و چه برای واردات- وجود دارد. این نیز به نوبه خود بدین معناست که اگر در این مدت فیالمثل ایران از سوی داعش یا هر کشور خارجی مورد تهدید قرار گرفت، حتی حق نقل و انتقال سلاح برای دفاع از خود را هم ندارد! اینها که آوردیم یک خلاصه بسیار ساده و گذرا از متن قطعنامهای است که ظاهرا برای تایید برجام صادر میشود اما در واقع کار را از موضوع هستهای بسیار فراتر برده و حوزههای نظامی و متعارف و بلکه امنیت آینده ایران را به مخاطره میاندازد. جالب این است که این پیشنویس متن ابداعی آمریکا نیست بلکه یک متن مذاکره شده است که ظاهرا تیم ایرانی با بند بند آن موافقت کرده است. توجیه دوستان هم این است که نقض قطعنامه به معنای نقض برجام نیست و ایران میتواند بدون نگرانی از اینکه متهم به نقض توافق شود، از اجرای قطعنامه سر باز بزند. ظاهرا دوباره به دوران کاغذپاره دانستن قطعنامهها منتها این بار از سوی دولت آقای دکتر روحانی بازگشتهایم! فقط این نکته ساده را باید تذکر داد که این قطعنامه برخلاف قطعنامههای پیشین، متنی است که دولت درباره آن مذاکره کرده و آن را پذیرفته است بنابراین کاغذپاره دانستن آن به سادگی اسلافش نخواهد بود. ابتداییترین کار اکنون - حتی اگر عدهای میخواهند از توافق وین حراست کنند - این است که صدور این قطعنامه متوقف شود. در غیر این صورت، بعید است عمر توافق هستهای به چند ماه برسد.
"نه این نه آن"؛ عنوان یادداشتی است که تحلیلی بر موضعگیری این روزهای رهبر انقلاب دارد: پس از اعلام جمعبندی مذاکرات هستهای ۲۳ماهه جمهوری اسلامی ایران با گروه 1+ 5 درباره پرونده 12 ساله هستهای ایران، رهبر انقلاب در پاسخ به نامه رئیسجمهور محترم و نیز خطبهها و همچنین دیدار مسؤولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی در عید فطر ضمن اعلام سیاستهای کلی نظام درباره ادامه مبارزه با استکبار و سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه، به بیان نظرات تکمیلی خود درباره این موضوع پرداختند. تشکر از تیم مذاکرهکننده: رهبر انقلاب پس از پایان مذاکرات، تشکر خود را از تیم مذاکرهکننده بیان داشتند و گفتند: «چه این متنی که تهیه شده است، در مجاری قانونی پیشبینیشده خود تصویب بشود و چه نشود، اجر آنها محفوظ است». تشکر و قدردانی رهبر معظم انقلاب از آن جهت حائز اهمیت است که با انتشار متن جمعبندی و ضمائم آن، برخی از انتقاد سالم تجاوز کرده و به فضای تخریب و اختلاف و دودستگی دامن زدند. البته نگاه نقادانه به این جمعبندی با توجه به بدعهدی طرف مقابل کاملاً طبیعی است اما در این بین، برخی مجددا و بهرغم توصیه و تأکیدات رهبر انقلاب بویژه در دیدار با مسؤولان نظام، باز هم تیغ انتقاد خود را به نحوی به سمت تیم مذاکرهکننده بردهاند که گویی متن جمعبندی جز با خیانت آنها آماده نشده است. این رویکرد دقیقاً برخلاف حکمت و مصلحت بوده و در مسیر ریلگذاریشده رهبر انقلاب قرار ندارد.از طرفی هم برخی این ابراز تشکر رهبر معظم انقلاب از زحمات تیم مذاکرهکننده را مترادف تایید نتیجه مذاکرات میدانند که این نگاه هم اشتباه است. حضرت آیتالله خامنهای در دیدار رمضانی امسال خود با مسؤولان نظام گفتند: «من از همه توانی که در اختیارم هست استفاده خواهم کرد برای کمک به دولت؛ دولت را تایید میکنم، حمایت میکنم، مثل همه دولتهای گذشته... همه دولتهایی که بعد از انقلاب سر کار آمدند، دولتهای منتخب مردمند و بنده در همه این دورهها - آنوقتی که مسؤولیّت داشتم - از همه این دولتها حمایت کردم. همه دولتها هم نقاط مثبتی دارند، [هم] نقاط منفیای دارند؛ هیچ دولتی نیست که بگوید من همه نقاطم مثبت است یا کسی بگوید همه نقاطش منفی است؛ نه، مثبت و منفی مخلوط است» تأکید بر طیکردن مسیر قانونی: پس از اعلام جمعبندی مذاکرات در وین، برخی توقع داشتند رهبر انقلاب موضع حمایتی یا انتقادی آشکاری اتخاذ کنند، در حالی که هنوز مسیر قانونی و ساز و کار مشخصشده برای این توافق به انتها نرسیده است. امام جواد علیهالسلام میفرمایند: «إظهارُ الشَّیءِ قَبلَ أن یُستَحکمَ مَفسَدَهٌ لَهُ؛ آشکار کردن چیزی پیش از استوار شدن، مایه تباهی آن است». (تحفالعقول ص ۴۵۷)
امروز، دوشنبه، قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل تصویب خواهد شد که طرح برجام را مورد بررسی و رای گیری قرار می دهد. "قطعنامه جنگ"، عنوانی است که وطن برای این قطعنامه برگزیده است: به احتمال فراوان امروز شورای امنیت قطعنامه مربوط به متن جمعبندی مذاکرات وین را تصویب میکند، قطعنامهای که براساس جمعبندی برجام یکی از مراحل سیکل مرتبط با اجرای توافق هستهای است. به گزارش «وطن امروز»، اما انتشار متن این قطعنامه و مرور مفاد آن یک موج نگرانی گسترده را در ایران ایجاد کرده است. در صورت تصویب این قطعنامه، برخی مفاد آن محدودیتهای موشکی علیه ایران اعمال میکند که شرایط خطرناکی را برای امنیت و بنیه دفاعی کشور به دنبال خواهد داشت. براساس مفاد این قطعنامه که طی 2 روز گذشته منتشر شد؛ ایران پس از 8 سال بالاخره محدودیتهای تسلیحاتی اعمال شده علیه خود را پذیرفته و باید تا 8 سال آینده (2023) نسبت به آن متعهد باشد. به عبارتی نه تنها قطعنامه جدید شورای امنیت، تحریمهای قطعنامههای گذشته درباره توان تسلیحاتی و برنامه موشکی ایران را لغو نکرده بلکه این ایران است که براساس این قطعنامه پذیرفته است در 2 بازه زمانی 5 و 8 ساله هم تحریمهای تسلیحاتی و هم تحریمهای موشکی را اجرا کند؛ آنگاه پس از این دوره زمانی، این تحریمها برداشته خواهد شد! معنی دقیق آنچه براساس این قطعنامه بر سر توان دفاعی ایران میآید، این است که جمهوری اسلامی ایران که تاکنون قطعنامههای شورای امنیت علیه برنامه دفاعی خود را ظالمانه دانسته و آن را اجرا نکرده است، از این به بعد باید این قطعنامهها را اجرا کند! و در واقع این یکی از شروط توافق هستهای است. به گزارش «وطن امروز»، بر این اساس در قطعنامه جدید که احتمالا امروز تصویب میشود، نه تنها قطعنامههای پیشین شورای امنیت علیه ایران منتفی نمیشود بلکه مفاد اصلی و مهم آن در این قطعنامه گنجانده خواهد شد و جمهوری اسلامی ایران باید متعهد به اجرای آن باشد.
در پایان می خوانیم: اما موضوع مهم دیگر در قطعنامه شورای امنیت، ممنوعیت فروش تجهیزات نظامی از سوی ایران است. در بند 6 پیشنویس این توافقنامه آمده است:تمام کشورها بایستی تمهیدات لازم را جهت جلوگیری از تأمین، فروش یا انتقال تسلیحات یا مواد مرتبط از خاک ایران توسط اتباع یا کشتیها و هواپیماهای تحت پرچم خود به عمل آورند، مگر آنکه شورای امنیت سازمان ملل از قبل براساس بررسیهای موردی تصمیم دیگری را اتخاذ کرده باشد. این تمهیدات بایستی صرفنظر از اینکه مبدأ این اقدامات خاک ایران باشد یا خیر، تا 5 سال بعد از «روز پذیرش» برجام یا تا تاریخ ارائه گزارشی در تایید «جمعبندی مبسوط» توسط آژانس بینالمللی انرژی ـ هر کدام که زودتر عملی شود ـ ادامه یابند. این بند از قطعنامه نیز در صورت تصویب، یک ضربه قابل توجه به درآمدزایی ایران از محل فروش تجهیزات نظامی وارد خواهد کرد. ضمن اینکه در واقع تلاشی است برای محدود کردن انتقال تکنولوژیهای نظامی به کشورهای دوست در منطقه و دنیا!
"100 میلیارد دلار گم شد؟!"، عنوان گزارشی است از آمارهای دولتیها از اموال بلوکهشده ایران که تاکنون ارقام مختلفی عنوان شده است: هیچکس نمیداند مبلغ پولهای بلوکهشده ایران در خارج چقدر است، چراکه مسؤولان مبالغ مختلفی را اعلام کردهاند و هنوز رقم دقیق نامعلوم مانده است. به گزارش «وطنامروز» از مدتها پیش مسؤولان درباره مبالغ بلوکهشده ایران که رقم آن به بیش از 120 میلیارد دلار میرسید، سخن میگفتند اما پس از پایان مذاکرات ایران و 1+5 رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد پولهای بلوکهشده فقط 29 میلیارد تومان است! سیف هفته گذشته گفت 23 میلیارد دلار از اموال بانک مرکزی در کشورهای ژاپن، کره و امارات عربی متحده موجود است. 6میلیارد دلار از محل فروش نفت نیز در هند وجود دارد که پس از رفع تحریمها آزاد خواهد شد، البته بانک مرکزی 5 میلیارد دلار بدهی به خارج از کشور دارد. طیبنیا، وزیر اقتصاد نیز ضمن رد عدد «120 میلیارد دلار» پولهای بلوکهشده که در برخی رسانهها منتشر شده بود، گفت: حدود 35 میلیارد دلار از این داراییها در شرکت نفتی نیکو سرمایهگذاری شده که مربوط به طرحهای توسعهای شرکت نفت است و حدود 22 میلیارد دلار در چین بهعنوان وثیقههای فاینانس موجود است که اگر تمام این مبالغ را ارزیابی کنید به آن عددی خواهید رسید که رئیس کل بانک مرکزی بیان کرده است. طیبنیا اعلام کرده درباره اعداد داراییهای ارزی که قرار است به اقتصاد ایران بازگردد، مبالغاتی شده است که واقعیت ندارد و اعدادی که برخی رسانهها بیان میکنند، صحیح نیست. مجموع ارقامی که توسط دو مسؤول اقتصادی دولت اعلام شده 86 میلیارد دلار است اما نباید از نظر دور داشت رقم 100 میلیارد دلاری که بابت پولهای بلوکهشده ایران مطرح شد، مربوط به ماههای اولیه اعمال تحریمهاست.
در ادامه می خوانیم: با وجود آمارهای عجیب و غریب دولتیها و آب رفتن آمار مسؤولان، مصباحیمقدم، عضو کمیسیون برنامه و بودجه اعلام کرد رقم اموال بلوکهشده 130 میلیارد دلار است. مصباحیمقدم گفت: اقتصاد ریاضتی با اقتصاد مقاومتی ما متفاوت است. کشورهای اسپانیا، یونان و ایتالیا بدهی سنگینی به کشورهای اروپایی دارند اما ما یک ریال هم بدهی نداریم. نهتنها بدهی نداریم، بلکه حدود 130 میلیارد دلار ذخایر خارجی داریم که در حسابهای بانک مرکزی در خارج از کشور است، البته برخی شخصیتها ابراز کردهاند منابع بلوکهشده در خارج مبلغ 39 میلیارد دلار است که باید بگویم این رقم بخشی از منابع ارزی ما است که در خارج از کشور قرار دارد. مصباحیمقدم با تأکید بر اینکه در اقتصاد مقاومتی باید وابستگی به نفت کاهش یابد، تصریح کرد: ما صندوق توسعه ملی را داریم که از سال 88 تأسیس شده است. 70 میلیارد دلار ذخیره دارد که در حسابهای بانک مرکزی است که البته دولت نباید از این منابع استفاده کند و باید این منابع در صندوق توسعه ملی باشد تا در مواقع مورد نیاز در جهت سرمایهگذاری در کشور استفاده شود. وی با تأکید مجدد بر اینکه اقتصاد مقاومتی ایران هیچ شباهتی به اقتصاد ریاضتی ندارد، گفت: باید به اقتصادی دست پیدا کنیم که ضربهپذیری ما را از بین برده و فرصت تحریم را از دشمن بگیرد که یکی از شاخصههای اقتصاد مقاومتی بهرهوری بالا و رویکرد جهادی است که باید همواره مدنظر قرار گیرد. بهتر است دولت در این زمینه شفافتر عمل کند و آمار واقعی پولهای بلوکهشده با جزئیات آن را اعلام کند، چراکه رسانههای خارجی و مسؤولان سایر کشورها دست به کار شدهاند و از رئیسجمهور آمریکا گرفته تا روزنامهای کوچک در هند در حال انتشار آمار پولهای بلوکهشده هستند. بهتر است واقعیتها را از مسؤولان داخلی بشنویم و به جوابی قانعکننده درباره اختلاف 151 میلیارد دلاری آمار پولهای بلوکهشده مسؤولان دست پیدا کنیم.
مخالفت با صندوق شیشهای/ توقع ام بالا رفته/ اهمیت تعامل به جای تهدید
روزنامه اصلاح طلب شرق، در گزارشی به اظهارات آیت الله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان پرداخته که خاطر نشان کرده صندوق شیشه ای برای انتخابات مناسب نیست. "مخالفت با صندوق شیشهای" تیتر این گزارش است. هرچند با نگاهی به صندوق های رای تا حدی شفافیت آن مشخص است. اینکه چه دلیلی دارد اصلاح طلبان و دولت بر شیشه ای شدن صندوق هایی اصرار دارند که بارها نام خود آنها نیز از آن بیرون آمده است: درحالیکه رئیس جمهوری، وزیر کشور و قائممقام وزیر هر سه از لزوم شفافشدن صندوقهای رأی سخن گفته بودند و حتی از نمونههایی هم در مراسمی با حضور خبرنگاران رونمایی شده بود، دبیر شورای نگهبان در یک برنامه تلویزیونی گفت: «شیشهایبودن صندوق انتخابات برخلاف محرمانه و محفوظبودن آرای مردم است؛ بنابراین صندوقهای اخذ آرا نمیتوانند شیشهای باشند، چون آرای مردم محرمانه است؛ ازهمینرو باید در این زمینه بررسی بیشتری انجام شود». به گزارش ایرنا آیتالله احمد جنتی، که به مناسبت تأسیس شورای نگهبان در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما شرکت کرده بود، با اشاره به برخی اظهارِنظرها درباره شیشهایشدن صندوقهای اخذ آرا گفت: «گفتهاند صندوقها باید شفاف باشند که به نظر ما حق هم همین است، اما مشکلی که وجود دارد این است که اگر صندوقها شفاف باشند، نباید آرایی که به داخل آنها ریخته میشود، خوانده شود». بحث شفافشدن صندوقهای رأی را نخستینبار «حسن روحانی» در سخنرانی نهم خردادماه خود پیش کشید؛ ایدهای که بهنظر میرسید در ادامه همان طرح کلی شفافسازی روند انتخابات، بهویژه منابع مالی تبلیغات نامزدهاست؛ ایدهای که مبنای تهیه یک لایحه دولتی هم قرار گرفت. «حسن روحانی» در آن سخنرانی پیشنهاد کرده بود: «صندوق رأی باید صندوقی پلاستیکی و شفاف باشد تا همه آرای درون صندوق را از دور ببینند و مقوا، پارچه، چسب و دوخته نباشد». «روحانی» گفته بود: «صندوقی باشد که من ببینم رأیام درون صندوق افتاد و دیگری نیز رأی خود را ببیند تا من که نفر اول هستم و رأی میدهم، ببینم که صندوق خالی است و فردا به دروغ به من نگویند که این صندوق یکسومش پر بود». درحالیکه تصاویر تلویزیونی از انتخابات در کشورهای دیگر، نشاندهنده صندوقهای شیشهای کاملا شفاف است، اما مشخص بود در ایران تغییر شکل صندوق به همین سادگی نیست و امکان مخالفت شورای نگهبان وجود دارد.
در ادامه می خوانیم: «محمدحسین مقیمی»، قائم مقام وزیر کشور، درباره توصیه رئیسجمهوری درباره استفاده از صندوقهای رأی شفاف در انتخابات، گفته بود: «درحالحاضر رأی روی یک ورقه نوشته میشود و اگر آن را داخل صندوق شفاف بیندازیم، امکان خواندن رأی توسط دیگران هست و شورای نگهبان باید این موضوع را بررسی کند و اگر اشکالی پیدا شود برای استفاده از صندوق شفاف باید رأی را داخل پاکت قرار دهیم و سپس به صندوق بیندازیم. «مقیمی» با اشاره به اینکه در گذشته پارچهای را دور صندوق رأی میبستیم، گفته بود: «به این علت بود که وقتی رأی درون صندوق میافتد کسی نتواند آن را بخواند و راهحل این است که صندوق را شفاف کنیم و رأی را هم بپوشانیم که دیده نشود».وزیر کشور در مورد انداختن رأی مردم در صندوقهای شیشهای هم گفته بود: «رأی محرمانه است. اگر صندوق بهگونهای باشد که در رأیی که انداخته میشود، اسم کاندیدا خوانا باشد، مجبور هستیم رأی را داخل پاکت بگذاریم و در صندوق قرار دهیم». ٢٥ خرداد هم در جمع خبرنگاران از نمونههای سفارش دادهشده رونمایی کرد و گفت:«امروز صندوقهای نمونه را آوردند تا ما از میان آنها انتخاب کنیم و برای جلوگیری از شائبهها، رأی درون صندوق دیده شود».
روزنامه شرق در مصاحبه با خانم مهتاب کرامتی، بازیگر سینما، به بازی وی در فیلم سینمایی عصر یخبندان پرداخته است. "توقع ام بالا رفته" : مهتاب کرامتی در فیلم عصر یخبندان یکی از نقشهای سخت خود را ایفا کرده است. او در نقش زن معتاد به شیشه، کانون خانواده خود را دستخوش فروپاشیدگی میکند و تبعات این معضل اجتماعی را به تصویر میکشد. فرازوفرودهای حسیاش در رفتار و چهره، تماشاگر را با خود همراه میکند. با او بهخاطر ایفای نقش «منیره» به گفتوگو نشستیم.مخاطب ما میخواهد داستان بشنود. میخواهد با فیلمی روبهرو شود که ابتدا و انتهای قصه، جذابیت داشته باشد و وقتی از سینما بیرون میآید احساس نکند که دچار پوچی شده، فریب خورده یا وقتش تلف شده است. با این نگاه من به فیلم عصر یخبندان نگاه کردم. فکر میکنم مصطفی کیایی بلد است داستان بگوید و دغدغههای اجتماعی را در درون فیلم خود مطرح کند و همزمان به مخاطب هم فکر میکند. این به نظر من هنر میخواهد. خوشبختانه مصطفی کیایی رگ خواب سینمای ایران و مخاطبان را یاد گرفته است. الان نام او برندی است که تماشاگران دوست دارند فیلمهای او را ببینند. هرچند تا امروز فیلمهای زیادی نساخته، اما همین تعداد فیلم، داستان دارند و تماشاگر میداند با چه فیلمی طرف است. به نظر من همین داستانگویی امتیاز ویژهای است که فیلمهای ایشان دارند.. بعد از مدتها فیلمنامهای میخواندم که احساس خوبی نسبت به آن داشتم. ضمن اینکه برایم مهم بود در فیلمی پربازیگر ببینم برای من چه نقشی در نظر گرفته شده است و سایر همکاران و بازیگران چه کسانی هستند. روز اولی که به دفتر تولید رفتم، تخته سفیدی روی دیوار نصب بود و اسم تمامی شخصیتها را روی آن نوشته بودند و تقریبا جلو تمام کاراکترها خالی بود و با خودم گفتم که چقدر بازیگر در این فیلم وجود دارد و چقدر سخت است انتخاب تکتک آنها.
در ادامه مصاحبه آمده: این نقش بهشدت روی من تأثیر گذاشت. اصولا من بازیگر حسی هستم. یادم میآید با فرهاد اصلانی صحبت میکردیم و قرار بود فیلم جدیدی را با هم بازی کنیم. گفتم آقای اصلانی من هنوز از فیلم عصر یخبندان خسته هستم. چند ماه گذشته اما هنوز درگیر آن هستم. او هم گفت که دقیقا همین اتفاق برایش افتاده. یعنی تأثیر آن، اینقدر عمیق بوده است. آن اضطراب و هیجانی که من برای ایفای این نقش داشتم روی من اثر گذاشته است. مثلا وقتی این افراد مواد میزنند، خیلی با وسواس آرایش میکنند. یکساعت آن را طول میدهند که دقیق و مرتب باشند. ولی زمانیکه حالشان بد است چیز دیگری میشوند. تمام این بالاوپایینهای حسی روی من تأثیر گذاشت. مثالی میزنم؛ من اصولا آدمی هستم که فشار خون پایینی دارم. پزشکان هم میگویند عادی است. از نیمه کار احساس کردم که حال من بد است. البته این حال بد به من کمک کرد. ولی در نیمههای کار، قبل از اینکه سر صحنه بروم، گفتم قبل از آن به اورژانس بروم و بررسی کنم که این بدی حال من از چیست و ببینم پزشک به من چه میگوید. آنجا فشار خونم را گرفتند. فشارم که در حالت عادی ٩ بود، ١٥ شده بود! یعنی من اصلا تابهحال چنین چیزی را تجربه نکرده بودم و این تا پایان فیلم با من بود. میرفتم چکآپ میکردم، آرامبخش میخوردم تا بتوانم کار کنم. البته بعد از اینکه صحنهها را میگرفتیم و برمیگشتیم. این قضیه بیشتر تشدید میشد. برای اینکه تعداد پلانهایی که این بالاو پایینهای حسی و عصبیتها را داشت در فیلم بسیارزیاد بود. .. در این فیلم من اولینبار بود که با ایشان (فرهاد اصلانی) کار میکردم، ایشان بازیگر بسیارخوب، باتجربه و همراهی هستند. من کارهای ایشان را بسیار دوست دارم. از همان ابتدا دوست داشتم بتوانیم با یکدیگر هماهنگ شویم. البته من آدم آرامی هستم ولی ممکن است در یک فیلم دو بازیگر نتوانند در کنار یکدیگر به هماهنگی برسند. خوشبختانه این اتفاق خیلی راحت افتاد و دیدم که فرهاد اصلانی از من خیلی جلوتر است. ایشان فقط سر پلانهای خودش نمیآمد، بلکه تمام مواقع در صحنه حضور داشت. خیلی از مواقع دوستان بهشوخی به آقای کیایی میگفتند بازیگر محبوب شما، فرهاد اصلانی است. او هم میگفت برای اینکه فرهاد اصلانی زمانی که پلانی هم برای بازی ندارد، اینجا پیش من نشسته و بهعنوان یک ناظر و همراه به من کمک میکند.
سرمقاله امروز شرق به "اهمیت تعامل به جای تهدید" در کنار پایان مذاکرات هسته ای پرداخته است: یکی از مهمترین دستاوردهای توافق هستهای شکست پروژه امنیتیکردن ایران و معرفی آن به عنوان بزرگترین خطر منطقهای و جهانی است. تلاشها و تشبثات بسیاری در سالهای گذشته انجام شده تا ایران به عنوان خطرناکترین تهدید در ذهن و زبان تعداد زیادی از مردم آمریکا و تا حدودی اروپا و سپس منطقه جلوهگر شود. وقتی این تلقی نادرست به گفتمان غالب تبدیل شود، مشروعیتزدایی، فشار، تحریم، تهدید و حتی جنگ گزینههای مطلوبی برای مقابله با چنین خطری قلمداد میشوند. مذاکرات تحسینبرانگیز و دشواری که در حدود دو سال گذشته انجام شد، توانست این روند خطرناک امنیتیکردن موضوع ایران را معکوس کند. اکنون شش قدرت جهانی پذیرفتهاند که ایران حق غنیسازی و انجام آن را دارد، حتی اگر با پذیرش محدودیتهای موقتی توافق شده باشد. اما ایران بدون تعطیلی و وقفه به غنیسازی ادامه میدهد. به علاوه به دلیل تصویب قطعنامه جدیدی در شورای امنیت، جامعه جهانی به صلحآمیزبودن برنامه هستهای با پذیرش غنیسازی ایران، اعتراف میکند. البته ایران نیز میپذیرد با رعایت ضوابط و به نحو مدیریتشده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کند و با شفافیت، ادعاها و ابهامات آنها را پاسخ گوید.پایههای ضروری دستیابی به موارد فوق با تفاهمات انجامشده فراهم آمده است، اما تحقق این مهم بستگی به همبستگی ملی و همکاری جمعی و تعامل جهانی دارد. به دلیل این چشمانداز نویدبخش و امیدآفرین است که دشمنان ایران بهویژه اسرائیل و همپیمانانش در آمریکا و منطقه، بر ضد این تفاهم کارزار بهراه انداختهاند. آنها که خیالپردازانه در انتظار فروپاشی یا تسلیم ایران بودند، اکنون شاهد استقامت و موفقیت ایران هستند. ایران توانست در همان نقطهای که آنها منتظر بهزانودرآمدنش بودند، تمامقامت بهپا خیزد.اینکه ایران توانسته است با شش قدرت جهانی مذاکره کند و قطعنامههای تحریمی و لازمالاجرای شورای امنیت را بدون اجرا از طریق مذاکره ملغی کند، پدیدهای بینظیر در تاریخ سیاسی جهان است. این دستاورد تاریخی به دلیل اقتدار و انعطاف ایران حاصل شد.
آیا برجام، سیستم موشکی ایران را زمینگیر میکند؟/ چیزی بدادید و باز هم چیزی بدادید!/ سبقت پژو و رنو در رسیدن به جاده مخصوص!/ کاخ سفید: حمله به ایران پس از بازرسیها راحتتر است!
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان "آیا برجام، سیستم موشکی ایران را زمینگیر میکند؟"، به بررسی جمع بندی مذاکرات هسته ای پرداخته است: قطعنامه پیشنهادی برای اجرایی شدن نتایج اجرایی مذاکرات ایران و کشورهای عضو 1+5 برای تصویب و اجرایی شدن به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه خواهد شد که عملاً تضمینی برای اجرا شدن این توافقنامه در سطح بینالمللی خواهد بود. بر اساس این قطعنامه غنیسازی و فعالیتهای مرتبط با آن به خصوص در حوزه هستهای و همچنین حق استفاده صلحآمیز ایران از پرونده هستهای را به رسمیت خواهد شناخت، با این حال هنوز برخی مسائل سبب شده است نگرانیهایی در این باره به خصوص درباره توان دفاعی کشور وجود داشته باشد. این نگرانیها به خصوص درباره بحث تحریمهای تسلیحاتی و موشکی و نحوه لغو آن شدت میگیرد، به گونهای که حتی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز به آن اشاره میکند. هرچند قطعنامه جدید شورای امنیت «تمامی» قطعنامههای پیشین را لغو میکند اما در عین حال همانطور که در تفاهم لوزان ذکر شده بود، برخی مفاد آنها را در قالب محدودیتهایی که در قطعنامه ذکر شده، حفظ میکند. تحریمهای تسلیحاتی و موشکی از جمله این مفاد است که غرب تمایلی برای برداشتن آنها نداشت. با این حال در دو هفته پایانی مذاکرات، مسئله لغو تحریمهای تسلیحاتی و موشکی مطرح شده و از سوی روسیه و چین نیز مورد استقبال قرار گرفت. مسکو اعلام کرده بود که این تحریمها باید جزو اولین محدودیتهایی باشند که برداشته میشوند و همین امر هم موجب بروز اختلاف جدی میان اعضای 1+5 شد. نهایتاً پس از کش و قوسهای فراوان، راهحلی به دست آمد که بر اساس آن تحریمهای تسلیحاتی و موشکی ایران برداشته میشود، اما به صورت تدریجی و مرحله به مرحله. این تحریمها که اولین بار در دسامبر 2006 ذیل قطعنامه 1737 اعمال شده و بعدها در سال 2010 در قطعنامه 1929 تشدید شدند، در توافق وین به دو دسته تقسیم شدهاند؛ تحریمهای تسلیحاتی و تحریمهای موشکی. نگاهی به پیشنویس قطعنامه شورا نشان میدهد در مورد تحریمهای تسلیحاتی، محدودیتی پنج ساله برای ایران در نظر گرفته شده است و تا پیش از آن هم ایران قادر خواهد بود آنچه را که در لیست «تسلیحات متعارف سازمان ملل» وجود دارد، با جلب رضایت اعضای شورای امنیت سازمان ملل خریداری کند. این چیزی است که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه هم آن را تأیید کرده و گفته است: «بین ایران و همکاران غربی ما مصالحهای به دست آمد که ما هم از آن حمایت کردیم. . . پنج سال، اما در طول این پنج سال هم تحویل سلاح به ایران مقدور خواهد بود، اگر با اطلاع و روند راستیآزمایی در شورای امنیت سازمان ملل صورت گیرد.»
در ادامه آمده: در بند پنجم از بخش بیانیه قطعنامه، در توضیح این مسئله آمده است: «تمامی کشورها، مشروط به اینکه شورای امنیت پیشاپیش بر مبنایی مورد به مورد، تصمیم به تصویب بگیرد، میتوانند در این فعالیتها مشارکت داشته باشند یا اجازه آن را صادر کنند؛ تأمین، فروش یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم هرگونه تانک جنگی، خودروهای رزمی زرهی، سامانههای توپخانهای سنگین، هواپیماهای رزمی، بالگردهای تهاجمی، ناوهای جنگی، موشکها یا سامانههای موشکی، مطابق با اهداف فهرست تسلیحات متعارف سازمان ملل یا مواد مرتبط، شامل قطعات یدکی، از داخل یا از طریق قلمروهای تحت حاکمیتیشان یا توسط اتباع آنها یا افراد تحت حاکمیت آنها یا با استفاده از هواپیماها یا کشتیهای حامل پرچمهای آنها، اعم از اینکه از قلمروشان نشئت گرفته یا خیر، به ایران یا برای استفاده در داخل ایران یا در جهت تأمین منافع ایران و ارائه آموزش فنی، منابع یا خدمات مالی، پیشنهادات، دیگر خدمات و کمکهای مرتبط با تأمین، فروش، انتقال، تولید، حفظ و نگهداری یا استفاده از تسلیحات و مواد مرتبط توصیف شده در این بند فرعی، به ایران توسط اتباع این کشورها یا از داخل یا از طریق قلمروهای تحت حاکمیتشان. این بند باید تا مدت پنج سال پس از روز پذیرش برجام یا تا زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش تأیید «جمعبندی مبسوط» را ارائه دهد، اجرا شود، بسته به اینکه کدام زودتر اتفاق افتد.»
"چیزی بدادید و باز هم چیزی بدادید!"، عنوان سرمقاله امروز جوان است: خوشحالی زایدالوصف برخی جناحهای سیاسی از آنچه که حتی رئیسجمهور نام توافق بر آن نمیگذارد و آن را «یک بیانیه به امید توافق در دو ماه آینده» میداند، چند روز پس از 23 تیر از طرف غربی با مطالبات و اظهارات تحقیرآمیز همراه بوده است. کامرون، نخستوزیر انگلیس، هاماند، وزیر خارجهاش و برخی سخنگوهای امریکایی از جمله این تحقیرکنندگان بودهاند. البته «تحقیر غیر» شیوه کبرآمیز اروپا و امریکا از گذشته تاکنون است و لذا میتوان با برخورد غرورآمیز داخلی از آثار روانی آن بر جامعه کم کرد اما اگر برخی گروههای سیاسی داخلی حامی دولت زیر بار مقابله غرورآمیز با تهدیدهای اروپایی و امریکایی در لفظ و عمل نروند، بازی دوسر باخت را دنبال کردهاند، یعنی هم در ایجاد زمینه تحریمهای گسترده علیه ایران خوب بازی کردهاند و هم در فضای سکوت و سکون مقابل تهدیدها و تحقیر، بازی خود را کامل کردهاند. به همین خاطر از گروههای سیاسی حامی دولت انتظار میرود در معامله با غرب لااقل بدهبستان کنند، یعنی چیزی بدهند و چیزی بستانند و نه چیزی بدهند و باز هم چیزی بدهند. «پیشنهاد تحریم گسترده ایران به غرب» پیشنهادی از داخل ایران بود و نگارنده شاهد زنده یکی از این پیشنهادات بوده است. اگرچه اکنون و پس از سخت شدن کار اداره مملکت با تحریمها، تلاش بسیاری برای مخفیکردن مقصران اصلی میشود اما پیش از روی کار آمدن دولت یازدهم، حرف اصلی گروههای سیاسی دورمانده از قدرت با کشورهای غربی که به زبانهای مختلف بیان میشد، تحریم گسترده ایران برای تسلیم و به زانو درآوردن دولت وقت و در واقع نظام بود.
در ادامه می خوانیم: بازی دو سر باخت حالا معنی پیدا میکند، یعنی یک روز ما به غرب پیشنهاد تحریم کشورمان را بدهیم و سپس در روز دوم وقتی که غرب گمان کرده با این تحریمها به اهداف خود درباره ایران رسیده است، دهان ببندیم و سکوت و سکون پیشه کنیم. هرچند پاسخ دولتی به این رجزخوانیها، ضروری و لازم است اما کافی نیست و باید دید وطنپرستان اصلاحطلب چه خواهند کرد زیرا که امید اوباما در وهله اول آنطور که اخیراً به آن اشاره کرده به آنهاست! رئیسجمهور امریکا در بخشی از گفت و گوی خود با نیویورکتایمز که پس از بیانیه 23 تیر انجام شد، با ظرافت خاصی امید خود را به گروههای سیاسی مخالف حکومت در داخل ایران آشکار میکند. آنجا که میگوید: «وقتی رونالد ریگان و دیگران درباره توافقات تسلیحاتی با اتحاد شوروی مذاکره کردند، میدانستند در درون آن کشور افرادی با ایدههای قدیمی هستند و باید آنها را فهمید و مقداری با آنها ارتباط برقرار کرد. من میخواهم از طریق توافق با ایران پایگاه سیاسی متفاوت در مقابل کسانی که مخالف توافق هستند، ایجاد کنم (!) اگر شما یک پایگاه متفاوت از افراد حاضر در تجارت و تبادلات اقتصادی در داخل ایران داشته باشید، این موضوع شاید نحوه تفکر آنها درباره هزینهها و مخارج چنین رفتارهای ضدثبات را تغییر دهد.»این سخنان و سابقه برخی گروههای سیاسی داخلی در تعامل با غرب، ما را وا میدارد تا از ایشان بخواهیم در تعامل خود چیزی بدهند و چیزی بستانند که این به شرافت نزدیکتر است و اگر «تحریم» را تقدیم و «تحقیر» را دریافت کنند، گویی که چیزی دادهاند و باز هم چیز دیگری را تقدیم کردهاند.
رقابت دو شرکت فرانسوی پژو و رنو برای ورود به بازار خودروی ایران گویا بسیار جدی شده است، این در حالی است که پیش بینی میشود با لغو تحریمها به دلایلی چون همکاری مجدد خودروسازان خارجی شکل گرفته است. جوان در گزارشی با عنوان "سبقت پژو و رنو در رسیدن به جاده مخصوص!"، به این موضوع پرداخته است: با مقایسه بهای خودروهای معمولی تولید داخل با خودروهای امروزه دنیا به این نتیجه میرسیم که دیگر نمیتوان تولیدکنندگان داخلی را در برابر تولیدکنندگان خارجی با دیوارهای بلند تعرفه حمایت کرد، از این رو به نظر میرسد ورود شریک دیرین خودروسازی ایران یعنی پژو سیتروئن و همچنین رنو به بازار خودروی کشور حتمی است و مقدمات حضور این دو خودروساز در بازار ایران فراهم شده است. سه سال پیش هنگامی که تحریمهای غرب شرکت پژو سیتروئن پیاسای را از عرضه خودرو به ایران منع کرد، این شرکت خودروساز فرانسوی از دسترسی به دومین بازار بزرگ خود محروم شد. تا آن زمان، این شرکت هر ساله حدود نیم میلیون دستگاه خودرو در ایران بهفروش میرساند. طبق اخبار غیررسمی پژو بعد از خروج از ایران با زیان 800 میلیون یورویی روبهرو شد. بر این اساس، دیگر شرکت فرانسوی فعال در ایران یعنی رنو نیز پس از کاهش فعالیتهای خود در ایران با کاهش 512 میلیون یورویی در درآمدهای خود مواجه بوده است. خروج پژو از ایران با لطمات اقتصادی برای این شرکت فرانسوی همراه بود، بهگونهای که برخی از قطعهسازان فرانسوی تحت تأثیر توقف ارسال قطعات به ایران، ورشکست شدند. این موضوع و زیان اقتصادی پژو از ترک بازار ایران موجب شد این شرکت از حدود دو سال پیش تلاشهای رسمی و غیررسمی خود را برای بازگشت به ایران آغاز کند. به گفته منابع نزدیک به شرکت پژو، این شرکت طی ماههای گذشته یک موافقتنامه غیرالزامآور با شرکت ایران خودرو برای سرمایهگذاری مشترک50- 50 برای تولید مشترک خودرو امضا کرده است. در بخش دیگری از بازار خودرو، شرکت رنو عرضه قطعات خودرو به ایران را در سطحی پایین آغاز کرده که این امر با کاهش برخی تحریمهای ایران طی یکسال اخیر تطبیق داشته است. افراد نزدیک به رنو میگویند مبلغی به ارزش 200 میلیون یورو از پولهای این شرکت به اجبار در حسابهای بانکی در ایران باقیمانده است. برخی منابع آگاه در ماه ژانویه به روزنامه والاستریت ژورنال گفتند، مدیریت رنو برای اینکه بتواند این پول را بازگرداند، 45 درصد شرکت پارس خودرو را خرید. پارس خودرو که یک شرکت دولتی است، 85 درصد خودروهای سایپا را تولید میکند. سال گذشته فرانسه یکی از نخستین کشورهایی بود که هیئتی متشکل از نمایندگان 100 شرکت به تهران فرستاد که این بزرگترین نمایش از اشتیاق شرکتهای غربی به ایران در بیش از یک دهه گذشته بود.
در ادامه آمده: نماینده مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه درحال حاضر هزینه نهادههای تولید خودرو در مقایسه با سال 1391 کاهش یافته است، گفت: بررسیها نشان میدهد هزینه تمام شده تولید خودرو در مقایسه با سال 91 کاهش یافته است، بنابراین قیمتها هم باید متناسب با آن کاهش پیدا کند. بهروز نعمتی اظهار داشت: در سال 91 هر دلار امریکا با نرخ 3 هزار و 600 تومان نصیب خودروسازان میشد که در حال حاضر به 2 هزار و 800 تومان رسیده است. وی افزود: قیمت هرکیلوگرم ورق در سال91 معادل 2 هزار و 500 تومان بود که هم اکنون به هزار و 900 تومان رسیده است و قیمت آلومینیوم هم کاهش نشان میدهد. نعمتی گفت: البته منکر افزایش هزینه دستمزد کارگران و نیروی انسانی نیستیم اما بررسیها نشان میدهد هزینه تمام شده تولید خودرو در مقایسه با سال 91 کاهش یافته است و باید قیمتها هم متناسب با آن کاهش پیدا کند. از سوی دیگر طبق بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس در سال 88، خودروسازان در این سال با 30هزار نیروی کار فعالیت میکردند و در حالی در این سال در صنعت خودروسازی کشور به ازای هر فرد در سال تنها 18خودرو تولید میشد که در شرکتهای خودروساز خارجی به ازای هر نیروی کار فعال در صنعت خودرو، طی سال 45تا 50 خودرو تولید میشود. حال باید عنوان داشت سال 88هنوز کشور در وضعیت تحریم قرار نداشت و شرایط برای تولید خودرو مناسب بود ولی با این حال بهرهوری در این صنعت بسیار پایین بود، در این بین امید میرود با لغو تحریمها و حضور شرکای خارجی در صنعت داخلی خودرو، بهرهوری و ظرفیت تولید خودرو و قطعات آن نیز با رشد همراه شود و قیمت خودروهای تولیدی قدیمی موجود در ایران با افت قابل ملاحظهای رو به رو شود.
"کاخ سفید: حمله به ایران پس از بازرسیها راحتتر است!" عنوان گزارشی است از تناق گویی های مقامات کاخ سفید: امروز، فردا یا نهایتاً پسفردا قطعنامهای که لغو تحریمهای هستهای ایران را مجاز میسازد در شورای امنیت به رأی گذاشته میشود تا اولین گام عملیاتی شدن توافق ایران با کشورهای 1+5 برداشته شود. در همین زمینه فعالیت اصلی دولت امریکا بر اقناع مخالفان داخلی توافق محدود شده است. از طرفی سخنگوی کاخ سفید مدعی شده است بازرسیها به امریکا اجازه خواهد داد در صورت نیاز به اقدام نظامی، با اطلاعات بیشتری دست به حمله به اهداف داخل ایران بزند و از طرف دیگر وزیر امور خارجه امریکا تأکید کرده ایرانیها با تحریم تحقیر نمیشوند و بهتر از این توافق امکان نداشت. به گزارش «جوان»، دولت امریکا فعلاً هم و غم خود را گذاشته تا مخالفان داخلی توافق را که از سوی صهیونیستها شارژ مالی و روانی میشوند، اقناع کند. آنها به طرز متناقضی از سویی از بیتأثیر بودن حمله و تحریم سخن میگویند تا توافق فعلی را بهترین راه حل نشان دهند و از سویی دیگر مدام از توان نظامی برای حمله به ایران دم میزنند. در آخرین نوع از این اظهارات متناقضنما جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید در بخشی از اظهاراتش مدعی شد: «نکته کلیدی این است که (پس از توافق) گزینه نظامی تقویت هم میشود، چراکه طی این سالها ما جزئیات بیشتری از برنامه هستهای ایران جمعآوری خواهیم کرد.» سخنگوی کاخ سفید تصریح کرد: «زمانی که وقت تصمیمگیری فرماندهان نظامی امریکا و اسرائیل در مورد هدفگیری میرسد، به دلیل اطلاعاتی که طی این سالها به لطف رژیم بازرسیها جمعآوری کردهایم، آن تصمیمات به طرز چشمگیری مبتنی بر اطلاعات بوده و توانمندیهای ما ارتقا یافتهاند.»کری همراه با ارنست مونیز وزیر انرژی امریکا در ویژهبرنامههای روزهای یکشنبه شبکههای تلویزیونی امریکا صحبت کرد و در پاسخ به سؤالی در مورد بازرسیهای «هر زمان و هر مکان» در ایران گفت: صادقانه بگویم، این عبارتی است که من هرگز در چهار سالی که داریم مذاکره میکنیم، نشنیدم و هرگز روی میز نبوده است. هرگز در نظام کنترل تسلیحات چنین چیزی وجود ندارد و هیچ کشوری بازرسی هر زمان و هر مکان را نمیپذیرد. در ادامه مونیز هم در این مورد گفت: منظور من هم از دسترسی هر زمان و هر مکان، یک رویه به درستی تعریف شده و یک بازه زمانی به درستی تعریفشده، برای حل مسئله بود. وی با این حال افزود: اگر آنها به ما دسترسی ندهند، ما این امکان را داریم که تمام تحریمها (رفعشده پس از توافق) را فوراً بازگردانیم.
حماس؛ شماره حسابی در تهران سنگری در ریاض/ دلارهای آزاد شده کجا گیر کردهاند؟
روزنامه اصلاح طلب قانون، در یادداشتی با عنوان "حماس؛ شماره حسابی در تهران سنگری در ریاض"، به مواضع متناقض حماس در چند سال اخیر در قبال مقاومت و ایران پرداخته است: بیداری اسلامی یا همان بهارعربی از تحولات بزرگ در منطقه بود که تعریف جدیدی را وارد معادلات خاورمیانه کرد.کشورها و گروههای سیاسی موثر در منطقه با یارکشیها، مرزبندیهای خود را با یکدیگر مشخص کردند. در این بین عربستان،ترکیه در یک سو بودند، قطر در یک سمت و جمهوری اسلامی ایران نیز جایگاه ویژه خود را داشت. این بازی برای زمانی بود که هنوز بحران سوریه به وجود نیامده بود.بعد از حوادث سوریه، جمهوری اسلامیایران مواضعی را اتخاذ کرد که به مذاق برخی همپیمانان ایران در منطقه خوش نیامد و حماس نیز در آن دستهبندی قرار میگرفت.حماس از آنجایی که جزو اخوان المسلمین به حساب میآید و ازتفکرات آنها پیروی میکند،حمایت نظام جمهوریاسلامی را از دولت سوریه که برخی مخالفان آن از اعضای اخوان بودند را برنتابید و با مخالفان دولت اسد همکاسه شد و این آغاز افزایش تنش های تهران با حماس بود.حال بعد از سالها که مناقشات سوریه از یک روند مشخص و رو به رشدی به نفع اسد در حال شکلگیری است، حماس به سرکردگی خالد مشعل برای تلافی تلاشهای جمهوری اسلامی در راستای حل بحران سوریه و حمایت از دمشق، به سمت ریاض نیلپیدا کرده است تا سعودی ها را در غلبه به یمنیها کمک کند. بازی حماس در این برهه حساس منطقه را نمیتوان در راستای کمکهای مادی یا حمایتی ریاض دانست چراکه در جنگ اخیر صهیونیستها با غزه بیشترین کمک را سعودیها به تل آویو کردند و تنها حمایتیکه از مردم غزه داشت، ارسال کفن برای شهدای غزه بود!نزدیکی حماس به عنوان نهادی که عنوان «حامی حقوق مردم فلسطین» را بر دوش میکشد به آل سعود جز با تفکرات ایدئولوژیکی وهابیگری هیچ توجیه دیگری ندارد.
در ادامه می خوانیم: اوایل سال جدید شمسی که حمله سعودیها به یمن در صدر اخبار جهان قرار گرفت.این رویداد در نوع خود قابل توجه و تامل بود ولی بعد از در فضای سیاسی بحث کمک حماس به آل سعود در جنگ با یمن مطرح شد ولی در آن زمان هیچ یک از مقامات ایرانی و منطقه ای این خبر را تائید نکردند تا روز آخر ماه رمضان که خالد مشعل عازم ریاض شد و همدستی حماس با سعودیها را علنی کرد. همانطور که در گذشته نیز رسانه ها اعلان کرده بودند حماس با اعزام نیرو به یمن برای عربستان تونل حفر می کند و میجنگد. شنیده ها حاکی از آن است که در این سفر نیز قرار شدهاست حماس نیروهای ویژهای رابرای مبارزه با گروه های مردمی انصارا... به یمن اعزام کند.البته هنوز اطلاعات کاملی از جلسه خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس با سلمان بن عبدالعزیز منتشر نشده است ولی اسماعیل هنیه، معاون ریاست دفتر سیاسی حماس اعلام کرد سفر هیأتی از این جنبش به عربستان موفق و مثمرثمر بوده است. به گزارش فارس،بر اساس گزارش خبرگزاری فلسطینی «صفا» هنیه گفت: این سفر خوب و موفقیتآمیز بود و امیدواریم که آغازی برای بازگشت روابط تاریخی و برادرانه با برادران سعودیمان باشد! وی افزود ما از نتایج این سفر خوشحالیم و از مقامات عربستان به ویژه پادشاه، ولیعهد و ملت این کشور به خاطر موضع حمایتگرایانه همیشگی از مسئله فلسطین قدردانی میکنیم.این یک رابطه طبیعی میان ما و عربستان و برادران عرب است زیرا حماس یک جنبش آزادیبخش ملی-عربی-فلسطینی است و همه امت و تمام کسانی که روی خاک فلسطین هستند باید از میراث آن دفاع کنند.گذشته از اینکه قصد خالد مشعل برای سفر به عربستان دراین موقعیت چه بوده است باید در نظر داشت که دستهایی در کارند تا جلوی پیروزی مقاومت مردم فلسطین را در برابرصهیونیستها بگیرند.حال یک روز با دور کردن افکار عمومی از جنایاتاسرائیل به وسیله داعش و روزی نیز با خریدن سران گروههایی که ادعای دفاع از حقوق مردم فلسطین رادارند. نکتهای مشخص در سخنان مسئولان ایران اسلامی ، پافشاری روی دفاع از منافع مردم فلسطین است و اینکه حماس و فتح خلاف منافع ایران قدمی بردارند، دلیلی برای رها کردن فلسطین نیست.
"دلارهای آزاد شده کجا گیر کردهاند؟"، عنوان گزارشی از پول های بلوکه شده ایران در خارج است که حرف و حدیث ها درباره آن زیاد شده است: 130 میلیارد، 35 میلیارد، 29 میلیارد دلار؛ اولین رقم هایی بودند که برای حجم دارایی های بلوکه شده ایران در جهان از سوی رئیس کل بانک مرکزی، وزیر اقتصاد و دارایی و عضوکمیسیون برنامه وبودجه مطرح شدند.ارقامی در تناقض آشکار با یکدیگر. اما تیر آخر را اوباما شلیک کرد وقتی از 150 میلیارد دلار دارایی بلوکه شده ایران سخن گفت. در حالی که رقم نهایی اعلام شده از سوی طرف ایرانی 29 میلیارد دلار برآورده شده است. اختلاف رقمی معادل 121 میلیارد دلار در میان تعطیلات عید فطر و بعد از بیانیه مشترک و نهایی ایران و 1 + 5 چنان آب سردی بر پیکر باور عمومی به دولت بود. اما حقیقت کدام است؟ آیا می توان سیف را به عدم صداقت متهم کرد و اوباما را در جای حق نشاند؟ آیا اوباما اغراق میکند؟پول های آزاد شده چقدر هستند؟اوباما کلیه داراییهای ایران را که خارج از کشور هستند و بلوکه شده بودند حساب میکند و این داراییهای بلوکه شده شامل 120 میلیارد دلار هستند که بانک مرکزی آنها را در محاسبه پولهایی که باید به دولت پرداخت شوند قرار نمیدهد.هر کشوری در جهان دارای ذخایر ارزی است و ایران حدود 100 میلیارد دلار ذخایر ارزی داشته است که در بانکهای مختلف جهان بلوکه شده بودند.این ذخایر ارزی پشتوانه پول مملکت هستند و دولت نمی تواند و حق ندارد این پول ها را از بانک مرکزی طلب کند چرا که دارایی متعلق به هیچ دولتی نیست و اتفاقا باید مردم و نمایندگانش در برابر برداشت پول از این ذخایر توسط هر دولتی مقاومت کنند. از نظر سیف 20 میلیارد دلار نیزباقی میماند که هم ذخایر مالی است که گاه قابل برداشت نیست هم می تواند هزینه دو پرسش بالا محسوب شود.اینکه چرا اوباما در سخنان خود از پولهای بلوکه شده ایران به این ذخایر اشاره میکند نیز مشخص است ، این 120 میلیارد دلار شاید به کشور بازنگردد و وارد چرخه مالی دولت نشود اما از مهمترین بخشهای پولهای آزاد شده ملت ایران است که به اندازه 30 میلیارد دلار دیگر اهمیت دارد؛ موضوعی که باید بر آن تاکید کرد آن است که این 120 میلیارد پول آزاد شده باید مرتبا توسط نمایندگان مردم رصد شود.
در ادامه می خوانیم: یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در پاسخ به این پرسش که آمار کدام یک از مسئولان میتواند به واقعیت نزدیکتر باشد، میگوید: برخی از مطالبات آزاد هستند، آمارها نیز باید در خصوص بلوکه شدههای آزاد اعلام شوند. ابوذر ندیمی در گفتوگو با «قانون» میگوید: درهشت سال گذشته برخی از این پولهای بلوکه شده در گیر شده است، به این مفهوم که به نام ساخت پروژههای عمرانی شروع شده است؛ این پروژه باعث شده است مبلغی از سقف تا کف برای این بدهیها تعریف شود. به گفته ندیمی برای مثال چینی ها در ازای اخذ 15 درصد ریالی، بخشی از بدهی خود را در قالب خدمات فنی و مهندسی به ایران منتقل کردهاند؛ البته ممکن است این پروژهها هنوز آغاز نشده و تنها تفاهمنامهای در آن خصوص امضاء شده باشد. ندیمی توضیح میدهد در سالهای گذشته انتقال بخشی از بدهیها به نام سرمایهگذاریهای خارجی انجام شده که حالا مشکلاتی را در خصوص اعلام آمار و ارقام سرمایههای بلوکه ایجاد کرده است. از سوی دیگر بسیاری از تحلیلگران بر این باور هستند که پولهای بلوکه شده روانه بازار ایران میشود و حال دولت باید با برنامهریزیهای کارشناسی بداند قرار است این درآمدها را در کدام بخش هزینه کند. برای مثال پیش از این احمد نعمت بخش، دبیر انجمن خودرو سازان در گفتوگو با «قانون» گفته بود در تمام سالهای تحریم تولید خودرو در ایران حدود 50 درصد کاهش یافته است که برای قوت گرفتن تولید نیازمند سرمایهای عظیم با مشارکت خارجیها در این صنعت هستیم. مهدی تقوی، استاد دانشگاه در گفتوگو با «قانون» در خصوص اینکه دولت چگونه میتواند سرمایه های بلوکه شدهای که آزاد میشوند را هزینه کند توضیح میهد: تنها راه ممکن شفافسازی از سوی دولت و تیم اقتصادی است که میتواند همه آمارها و ارقام سرمایهگذاری و وصول بدهیها را در سایتی قرار دهد که برای همه مردم امکان مشاهده اش وجود داشته باشد. تقوی بر این باور است که شفاف نبودن دولت باعث خواهد شد درآمدهای جدید هرجایی غیر از اقتصاد ایران هزینه شود.
سند وین تصویب بشود یا نشود موضع ایران علیه آمریکا تغییر نمیکند/ کلاهی که در ژنو برداشتند در وین گذاشتند!/ روباه پیر پررو!/ سخنگوی کاخ سفید: بازرسیها حمله نظامی به ایران را هدفمند خواهد کرد!
روزنامه کیهان، با تیتر "سند وین تصویب بشود یا نشود موضع ایران علیه آمریکا تغییر نمیکند"، گزارشی را از بیانات رهبر انقلاب در چند روز اخبر تهیه کرده است: یک مسئله هم مسئله داخلی ما است که مسئله مذاکرات هستهای است. چند نکته را در زمینه این مسئله لازم است عرض کنم. نکته اوّل تشکّر از دستاندرکاران این مذاکرات طولانی و نفسگیر است، رئیسجمهور محترم و بالخصوص هیئت مذاکرهکننده که حقیقتاً زحمت کشیدند و تلاش کردند؛ چه این متنی که تهیّه شده است، در مجاری قانونی پیشبینیشده خود تصویب بشود و چه نشود، اجر آنها محفوظ است؛ این را به خود آن برادران هم از نزدیک عرض کردیم. البتّه برای تصویب این متن، یک مسیر قانونیِ پیشبینیشدهای وجود دارد که باید این مسیر را طی کند و خواهد کرد؛ انشاءالله. انتظار ما این است که دستاندرکاران، با دقّت مصالح را -مصالح کشور را، مصالح ملّی را- در نظر بگیرند و آنچه را تحویل ملّت خواهند داد، بتوانند با گردن افراشته، در مقابل خدای متعال هم ارائه بدهند. نکته بعدی این است که چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوّه الهی، اجازه هیچگونه سوءاستفادهای از آن داده نخواهد شد؛ اجازه خدشه در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیّتهای دفاعی و حریم امنیّت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد، اگرچه میدانیم دشمنان بر روی این نقطه بخصوص، تکیه زیادی دارند. جمهوری اسلامی، در زمینه حفظ قابلیّتهای دفاعی و امنیّتی خود - آن هم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش به وجود میآورند- هرگز تسلیم زیادهخواهی دشمن نخواهد شد. نکته بعدی این است که چه این متن تصویب بشود و چه نشود، ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید: از ملّت مظلوم فلسطین، از ملّت مظلوم یمن، از ملّت و دولت سوریه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین؛ [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود.
در ادامه می خوانیم: نکته بعدی این است که با این مذاکرات و با متنی که تهیّه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکرهای نداریم؛ گاهی در موارد استثنائی مثل این مورد هستهای، بر اساس مصلحت، مذاکره کردهایم؛ این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانیهای عمومی قبلی به آنها اشاره کردهام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمریکاییها حزبالله را و مقاومت لبنان را -که فداکارترین نیروهای دفاع ملّی در یک کشورند- متّهم به تروریسم میکنند، از این بیانصافی بالاتر نمیشود. آن وقت در مقابل، دولت تروریست صهیونیستیِ کودککُش را مورد حمایت خودشان قرار میدهند، با یکچنین سیاستی چگونه میشود معامله کرد، چگونه میشود مذاکره کرد، چگونه میشود به توافق رسید؟ حالا موارد دیگر هم هست که من تفصیلش را میگذارم برای جای دیگر...ده سال، دوازده سال کشمکش با جمهورى اسلامى، نتیجه[اش] این شد که این شش قدرت، امروز ناچار شدند که گردش چند هزار سانتریفیوژ را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه این صنعت را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه تحقیقات و توسعه این صنعت را تحمّل کنند. تحقیق و توسعه صنعت هستهاى ادامه خواهد یافت؛ گردش صنعت هستهاى ادامه خواهد یافت؛ این چیزى است که آنها سال ها تلاش کردند، [ولى] امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند میکنند که حرفى ندارند. این معنایش چیست جز اقتدار ملّت ایران؟ این بر اثر ایستادگى ملّت، مقاومت ملّت، و بر اثر شهامت و ابتکار دانشمندان عزیز ما است. رحمت خدا بر شهریارىها و رضائىنژادها و احمدى روشنها و علیمحمّدىها؛ رحمت خدا بر شهداى هستهاى، رحمت خدا بر خانوادههاى اینها، رحمت خدا بر ملّتى که پاى حرف حقّ خود و احقاق حقّ خود مىایستد.
"کلاهیکه در ژنو برداشتند در وین گذاشتند!"، عنوان یادداشت روز کیهان به قلم شریعتمداری است: بعد از قرائت بیانیه مشترک ایران و 5+1 در وین که با ذوقزدگی ناشیانه یا فرمایشی! روزنامههای زنجیرهای و سایتهای همسو با آنها روبرو شد و در فضایی که همه جا سخن از یک «پیروزی بزرگ»! و «بینظیر»! در میان بود، اگر چه آرزو و ایدهآل ما نیز آن بود که با این جشن و سرور همراه و همخوان باشیم ولی مروری گذرا بر متن توافقنامه حکایت از آن داشت که همراهی با دستافشانیهای این و آن، نادیده گرفتن واقعیات و تبدیل کردن«آرزو» به «خبر» است! مخصوصاً آن که برداشت اعلام شده رئیسجمهور محترم کشورمان از توافق وین با برداشت رئیسجمهور آمریکا از همان سند، فاصلهای پرنشدنی و تفاوتی 180 درجهای داشت. از این روی، تیتر اول کیهان چهارشنبه 24 تیرماه را به اختلاف 180 درجهای یاد شده میان روایت رؤسای جمهور دو کشور از توافق وین اختصاص دادیم و طی یادداشتی با عنوان «این نیز گفتنی است» به مواردی از این برداشت دوگانه و متضاد اشاره کردیم. آن روز اما، تمامی رسانههای داخلی با تیترهای درشت به استقبال توافق وین رفته بودند و درباره پیروزی بزرگی! که به دست آمده است، داد سخن داده بودند، نظیر؛ «جهان بهایران سلام کرد»! «خجسته باد این پیروزی»! «پیروزی بدون جنگ»! «آغازعصر ایرانی»! «ایران بر قله توافق»! «پیروزی استقامت، شکستتحریم»! «جهان تغییر کرد»! «پیروزی تاریخی ملت ایران»! «گلصدبرگ توافقشکفت»!«کلید تدبیر قفل تحریمها را گشود»! «خورشید درخشان شد، تا باد چنین بادا»! «دنیا به احترام ایران ایستاد»! «کلید چرخید، ایران خندید»! «تدبیر کارساز شد، توافق تاریخی»! «فتحالفتوح دیپلماسی ایران»! «پیروزی ایران در جنگ ارادهها»! «تثبیت ایران هستهای با ایستادگی ملت»! و... و متاسفانه صدا و سیما نیز در این «جشن پیروزی»! و اعلام به اصطلاح این «توافق تاریخی»! سنگ تمام گذاشت به گونهای که انگار برای ارزیابی ماجرا و بیان واقعیات رسالتی بر عهده ندارد! و البته بعد از چند روز به یاد برخی از مفاد سند وین و مخصوصا بندهای 11 و 12 قطعنامه در حال تصویب شورای امنیت افتاد... که بگذریم!
در ادامه آمده: اعلام تردید کیهان درباره توافق وین و اشاره به مواردی از توافق یادشده که در آن خطوط قرمز هستهای کشورمان نادیده گرفته شده بود با اعتراض گسترده و فراوانی روبرو شد که در بسیاری از موارد با فحاشی و ناسزاگویی نیز همراه بود. در این میان، برخی از دوستان نیز به دلسوزی - و نه غرضورزی- به کیهان توصیه میکردند که از ابراز تردید یا مخالفت درباره توافق وین خودداری کند و توضیح میدادند که متن توافق وین با همه جزئیات آن به رؤیت رهبر معظم انقلاب رسیده و موافقت کامل حضرت ایشان را نیز در پی داشته است! و تقدیر و تشکر حضرت آقا از تیم هستهای حاکی از موافقت ایشان با توافق یاد شده است. پاسخ ما این بود که تقدیر رهبر معظم انقلاب نشانه تلاش صادقانه و شبانهروزی تیم محترم مذاکرهکننده است که از سوی هیچ انسان منصف و آزاداندیشی قابل انکار نیست و توافق هر چه باشد، تلاش و فداکاری تیم کشورمان در خور تقدیر است. اما، برای ارزیابی توافق وین و تشخیص خوب و بد آن، معیارها و ملاکهای جداگانهای از سوی حضرت آقا ارائه شده است که در همان خطوط قرمز اعلام شده قابل تعریف است و محال است حضرت ایشان با توافقی که در آن از خطوط قرمز اعلام شده عبور شده باشد موافق باشند. البته، بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب و تاکید ایشان بر ضرورت بررسی دقیق متن توافق وین، معلوم شد که اگر با توافق یادشده، موافقت داشتند، تاکید ایشان بر ضرورت بررسی دقیق متن آن ضرورتی نداشت...پیشنویس قطعنامهای که قرار است امروز - و یا حداکثر چند روز دیگر- در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد، از سوی آمریکا تهیه و ارائه شده است و از آنجا که تصویب آن به دلایل یاد شده، میتواند ایران را با دشواریهای فراوانی روبرو کند پیشنهاد میشود جمهوری اسلامی ایران از هماکنون، مخالفت خود با پیشنویس مورد اشاره را رسما اعلام کرده و خواستار تغییر بخشهایی از متن پیشنویس- از جمله بندهای 11 و 12، ضمیمهB و... آن- شود.درباره متن سند وین که با عنوان برجام از آن یاد میشود نیز گفتنیهایی هست که اصلاح آن ضرورتی حیاتی دارد و در شمارههای آینده به آن خواهیم پرداخت ولی از آنجا که تصویب قطعنامه فصل هفتمی اخیر متن یاد شده را قطعی و لازمالاجرا خواهد کرد، انتظار میرود- وانتظار منطقی و فوری و حیاتی نیز هست- که جمهوری اسلامی ایران نظر نهایی خود درباره آن را به نتیجه بررسیهای دقیق این سند از سوی مجلس شورای اسلامی، شورای عالی امنیت ملی موکول کند و برای انجام این بررسی دقیق علاوه بر دو نهاد یاد شده، از حقوقدانان برجسته و صاحبنظران دیگر نیز به طور جدی دعوت به عمل آورد.
"روباه پیر پررو!"، عنوان یکی از اخبار ویژه کیهان است: اخبار منتشر شده حکایت از آن دارد که نخستوزیر انگلیس در تماس تلفنی با رئیس جمهور کشورمان خواستار آن شده است که بعد از حصول توافق، رفتار منطقهای ایران تغییر کند! وی مدعی شده: به روحانی گفتم که ما میخواهیم تغییر رفتار ایران در سوریه و یمن و تروریسم در منطقه را ببینیم!او البته ابراز امیدواری کرده که سفارت کشورش در ایران بازگشایی شده و روابط دیپلماتیک بین دو کشور عادی شود.در مقابل هم رئیسجمهور کشورمان در آخرین پست توئیتر خود از تماس تلفنی نخست وزیر انگلیس و تبریک وی بابت توافق هستهای خبر داده است! در پیام توئیتری رئیسجمهور روحانی آمده است: «هماکنون در مکالمه تلفنی، نخستوزیر بریتانیا، دیوید کامرون ضمن تبریک توافق هستهای بر نقش سازنده ایران در مذاکرات هستهای تاکید کرد. همچنین اظهار علاقه به بازگشایی سفارت، توسعه روابط دو جانبه در چارچوب منافع دو کشور و احترام متقابل و ضرورت مبارزه با تروریسم در منطقه»و البته توضیح داده نشده که در مقابل زیادهخواهی کامرون و تعیین خط مشی وی برای سیاست خارجی کشورمان چه واکنش و پاسخی داده شده است؟گفتنی است مطابق قانون اساسی، تعیین سیاستهای کلی نظام راجع به روابط خارجی ایران و حمایت از گروههای آزادی بخش ملی نظیر حزبالله لبنان و جنبش انصارالله یمن، بر عهده رهبری است و گفتوگوی تلفنی با نخستوزیر روباه پیر تغییری در سیاستهای اصولی و قوانین آمره و لازم الاجرای کشورمان ایجاد نمیکند.
سخنگوی کاخ سفید اظهاراتی درباره مذاکرات هسته ای داشته که کیهان بخشی از آن را با عنوان "سخنگوی کاخ سفید: بازرسیها حمله نظامی به ایران را هدفمند خواهد کرد!" تیتر گزارش سیاسی خود قرار داده است: در حالی که هنوز یک هفته از جمعبندی مذاکرات هستهای ایران و گروه موسوم به 1+5 در شهر وین اتریش نگذشته، کاخ سفید میگوید یکی از حسنهای بازرسی از ایران، افزایش اطلاعات در مورد اهداف احتمالی و بالا رفتن دقت به هنگام اقدام نظامی در ایران خواهد بود.بر اساس متن منتشر شده از سوی کاخ سفید، ارنست در بخشی از اظهاراتش، با بیان اینکه با وجود توافق، همچنان گزینه نظامی در مقابل ایران روی میز است، گفته است که پس از توافق نیز «گزینههای متعددی را که حالا هم در اختیار داریم، در اختیار خواهیم داشت، خواه بازگرداندن فوری تحریمها باشد، یا استفاده از گزینه نظامی.»وی افزود: «اگر توافق اجرایی شود و ایران برنامه خود را محدود کند... زمانی که سران این کشور تغییر مسیر داده، حقه بزنند یا علنا اعلام کنند که میخواهند توافق را بر هم بزنند و به سمت سلاح هستهای حرکت کنند، رسیدن به مواد هستهای لازم برای ساخت بمب، از آنها یک سال زمان میگیرد.»ارنست ادامه داد: «نکته کلیدی این است که (پس از توافق) گزینه نظامی تقویت هم میشود، چرا که طی این سالها ما جزئیات بیشتری از برنامه هستهای ایران جمعآوری خواهیم کرد.» وی افزود: «بنابراین، زمانی که وقت تصمیمگیری فرماندهان نظامی آمریکا و اسرائیل در مورد هدفگیری میرسد، به دلیل اطلاعاتی که طی این سالها به لطف رژیم بازرسیها جمعآوری کردهایم، آن تصمیمات به طرز چشمگیری مبتنی بر اطلاعات بوده و توانمندیهای ما ارتقا یافتهاند.»
ارسال نظر