بررسی محتوایی روزنامه های دوشنبه:
دفاع از چکمهپوش بیسواد در دانشگاه!/ خون آشام پاریسی در راه تهران
روزنامه های دوشنبه طرح موضوع هسته ای در مجلس و لزوم دولت به ارائه لایحه را مورد بررسی قرار داده اند.
به گزارش گلستان 24، حسن روحانی عازم کردستان شد و در سنندج و در جمع مردم این شهر به سخنرانی پرداخت. شکایت محمود احمدی نژاد از معاون اول رئیس جمهور، با واکنش روزنامه ها روبه رو شده است. هاشمی رفسنجانی نیز گفته عده ای از فقیرتر شدن مردم خوشحال بودند.
دو نوری، دو رقیب، دو رفیق/رونماییاز بابک زنجانی سوم؟/ کاسبان تحریم چه کسانی هستند؟/ از سکوت حسینیان تا همراهی فراکسیون حداد
روزنامه اصلاح طلب آرمان، در تیتری با عنوان "دو نوری، دو رقیب، دو رفیق"، به مقایسه علی اکبر ناطق نوری و عبدالله نوری اصلاح طلب پرداخته و این موضوع را تلقین می کند در آستانه انتخابات مجلس دهم، علی اکبر ناطق نوری پتانسیل بسیار بالایی برای مشروعیت بخشیدن به لیست های ائتلافی اصلاح طلبان خواهد داشت و می توان از این پتانسیل برای فتح مجلس دهم بهره برد: شاید در چهره آنها نتوان شباهتی یافت البته آرامش بعضا در چهره هر شخصیتی وجود دارد و نوعی متانت که ویژه مردان باتجربه است. اگر در چهره شباهتی به هم ندارند اما سرنوشت روزگار مشابهی برای آنها در برخی مقاطع ترسیم کرد؛ روزگاری که بعضا شیرین نبود و با تلخکامی سپری شد اما در اینجا باز یک نکته مشترک میتوان یافت و آن هم خویشتنداری و صبوری آنهاست بدین معنا که هر دو شخصیت در برابر تلخکامیهای روزگار سکوت کردند و در این مسیر نهتنها فراموش نشدند بلکه بر محبوبیتشان در میان طیف همفکر افزوده شد. نقطه عطف این دو شخصیت گذشتی است که برای هم داشتند؛ عبدا... نوری اصلاحطلب و علیاکبر ناطقنوری اصولگرا چنان در نهان فداکار یکدیگر بودند که کمتر کسی میتواند آن را باور داشته باشد اما این روحیه تنها در مردان اعتدال وجود دارد که فارغ از نگاههای جناحی به ایرانی آباد و سربلند میاندیشند. ..زمان گذشت و دو وزیر کشور که روزی در کنار هم در مجلس نشسته بودند هر کدام مسیری متفاوت رفتند. ناطقنوری ترجیح داد استانداران و فرمانداران زمان حضورش در وزارت کشور را به دور هم جمع کند و جلسات ماهانه برگزار نماید اما عبدا... نوری کمتر از آن زمانی که تصور میشد در وزارت کشور ماند و نتوانست این همراهی را ادامه دهد. بسیار زمان گذشت اما درنهایت دست روزگار بار دیگر این دو شیخ را به هم رساند. اینبار هدف یکی بود و مسیر مشخص. اجماع حداکثری برای پیشرفت کشور زیر پرچم اعتدال. کمتر کسی است که میتواند مدعی شود در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 نظرات ناطقنوری و عبدا... نوری هماهنگ نبوده است. اینبار هم دو شیخ که بخشی از مدت زمان سکوت آنها هماهنگ بود، در کنار هم قرار گرفتند اما اینبار نه بهعنوان رقیب بلکه به عنوان دو دوست و همراه. برخی ادعا میکنند که ناطقنوری و عبدا... نوری احتمال دارد برای انتخابات مجلس دهم کاندیدا شوند و در آن زمان اگر این احتمال به واقعیت بدل شود بار دیگر مجلس پنجم تکرار خواهد شد اما اینبار با شعار همدلی غیرجناحی!
به نظر آرمان، ماجرای بابک زنجانی به یک سریال تبدیل شده که باید منتظر بابک زنجانی های دیگر نیز باشیم. "رونماییاز بابک زنجانی سوم؟"، سوالی است که آرمان به دنبال پاسخ به آن است: قضیه بابک زنجانی ظاهرا تبدیل به سریال شده است. تا دیروز از بابک زنجانی یک و دوسخن میگفتند و امروز احتمال رونمایی از بابک سوم را مطرحمیکنند. با اینکه امید میرود تا بابک زنجانی چهارم دیگر موجود نباشد اما وضعیت بابک دوم و سوم در ابهام است بدین معنا که هنوز وضعیت هیچیک از آنها مشخص نیست. یکی از مهمترین مسائل اقتصادی کشور پس از توافق هستهای و برداشته شدن تحریمها، بازگشت داراییهای بلوکهشده ایران است که در این باره باید اذعان داشت، برآوردی که کشورهای خارجی از میزان این بدهی دارند، با چیزی که در کشور اعلام میشود، اختلاف فاحشی دارد. ادامه بررسیها درباره میزان بدهیهای ایران، باعث شد تا مسئولان کشور به دنبال حسابهای مختلف بگردند و همین باعث ظهور حسابهای جدید و پدیدآمدن بابک زنجانیهای دیگر شد، بهگونهای که در روزهای اخیر، مشخص شده است، به غیر از بابک زنجانی، افراد دیگری نیز بودهاند که به حساب ایران نفت فروختهاند و پولهای خود را در حسابهای مختلفی که ارتباطی به بانک مرکزی نیز ندارد، نگهداری میکنند! محمدرضا پورابراهیمی در این باره میگوید: ما دنبال اطلاعات موثق هستیم؛ اما این را میدانیم که در حوزه نفت، بهدلیل اختیاراتش در سالهای اخیر، این مجوز را داشت که برای افتتاح حساب، راساً اقدام کند، بدون آنکه بانک مرکزی در جریان باشد؛ بنابراین، امکان بروز تخلفات قطعا وجود دارد. اما درباره اینکه چگونه میشود این اطلاعات را جمعبندی کرد، باید جلسات مختلفی تشکیل شود. ما از وزیر نفت، وزیر اقتصاد و رئیسکل بانک مرکزی خواستیم به دلیل اشرافشان به این موضوعات به مجلس بیایند و ریز مطالب را بگویند.
"کاسبان تحریم چه کسانی هستند؟ "، عنوان یادداشتی به قلم حسین زاعفر، کارشناس اقتصادی در آرمان است: توافق هستهای فرصتی تاریخی برای اقتصاد کشور فراهم کرده است. ایران در 36 سال پس از انقلاب اسلامی تحریمهای گوناگونی را تجربه کرده است که تحریمهای هستهای عمق و گستردگی بیشتری نسبت به تمام آنها داشت. در این دوره حضور شرکتهای خارجی عملا در کشور امکانپذیر نبود و برای تامین بسیاری از کالاهای مصرفی خود مجبور به واردات از طریق دوبی و قطر بودیم. طبیعتا در اثر این تحریمها، کشورهایی مثل امارات و قطر به کشورهای واسطه برای انتقال کالاهای موردنیاز تبدیل شدند. این تحریمها در واقع موجب رونق و شکوفایی اقتصادی چنین کشورهایی بود. در واقع ما شاهد آن بودیم که تحریمها، اماکن بعضا توسعهنیافته مثل دوبی را متحول کردند و سود سرشاری نصیب دولتهای آنها نمودند. همچنین در این 36سال تعداد بسیاری از ایرانیها به مناطقی مثل دوبی رفتند و مراکز واردات و صادرات ایجاد کردند تا از این طریق بتوانند با واسطه به ایران کالا منتقل کنند. آنان در این فرآیندها سودهای افسانهای و هنگفتی به جیب زدند. چنین افرادی با انحصارهایی که ریشه آنها در داخل کشور بوده است از فضای تحریمها بیشترین بهرهبرداری را داشتند و طبیعی است که درحال حاضر با رفع تحریمها و حضور بنگاههای خارجی در کشور بیشترین آسیب را خواهند دید. لذا آنها در این شرایط اتهامات مختلفی را در جهت حضور بنگاههای خارجی وارد کنند. این افراد فریاد سر میدهند که ضرورتی برای ورود بنگاههای خارجی به کشور وجود ندارد. این درحالی است که میتوان نمایندگیهای بنگاههای خارجی را در کشور داشته باشیم و از این طریق قادر خواهیم بود به کشور کالا وارد کنیم. چه بسا در بسیاری از موارد، این کالاها در داخل کشور تولید خواهند شد که خود میتواند منجر به اشتغالزایی در داخل شود. این کالاها حتی میتواند برای صادرات به کشورهای مجاور مورد استفاده قرار گیرد.
آرمان در گزارشی با عنوان "از سکوت حسینیان تا همراهی فراکسیون حداد"، دلواپسان مجلس را دسته بندی کرده است. دلواپس عنوانی است که رسانه های اصلاح طلب و دولتی برای زیر سوال بردن اقدامات برخی از اصولگرایان و جو روانی دو قطبی تندرو - کندور در فضای سیاسی کشور ایجاد کرده اند: به نظر میرسد آنها پس از انجام توافق و حمایتهای رهبر معظم انقلاب از تیم مذاکرهکننده، سه دسته شدهاند که در رفتار و واکنش آنها نسبت به توافق، نمایان است. دسته اول کسانیاند که همچنان دلواپس باقی مانده و شامل طیف تندرو جبهه پایداری میشوند که سابقه درگیری لفظی با محمدجواد ظریف را نیز به کارنامه دوره نمایندگی خود در مجلس نهم افزودهاند. هرچند که برخی از آنها در آستانه برگزاری مذاکرات، به مواضع گروه دوم نیز نزدیک شده بودند اما پس از آن مواضع گذشته خود را از سر گرفتند. دسته دوم کسانی هستند که با توجه به حمایتهای رهبری انقلاب از تیم مذاکرهکننده و همچنین فضای عمومی جامعه، ناگزیر به عقبنشینی شده و در این مقطع زمانی، تلاش تیم مذاکرهکننده را قابل تقدیر و غربیها را عهدشکن میدانند. طیف فراکسیون اصولگرایان در مجلس به ریاست غلامعلی حدادعادل جزو این دسته به شمار میروند. اما دسته سوم کسانی هستند که پس از توافق هستهای مهر سکوت بر لب زده و کلامی، نطقی یا مصاحبهای از آنها در قبول یا رد این توافق دیده نمیشود. اگرچه از قدیم گفتهاند «سکوت، نشانه رضایت است»، اما باید منتظر ماند و دید که موضع آنها پس از شکستن سکوت خود چه خواهد بود. چهرههایی چون آقاتهرانی و حسینیان در این دسته میگنجند.
مهندسی تحمیل/ گذار به دوران نومحافظهکاری/ میهمان ویژه هفته هموفیلی/ دفاع از چکمهپوش بیسواد در دانشگاه!
روزنامه وطن امروز با تیتر "مهندسی تحمیل"، به دنبال پاسخ به این سوال است که چرا پیش از آنکه مجلس شورای اسلامی روی طرح برجام نظری بدهد، قطعنامه 2231 در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد؟: نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز گذشته در حالی به صورت جدی به موضوع تشکیل کمیسیون بررسی برجام ورود کردند که بررسیها نشان میدهد عملا و در واقع، مجلس شورای اسلامی به واسطه فرآیند صورت گرفته برای توافق هستهای، تحت فشار است! بهگزارش «وطن امروز»، شواهد نشان میدهد مهندسی توافق به گونهای است که نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی نمیتوانند درباره متن برجام اعمال نظر کنند. نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در حالی در آزمون بررسی برجام قرار گرفتهاند که از یک سو متن جمعبندی برجام مصوبه آنها در الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای را کاملا نقض کرده است و از سوی دیگر تعهدات تیم مذاکرهکننده به طرف آمریکایی حق اصلاح متن جمعبندی را از آنها سلب کرده است و از سوی دیگر قطعنامه شورای امنیت همانند یک چماق، هزینه رد متن جمعبندی را بالا برده است! در ادامه این گزارش به برخی دلایلی که نشان میدهد دست نمایندگان مجلس برای اصلاح مفاد خلاف قانون برجام بسته شده است، اشاره میشود!بررسیهای دقیقی که روی متن جمعبندی برجام انجام شده نشان میدهد نهتنها هیچ کدام از مفاد قانون الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای ملت ایران رعایت نشده بلکه جمعبندی برجام تمام مفاد این مصوبه مجلس شورای اسلامی را که با رای 213 نماینده مردم تصویب شده بود نقض میکند! این در حالی است که در مصوبه مجلس تاکید شده است «هر گونه نتایج مذاکرات هستهای با کشورهای 1+5 در صورتی معتبر است که الزامات این مصوبه در آن رعایت شده باشد.»
در ادامه می خوانیم: به نظر میرسد در مهندسی توافق، برای این قسمت از فرآیند توافق، تدبیر شده است، چراکه در کنار مارش پیروزی دولتیها در توافق که با اعلام تحقق وعده رئیسجمهور همراه بود، اکنون قطعنامه شورای امنیت نیز یک چماق بزرگ بر سر مجلس است تا هزینه رد این متن بشدت افزایش یابد. آنگونه که جواد ظریف گفته است؛ قطعنامه شورای امنیت ضمانت اجرای برجام است! یعنی متن برجامی که خلاف قانون الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای است، خلاف مصوبه مجلس هفتم در ممنوعیت اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی است و قرار است در مجلس شورای اسلامی درباره آن تعیین تکلیف شود! با قطعنامه شورای امنیت لازمالاجراست! خب! قطعا با مهندسی صورت گرفته، رد متن برجام در مجلس به معنای نقض قطعنامه شورای امنیت است! آن هم قطعنامهای که نهتنها مکانیسم ماشه برای بازگشت تحریمها را دارد بلکه مکانیسم چکاندن ماشه تفنگ هم به وضوح در آن گنجانده شده است! با توجه به این مهندسی توافق، نمایندگان مجلس چه تصمیمی میتوانند درباره این توافق اتخاذ کنند؟!
دکتر حمیدرضا اسماعیلی در یادداشتی در وطن امروز مدعی شده که از سال 92 به بعد ایران وارد فاز نومحافضه کاری شده است: این یادداشت متعرض ادبیات سیاسی روزمره نیست، بلکه نوشتاری در حوزه اندیشه سیاسی ایران است و از این منظر باید در آن نگریست. با این توضیح باید بگوییم جامعه ایران از سال 92 و پس از انتخابات یازدهم ریاست جمهوری وارد دوره جدید و نومحافظهکاری شد. اما «نومحافظهکاری» چیست و چگونه شکل گرفت؟ چنانکه میدانیم پس از دوم خرداد 76 جریانهای سیاسی کشور به طور عمده به 2 جریان «اصلاحطلب» و «محافظهکار» تقسیم شدند، البته این نامگذاری از سوی اصلاحطلبان صورت گرفت که بتوانند با این نامگذاری خود را مترقی و جریان مقابل را مرتجع بنامند؛ چنانکه در ادبیات سیاسی روزمره این برداشت ابتدایی از آن دو مفهوم وجود دارد. اما نکته آنجاست که در ادبیات اندیشه سیاسی این مفاهیم دارای ارزشگذاری نیست و محافظهکاری یک اندیشه است، همچنانکه اصلاحطلبی نیز یک اندیشه است. در هر کدام، اندیشههای درست و نادرستی وجود دارد که آنها را باید به تنهایی داوری کرد و به صورت کلی نمیتوان قضاوت کرد.نومحافظهکاری، نه اصلاحطلبی است، نه محافظهکاری و اگرچه این پدیده نوظهور از ادغام 2 جریان محافظهکاری و اصلاحطلبی پدید آمد اما خود پدیدهای جدید است. به این معنا که اگر محافظهکاری را A در نظر بگیریم و اصلاحطلبی را B، ائتلاف پدیدآمده نه به معنای B شدن A است و نه به معنای A شدن B . این نبود که A به طرفB حرکت کند یا B به سوی A برود بلکه هر دو جریان از نقطهای که بودند به سوی نقطه جدیدی رفتند که C بود و در همین نقطه بود که نومحافظهکاری پدید آمد. به این ترتیب نومحافظهکاری هم بخشهایی از اندیشه سیاسی محافظهکاری را دارد و هم بخشهایی از اندیشه اصلاحطلبی را. از سوی دیگر هم بخشهایی از طبقات اجتماعی محافظهکاران را دارد و هم بخشهایی از طبقات اجتماعی اصلاحطلبان را. اگرچه در این ائتلاف هر دو طرف ریزشهایی داشتهاند اما نتیجه کلی برای هر دو مفید و مغتنم بوده است به همین دلیل با وجود تمام اختلافهایی که دارند حاضر به گسستن این ائتلاف نیستند. نکته پایانی اینکه شکلگیری نومحافظهکاری یک معنای دیگر نیز دارد؛ اینکه از این به بعد محافظهکاری به طریق گذشته و آنچه به طور مشخص در سالهای ۶۸ تا 76 بر کشور حاکم بود به اتمام رسیده و دیگر توان بازگشت ندارد. همچنین اصلاحطلبی نیز به صورتی که از سالهای ۷۶ تا ۸۴ رشد کرد و به اوج خود رسید، امروز صرفا پدیدهای تاریخی محسوب میشود که وجود خارجی ندارد. امروز هم اصلاحات مرده است و هم محافظهکاری. آنچه دیگر وجود واقعی دارد نومحافظهکاری است. در نوشتههای بعدی تلاش میکنیم بیشتر درباره مولفههای فکری نومحافظهکاری سخن بگوییم.
"میهمان ویژه هفته هموفیلی"، عنوان گزارشی است که وطن امروز آن را در استقبال از ورود لوران فابیوس معروف به کار برده است: این روزها خبر ورود وزیر خارجه فرانسه نقل محافل و رسانههای گوناگون است و از سوی کارشناسان، دلسوزان و صاحبنظران اجتماعی درباره این سفر و حاشیههای آن اظهارنظرهای گوناگونی مطرح میشود. بیشک این نقل قولها و اظهارنظرها تنها برای ورود یک وزیر خارجه به کشور نیست بلکه بهدلیل موضوع مهمی است که ریشه اصلی آن را باید در عملکرد و زندگی شخص آقای فابیوس وزیر خارجه فرانسه دانست. این موضوع مهم که در چند سال گذشته به یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی تبدیل شده ورود بیماری ایدز به کشور است. این در حالیاست که براساس تازهترین هشدارهای وزارت بهداشت شاهد دورخیز موج سوم این بیماری برای حمله به جامعه هستیم. موضوعی که بهنوعی پرونده آن را لوران فابیوس در جریان ارسال محموله خونهای آلوده فرانسوی به ایران باز کرد. هرچند این موضوع باعث شکایت از سازمان انتقال خون و به دنبال آن طرح شکایت از شرکت فرانسوی شد اما موضوع آنقدر پیچیده و مهم بود که نزدیک به 7سال است نهتنها جریان این شکایت به سرانجام نرسیده بلکه هنوز بسیاری از بیماران مبتلا به ویروس اچآیوی در داخل کشور اسیر رنج و آسیبهای ناشی از بیماری هستند که پای آن را همین آقای فابیوس با خونهای آلوده به ایران باز کرد. البته پیگیری این موضوع این روزها فراتر از انجمنها، کارشناسان و NGOها رفته و مجلس شورای اسلامی نیز به پرونده خونهای آلوده و غرامتخواهی از لوران فابیوس ورود پیدا کرده است.
"دفاع از چکمهپوش بیسواد در دانشگاه!"، گریزی است به نقد اظهارات برخی از افراد در دفاع از رضاخان و دفاع از برچیده شدن صنعت هسته ای وی ...: ساعتها در دفاع از رضاخان حرف زدن، به استدلال شاه قاجار که درباره نفت گفته بود: «این ماده بدبو را میخواهیم چه کار؟» درباره انرژی هستهای صحبت کردن، شادی کردن برای چیزی که از آن هیچ اطلاعی وجود ندارد، غیرعامدانه دانستن شلیک موشک آمریکایی به هواپیمای مسافری ایرانی با 290سرنشین و دفاع از کاپیتان ناو وینسنس، تعریف خنثی از شهید و شهادت ارائه دادن، عصبانی شدن از شعار «مرگ بر آمریکا» و حتی دفاع کردن از کاخ سفید، معترضان والاستریت را یاغی و اغتشاشگر خطاب کردن و خیلی کارهای دیگر از تواناییهای جریانی است که در همه این 2 سال و در روزهای منتهی به جمعبندی مذاکرات حتی یک دفاع فنی از «متن» توافقات ایران و 1+5 منتشر نکردهاند. این رفتار را درباره قطعنامه 2231شورای امنیت هم پیش گرفتند و درباره متن این قطعنامه -که حتی تیم مذاکرهکننده برخی مفاد آن را خطرناک تلقی کرده و گفته است: «مفاد خطرناک قطعنامه 2231 را اجرا نمیکنیم» (عراقچی در گفتوگوی ویژه خبری)- نیز تنها به تعریف و تمجید پرداختند...اما فارغ از موضوع محتوای مذاکرات، خوشحالی و رویاپردازیهایی که برخی برای بعد از توافق در ذهن دارند و بر زبان میآورند و در روزنامهها به تصویر میکشند، هم قابل تامل و هم سوالبرانگیز است. البته وقتی بیشتر دقت میکنیم و میبینیم این جریان سابقه دفاع از رضاخان و سابقه همه تحرکات محیرالعقولی را که در بالا آوردیم دارد، از شدت این تعجب کم میشود؛ وقتی در قامت استاد دانشگاه و روی کرسی دانشگاه از رضاخان بیسواد و قلدر دفاع شود و دقیقا تکیهزنان روی همان کرسی دانشگاه بیتوجه به علم و پیشرفت و تحصیل و آکادمی و... و بیتوجهتر به این همه آثار و برکات موضوع هستهای در انرژی و پزشکی و...میگویند: «از چاه هستهای آبی درنمیآید»! برخی از اینها که ادعای ملیگرایی و دفاع از مردم را هم البته در برخی موارد دارند، حالا و در روزهایی که خبر حضور یکی از متهمان پرونده انتقال خونهای آلوده به ایران و یکی از عاملان انتقال ایدز به ایران مطرح است سکوت کردهاند به فراموشی ظلم. مثل سکوتی که درباره پرواز 655 و ناو وینسنس داشتهاند، مثل سکوت برای عاملیت آمریکا در 28مرداد و سالهای جنگ که همین اخیرا هم خود اوباما به آنها اعتراف کرد، مثل سکوت درباره جنایات دیگر مانند شیمیایی سردشت، لو رفتن عملیات کربلای 4 و شهدای غواص و مثل سکوت درباره 62 سال جنایت آمریکا! مثل دفاعی که از مدرنیته وارداتی رضاقلدر میکنند و سکوتی که فراموش کرده است دیوارهای خونین گوهرشاد را به خاطر قبول نکردن همین مدرنیته واپسگرایانه! برخی کاش به اندازه ماندلا واکنش نشان دهند که میگفت: «شاید ببخشم اما فراموش نمیکنم». از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
آمریکایی ها در اتاق/ باهنر: در فراکسیون رهروان قسم نخوردم/ قطعنامه ۱۹۲۹؛ خطر مهار شده/ شکایت محمود از اسحاق
روزنامه اصلاح طلب شرق، تیتر نخست خود را به آمریکایی ها اختصاص داده است. "آمریکاییها در اتاق"، عنوان گزارشی است از افتتاح سایت اینترنتی اتاق بازرگانی ایران و آمریکا: : آدرس سایت اتاق بازرگانی امریکا- ایران روز گذشته در سایتهای اجتماعی بارها بازنشر شد؛ آدرسی که زیرمجموعهای از اتاق بازرگانی آمریکا محسوب میشود. رونمایی از این سایت با آدرس http://usircc.org/ درست دو هفته بعد از دستیابی به توافق جامع هستهای ایران و کشورهای ١+٥ انجام شدهاست. آن هم درحالیکه هنوز کنگره آمریکا این توافق را تأیید نکرده و هنوز مشخص نیست که چه بر سر راه این توافق جامع قرار خواهد گرفت. اگرچه قطعنامهای در شورای امنیت، این توافق را تأیید کرد و حکم لغو تحریمهای پیشین را در بازهای از زمان مطرح کرد اما هنوز مشخصنیست تحریمهای کنگره چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. این سایت اگرچه شماره تلفنی برای ارتباط درج نکرده و باید ابتدا در آن عضو شد تا با آنها ارتباط برقرار کرد اما آدرس این مجموعه واشنگتن- پنسیلوانیا اعلام شده است. صفحه اول این وبسایت تصاویری از برج آزادی، برج میلاد، عسلویه و برجهای تهران دارد و قصد دارد جاذبههای سرمایهگذاری و تجاری ایران را معرفی کند. گفته شده که ایران بازاری ٨٠ میلیونی دارد که بیش از ١٢ میلیون نفر آن دارای اسمارتفون (گوشیهای تلفن همراه با تکنولوژی جدید) هستند.مجتبی حقیریان که خود را نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران و آمریکا معرفی میکند در گفتوگویی با «شرق» ضمن تأیید تشکیل این اتاق مشترک گفت: پایه این اتاق شکل گرفته و حتی هیأتمدیره آن مشخص شده است، اما در نهایت باید تأیید دولت آمریکا برای این اتاق دریافت شود.
"در فراکسیون رهروان قسم نخوردم"، بخشی از گفتگوی محمدرضا باهنر با روزنامه شرق است: در روزهایی که اصولگرایان همچنان در میان همه تلاشها برای رسیدن به وحدت، نتوانستهاند اعتدالیون و تندروهای خود را زیر یک سقف جمع کنند، حرکات باهنر بین این دو سر اصولگرایی، یکی از نکاتی است که همواره مورد انتقاد بسیاری از دوستان سابق او قرار گرفته است. اصولگرایان معتدل مجلس معتقدند که باهنر در یک سال گذشته بیشتر به تندروها نزدیک شده و برخلاف مشی چهرههای نزدیک به لاریجانی حرکت کرده است. حتی گفته شد که بههمیندلیل قصد داشتند در آخرین سال مجلس نهم، کرسی نایبرئیسی را از او بگیرند؛ اما باهنر در گفتوگو با «شرق» این مسائل را تکذیب میکند و از برنامه خود برای ادامه فعالیت سیاسی پرده برمیدارد. او میخواهد رهبری اصولگرایان را به عهده بگیرد و بههمیندلیل هرگاه از نوسانهای عجیبش میپرسیم، میگوید کسی که میخواهد رهبری یک جریان را به عهده بگیرد باید بتواند هر دو سر طیف را حفظ کند. او حتی میگوید که شاید در مجلس آینده حاضر نباشد، چون هفت دوره نمایندگی را کافی میداند و حالا به برنامههای خود برای رهبری اصولگرایان میاندیشد. اینکه اصولگرایان، از جبهه پایداری و ایثارگران تا علی لاریجانی و دیگران با رهبری کسی چون او کنار میآیند یا نه، پرسشی است که شاید بعد از انتخابات مجلس بهتر بتوان به پاسخش فکر کرد. اما باهنر فعلا از «ائتلاف»، به جای «وحدت»، بهعنوان برنامه اصلی اصولگرایان در مسیر انتخابات سخن میگوید.
باهنر در بخشی از مصاحبه گفته: اینکه میگویید ما به سمت جبهه پایداری برویم، من هیچوقت این جمله را نگفتهام. اینکه من گفتم یکی از سناریوهای محتمل در انتخابات مجلس دهم دوقطبیشدن آن است، معنایش این است که هم ما اصولگراییم و هم پایداریها. یک سری اختلاف نظر داریم اما ما آنها را از جرگه اصولگرایی خارج نمیدانیم. زمانی بود که برخی دوستان پایداری باهنر و امثال باهنر را درون جرگه اصولگرایی نمیدیدند. اما الان آنها تعدیل شدند. میگویند باهنر اصولگراست اما برخی مواضعش را قبول نداریم. اشکالی ندارد؛ ما میتوانیم در انتخابات ائتلاف کنیم. روی برخی مواضع اختلاف نظر داشته باشیم اما در کلان با هم تفاهم کنیم. در جریان اصولگرایی برخی فکر میکنند ما به معتدلین اصلاحطلب میتوانیم نزدیک شویم. برخی میگویند ما به پایداریها میتوانیم نزدیک شویم. من هیچیک از این دو گزینه را منتفی نمیبینم. فکر میکنم دوستان ما در جبهه پایداری، چون تازه وارد کار سیاسی شده بودند، خیلی ایدهآلیستی فکر میکردند. اما باید در جو کار قرار بگیرند تا واقعگراییشان تقویت شود که بهتدریج به همین سمت حرکت خواهند کرد...درباره آقای مهندس موسوی، من نمیخواهم از تعبیرهای خاص استفاده کنم. من با مهندس موسوی از زمان دولت دومشان مشکل داشتم. اگر هم دستتان به ایشان رسید، این را بگویید و سوال کنید.من از مجلس دوم با ایشان در دو طیف سیاسی مختلف بودم. همان چند ماه اول مجلس، مهندس موسوی فهمید که من ایشان را قبول ندارم و من هم همینطور. بنابراین اصلا اینکه شما فکر کنید من به شکلی رفتار کنم که هم اصولگرایان من را قبول داشته باشند و هم اصلاحطلبان، من اصلا این مسیر را قبول ندارم. حرکتهای من شفاف است. اما برخی تصور یا آرزویشان این است که باهنر حرکتی انجام دهد که دورانش به سر بیاید. البته به دلایلی شاید دوران باهنر بهسر آمده باشد ولی نه بهدلیل این چیزها.
رضا نصری در یادداشتی در شرق، توافق حاصل شده در وین را خطر مهار شده ای برای قطعنامه های پیشین سازمان ملل دانسته است. "قطعنامه ۱۹۲۹؛ خطر مهار شده" تیتر این یادداشت است: یکی از بزرگترین دستاوردهای «امنیتی» ایران در سالهای گذشته -که به واسطه انعقاد توافق هستهای میسر شد- لغو قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت بوده است. این قطعنامه به دلایل بسیاری –همچون تلاش غیرموجهاش برای تضعیف توان دفاعی یک کشور مستقل- یک قطعنامه کمنظیر بوده است؛ اما مهمترین و خطرناکترین جنبه قطعنامه ۱۹۲۹ برای ایران، درج جمله خاصی در بند ۹ این سند است که در ادبیات حقوق بینالملل و در فرهنگ اصطلاحات شورای امنیت از آن بهعنوان «مجوز برای توسل به زور» یاد میکنند. آن جمله عبارت از این است که کشورها میتوانند «تمامی اقدامات لازم» (All necessary measures) را برای جلوگیری از انتقال فناوری یا کمکهای فنی به ایران در ارتباط با فعالیتهای موشکهای بالستیک انجام میدهند. بهواقع، اصطلاح «تمامی اقدامات لازم»، یک عبارت مرسوم حقوقی است -و اسم رمزی در قاموس سازمانملل- که در همه قطعنامههایی که شورای امنیت بهمنظور مجوزدادن به اقدام نظامی صادر میکند، استفاده میشود. بهعنوان مثال، شورای امنیت از همین اصطلاح -با همان ترکیبی که در بند ۹ قطعنامه ۱۹۲۹ علیه ایران بهکار گرفته شده است- در سال ۱۹۹۰ در قطعنامه ۶۷۸ علیه عراق و در سال ۲۰۱۱ در قطعنامه ۱۹۷۳ علیه لیبی -برای مجازشمردن حمله نظامی به این کشورها- استفاده کرده است. ضمن اینکه، حتی در «مقدمه» قطعنامه ۱۹۲۹ -که بهمنظور تفسیر بندهای متعاقب و رفع ابهام از دستورات شورای امنیت تدوین شده- گفته نشده است هیچچیز در این قطعنامه نباید همچون «مجوزی» برای اقدام نظامی علیه ایران تلقی شود؛ بلکه به این تفسیر بسنده شده است که این قطعنامه هیچ کشوری را «وادار» به اقدام نظامی علیه ایران نمیکند.
"شکایت محمود از اسحاق"، عنوان گزارشی است از شرق درباره شکایت رئیس جمهور سابق از اسحاق جهانگیری به دلیل نشر اکاذیب: «اولین شکایتی که آخرین شکایت نخواهد بود». این پیام سایت نزدیک به احمدینژاد برای دولت روحانی بود. سایت دولت بهار خبر داد در پی آنچه «استمرار افتراها و اکاذیب نسبت داده شده از سوی آقای اسحاق جهانگیری» مینامد، وکیل رئیس دولت سابق دراین زمینه شکایتی را تسلیم دستگاه قضائی کرد. سیدعادل حیدری، وکیل احمدینژاد به «دولت بهار» گفت: «آقای اسحاق جهانگیری در سالهای اخیر با هدف تخریب باورهای مردم و تشویش در اذهان عمومی، اقدام به طرح اتهامات بیاساس علیه دولت قبل کرده که در سطح وسیعی در رسانههای مکتوب و شبکههای مجازی و صوتی و تصویری منتشر شده است». ...اما جهانگیری چه گفته بود. معاوناول دولت یازدهم از جمله مقاماتی بوده که بیشترین انتقادها را متوجه مقامات دولت سابق کرده است. جهانگیری ٣٠ فروردین ٩٣ در در آیین افتتاحیه نخستین نمایشگاه نقشآفرینی زنان در توسعه پایدار با تأکید بر اقتصاد مقاومتی گفته بود: «تمام کارهایی که در سالهای گذشته با عنوان زودبازده و عناوین دیگر انجام شده، باعث شد میلیاردها تومان از منابع بانکها رفت و ۸۰ هزار میلیارد تومان مطالبات معوق بانکهاست که اگر این پول به بانکها و فعالان اقتصادی برگردد، میبینیم چقدر از مشکلات برطرف خواهد شد». همچنین معاوناول دولت روحانی در روز ١٣ بهمن ٩٣ گفته بود: « اگر قرار بود با شعار مشکلات حل شود در دوره گذشته بیشترین شعار در تاریخ کشور برای مبارزه با فساد داده شد، اما بیشترین فسادها و بزرگترین فسادهای قرن اتفاق افتاد». او ١١ دی ٩٣ نیز با اشاره به درآمد افسانهای نفت در دولت سابق گفته بود: «کسانی که درآمد نفت را ذخیره نکردند باید مؤاخذه شوند». اسحاق جهانگیری از این قبیل سخنان کم نگفته که البته گوشهای از قصه پرغصه سالهای ٨٤ تا ٩٢ است. باید منتظر ماند و دید رئیس دولت سابق از کدام یک از این سخنان که فقط بیان عملکرد دولت متبوع او بوده شکایت کرده است.
فابیوس، تحریم، ایدز و اینک فرش قرمز!؛ خون آشام پاریسی در راه تهران/ جای خالی حقوق در برجام/ گرای فشار بر معیشت مردم را چه کسانی به دشمن دادند؟!
روزنامه کیهان تیتر نخست خود را به سفر روز چهارشنبه فابیوس به ایران اختصاص داده است و با "فابیوس، تحریم، ایدز و اینک فرش قرمز!"، به استقبال وی رفته: «لوران فابیوس» در پی توافق هستهای که میان ایران و کشورهای ۱+۵ حاصل شد، همزمان با هفته ملی بیماران هموفیلی یعنی یکم تا هفتم مرداد، بدون پرداخت حتی یک یورو غرامت به مظلومین پرونده خونهای آلوده فرانسوی وارد شده به ایران در دوره مدیریت وی، به تهران میآید!پرونده خونهای آلوده به ویروس ایدز و هپاتیت عفونی C واقعه هولناک جدی در زمینه بهداشت عمومی جهانی بود که در اواخر دهه 1970 تا 1985میلادی رخ داد. شرکتهای درگیر در این پرونده شامل انستیتو مریو فرانسه، شرکت بایر آمریکا و آلفا تراپیوتیک، باکستر و کاتر میشدند. در دوران نخستوزیری فابیوس بود که خونهای آلوده به ویروسهای خطرناک در فرانسه توزیع شد و انستیتو مریو فرانسه فرآورده فاکتورهای انعقاد خونی آلوده به ویروس HIV و هپاتیت را صادر کرد. به این ترتیب در نتیجه کوتاهی فرانسویها تعدادی از بیماران هموفیلی و سایر دریافت کنندگان کشورهای مقصد، به ویروس HIV و بیماری ایدز و هپاتیت مبتلا شدند. از جمله این کشورها میتوان به آمریکا، ایتالیا، کانادا، ژاپن، پرتغال، عراق، ایرلند، عربستان و ایران اشاره کرد.وزیر بهداشت وقت فابیوس ادعا میکرد که دولت درصدد بود وقت را برای رساندن خون به مردم از دست ندهد! اما واقعیت این بود که فابیوس نمیخواست بازار فروش فرآوردههای خونی را به آمریکاییها ببازد. چرا که آنها هم از نظر مقدار تولید و هم کیفیت محصول جلوتر از فرانسویها بودند و فابیوس برای کم نیاوردن در برابر رقبای تجاری، از بخش پرهزینه تستهای غربالگری و تهیه و تولید فرآوردههای خونی و حرارت دادن آن چشمپوشی کرد! فابیوس در طول دادگاه و در برابر نظرات کارشناسان، سرسختانه از وزرایش دفاع کرد و آنها را از ارتکاب هرگونه اشتباه مبرا دانست. برخی از خانوادههای قربانیان، با مشاهده عدم برخورد مناسب دستگاه قضایی فرانسه با فابیوس و مدیرانش پیشنهاد دادند به جای محاکمه به وی نشان شجاعت و افتخار اعطا شود!
در ادامه مطلب کیهان می گوید خون آشام پاریسی در راه تهران: اکنون قرار است وزیر جنایتکار فرانسوی از فرش قرمز دولت عبور کرده و به پایتخت کشوری وارد شود که دست کم خون هزار شهروندش را بدون پرداخت حتی یک یورو غرامت، برای همیشه آلوده ساخته است. صحبت از کودکی است که زیر انگ ناخواسته ایدز بزرگ شد و هر روز زجری مضاعف متحمل شد بیآنکه امیدی به آیندهای متفاوت داشته باشد. اینجا پای انسانهایی در میان است که زندگی شان هرگز پس از آلودگی به ایدز و هپاتیت مثل قبل نشد و نهادهای مسئول نه تنها در نقش وکیل مدافع آنها در صحنهسازی جنایتکارانه فرانسوی ظاهر نشدند بلکه در پیله بیعزتی و بیاعتباری با مرگی حتمی تنهایشان گذاشتند. آیا قاتل عمر و جوانی و خوشبختی و شادی بیش از هزار ایرانی و خانوادههای داغدیده و مظلوم شایسته استقبال است؟! آیا رسانههای زنجیرهای وطن نشناسی که به افتخار ورود خون آشام پاریسی، کلاه از سر برداشتهاند، رویی برای نگریستن در چهره هموطنان دردکشیده و انکار شده خود دارند؟ با وزیری که بر سر فابیوس پرونده خونهای آلوده، متحد قدیمی لژ صهیون و شریک دزدان منافع ایرانی بر سر میز مذاکره آب توبه میریزد و با نیت خوانی تاریخی وی را رفیق قافله و پشیمان از گرگ صفتی میخواند، چه کنیم! شاید هم غرامت پرونده خونهای آلوده را هم در مذاکرات یکجا با داراییهای بلوکه شده ایران حساب و کتاب کردهاند و ما بیاطلاعیم!
"جای خالی حقوق در برجام"، عنوان یادداشت روز کیهان است که به نقد طرح برجام پرداخته است: رئیسجمهور محترم کشورمان در یکی از موضعگیریهای خود درباره توافقنامه ایران و 5+1 گفتهاند که «ما در این توافق 3 گل زدهایم و 2 گل خوردهایم». از پس و پیش صحبتهای آقای روحانی که بگذریم، صرفا همین عبارت از جهات مهمی قابل بررسی است، چرا که در علم حقوق - که رئیسجمهورمان هم حقوقدان هستند و حتما مطلعاند- قاعده بسیار مهمی وجود دارد به این مضمون که «اقرار العقلا علی انفسهم جائز». این قاعده پذیرفته شده فقهی - حقوقی بدین معناست که اگر فرد عاقلی به بدهی خود اقرار کند، آن بدهی در حق وی تثبیت شده محسوب میشود و اما اذعان به طلبکاریاش نیاز به اثبات دارد. به عنوان مثال اگر شخص عاقلی اقرار کند که دو میلیون تومان بدهکار است و در همان حال سه میلیون تومان نیز از طرفش طلب دارد، دو میلیون تومان بدهی وی اثبات شده اما سه میلیون طلبکاریاش را بایستی اثبات نماید. سخن رئیسجمهورمان در قالب این قاعده فقهی - حقوقی که بررسی شود، این نتیجه منطقی را در پی دارد که ما در مذاکرات چندین ساله هستهای، نهایتا پذیرفتهایم که به اندازه دو گل بدهکار شدهایم، اما به اصطلاح آن سه گل که زدهایم نیاز به اثبات دارد.
در ادامه نویسنده تاکیده کرده: بدتر از همه این که، جمهوری اسلامی ایران هیچگاه شش قطعنامه پیشین شورای امنیت را نپذیرفته و با اعتراض زبانی و اقدامات عملی مفاد آن را نقض کرده، چرا که به درستی آنها را ظالمانه و غیرحقوقی بر میشمرده است؛ اما اظهارات تیم مذاکرهکننده به گونهای است که قطعنامه 2231 را پذیرفته و با ابراز خوشحالی نسبت به صدور آن، گویی به استقبال بررسی برنامه هستهای ایران ذیل فصل هفتم و توسط شورای امنیت رفتهاند. مطابق حقوق بینالملل، اعتراض یک کشور به یک عمل حقوقی یک جانبه (از جمله صدور قطعنامه)، به منزله تثبیت نشدن آن عمل حقوقی یک جانبه، لااقل از جانب کشوری است که عمل حقوقی یک جانبه به آن تحمیل شده است؛ اما اعتراض نکردن به عمل حقوقی یکجانبه، پذیرفتن ضمنی و چه بسا صریح آن قلمداد میشود. به بیان دیگر، ایران با اعتراض به شش قطعنامه پیشین سازمان ملل، هیچگاه این اعمال (بخوانید تحمیلها) حقوقی یکجانبه را نپذیرفته و مانع از تثبیت آنها شده است، و ادبیات تیم محترم مذاکرهکننده در استقبال از قطعنامه 2231 باعث شده است که عملاً قطعنامه 2231 علیه ایران تثبیت شود و تنها راه باقی مانده، رد کامل آن توسط مجلس شورای اسلامی باشد.گفتنیهای حقوقی و سیاسی بسیار دیگری هم راجع به توافقنامه هستهای هست که بنا به مورد به آنها خواهیم پرداخت. اما با در نظر داشتن همین دو مورد پیشگفته هم میتوان منظور رئیس جمهور محترممان را از بر دو گل خورده شده در مذاکرات هستهای فهمید؛ اینکه سه گل زده شده توسط ما چه مواردی بودهاند جای بررسی جداگانه دارد.
"گرای فشار بر معیشت مردم را چه کسانی به دشمن دادند؟!"، این تیتر مربوط به اخبار ویژه کیهان است که به نقد اظهارات هاشمی رفسنجانی پرداخته است: «در دولت قبلی برخی از فقیر شدن مردم خوشحال بودند».هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای انجمن اسلامی فارغالتحصیلان فیلیپین گفت: جای شگفتی است که بعضیها وقتی میبینند که کشور و مردم به سوی گرفتن حق خود پیش میروند، حساسیت نشان میدهند. وی گفت: با تفکرات افراطی و شعارهایی که هیچ جایگاهی در آرمانهای انقلاب و امام نداشت منافع کشور را به باد میدادند و خوشحال بودند که مردم فقیرتر میشوند تا بتوان به آنها کمک کرد. هاشمی همچنین گفت: قدرتهایی که حق غیرقانونی وتو را در شورای امنیت دارند، آمده بودند که تمام قطعنامههای سابق خود علیه مردم ایران را وتو کنند که دیدید هفت قطعنامه را در یک جلسه نیم ساعته لغو کردند و این چیزی نیست جز حقانیت ایران که سرانجام سنگینی سایهاش را بر قدرتهای غرب و شرق انداخت. آنچه درباره این اظهارات قابل تأمل است، غفلت از نقش ویژه برخی دستاندرکاران اصلی فتنه سبز- نظیر م. ه و...- در دادن آدرس تحریمهای گزنده و تشویق به تشدید تحریمها علیه ملت ایران به قصد انتقامگیری از دولت وقت و نیز جبران هزیمت در آوردگاه گردنکشی مقابل جمهوریت و اسلامیت نظام میباشد. از سوی دیگر قطعنامههای قبلی، لغو نشده بلکه تجمیع شده و با بقیه مکانیسم ماشه (بازگشت خودکار و سریع تحریمها با کمترین بهانه) عملا تحریمهای مذکور هم تثبیت شده و هم فرصت امتیازگیری از برنامه هستهای ایران فراهم آمده است.
ارسال نظر