همجنس گرایی؛
فساد جنسی و سقوط تمدن آمریکایی
این مقاله تحلیلی بر کار پژوهشی "جی. دی. آنوین"، مردم شناس برجسته آکسفوردی است که مطالعاتی را در زمینهی روابط جنسی و فرهنگ انجام داده است.
این مقاله تحلیلی بر کار پژوهشی "جی. دی. آنوین"، مردم شناس برجسته آکسفوردی است که مطالعاتی را در زمینهی روابط جنسی و فرهنگ انجام داده است.
همواره تمدنهای انسانی سعی بر آن داشتهاند تا روابط جنسی را به روابط زناشویی محدود کنند تا از این طریق سلامت جنسی و اصول دینی و اخلاقی مبنای روابط انسانی در خانوادهها قرار گیرد. اما با گذشت زمان و فاصله گرفتن انسانها از دین و فرامین الهی و رواج پوچ گرایی باعث شد تا به تدریج ترس از خشم خدا به بی تفاوتی تبدیل شده و در پی آن رفتارهای جنسی از حالت عادی خارج و انحراف یافت. بی بندو باری به تدریج باعث از بین رفتن بنیان خانواده شد و منتج آن مشکلات فراوان اجتماعی چون کودکان بدون پدر، شیوع انحرافات جنسی و انحطاط کامل جوامع انسانی بود.
"ویلیام راسپری" در 1996، در روزنامه "واشنگتن پست" در ستونی با این موضوع مینویسد: ازدواج همجنسگرا ها با آگاهی از تبعات آن بدون اشکال است. جای ابهام است که چرا بعضی از افراد معتقدند اگر ازدواج همجنسگرایی قانونی شود روابط آنها مورد تهدید قرار میگیرد و آنها باید علیه ازدواجهای خارج از چارچوب قیام کنند. "راسپری" میپرسد: ما از چه میترسیم؟ جواب آن روشن و واضح است: ما از عواقب این کار میترسیم و پیامدهای آن چیزی جز به خطر افتادن سلامت و نابودی تمدن بشری نیست.
برای درک خطرات ناشی از ازدواجهای همجنس گرایانه باید به یک سؤال اساسی پاسخ داده شود: چرا برخی جوامع به شکوفایی و برخی جوامع به نابودی میرسند؟
"دی. آنوین" تاکید دارد سرنوشت یک جامعه به صورت اجتناب ناپذیری به قوانین محدود کنندهی نوع روابط جنسی آن جامعه بستگی دارد. بالاترین سطح توسعهی جامعه، دستیابی به فرهنگی است که در آن " تک همسری مطلق" تعریف می شو. یعنی ازدواجی که در آن خانواده محدود به یک زن و یک مرد باشد و دیگر روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده تحمل نشود و شعور اجتماعی به حدی برسد که طلاق نیز ممنوع شود. "دی. آنوین" معتقد است این سیستم باعث رشد فرهنگی درجامعه میشود. همان چیزی که مردم شناس معروف "مارگارتمید" آن را تعریف میکند، " مشکل اساسی هر جامعه" زمانی رفع میشود که کار ویژه ای برای مردها در خانواده تعریف شود. مردها باید ملزم به پذیرش وظایف همسری از جمله وفادار بودن به خانواده، محوریت اقتصادی و نقش پدری بشوند. به قطع میتوان گفت که ازدواج کردن بهتر از مجرد بودن است زیرا مردانی که ازدواج کردهاند سالم تر، شادتر و پربارتر هستند.
"دی. آنوین" معتقد است از زمانی که اخلاقیات به زوال رفت و افراد جامعه نسبت به عمل به اصول اخلاقی کم توجه شدند و لذائذ شخصی محور تصمیمات بشری قرار گرفت، رشد تمدن بشری متوقف شد زیرا هیچ گاه تبعات آن و زیانهای وارد شده به بدنه اجتماعی مد نظر قرار داده نشد.
"سوروکین"، جامعه شناس دانشگاه هاروارد در این زمینه هشدار داد اگر تجرد، خودخواهی و خود کامی تحت کنترل در نیاید، جامعه دچار "هرج و مرج جنسی" خواهد شد. او اضافه میکند: در انقلاب جنسی آمریکا، هم انسانها و هم جامعه حقیر شد زیرا فرهنگ تحت الشعاع مسائل جنسی قرار گرفت و افراد جامعه به جنس مخالف تنها با دیده وسیله ای برای لذت و خوشی مینگریستند. برای آنان صحبت از شایستگی انسانها، مذهب و اصول اخلاقی مضحک به نظر میرسید، در این جامعه مفاهیمی مانند زنانگی، مردانگی، مادری، پدری، کودکی و حتی مسائلی چون سن مناسب ازدواج و تشکیل خانواده و حب به ذات تنزل پیدا کرد و انسانیت رو به انحطاط رفت و از سوی دیگر جدایی، بی وفایی و انحراف جنسی که زمانی سزاوار سرزنش بود به عنوان ارزش پذیرفته شد. چیزی که زمانی ضداخلاقی تلقی میشد حالا نام "آزادی" به خود گرفته است. این همان مفهومی است که سورکین آن را " اسکیزوفرنیای اخلاقی" مینامد.
در این جوامع غیر اخلاقی و لذت گرا، اعتماد اجتماعی و حتی اعتماد به همسر و فرزندان نیز جایگاهی ندارد. زیرا زمانی که مردم به راحتی بتوانند در کنار همدیگر باشند و در صورت عدم تمایل بدون هیچ عکس العمل قانونی و یا تعهد اجتماعی به سرعت روابط خانوادگی را کنار گذارند و جدا شوند، اعتماد جایگاهی ندارد و خانواده مفهومی تفننی و موقتی به خود میگیرد.
هیچ رابطه جنسی غیر قابل تحملتر از شیوع ازدواج همجنسگراها نیست؛ پذیرفتن همجنسگرایی به معنی سهل تر کردن روابط غیر مسئولانه برای افراد جامعه است، یعنی نقشهایی که برای مردان در جامعه تعریف شده بود مانند: نقش همسری، پدری، مدیریت خانواده و ... همگی مفهوم خود را از دست میدهند و مفهوم خانواده زیر سؤال میرود.
در مقاله ای در مجلهی" ازدواج همجنس گرایی" اشاره شده است، حامیان این نوع از ازدواجها همگی معترفاند که اگر همجنسگراها باهم ازدواج کنند چیزی تحت عنوان وفاداری و تک همسری در زندگی آنان وجود ندارد. زیرا آنان به دنبال آزادی در روابط و لذتگرایی هستند و اینگونه است که متوجه میشویم چرا مخالفان ازذواج همجنسگرایی این روابط را تهدیدی برای جامعه میدانند. این کار آنان از روی تعصب نیست بلکه این واکنشی بسیار طبیعی است.
سخن پایانی:
همواره تمدنهای انسانی سعی بر آن داشتهاند تا روابط جنسی را به روابط زناشویی محدود کنند تا از این طریق سلامت جنسی و اصول دینی و اخلاقی مبنای روابط انسانی در خانوادهها قرار گیرد. اما با گذشت زمان و فاصله گرفتن انسانها از دین و فرامین الهی و رواج پوچ گرایی باعث شد تا به تدریج ترس از خشم خدا به بی تفاوتی تبدیل شده و در پی آن رفتارهای جنسی از حالت عادی خارج و انحراف یابد. بی بند و باری به تدریج باعث از بین رفتن بنیان خانواده شد و منتج آن مشکلات فراوان اجتماعی چون کودکان بدون پدر، شیوع انحرافات جنسی و انحطاط کامل جوامع انسانی بود. از بزرگترین انحرافات اخلاقی ازدواج همجنسگرایی بود که در آن فرد تنها به لذتگرایی شخصی میاندیشد زیرا همجنسگرایان در اغلب مواقع خانوادههای مختلفی را تشکیل میدهند و جدای از بعد اخلاقی آن، جامعه انسانی و امنیت اجتماعی را هم تهدید میکنند.
امیدوارم این مسائل همه جوامع و خصوصا جامعه اسلامی مارو در برنگیره..خیلی وحشتناکه
سلام
با تشکر از مطلب خوب شما
این مطلب با نام خودتان در گلستان بلاگ منتشر شد.
http://golestanblog.ir
منتظر مطالب بعدی شما هستیم.