بررسی محتوایی روزنامه های سه شنبه:
زنگ خطر برای مجردها؛ دختران کم شدند!
خبری که برروی تلکس های خبری قرار گرفت و برخی از روزنامه های سه شنبه نیز به آن پر و بال دادند مربوط به اظهارنظر هاشمی رفسنجانی برای حضور در انتخابات خبرگان بود.
به گزارش گلستان 24،اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور در نشست اتاق بازرگانی و صنایع، اظهاراتی درباره فساد و حاشیه های آن داشت که مورد توجه اکثر روزنامه قرار گرفته است. اما بعد از دو روز از سخنان ریئس جمهور در صدا و سیما، برخی از روزنامه ها آن را از زاویه دیگری مورد بررسی قرار داده اند. سخنان اژه ای، سخنگوی قوه قضاییه نیز به ویژه درباره دادگاه11 مهر بابک زنجانی، در مطبوعات کشور پوشش داده شده است.
خواهم آمد، نگران نباشید/ پایان سودهای کاسبان تحریم/ کاهش نگرانکننده جمعیت دختران/ خرم:فضای انتخابات فضای مطلوب جریان اصلاحطلبی است/ ضرورت اتحاد انتخاباتی اصلاحطلبان با دولتیی ها
روزنامه اصلاح طلب آرمان، تیتر اصلی خود را به مصاحبه با آیت الله هاشمی رفسنجانی اختصاص داده و به نقل از وی گفته که او برای انتخابات مجلس خبرگان در حال آماده شدن است. "خواهم آمد، نگران نباشید": میگوید میآید؛ دیروز به آرمان گفت که خواهد آمد و در صدای او نشانی از تردید هم نبود. لبخند شیرینی هم بر لب داشت و وقتی از او پرسیده شد که آیا برای انتخابات مجلس خبرگان کاندیدا میشوید، گفت که «خواهم آمد؛ نگران نباشید.» آیتا...هاشمی همواره در عرصههای مهم کشور حضور داشته است و هیچگاه برای پذیرش مسئولیتی جز خواست ملت به موضوع دیگری نیندیشیده است. اکنون نیز بار دیگر سیل نامهها و تلفنهایی که به دفتر او میشود اثباتکننده خواست اکثریت مردم از او برای حضور در انتخابات است. خودش میگوید: «روزی نیست پیامها و تماسها برای درخواست حضورم در انتخابات مجلس خبرگان به من نرسد و این درخواستها از یک طیف خاص نیست، از همه طبقات، همه ردههای سنی و طیفهای سیاسی و اجتماعی این درخواست را مطرح میکنند.» وقتی او درباره انتخابات مجلس خبرگان اینگونه سخن میگوید اذهان به سمت انتخابات سال 92 میرود. در آن انتخابات هم هاشمی تمایلی برای حضور نداشت و بارها این عدم تمایل را اعلام کرده بود اما وقتی فوجفوج نامه درخواست به او میرسید تکلیف را در «نه» نگفتن دید و به رغم اینکه از اتفاقات پس از ثبتنام آگاه بود برای اجابت درخواست اکثریت به وزارت کشور رفت و ثبتنام کرد. آگاهی هاشمی از سرنوشت ثبتنام از آنجا مشخص بود که حسن روحانی درصدد انصراف به احترام او بود اما هاشمی از او خواست در عرصه باقی بماند.
در ادامه این گزارش آمده: «من برای حضور در انتخابات مجلس خبرگان اعلام آمادگی کردهام و انشاءا... در انتخابات اسفندماه به عنوان کاندیدا حضور خواهم داشت. نگران نباشید، من میآیم.» و زمانی که از آیتا... هاشمی خواستیم پیشبینی خود را از انتخابات اسفندماه بیان کند به این جمله اکتفا کرد که «فقط میگویم انشاءا... نتیجه انتخابات به نحوی رقم بخورد که مورد رضایت مردم باشد.» آیتا... هاشمی دیگر نگران نیست و چهره بشاش او نوید روزهایی را میدهد که آیتا... در سالهای گذشته درصدد تحقق آن بود. جامعهای با حضور حداکثری واجدین شرایط در پای صندوقهای رای، معیار بودن اعتدال در انتخاب افراد، اعتماد مردم به کاندیداها و.... ازجمله معیارهای آیتا... هاشمی برای یک جامعه مطلوب است که امروز میداند بخشی زیادی از مسیر آن طی شده است.
"پایان سودهای کاسبان تحریم "، عنوان یادداشت حسین زاعفر، کارشناس اقتصادی در آرمان است:دوران پسا تحریم فرصتی مغتنم و پراهمیت برای ترمیم اقتصاد کشور و افزایش رفاه عمومی است که البته با کاهش هزینهها و ربودن فرصت از دست عدهای سودجو و انحصارطلب میتوان به این مهم تحقق بخشید. در 36سال گذشته که کشور انواع مختلف تحریمها را از سر گذارنده است، تحریمها فرصتهای انحصاری و شبهانحصاری برای برخی افراد و گروهها در داخل کشور فراهم کرده و آنها از این فرصتها برای خود سودهای افسانهای ساختند. توجه به این نکته ضروری است برخی کشورهای همسایه که امروز به خاطر اقتصاد و درآمد هنگفت خود در جهان مطرح شدهاند بخش قابل توجهی از ثروت و درآمدهای خود را به خاطر تحریمهای ایران کسب کردند. در دوران تحریمها هزاران شرکت ایرانی در کشورهای شیخنشین به خصوص دوبی و امارات تاسیس شد که خود به عنوان واسطه، کالاها و خدمات مورد نیاز کشور را به اسم دور زدن تحریم تامین میکردند. این مساله حجم بسیار بالایی از واردات سالانه را از سوی واسطهها و کاسبان تحریم برای کشور رقم زده و درآمدهای کمرگی، تجاری و چرخه اقتصادی کشورهای شیخنشین را از طریق صادر کردن کالا به ایران نسبت به گذشته شتاب بسیار بالایی بخشید. به جای اینکه شرکتهای خارجی مستقیما در این مسیر حضور داشته باشند با واسطه و واسطهگریهایی که نوعا کارگزاران اصلی آنها در این کشورها بودند این اقدامات صورت میگرفت و این مساله هزینههای زیانآوری را برای کشور به دنبال داشت.
روزنامه آرمان در گزارشی به موضوع پرچالش کاهش جمعیت و بدتر از آن تعداد دختران در هرم جمعیتی ایران در سال های آینده پرداخته است. "کاهش نگرانکننده جمعیت دختران" تیتر این گزارش است: در سال های اخیر با چرخش 180 درجه ای سیاست های جمعیت مسائلی که افزایش جمعیت در ایران را با چالش مواجه می کند بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر اینکه مسئولان و کارشناسان درباره کاهش تمایل زوجین به فرزندآوری هشدار می دهند آنطور که اظهارنظرهای اخیر نشان می دهد بعضی از تغییرات جمعیتی نیز می تواند بحران جمعیت در ایران را تشدید کند؛ یکی از موارد تولد بیشتر نوزادان پسر نسبت به دختران است. اهش شمار دختران در جامعه، کشور را در آینده دچار بحران تجدید نسل خواهد کرد. محمد اسحاقی در همایش «تبیین سیاستهای کلی جمعیت مبتنی بر سلامت مادر و کودک» در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان افزود: اگر همین روند ادامه یابد و بیشتر فرزندان متولد شده پسر باشند؛ در آینده با کاهش تعداد مادران به منظور فرزندآوری و تجدید نسل مواجه میشویم. او همچنین با بیان اینکه در حال نزدیک شدن به بحران باروری هستیم، اظهار کرد: مقرر بود نرخ رشد جمعیت در سال 90 به 3/2 درصد برسد اما به رقم 3/1 درصد رسیدیم. اسحاقی ادامه داد: مقرر بود نرخ باروری کلی از 4/6 درصد در سال 65 به چهار درصد در سال 90 برسد اما در سال 71 به این نقطه هدف رسیدیم و با ادامه روند کاهشی نرخ باروری، در سال 90 این رقم به 7/1 درصد رسید. او کمترین نرخ باروری را مربوط به چهار استان تهران، گیلان، اصفهان و سمنان با نرخ 2/1 تا 6/1 درصد دانست.
احمد خرم، وزیر راه دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته:وقتی کشور از مسائل بینالمللی فارغ میشود، باید متوجه فضای داخلی شود. مسئولان باید نا رساییهای داخلی را رفع و فرصتهای جدیدی ایجاد کنند. اصلاحطلبان نه اینکه بخواهند فرصتطلبانه از شرایط جدید بهرهبرداری کنند، بلکه مردم جریان اصلاحات را مُدبِرتر، سالمتر و مُصممتر میدانند و به همین دلیل فضای انتخابات فضای مطلوب جریان اصلاحطلبی است. در پایان باید گفت به امید اینکه مسئولان با عزمی جزم طرحهای توسعه و اسناد توسعه را تهیه و تلاش را مبنای حرکت قرار دهند. انسان به امید زنده است. ملت ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. به امید حل مشکلات و اینکه بهجای تخریب همدیگر کمک و یاری به همدیگر را صادقانه وجهه همت خود قرار دهیم.
محسن غرویان در مصاحبه با آرمان گفته اگر اصلاح طلبان با دولت هماهنگ شوندو ائتلاف کنند در انتخابات مجلس دهم موفق خواهند بود. "ضرورت اتحاد انتخاباتی اصلاحطلبان با دولتیها "، عنوان این مصاحبه است: تحلیل من این است که اصلاحطلبان قطعا و حتما باید به فکر همنشینی انتخاباتی با جریان حاکم در قوه مجریه باشند تا از این طریق از تقسیم رایهای 24 خرداد سال 1392 به چند لیست جلوگیری شود. همه میدانند که انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس دولت یازدهم در شرایطی محقق شد که اصلاحاتچیها و اعتدالیون قرار را بر وحدت و یکی شدن گذاشتند و حتی آقای عارف که اصلاحطلب بود هم کنارهگیری کرد تا کمک زیادی به برنده شدن آقای روحانی کند. پس، تاکید موکد این است که صلاح اصلاحات در اتحاد انتخاباتی با دولت است. واقعیت این است که گروهی در درون جریان اصلاحطلبی هستند که باید تصمیمهایی جدی بگیرند، تصمیم به اینکه از خط تندروی خارج شوند، تصمیم به پرهیز از شعارهای تند، و بالاخره تصمیم برای حضور در مسیر معتدل دولت. در این شرایط است که جریان اصلاحطلبی میتواند فهرستی از چهرههای عالِم، موجه، کارنامهدار و البته محبوب را وارد کارزار انتخاباتی مجلس کند تا بلکه پس از سه دوره حضور در اقلیت، اکثریت کرسیهای بهارستان را در اختیار خود ببیند.
حالا مردم چهکار کنند؟/ درباره اعترافات بیسابقه عراقچی/ دیگرباید چه چیزهایی را فراموش کنیم؟!
روزنامه وطن امروزدر شماره امروز خود به بررسی تحلیلی اظهاراترئیس جمهور در صداو سیما پرداخته و تیتر "حالا مردم چهکار کنند؟" برای گزارش خود برگزیده:حسن روحانی میگوید برنامه او برای نشان دادن اثرات توافق هستهای در معیشت مردم، یک برنامه دراز مدت است. او در گفتوگوی زنده تلویزیونی با مردم در تشریح نتایج و اثرات توافق هستهای گفت توافق فعلا یک نهال است که غرس شده و مردم بهتر است تا به ثمر نشستن این نهال، صبر کنند! به گزارش «وطن امروز»، در حالی که افکارعمومی براساس وعدههای پیشین آقای رئیسجمهور و اطرافیانش، در انتظار خبرهای خوب وی از اثرات توافق بر وضعیت معیشتی خود بودند اما آقای روحانی به گونهای سخن گفت که به نظر میرسد مطابق انتظارات افکار عمومی نبوده است. در کنار ادبیات و نیز محتوای وعدههای آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری 1392 که میتوان وعده حل 100 روزه مشکلات را مصداقی از این برنامه انتخاباتی دانست؛ رفتار دولتیها تا قبل از توافق ایران و 1+5 بر سر جمعبندی برجام به گونهای بوده که جامعه در انتظار معجزه توافق بوده است! در واقع توقع عمومی برای معجزه کردن توافق، نتیجه وعدهها و اظهارات دولتیها درباره توافق بوده است. دولتیها برای ایجاد مطالبه توافق در جامعه از آب شرب تا ازدواج جوانان را وابسته به توافق کردند اما اکنون رئیسجمهور پس از اعلام توافق بر سر برجام، توافق ضعیفی که حتی برخی خطوط قرمز نظام را نیز نقض کرده، درحالی که جامعه در انتظار خبرهای خوش از نتیجه توافق بود؛ بار دیگر وعده داد! آن هم وعده سر درخت!
"درباره اعترافات بیسابقه عراقچی"، عنوان یادداشت روز وطن امروز است: شاهبیت اصلی سخنان عراقچی این است که ایران چیزی را در این توافق واگذار کرده که در اصل اساسا آن را در اختیار ندارد یعنی برنامه ساخت سلاح هستهای. ویرانگرترین طرز تفکر تیم مذاکرهکننده را دقیقا در همینجا میتوان مشاهده کرد. نتیجه این سخن این است که عراقچی قبول دارد که همه آنچه ما واگذار کردهایم در واقع برنامه ساخت سلاح هستهای بوده است! واقعا آیا انتظار از تیمی که چنین فکر میکند این بود که یک توافق خوب بکند؟ نکته دیگر در این سخنان این است که آقای عراقچی به صراحت میگوید اگر آژانس به دسترسی به یک محیط نظامی اصرار کند، در نهایت حتما باید این دسترسی انجام شود. این دقیقا نشاندهنده آن است که امکان دسترسی نظامی کاملا در این توافق وجود دارد و آنچه دوستان به آن اتکا میکنند این است که آمریکا یا آژانس چنین کاری نخواهند کرد!
وطن در یادداشتی در ادامه نقد انفعال در مقابل وزیر خارجه فرانسه، خاطرنشان کرده "دیگرباید چه چیزهایی را فراموش کنیم؟!": در واقع جناب روحانی با بیان این اظهارات از دریچه منطقی صحبت میکند که امروز به سیاست برونزا تفسیر میشود؛ سیاستی که به واسطه آن نباید کشورهای غربی از روحانی ناراضی باشند تا حمایتها برقرار باشد و رفتوآمدهای دیپلماتیک ادامه داشته باشد حتی اگر نتیجه اقتصادی هم نداشته باشد.در منطق «سیاست برونزا» اگر میخواهیم با کشورهای غربی رابطه داشته باشیم، باید همگرایی را به صورت یک بسته یکپارچه سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیک و علمی بپذیریم. اگر با آنها همبستگی اقتصادی پیدا کنیم، باید در چارچوب عمل سیاسی هم با آنها هماهنگ باشیم و کاری نکنیم آنها از ما ناراضی باشند و برای این اتفاق باید آنها را با خوشبینی مورد ارزیابی قرار دهیم و نقاط سیاه آنها را فراموش کنیم؛ اگرچه حتی این رفتار مبتنی بر آنچه در ابتدای متن ذکر شد براساس منطق یک کشور توسعه یافته نیز پذیرفته نشده باشد.
اثرات مرگ رمزآلود ملاعمر/ واریز پول نفت به حساب جعلی/ زندانی در تبعید
روزنامه اصلاح طلب شرق، در سرمقاله خود به اوضاع و تبعات مرگ ملا عمر پرداخته است. "اثرات مرگ رمزآلود ملاعمر"، عنوان این سرمقاله است: روایتها حاکی از آن است ملااخترمحمد منصور در دو سال گذشته رهبری پنهان طالبان را برعهده داشته است اما تحت نقاب و پوشش کاریزماتیک ملاعمر و به همین دلیل در دوسال گذشته نشانههایی از انعطاف و تمایل به مذاکرات صلح را ار خود بروز داده است. اما هماکنون «امیرالمؤمنین»بودن وی نیازمند اجماع رهبران متفرق شبکه طالبان است؛ آنهم در شرایطی که مسابقه تندروی با گروههای رقیب بهویژه داعش نیازمند چهرهای ستیزهجو و انقلابی از رهبر جدید است تا بتواند مشروعیت بیرونی و مطلوبیت درونی خود را تحکیم بخشد. همانطور که در اولین پیام صوتی وی نیز منعکس شده است، رهبر تثبیتنشده جدید طالبان برای تحکیم جایگاه خود به دو موضوع میاندیشد؛ اول احیای اتحاد درونی شبکه طالبان و دوم ادامه جنگ و ستیز با دولت مرکزی. این دو مورد برای بقای جایگاه وی لازموملزوم یکدیگرند. اما در سطح منطقهای تأثیرگذاری دوسویه تحولات فوق عمیقتر است. هرچند در دو سال گذشته کشور چین برای پیشگیری از شیوع بنیادگرایی در استان «سینچیان» به یکی از حامیان صلح و مذاکره با طالبان پیوسته است، اما اوجگرفتن رقابت قطبهای قدرت ایدئولوژیک و تغییر بازیگرهای منطقهای در خاورمیانه و آسیای مرکزی میتواند مانند دوران بعد از جنگسرد، گروههای تندرو در افغانستان را به رقابت و لاجرم خشونت شدیدتر ترغیب کند.
"واریز پول نفت به حساب جعلی"، عنوان گزارشی از شرق درباره اظهارات جهانگیری و مشاور وی است که به ابعاد فساد در دولت پرداخته اند: صبح دیروز معاون اول رئیسجمهوری، «کد» داد؛ عصرش دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی از «کد» او رمزگشایی کرد. صبح «اسحاق جهانگیری» نامی از کسی نبرد و فقط بانیان فساد دومیلیارد و ٧٠٠میلیون دلاری را هدف گرفت: «عدهای از بانیان فساد، به جای شرمندگی و عذرخواهی از مردم، طلبکارند». عصر «کاظم پالیزدار» توضیحات او را تکمیل کرد: «چهار نفر از اعضای هیأت دولت دهم در نامهای بدون شماره و سند زمینه واریز میلیاردها دلار را به حساب بابک زنجانی فراهم کردند». این اظهارات شاید آغاز استقبال «جهانگیری» از شکایت «محمود احمدینژاد» باشد؛ شکایتی به دلیل آنچه «افترا و نشر اکاذیب» در مورد دولتهای نهم و دهم خوانده شده است. هفته پیش بود که وکیل «احمدینژاد» اعلام کرد از معاون اول «روحانی» شکایت به قوه قضائیه برده است. دفتر جهانگیری و همچنین سخنگوی دولت از این اقدام استقبال کردند. شاید «وقت» گفتن حرفهایی که «جهانگیری» در سینه دارد، در دادگاهی باشد که «احمدینژاد» میخواهد او را به آنجا بکشاند.
"زندانی در تبعید"، عنوان گزارش ویژه شرق از سالگرد انتقال مصدق به احمدآباد است: در قلعه هنوز هم سبز است، به سبزی یاد مردی که سالهای تنهایی و خاموشی خود را در آن گذراند، قلعهای که همزمان خانه و تبعیدگاه نخستوزیر ایران بود. غبار زمان، نه رنگ در ورودی را تغییر داده و نه از نام و یاد مصدق کاسته است. جلوی قلعه احمدآباد که بایستی، انگار مصدق هنوز در حیاط کوچک جنوبی ساختمان به عصایش تکیه داده، نشسته و روزنامه میخواند یا ابوالفتحخان را صدا زده تا سفارش رعایای ده را بکند. بلندقامت بود، پشتش اندکی خمیده، عصایی در دست داشت و لباس برک میپوشید. وارد قلعه احمدآباد که میشوی راه باریک خاکی میان درختها یکراست میرسد به عمارتی دوطبقه که رهبر جبهه ملی ایران در آن، سالهای پایانی عمرش را گذرانده است.پس از تبعید مصدق، روستای احمدآباد به نمادی تبدیل شد. در آن سالها که دستگاه شاه تلاش میکرد تا نام و یاد مصدق را از حافظه مردم پاک کند...دکتر محمد مصدق ١٣ مرداد سال ١٣٣٥ پس از تحمل سه سال زندان به ملک شخصیاش در احمدآباد تبعید شد و ١٠ سال و هفت ماه پایانی عمرش را در این روستا تحت نظر بود. تبعید غیرقانونی که به دستور شاه انجام شد. تبعید مصدق به احمدآباد، بارها از سوی حقوقدانان عملی غیرقانونی اعلام شد. مصدق از نظرها دور شد تا یاد او نیز از خاطر مردم برود.
روحانی: پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقدان!/ مسیر قانونی مسدود است!؟/ اینان از نسل حرملهاند!/ فروش بهشت با قبور چند صد میلیونی !
روزنامه کیهان در گزارشی انتقادی، نحوه برخورد دولت با منتقدان را مورد بررسی قرار داده و تیتر گزارش خود را "روحانی: پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقدان!" برگزیده است: 12 مرداد سال 1392 آقای روحانی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری متنی را قرائت کرد که شاید بتوان آن را مانیفست دولت یازدهم نامید. روحانی گفت: پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقدان...حال پس از گذشت دو سال، نحوه برخورد دولت با منتقدان به گونهای است که شاید بتوان گفت باید از برخورد دولت با منتقدان به خدا پناه برد! تنگ کردن فضای نقد توسط دولت، بخصوص در موضوع هستهای در حالی است که دولت بارها و بارها اعلام کرده است از نقد استقبال میکند اما این وعده در عرصه عمل به گونهای دیگر بروز کرده است. خبر تازهترین برخورد با منتقدین در موضوع هستهای روز گذشته اعلام شد. کیهان و رجانیوز تذکر گرفتند و هفته نامه 9 دی توقیف شد. پخش این خبر در حالی است که تاکنون تذکری به کیهان ابلاغ نشده و این خبر در سایتها منتشر شده و بلافاصله مورد استقبال و سوت و کف رسانههای آن سوی آب قرار گرفت و سیلی از عقده گشاییها را به دنبال داشت. در متن خبر منتشر شده ادعا شده است رسانههای فوق به دلیل مصوبه شورای عالی امنیت ملی در موضوع توافق هستهای و چگونگی ورود رسانهها به آن توبیخ شدهاند. چندی پیش نیز خبری غیررسمی از ابلاغیه یکی از نهادهای دولتی منتشر شد که در آن از رسانهها خواسته شده بود صرفاً به تعریف و تمجید از توافق هستهای بپردازند!«حسین شریعتمداری» مدیرمسئول روزنامه کیهان در گفت و گو با فارس در واکنش به انتشار خبری مبنی بر تذکر هیئت نظارت بر مطبوعات به این روزنامه گفت: هنوز از علت تذکر هیئت نظارت به کیهان خبر نداریم و نمیدانیم کدام مطلب کیهان مورد اعتراض آنها بوده است.
"مسیر قانونی مسدود است!؟"، عنوان یادداشت روز گیهان یک روز پس از تذکر گرفتن از هیات نظارت مطبوعات است: برخی ماجرای توافق ایران و 1+5 را تمام شده میبینند و آن را در ذهن و گفتار خود به سرنوشتی محتوم برای ایران بدل کردهاند و شماری دیگر حتی پا را فراتر گذاشته، آن را نسخهای قابل تعمیم به کل عالم میدانند! فارغ از اینکه چقدر این نسخه قابل تعمیم است و حتی کشوری مثل کره شمالی در بیانیهای رسمی چه واکنشی به آن نشان داده، باید گفت که این نگاه، نگاهی نادرست است و منطقا راه به جایی ندارد. علت این نگاه خاص و ترویج و تبلیغ دائمی آن و نیز افزودن پی در پی انتظارات عمومی از توافقی که هنوز صدر و ذیل آن بر عامه مردم و متاسفانه بر بسیاری از خواص پوشیده است، جز این نیست که کشور و نظام را با عملی انجام شده و مسیری غیرقابل برگشت روبرو کنند و چارهای باقی نگذارند جز پذیرش! فراموش نمیکنیم که بسیاری از مسئولان دولتی و رئیسجمهور محترم، از مدتها قبل از حصول توافق کنونی، حل همه مشکلات را منوط به آن میدانستند و جامعه را برای جهشی بزرگ در سایه این توافق آماده میکردند. از این نکته صرفنظر میکنیم که از صبح روز توافق، ناگهان موج آرزوهای بلند فروکش کرد و با مردم چنان سخن گفته شد که گویی قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد! 150 میلیارد دلار به سه میلیارد دلار بدل شد و به گفته رئیسجمهور، قرار شد فعلا «نهال غرس کنیم»! با این همه میبینیم که جریانسازی با هدف تثبیت متن وین کماکان ادامه دارد و سامانهای هدفمند با در دست گرفتن مدیریت رسانههای زنجیرهای و غیر آن، میکوشد این مسیر را تا آنجا ادامه دهد که نظام ناچار به پذیرفتن برجام شود.
"اینان از نسل حرملهاند!" ، عنوان مرثیه ای است که کیهان درباره کودک کشی اسرائیلی ها منتشر کرده است: شهرکنشینهای غاصب صهیونیستی بعد از آن خانهشان را ویران و پدر و مادرش را هم به شدت زخمی کردند. تازه بعد از آن رفتند سراغ خانه همسایه و آنجا را نیز در آتش سوزاندند. سنگ هم اگر صدای ناله این طفل را میشنید آب میشد و آتش را خاموش میکرد، دل این جماعت بیرحم، از سنگ هم سنگتر است!اینان از نسل حرملهاند، با آتش رفاقت دیرینهای دارند، دیروز با تیر سه شعبه بر گلوی پسر، دل پدر را آتش زدند و امروز آتش میزنند خانه و کاشانه مظلومان فلسطینی را، آتش میزنند طفل شیرخواره را!!بگذار «علیسعد دوابشه» بعد از آن زجر دنیایی آرام بخوابد، بگذار بخوابد، شاید این تنها خواب شیرینش در این 18 ماهه زندگی باشد. در تقویم سراسر درد و رنج زندگیش، مارش بلدوزرهای غاصب، لرزش دیوار خانهها هنگام فرو ریختن، ضجه و فریاد مادران تنها صدای آشنایی است که طفل شیرخوار فلسطینی، روزش را با آن آغاز کرده است.راستی مدعیان حقوق بشر کجایند؟! چرا دوباره در بوق و کرنا نمیکنند و درباره نقض حقوقبشر بیانیه نمیدهند و جلسه شورای امنیت تشکیل نمیدهند؟! آیا به زعم آنان طفل 18 ماهه بشر نبود؟!اما روزگار بر همین منوال نمیماند، به یقین آتش خشم مسلمانان دودمانشان را خواهد سوزاند! و آتش خشم خداوند از آن هم بالاتر است!
"فروش بهشت با قبور چند صد میلیونی !"، عنوان گزارش کیهان از فروش قبرهای با قیمت های نجومی است: در خبرها آمده بود که قیمت قبر در برخی مکانهای مقدس کشورمان تا چند صد میلیون تومان رسیده است. خبری عجیب که از چند منظر قابل بررسی است. شاید در ابتدا فکر کنیم مگر فردی حاضر است برای یک قبر این همه هزینه کند و یا این که اگر خود یا خانواده وی هم حاضر باشند چنین کنند هدفشان از این کار چیست؟در جوامع مختلف با گذر زمان برخی موارد به عنوان ارزش و فضیلت نمود پیدا میکند که در گذشته اصلاً مورد توجه نبوده است. حال ممکن است این ارزشها جنبه مادی داشته باشند و یا جنبههای دیگر. آنچه موضوع بحث ما است و چند سالی است که جای خود را در بین برخی مردم جامعه باز کرده نوعی اهمیت پیدا کردن محل دفن و به عبارتی خانه ابدی پس از مرگ است. شاید در روزگاری و حتی الان محل زندگی افراد مثل بالای شهر یا پایین شهر در تفاخر یا دستهبندی و روابط اجتماعی تأثیرگذار بوده و یا باشد که همین موضوع هم جای بحث و آسیبشناسی دارد، اما به نظر میرسد برخی با دلایل نامعلوم مشغول دستهبندی افراد با توجه به قبر و مدفن آنها هستند! ..چرا جامعه ارزشمدار ما باید اسیر فرهنگهای غلطی شود که هیچ ارتباطی با آموزههای دین ما ندارد؟ این فرهنگهای بیپشتوانه و نوظهور در جنبههای مختلف زندگی اجتماعی ما وارد شده است که مثالهای فراوانی میتوان از آنها ذکر کرد. به طور مثال در همین قضیه مرگ و میر و مراسم و آداب و رسوم متداول امروزه نیز مسائلی به چشم میخورد که واقعاً جای تأمل دارد. اگر به عنوان مثال و نمونه بخواهیم به مواردی اشاره کنیم میتوان از هزینههای هنگفتی که برای اهدای گل در مراسمات ترحیم و یا نصب پلاکاردهای تسلیت به طور افراطی میشود نام برد.
ارسال نظر