هنر مشایخ صحوه این است که سعی می‌کنند در اندیشه‌های سلفی بازاندیشی داشته باشند و این جریان بزرگ را به دنیای مدرن نزدیک کنند. آن ها اصحاب تکنولوژی، و علما و مجتهدان فیسبوکی هستند و در این حوزه‌ها فعالیت می‌کنند.

مجتهدانی که ۴ میلیون لایک می خورند!

به گزارش گلستان 24 «نوسلفی» جریانی است که طی چند دهه­ اخیر در قالب یک جریان دینی- سیاسی شکل گرفته و توانسته است در کشورهای مختلف اسلامی برای خود پیروانی پیدا کند. سلفی­گری مختص به یک جریان و گروه خاصی نیست، بلکه نوعی از طرز فکر عقیدتی- سیاسی را نمایندگی می­ کند و خود را در قالب گروه­ های مختلف اسلامی نشان می­ دهد.

مجتهدانی که ۴ میلیون لایک می خورند!

این جنبش دارای رهبرانی است که برخی چون احمدبن حنبل، ابن­ تیمیه و محمدبن­ عبدالوهاب، خود، عملاً مروج این گونه افکار بوده، و برخی دیگر چون سیدقطب یا مودودی متفکرانی بوده که آثار آن­ها بیشتر مورد سوء­برداشت این گروه­ها قرار گرفته است. سلفی­گری طیفی از افکار را شامل می ­شوند که می­ توان آن­ها را به سه دسته کلی سلفی­ ها (سنتی- اصلی)، نوسلفی و انقلابی تقسیم کرد. در این نوشتار به بررسی ماهیت نوسلفی ­ها با قرار دادن آن­ها در مقابل سلفی­ ها پرداخته خواهد شد.

نقاط اشتراک و تفاوت «سلفی ها» و «نوسلفی ها»

«سلفی­ ها»، (سنتی) جریانی رسمی و حکومتی هستند. این جریان گرایش شدیدی به اندیشه‌های «‌محمدبن عبد‌الوهاب» دارد. اغلب علمای وهابی معروف که گاهی اوقات پیام‌هایشان را می‌توان شنید به این جریان وابستگی فکری دارند. این گرایش سلفی­گری قبل از تشکیل دولت عربستان نیز کمابیش وجود داشت. در د‌وران تشکیل حکومت عربستان این گرایش به­خاطر تحولات سیاسی به فردگرایی تمایل پیدا کرد. طرفداران اندیشه­ سلفی سنتی عموماً بر دعوت و تبلیغ تأکید داشته و اطاعت از نظام حاکم را به­عنوان اولی الامر‌، واجب می‌دانند و هر گونه خروج بر آن را مخالف شرع تلقی می‌کنند. آن­ها بر امر به معروف و نهی از منکر تأکید داشته و کلیه مسائل سیاسی را بر اساس قاعده حلال و حرام و نه برپایه مصالح و مفاسد ارزیابی می‌کنند. آنان عموماً دچار جزم­اندیشی بوده و با هر‌گونه نوگرایی مخالفت می‌کنند. خاستگاه این جریان بیشتر در عربستان سعودی می‌باشد.(واعظی، 1391)

این دسته از سلفی­ ها معتقد بودند به­عنوان اولین گام باید کاری کرد تا اسلام از تمام زوائدی که به آن اضافه شده است، پیراسته گردد. بنابراین اصولی چون «تزکیه» و «دعوت» به معروف از اصول اساسی در این راستا محسوب می­گردند، لذا عنصر جهادی برای این گروه از اهمیت اصلی و اولیه برخوردار نیست. در بین آن­ها عنصر «دعوت» بر عناصری چون «جهاد» و «سیاست» غلبه دارد. آن­ها خود را به­عنوان جنبش سیاسی نگاه نمی­ کنند.(اکبری، 1392: 141-142)

اما در مقابل جریان «نوسلفیه» یا «سلفیه متعادل» قرار می­گیرد که باوجود پذیرش اصول، روش و کلیات سلفی‌گری، بعضی از مسائل سلفیه سنتی را به نقد کشانده و برخی از تندروی‌ها و افراط‌گری‌های سلفیه را تعدیل کرده است. جریان نوسلفیه نیز مانند سلفیه سنتی، حول اصل توحید و احیای خلافت اسلامی و جهاد و امثال آن تمرکز دارد؛ اما این جریان می‌کوشد مباحث توحید اسلامی را از توحید قبوری و تکفیر دیگران، به توحید عملی و جنبه‌های گوناگون آن در جامعه بکشاند و از احیای توحید به احیای حکومت اسلامی ـ در برابر حکومت جاهلیت ـ و نیز توحید در قانون‌گذاری و توحید در حاکمیت راه یابد؛ همچنین اصل جهاد را نه در برابر برادران مسلمان، بلکه در برابر جبهه کفر و نظام سلطه به تحقق عملی برساند.(امیرخانی، 1389: 143)

به ­عبارتی تصویری که سلفی­ها از توحید داشتند، موجب می­­ شد بسیاری از مسلمانان از مذاهب گوناگون مخصوصاً گروه ­های سلفی ­گری در پیشاپیش همه، امامیه را در معرض انتساب به شرک و تفکیر قرار دهند، و آرا و عقاید وی را بهانه­ای برای حمله به دیگر مسلمانان قرار دهند.(پاکتچی، 1390: 197-195)

اما نوسلفی­ها تقابل خود را در جهان دیگر جستند، و توان خود را علیه غیرمسلمانان و غرب به کار گرفتند. این جریان جدید شامل شخصیت‌ها و گروه‌های مختلفی است که نقطه مشترک همه آن­ها دعوت به «اصلاحات» و «اعتدال» است. این گروه‌ها در سال‌های اخیر با بهره‌گیری از رویکرد جدید دولت سعودی به گفتگو از موقعیت بهتری برخوردار شده و زمینه مناسبی را برای فعالیت یافته و پایگاه‌های اینترنتی راه‌اندازی کرده‌اند، از جمله پایگاه «الاسلام الیوم» که با نظارت «سلمان العوده» اداره می‌شود.

از دیگر سران این جریان می‌توان از «سفر الحوالی» و «عائض القرنی» یاد کرد. بسیاری از جوانان تحصیل‌کرده و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های آمریکا و اروپا نیز در همین جریان «نوسلفی» تعریف می‌شوند. همچنین برخی از فعالان سیاسی که با اخوان‌المسلمین ارتباط دارند، مانند دکتر عبدالله نصیف (نایب رئیس سابق مجلس شورای عربستان که رئیس دانشگاه ملک عبدالعزیز جده نیز بوده است)، در این جریان قرار می‌گیرند.(جنتی، 1390)

چالش اجتهاد و تقلید در میان سلفی ها

«جریان نوسلفی، نهضتی دینی ـ سیاسی است که در دو سه دهه­ اخیر تکوین یافته است. نوسلفی‌گری شاخه‌ای از وهابیت است که به­دلیل غلبه جنبه انتقادی آن نسبت به محافظه‌کاری سنّتی وهابیت، توانسته است مخاطبان خاصی را به‌ویژه در مقابله‌جویی با کشورهای سلطه‌جو و برخی اقتدارگرایی‌ها در برخورد با قدرت‌های داخلی به­دست آورد.»(نعیمیان، 1386: 91)

با تحولاتی که در نظام­های سیاسی اسلامی از یک سو و نظام بین­الملل از سوی دیگر پدید آمد، شاهد شکل­گیری سویه دیگری از دسته یا گروه سلفی­ها، یعنی نوسلفی­ها هستیم. نوسلفی­ها خود را ب ه­عنوان جایگزین بهتر و مناسب­تر به ­منظور نشان دادن و حل مشکلات سیاسی می­دیدند، آن­ها تلاش داشتند نشان دهند که تا چه اندازه سلفی­ها(سنتی) از زمینه­ای که در آن قرار داشتند، بی­اطلاع بودند و سلسله­وار اعتبار آن­ها را به چالش می­کشیدند و آن­ها را به­عنوان عتیقه­های آنتیکی می­دانستند که افکار بیماری را در ذهن دارند و امکان صدور فتواهای مناسب حال جامعه را ندارند. (اکبری نوری، 1392: 128-143)

در واقع از تفاوت­های اساسی نوسلفی­ها با سلفی­های سنتی بحث «اجتهاد» است. در حالی­که سلفی­های سنتی معتقد به اجتهاد نبودند و سعی در پایبندی به صحابه و تابعین داشتند، نوسلفی­ها معتقد به اجتهاد هستند. به­عبارتی در حالی­که «تقلید» از مفاهیم کلیدی «سلفی­های» سنتی محسوب می­شود، «اجتهاد» از مفاهیم محوری «نوسلفی­ها» به­شمار می­رود. شاید بتوان گفت اولین بار این مودودی بود که بحث اجتهاد را مطرح کرد. «مودودی به تأثیر از ابن تیمیه و شاه ولی­اللّه دهلوی و برای شکستن اندیشه جزمی تقلید و روحی عدم پذیرش اجتهاد و نظریه­پردازی که طی صدها سال در میان اهل سنت نهادینه شده است، بیان می­کند: هیچ­کس نمی­تواند منکر علم، فضل و عظمت شأن ائمه فقه، متکلمان، مفسران و محدثان شود؛ اما همه ما می­دانیم آن­ها انسان بودند و همان ابزار اکتساب علم را که در اختیار ما هست، داشتند و بر آن­ها وحی فرود نمی­آمد؛ بلکه با استفاده از عقل و بصیرت در کتاب و سنت، تدبر کرده و نظریه­پردازی می­کردند. با این بیان معلوم می­شود دیدگاه­های اجتهادی آن­ها می­تواند به­عنوان راهنما و کمک­دهنده مورد استفاده قرار گیرد؛ اما نمی­تواند منبعی مستقل تلقی شود؛ از این رو صرف تقلید از آنان بر علما جایز نخواهد بود. در واقع ابوالاعلی معتقد است برای تجدید و احیای دین، صرفاً احیای علوم دینی و زنده­سازی روح پیروی از شرع کافی نیست؛ بلکه نیاز به یک حرکت و جنبش فراگیر اسلامی است که بر همه علوم، افکار و صنایع و تمام ابعاد زندگی تأثیرگذار باشد، و آن مهم، به نیروی اجتهادی تازه­ای نیاز دارد؛ از این رو خود او در جهت احیای اجتهاد اسلامی- علاوه بر مبارزه با روحیه جمودگرایی و تقلید، و علاوه بر ترویج و احیای ضرورت روحیه اجتهاد- عملاً وارد حوزه اجتهاد و نظریه­پردازی شده است.(امیرخانی، 1389: 143)

نوسلفی ها نسخه مدرن سلفی گری؛ ابزار نوین در خدمت اهداف سلفی

نوسلفی­ها معتقد بودند که سلفی­ها(سنتی) با تمرکزشان بر اصلاح و پاکسازی دین و غفلت از متنی که در آن قرار گرفته­اند و پرداختن به این­که چگونه باید به زندگی نیک آخرت دست یافت و یا پرداختن به ارتداد و چگونگی پرستش، از یاد برده­اند که جامعه مسلمانان در چه فشاری از سوی رژیم جعلی اسراییل هستند و چگونه در نزاعی بین­المللی، کشورهایی مثل آمریکا در تلاش­اند تا مسلمانان را کنترل کنند. در واقع می­توان گفت به هر میزان که سلفی­ها بر کناره­گیری، انزوا و تهذیب تأکید دارند، نوسلفی­ها برحضور و مداخله در محیط پیرامون به­منظور پاکسازی محیط برای زیست مساعد برای مسلمانان هستند.(اکبری، 1392: 141-142)

به­ عبارتی می­توان گفت تفاوت اساسی دیگر نوسلفی­ها با سلفی­ها در این است که آن­ها برخلاف سلفی­ها با عناصر دنیای مدرن سازگاری دارند، و برای رسیدن به هدف­های خود از ابزارهای دنیای مدرن استفاده می­کنند. اما سلفی­ها(سنتی) به­طور کامل، تمامی اشکال حکومت­های موجود در جهان اسلام را رد کرده و آن­ها را ارتدادی می­دانند. آن­ها فرقه­ای از اهل سنت هستند که در کشورهای عربی زندگی می­کنند و تمایلی به جریان­ها و احزاب سیاسی ندارند. این مکتب فکری در جهان اهل سنت معتقد به گسترش و نشر دین از طریق اهتمام به بخش عملی دین و تربیت انسان است و تلاشی برای کسب «قدرت» به ­عمل نمی­ آورد و در چارچوب نظم موجود حرکت می­کند.(محمودیان،1391: 89)

درحالی­که سلفی­ها به­شدت با تمامی اشکال حکومت­ها مخالف­اند، نوسلفی­ها سهمی از آموزه­های مدرنیسم همانند تفکیک قوا، حکومت مشروطه، حقوق مدنی را بیشتر مدنظر دارند.(علیزاده موسوی، 1393)

«گروه‌های سلفی با بازگشت به عقب خواستند سبک زندگی گذشته‌شان را انتخاب کنند. سبک زندگی نه با شرایط امروزی بلکه بر اساس همان تفسیر گذشتگان. اگر بخواهیم اسمی بر روی  این گرو‌ها بگذاریم آن­ها را سلفی‌ها در سلف مانده می‌توان نام­گذاری کرد که انسان‌های امروزی نیستند و موجوداتی هستند که به 1400 سال تعلق دارند و در امروز دارند زندگی می‌کنند.(مهاجرنیا، 1393)

مجتهدان فیس بوکی و تویتری

اما در حال حاضر اندیشه جدیدی به نام «نهضت جدید نو سلفی» شکل گرفته که امروز به «مشایخ صحوه» یا مشایخ بیداری معروف شده و خیلی اهمیت پیدا کرده است. هنر مشایخ صحوه این است که سعی می‌کنند در اندیشه‌های سلفی بازاندیشی داشته باشند و این جریان بزرگ را به دنیای مدرن نزدیک کنند. آن­ها اصحاب تکنولوژی، و علما و مجتهدان فیسبوکی هستند و در این حوزه‌ها فعالیت می‌کنند. یکی از آن­ها سلمان العوده، شخصیت عربستانی است که صفحات او هر روز در فیسبوک، نزدیک به 4 میلیون و در تویتر نزدیک به 2 میلیون لایک می‌خورد. حتی فیلم کوتاه می‌سازد.(فیرحی، 1393)

نوسلفی­ها گروهی هستند که برای ستیز با دنیای جدید به عقب برگشتند تا با ابزار و مبانی گذشته به جنگ دنیای مدرن بروند مصداق این افراد انسان‌های سلفی هستند که در دوره مدرن رها شدند. کسانی که دارای تفکر دیروز ولی در خیابان‌های امروز رفت و آمد می‌کنند. آن­ها خواستند با توجه به آموزه‌های دینی و مبانی آموزه‌های دینی با دنیای مدرن روبه‌رو شوند در واقع آنان با تفسیر مدرن به سراغ سلف رفتند تا بتوانند با حفظ گذشته در دنیای مدرن زندگی کنند. این آدم‌های سلفی‌های معقول و منطقی هستند که نمی‌خواهند پیشینه تاریخی خود را از دست بدهند همچنین گذشته را با عقلانیتی می‌پذیرند تا از زندگی در دنیای مدرن باز نماندند.(مهاجرنیا، 1393) آن­ها خواستار کاربست عقاید سلفی در قلمرو سیاسی هستند.(اکبری نوری، 1392: 127)

از تفاوت­های مهم دیگر نوسلفی­ها با سلفی­ها این است که آن­ها عقل­گراتر از سلفی­ها هستند.(علیزاده موسوی، 1393) سلفی­های سنتی که ریشه­های آن­ها به احمدبن حنبل و ابن­تیمیه برمی­گردد به شدت با «رآی» و «استدلال عقلی» مخالف بودند.(محمودیان، 1391: 89) مقابله با عقل و تأکید بر نص همواره جز اصول محوری سلفی­ها محسوب می­گردد. از نگاه آنان قرآن کلام خداست و باید از هرگونه تعبیر و تفسیر انسانی که برساخته عقل و امیال اوست اجتناب گردد.(اکبری نوری، 1392: 128)

اما نوسلفی­ها در مقابل با عقل تأکید دارند و معتقدند هر کسی می­تواند در آیات قرآن تأمل کند و به تفسیر آن بپردازد. آن­ها معتقد به پایبندی به تفاسیر پیشینیان نیستند.

منابع:

1-      امیرخانی، علی، ابوالاعلی مودودی و جریان نوسلفی‌گری، مجله معرفت کلامی، سال اول، شماره­ی سوم، پاییز 1389

2-      اکبری­نوری، رضا، جنبش­های اسلامی و سلفی­گری؛ از باور تا عمل، در دایرالمعارف جنبش­های اسلامی، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران 1392

3-      پاکتچی، احمد- هوشنگی، حسین، بنیادگرایی و سلفیه، انتشارات دانشگاه امام جعفرصادق(ع)، تهران، 1390

4-      جنتی، علی، پیشینه تاریخی و تحولات مکتب سلفی،  فصلنامه های پژوهشکده تحقیقات راهبردی، اسفند 1390

5-         http://fahimco.com/ShowArticle.aspx?ID= 5- فیرحی، داوود، فقه سلفی و خشونت 3801

6-      مهاجرنیا، محسن، ﺑررﺳﯽ ﺗﺎرﯾﺧﯽ ﻧو وهابیت داعش، خبرگزاری فارس، شماره 13930324001550، تاریخ: 93/03/25

7-       علیزاده موسوی، سیدمهدی، جریان شناسی سلفیان و وهابیت و نقش آنان در جهان اسلام، پایگاه اینترنتی گفنگوی شیعه و سنی، http://shia-sonni.com/fa/

8-      نعیمیان، ذبیح­الله، جریان نوسلفی در دوران معاصر، فصلنامه پژوهشی انقلاب اسلامی، سال سوم، شماره­ی یازدهم، زمستان 1386

9-      نج ف­زاده، مهدی گفتمان: از صورت­بندی دانایی تا امر سیاسی، فصلنامه گفتمان، شماره 7، 1382

10-  واعظی، محمود، پیشینه و جایگاه جریان‌های سلفی، پایگاه پژوهشی تخصصی وهابیت­شناسی،

http://www.vahhabiyat.com/showdata.aspx?dataid=5771&siteid=1##

*رحمت مهدوی / رصد
 

ارسال نظر

آخرین اخبار