بررسی محتوایی روزنامه های پنج شنبه:
تیزتر از شمشیر نرمتر از حریر/ 12 میلیارد دلار کجاست؟
روزنامه های آخرین روز کاری هفته، اخبار و گزارش های مربوط به سفر لاریجانی به آمریکا، اختتامیه مجلس خبرگان، سنای آمریکا و اظهارات وزیر دادگستری را مورد توجه قرار داده اند.
به گزارش گلستان 24، دیروز مجلس خبرگان با گزارش های از سعید جلیلی و عباس عراقچی به پایان رسید. علی لاریجانی که در آمریکا به سر می برد، مواضع ایران را در زمینه های مختلف از جمله هسته ای و رژیم صهیونیستی برای رسانه های آن کشور روشن ساخت. وزیر دادگستری نیز اظهاراتی داشت که مورد توجه روزنامه های اصلاح طلب قرار گرفته است.
زباندرازی آمریکا و جای خالی صراحت در دیپلماسی/ تیزتر از شمشیر نرمتر از حریر/ بهرهگیری از توافق هستهای برای نفوذ در ایران !
روزنامه کیهان در گزارش خبری خود با تیتر "زباندرازی آمریکا و جای خالی صراحت در دیپلماسی"، به گلایه از عدم صراحت در دیپلماسی کشور در مقابل یاوه گویی های جنگ طلبانه طرف غربی پرداخته است: مواضع و عملکرد دولتمردان آمریکایی پس از توافق به دست آمده در وین نه تنها تغییر نکرده بلکه شدیدتر نیز شده و در این میان جای خالی دیپلماسی صریح و شفاف بیش از پیش احساس میشود. اوباما و دیگر مقامات آمریکا هیچ پنهانکاری در بیان دشمنی خود با ملت ایران روا نمیدارند، نکتهای که متاسفانه کمتر پاسخی از سوی دولتمردان کشورمان دریافت میکند. اوباما در سخنرانی خود که روز 23 تیر ماه بلافاصله بعد از رسانهای شدن توافق هستهای ایراد کرد 44 بار نام « ایران» را در لابلای صحبتهای خود با لحن تند و دشمنانه و تهدید آمیز به زبان آورد ؛ لحنی که مملو از واژههای عتاب آلودی همچون « باید» و تکرار ادعای « تلاش ایران برای ساخت بمب هسته ای» و بیان اینکه ایران « دشمن قسم خورده آمریکا» میباشد. در واقع با تحلیل محتوای ادبیات اوباما در سخنرانیهای پس از 23 تیر ماه سال جاری که توافق هستهای میان ایران و 1+5 اعلام شد به راحتی میتوان به حجم ضدیت و عناد رئیس جمهور آمریکا و دولت وی با جمهوری اسلامی پی برد. در اینجا سعی میکنیم تا تنها بخشی از صحبتهای رئیس جمهور آمریکا در ضدیت با جمهوری اسلامی را یاداوری کنیم. این تنها گوشهای از عناد اوباما با ایران است، صرف نظر از صحبتهای ضد ایرانی وزرا و سایر مقامات آمریکایی و حتی صرف نظر از رفتارها و اقدامات ضد ایرانی واشنگتن.
"تیزتر از شمشیر نرمتر از حریر"، عنوان یادداشت روز کیهان است که بیان می دارد همان گونه که رهبر معظم انقلاب درباره نرمش قهرمانانه سخن گفته اند، لزوم دشمن شناسی را نیز مهم ارزیابی کرده ند: پرونده مذاکرات هستهای اجمالاً بسته شده است اما باب نرمش قهرمانانه در دیپلماسی که یک تاکتیک برای استفاده در مواقع ضروری است، نباید به معنای نادیده گرفتن اهداف و چشم بستن بر رفتار دشمن تلقی شود. ..عمق دشمنی آمریکا با ملت و جمهوری اسلامی ایران چنان است که پس از توافق حتی در کلام و ظاهر نیز نه تنها چیزی از ادبیات قلدرمآبانه کم نشده بلکه بر آن افزوده هم شده است، اما حتی اگر روزی چنین چرخشی نیز در مواضع دشمن حاصل شد نباید به آن دل بست.
توافق هسته ای در میان برخی از رسانه ها و اندیشکده های آمریکایی به عنوان روزنه ای برای نفوذ در ایران مطرح شده است. "بهرهگیری از توافق هستهای برای نفوذ در ایران !"، تیتر گزارشی است که کیهان به آن اشاره پرداخته است: اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی» نزدیک به لابی صهیونیستی در یادداشتی به قلم «بنجامین وینتال» عضو ارشد این مؤسسه نوشت: توافق هستهای باید ابزار غرب برای نفوذ و تغییر حکومت در ایران باشد.در ادامه گزارش آمده است: شاید انجام مبارزات پایدار حقوق بشری بهویژه در اروپا، در درون حکومت ایران انشقاق پدید آورد. وینتال میافزاید: هدایت مسیر منتهی به تغییر ایران دشوار خواهد بود، اما توافق هستهای فرصت منحصربهفردی را برای تمرکز بر تغییر ایران به دست میدهد.«مارک تونر» معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در کنفرانس خبری گفت: شدت تحریمهای ایران در روز اول پس از اجرای توافق هستهای، کم نمیشود و پیش از هرگونه تخفیفی در تحریمها، ایران باید تعهداتش را کاملا انجام دهد. «نیکلاس برنز» دیپلمات سابق آمریکایی در یادداشتی در روزنامه «نیویورکتایمز» نوشت: توافق هستهای باید بخشی از یک راهبرد بلندمدت برای رویارویی با ایران باشد.
سیاسیون بازار/ اسنادی که مسیر پرونده زنجانی را تغییر میدهد/ انگلستان،آمریکا و ما
روزنامه اصلاح طلب شرق در گزارش تحلیلی از نیمقرن فعالیت مؤتلفه اسلامی گفته و تیتر گزارش خود را "سیاسیون بازار "برگزیده است: «حزب مؤتلفه اسلامی» دو ماه است که وارد ٥٤ سالگی خود شده. «تشکیلات» منسجم جناح راست سنتی، اگرچه در دوران محمود احمدینژاد که «دولت واقعی اصولگرایان» نامیده میشد سهم چندانی از دولت نداشت و در مواردی، نامزدهای اختصاصی آن در فهرستهای ائتلافی اصولگرایان، راهی به مجلس یا شورای شهر تهران نیافتند اما کارکرد حزبی و تشکیلاتی و البته پایبندی اعضا به این «اولویت» آن هم در شرایط نهادینهنشدن تحزب در ایران، قابل کتمان نیست. با اینکه در سالهای اخیر، تندترین مواضع را علیه یار دیرین انقلاب و دوران مبارزه خود یعنی آیتالله هاشمی رفسنجانی گرفتهاند اما این هم از طنز تلخ سیاست است که نه در دولت احمدینژاد که در دولت سازندگی، سمتهای اجرائی به اعضای مؤتلفه رسید و یکی از مهمترین سمتهای اجرائی یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به یکی از «مؤتلفهایها» سپرده شد مصطفی میرسلیم بعد از دو وزیر ارشاد کابینه سازندگی یعنی سید محمدخاتمی و علی لاریجانی، نماد مؤتلفه در دولت بود. «هیأت مؤتلفه» که چند سالی است واژه «حزب» را به ابتدای نام خود افزوده، کنگرههای منظم، شورای مرکزی، شاخههای حزبی، ارگان مطبوعاتی- هفتهنامه شما- سایت اطلاعرسانی و دبیران استانی در سراسر کشور دارد. با اینکه نام این تشکل همواره با «بازار» تعریف شده اما در دوران دولت احمدینژاد هم از نبود منابع برای اداره تشکیلات خود گلهمند بودند و محمد خرسند از اعضای شورای مرکزی آن در گفتوگویی با نگارنده، به صراحت از کمبود منابع به عنوان عامل بازدارنده گسترش تشکیلات نام برد. در طول این سالها بهویژه پس از دوم خرداد ٧٦ و روی کارآمدن دولت اول اصلاحات، دبیرکل و اعضای شورا به عنوان یک پای ثابت موضوعات و مباحث سیاسی به میدان آمده و همچنان این رویه را در دستور کار دارند. بررسی فرازوفرودهای مؤتلفه پس از انقلاب بهویژه در ١٨ سال اخیر یعنی دولتهای اصلاحات تا روحانی، حتما دارای نکات جذابی است.
"اسنادی که مسیر پرونده زنجانی را تغییر میدهد"، عنوان گزارش شرق از اظهارنظر نمایندگان از فایل های صوتی ظبط شده از اعترافات بابک زنجانی است: اسناد جدیدی به بهارستان رسیده است. جزوهای قطور در دست «امیرعباس سلطانی» است؛ هنوز جزئیات آن را نخوانده اما به برخی کلیات اشاره دارد؛ اینکه اسناد جدید، ردپای تازه و سرنخهای جدیدی از افراد و همکاران زنجانی در اختیار نمایندگان قرار داده است. علاوهبراین در بخشی از اسناد بهدستآمده میشود ردی از حسابهای مالی زنجانی را زد، بهویژه در تاجیکستان و مالزی. عضو پیگیری پرونده زنجانی به «شرق» میگوید: «اسناد بهدستآمده مهم است و میتواند مسیر پرونده زنجانی را تغییر دهد». بااینحال او درباره اینکه منبع ارائه این مطالب چه بوده مقاومت میکند و حتی با چکوچانهزدن هم نمیشود ردپایی از منبع این اسناد گرفت. توجیه سلطانی این است که «اجازه دهید برخی مسائل فعلا ناگفته بماند تا ما بتوانیم صحت و درستی این مطالب را بسنجیم و بعدتر بتوانیم آن را به مسئولان ارائه کنیم».البته نمایندگان مجلس تابهاینجای کار بارها از نمایندگان قوه قضائیه خواستهاند تا در جلسهها و نشستهای مرتبط با پرونده زنجانی حاضر شوند. نهتنها امیرعباس سلطانی که حسین دهدشتی نیز ازجمله نمایندگانی است که نسبت به این عدم حضور گله دارد؛ بهویژه اینکه کمیسیون انرژی مجلس اسنادی از زنجانی در اختیار دارد که هنوز از آن بهرهبرداری نشده است. این اسناد بهگفته سلطانی، گنجینه گرانبهایی است که حاوی نکات و مسائل فراوانی درباره پرونده زنجانی است.
شرق در سرمقاله خود با عنوان "انگلستان،آمریکا و ما"، با برشمردن خیانت ها و جنایت های انگلستان در کنار توطئه هایش علیه ایران، برقراری مجدد رابطه و بازگشایی سفارت آن را نقطه ای مبهم در رابطه با آمریکا دانسته است که چرا با انگلستان با آن سابقه پس ازچند سال رابطه برقرار شد اما با آمریکا با سوابق کمتر، ارتباط گیری و بازگشایی سفارت صورت نمی گیرد: در این میان، به این واقعیت هم باید توجه کرد که بزرگترین جامعه ایرانیان خارج از کشور در ایالاتمتحده وجود دارد و بسیاری از آحاد و افراد این جامعه، در سطوح مختلف علمی، فنی، سیاسی و اجتماعی صاحبنظر و تأثیرگذار هستند. بسیاری از آنان مشتاق رابطه مستقیم با ایران و عرضه خدمات و تخصصهای خویش به هموطنان هستند. جامعه ایرانیان مقیم انگلستان گروه بزرگی را تشکیل نمیدهد. نتیجه اینکه: با این مقدمات و دادهها اگر افراد عامی و دور از سیاست (مثل بنده) از خود بپرسند چرا رابطه قطعشده با دولت فخیمه انگلستان با این فوریت ترمیم و برقرار میشود و قطع رابطه با آمریکا سیوچندسال استمرار پیدا کرده است، و از دیدگاه منافع ملی رابطه با کدامیک از این دو کشور پرمنفعتتر و سودآورتر است، تعجبی دارد؟ در مذاکرات ایران با ١+٥ تابوی مذاکره با آمریکا شکسته شد. با توجه به وجود مسائل مشترک در منطقه -که حل آنها بهنفع هر دو کشور و سرعت حل مستلزم هماهنگی دو کشور است- خصومت میتواند ادامه پیدا نکند؟ آیا با آمریکا نمیشود رابطه مشابهی داشت؟ اگر دانشمند بزرگوار یا سیاستمدار کهنهکار یا مورخ نامداری محبت کند و کموکیف این حالت و منطق حاکم بر آن را توضیح دهد و روشن کند موجب سپاس خواهد بود. بگذریم از اینکه مقایسه مشابهی را بین آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر میتوان کرد که روابطی بسیار خصمانه با ما داشتند و اینک در شرف «دوستشدن» با ما هستند.
12 میلیارد دلار کجاست؟/ ماقبل ادبیات!/ آغاز فروپاشی آمریکا از 2016؟
روزنامه وطن امروز در گزارشی با عنوان "12 میلیارد دلار کجاست؟" به ورود مجلس به برداشت غیرقانونی بانک مرکزی از حساب صندوق توسعه ملی پرداخته است: در حالی که هنوز پرونده برداشت غیرقانونی 1/4 میلیارد دلاری بانک مرکزی از صندوق توسعه ملی بسته نشده و سرنوشت آن نامعلوم است، اظهارات اخیر رئیس عامل صندوق توسعه ملی درباره برداشت 12 میلیارد دلاری از این صندوق شگفتی بسیاری را برانگیخته است. صفدر حسینی در اظهاراتی قابل تامل از کارشکنیهای بانک مرکزی برای نپرداختن تسهیلات صندوق توسعه ملی به بخش خصوصی و برداشتهای غیرقانونی خبر داد و رقم برداشتها را تا 12 میلیارد دلار اعلام کرد این در حالی است که پرونده برداشت غیرقانونی 1/4 میلیارد دلاری دولت یازدهم باز است و مشخص نیست چگونه این مبلغ از صندوق برداشت شده و این پول آیا بازگشته یا خیر. طبق گفته نمایندگان مجلس، دولت یازدهم پول فروش نفت به یک شرکت اماراتی را هنوز دریافت نکرده، خرج کرده و با برداشت از صندوق توسعه ملی آن را به ریال تبدیل کرده است! همین پیشخور کردنهای دولت موجب شد بعد از پایان مذاکرات موضوع پولهای بلوکه شده پیش بیاید و اعلام شود اکثر درآمدهای نفتی دولت پیشخور شده و فقط 6 میلیارد دلار آن قابلیت تبدیل شدن به ریال را دارد!
"ماقبل ادبیات!"، عنوان یادداشتی است که به پرونده مهدی هاشمی و تهدیدات و نامه نگاری های خانواده هاشمی اشاره دارد: این بار نیز عوامل سناریوی فیلم هندی در این سناریوی تخیلی نقشآفرین شدند. پس از آبروریزی انتشار کشفیات از مهدی هاشمی در زندان، وحید ابوالمعالی وکیل رده دوم مهدی هاشمی نوشتهای منتشر کرد و در نقش وکیل خلافکاران در فیلمهای مافیایی، مدعی شد موبایل را زندانبانان به مهدی هاشمی دادهاند. وی در این نوشته مدعی شد این موبایل به دلیل مسائل امنیتی به مهدی داده شد تا در صورت قرار گرفتن در معرض تهدید، مسؤولان زندان را باخبر کند! خانم عفت مرعشی، همسر آقای هاشمی رفسنجانی نیز نقش اول را ایفا و سایت هاشمی رفسنجانی نامهای را به قلم وی منتشر کرد. او نامهای خطاب به حجتالاسلام محسنیاژهای، سخنگوی قوهقضائیه نوشت. مادر مهدی هاشمی نامهای توهینآمیز به معاون اول قوهقضائیه نوشت و با عرض پوزش از این مقام قضایی، وی را «بیمار» خطاب کرد. او که با آن اظهارنظرهایش در فتنه 88 و نیز «پدرسوختهبازی» دانستن حکم فرزندش و اکنون این نامهنگاریها، صاحب ادبیات منحصربهفرد در حوزه سیاسی است؛ اینگونه خطاب به سخنگوی قوهقضائیه کشور نوشته است: «جناب محسنیاژهای گویا عذابوجدان به خاطر ستمی که بر مهدی رفته شما را راحت نمیگذارد که با جواب سوالهای معلومالحال خودتان را تسکین میفرمایید. گوشهای از سوالات فراوان از جریان به اصطلاح دادگاه مهدی را برایتان میفرستم اگر جواب دادید، سوالات مهمتر را میفرستم شاید شفایدردتان باشد.»
وطن در گزارشی با عنوان "آغاز فروپاشی آمریکا از 2016؟"، به موضوع تجزیه ایالت های آمریکا پرداخته است: شیپور جداییطلبی تگزاسیها بلندتر از هر زمان دیگری شنیده میشود. این شیپور نشانه آن است که زمان فروپاشی نظامی که تا همین چند سال پیش ابرقدرت جهان خوانده میشد فرامیرسد. آمریکای بدون تگزاس اگرچه هنوز باورپذیر نیست اما نباید فراموش کرد جنوبیترین ایالت آمریکا پس از آنکه از مکزیک جدا شده و در 1845 میلادی به ایالات متحده ضمیمه شد، تنها بخش این نظام سیاسی بوده که هیچگاه به طور کامل در آن حل نشده و همیشه ساز خود را زده است. تا مدتها پس از الحاق، قانون اساسی تصویبشده در واشنگتن در این ایالت اجرا نمیشد و جنوبیهای حامی بردهداری تا دههها پس از جنگ داخلی در آن قدرت مطلقه داشتند. همین شد که ششلولبندهای تگزاسی به عنوان نماد یاغیگری از دولت مرکزی به هالیوود راه یافتند. تگزاس وقتی واقعا به یکی از ایالات پنجاهگانه بدل شد که زیر خاکش نفت کشف شد و در نتیجه بازار تشنه طلای سیاه آمریکا را در آغوش کشید. تگزاس دومین ایالت پرجمعیت و دومین ایالت بزرگ آمریکاست و مرکز آن هیوستون، چهارمین شهر بزرگ کشور. مهمتر از آن این قطب بزرگ نفتی، مالی، دامداری و صنعتی حدود 10 درصد از تولید ناخالص ملی کشور – بیش از 1400 میلیارد دلار – را به خود اختصاص داده است. همچنین آخرین بخش بدنه اصلی خاک آمریکا بود که به آن ملحق شد و احتمالا اولین قطعه بزرگی است که از آمریکای در حال افول جدا میشود. پس تگزاس چیزی فراتر از یکی از 50 ایالت آمریکاست. اینجا همان جایی است که سر جانافکندی، رئیسجمهور دموکرات را در سال 1963 زیر آب کردند بیآنکه آب از آب تکان بخورد.
ساخت درمانگاه و پارک تفریحی در غزه / تکرار خرداد 92 در اسفند ۹۴ / احزاب تازه اصلاحطلب از ریلخارج نشوند
روزنامه آرمان امروز، در مصاحبه با فتاح، رئیس کمیته امداد به بررسی مسائل و موضوعات مربوط به این نهاد پرداخته است. وی در این مصاحبه از "ساخت درمانگاه و پارک تفریحی در غزه "، گفته است: شاید کمیته امداد که در سالهای پس از انقلاب یکی از مهمترین سازمانهای حمایتی بوده است، هیچگاه به اندازه این چند ماهی که پرویز فتاح سکان آن را در دست گرفته خبرساز نشده است. رئیس تازهنفس کمیته امداد طرحهایی در سر دارد و از طرف دیگر، پروایی از این ندارد که برخی ناکاستیها و سوءمدیریتها را افشا کند. گفتوگو با فتاح که پیش از پذیرفتن مسئولیت در کمیته امداد در دولتهای مختلف وظایفی را برعهده داشته میتواند تا حدی وضعیت نهادی که افراد زیادی را تحت پوشش دارد، مشخص کند. گفتوگوی «آرمان» با رئیس کمیته امداد جنبههای مختلفی دارد و از فعالیتهایی که در نهاد انجام میشود تا صرف زکات برای فعالیتهای عمرانی و همچنین واردات خودرو لوکس توسط این نهاد را شامل می شود. کمک به کشورهای دیگر نیز موضوعی است که فتاح درباره آن به «آرمان» میگوید: «سوریه، لبنان، آذربایجان، تاجیکستان، افغانستان، فلسطین و عراق طی سالهای گذشته کمکهای مالی بسیاری از کمیته امداد دریافت کردهاند که تنها یک درصد از بودجهاش را دربرمیگیرد».
صادق زیباکلام در یادداشتی با عنوان "تکرار خرداد 92 در اسفند ۹۴ "، زنگ خطر شکاف میان تشکل های اصلاح طلب را در آستانه انتخابات به صدا در آورده است: اینکه اصلاحطلبان دارای تعداد زیادی تشکل باشند فینفسه مذموم نیست، مشکل از جایی شروع میشود که این تشکلها نتوانند با همدیگر به وحدت برسند. به هر شکلی که اصلاحطلبان نتوانند با یک لیست و جبهه واحد وارد انتخابات شوند صرفنظر از اینکه صلاحیت خود را احراز میکنند یا نه، در انتخابات شکست میخورند. ما برای پیروزی فقط یک راه داریم که آن هم تکرار اتفاق میمون و مبارکی است که در 24خرداد 92 روی داد و همه اصلاحطلبان به زعامت آقای هاشمی رفسنجانی و رئیس دولت اصلاحات پشت سر آقای روحانی قرار گرفتند. البته تصمیم تاریخی آقای عارف هم در این میان سرنوشتساز بود و توانست کار را یکسره کند. اگر آقای عارف این تصمیم ملی و وطنپرستانه را اتخاذ نمیکرد و بر ماندن خود اصرار میکرد شاید امروز آقای قالیباف رئیسجمهور بود. تکرار این مساله برای انتخابات مجلس واجب و حیاتی است و باید در تهران تمام کسانی که میخواهند هفتم اسفند به 30 نامزد اصلاحطلب رای دهند باید بدانند لیست اصلاحطلبان کدام است.
"احزاب تازه اصلاحطلب از ریلخارج نشوند "، عنوان مصاحبه با احمد پورنجاتی، فعال اصلاح طلب است: احمد پورنجاتی فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است ایجاد تشکلهای اصلاحطلب در صورتی که به اتحاد اصلاحطلبان خدشهای وارد نکند، میتواند طیفهای جدیدی را نمایندگی کرده و به نشاط سیاسی بیفزاید. همچنین به گفته پور نجاتی امکان حضور ناطق نوری در انتخابات آینده تقریبا نزدیک به صفر است و وی تصمیم دارد جایگاهی فراجناحی داشته و در اتاق فکر نظام در راستای منافع ملی فعالیت کند، نه ذیل سایه اصولگرایانی که به ویژه در سال 84 از او فاصله گرفتهاند. به عقیده این فعال سیاسی اصلاحطلب، اصولگریان نیز در صورت عدم حضور ناطق نوری به سمت جریانهای رادیکال چون پایداری نخواهند رفت چون در گذشته با حمایت احمدینژاد تجربهای تلخ داشتهاند. ..من تصور میکنم ظرفیتهای حزبی موجود در قالبهای مختلف تا جایی که از اردوگاه اصلاحطلبی خارج نشدهاند مفید است. هر چند برای فعالیتهای مختلف طیف بندیهای موجود درون اصلاحات کفایت میکند اما ایجاد تشکلهای جدید از این نظر که بخش تازهای از دیدگاههای علاقهمند به تحول خواهی را میتواند به خود جلب کند میتواند تاثیر مثبت داشته باشد، به شرط اینکه از ریل اصلاحطلبی خارج نشده و دچار نوعی بلوغ دوپینگی از نظر سیاسی نشوند و احساس خیالبافانه و فرا واقعیت به آنها دست ندهد. این تشکلها باید در چارچوب واقعیتهای موجود حرکت کنند، به ویژه نقطه قوت جریان اصلاحات را که عبارت است از تمرکز لیدری جریان اصلاحات که فردی هم نیست به مخاطره نیندازند. جریان اصلاحات، رویکرد برخاسته از عقل جمعی است و این احزاب و تشکلها نیز اگر به تقویت آن کمک کنند بسیار پسندیده و خوب است. به همین دلیل از ایجاد احزاب و تشکلهای جدید صرف نظر از برخی حاشیههایی که ایجاد شد یا خطاهایی که برخی افراد منتسب به آنها انجام دادند که باید خطاهای فردی تلقی شود، میتوان ارزیابی مثبتی داشت. این تشکلهای تازه تاسیس اگر نقطه کانونی جریان اصلاحطلب را به عنوان یک نقطه مثبت همواره مد نظر قرار دهند، میتواند به نشاط سیاسی بیشتر کمک کند.
ارسال نظر