بررسی محتوایی روزنامه های یکشنبه؛
احمدی نژادی نبودن برای اقتصاد بس است! / حمله ژورنالیستی به مداحان قبل از محرم
روزنامه های صبح یکشنبه به موضوعاتی از قبیل کشته ها و خسارات باران تابستانی، سفر آمانو به ایران، نقشه انگلیس برای نفوذ به ایران، حواشی سیاسی برنامه خندوانه و نظر رئیس جمهور درباره شعار مرگ بر آمریکا پرداخته است.
به گزارش گلستان24؛ روزنامه های صبح یکشنبه به موضوعاتی از قبیل کشته ها و خسارات باران تابستانی، سفر آمانو به ایران، نقشه انگلیس برای نفوذ به ایران، حواشی سیاسی برنامه خندوانه و نظر رئیس جمهور درباره شعار مرگ بر آمریکا پرداخته است.
سیل تابستانی در 11 استان
روزنامه دولتی ایران به سیل جاری شده در مناطق مختلف کشور در روزهای اخیر پرداخته است: پاکدشت ـ خبرنگار اعزامی «ایران» تا چشم کار میکند گل است و آبگرفتگی و گودالهای پر از آب و لجن. در محل گاوداری آذربال خانوادههای ساده و کم درآمد زندگی میکنند که با بارش باران زندگیشان زیر و رو شد. در این میان خانهای کوچک در کوچه بنبست در گل فرو رفته و خسارت زیادی دید. مادر خانواده از شب حادثهای گفت که هرگز با چنین صحنهای روبهرو نشده بود.
وی با بهت و حیرتی که هنوز در نگاهش پیدا بود بیان کرد: ساعت 30:10 شب برادرم با خانه ما تماس گرفت و گفت که سیل آمده است. سراسیمه از خانه بیرون زدیم میدانستیم باران میبارد اما صحبتهای برادرم ما را ترساند بنابراین سریعاً به همراه همسر و دختر دو سالهام به سمت خانه برادرم حرکت کردیم؛ خانه برادرم دو تا خانه با ما فاصله داشت و چون در سراشیبی قرار داشت زیاد آسیب ندید.
در این میان همسرم تنها کاری که انجام داد تمام چاههای خانه را با نایلون بست تا آب بیرون نزند. همه در خانه برادرم ماندیم تا صبح وقتی به خانه خودم رفتم متوجه شدم که کل خانه ام را آب برداشته است. کل آشپزخانه خراب شده بود و اگر در چاهها باز بود تمام آبها بیرون میزد و تمامی وسایل آشپزخانه از بین رفته بود و همه پر از گل بود که مجبور شدیم دور بیندازیم. شوهرم در حال پاک کردن گل از دم خانه و کوچه بود.
مرد خانواده در ادامه گفت: شهرداری اگر بیشتر رسیدگی کند ماآسیب کمتری میبینیم، ما کارگر ساده هستیم و باید آموزشهای لازم به ما داده شود تا بدانیم در مقابل این اتفاقات چه جوری رفتار کنیم. از مسئولان تقاضا داریم که الان به فکر ما باشند.
مصطفی جامی مرادی عضو شورای محل توچال درباره خسارات سیل گفت: دیروز ساعت 7 بعدازظهر بارندگی شروع شد یک باره سیل جاری شد بیشتر آسیبدیدگان مسافر و برای تفریح به منطقه آمده بودند. وقتی که در محل حضور داشتیم ناگهان چشممان به خودرویی افتاد که در سیل گیر کرده بود.
مردی برای کمک گرفتن به سوی ما آمد و گفت: زن و بچهاش در ماشین گرفتار شدند. شاهد حادثه ادامه داد: با فریادهای این مرد سریعاً به سمت او رفتیم و وقتی که زن گرفتار شده در خودرو را دیدیم گفت: حال خود و بچههایش خوب است به همین خاطر اول کودک 2 سالهاش را برای نجات بیرون کشیدیم اما در کمال ناباوری وقتی خواستیم نیایش کوچولو را نجات دهیم دیدیم دیگر نفس نمیکشد و با مشکلات و غم فراوان زن را نجات دادیم.
اهالی روستای توچال با گلایه به نداشتن آب شرب در منطقه گفتند: تصفیه خانه آب سد ماملو از توچال عبور می کند اما با این حال روستای توچال آب شرب ندارد و آب قابل مصرف از پاکدشت میآید که اصلاً قابل استفاده نیست. به همین خاطر ما و خانوادههایمان مجبوریم هفتهای 7 بار به سر قنات توچال بیاییم که 2 کیلومتر با ما فاصله دارد تا اینکه بتوانیم آب مصرفیمان را تهیه کنیم این در حالی است که با هر بار بارندگی حتی نمیتوانیم از آن هم استفاده کنیم.
آنها در ادامه گفتند: با اینکه اعتراضمان را به تمام مسئولان از شهردار و فرماندار و مأموران شهرداری رساندیم اما هیچ کس پاسخگوی مشکلاتمان نیست و از آنها تقاضا داریم به مشکلاتمان رسیدگی کنند تا با بروز چنین رخدادهای طبیعی ما نیز شوکه نشویم.
سیل جمعه شب گذشته که11 استان آذربایجان شرقی، خراسان شمالی، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، زنجان، سمنان، گلستان، هرمزگان، مازندران، البرز و تهران را در برگرفت منجر به کشته شدن 12نفر شد و خساراتی بهبار آورد.
به گفته رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر، 225 نفر از هموطنان متأثر از سیل، اسکان داده شدند و تخلیه آب از 210 واحد مسکونی توسط امداد گران هلال احمر نیز صورت گرفت. وی با اشاره به وقوع سیل و آبگرفتگی جمعه شب گذشته در شرق استان تهران و مفقود شدن 8 نفر شامل یک خانواده 5 نفره و3 نفر دیگر از هموطنان، گفت: تیمهای امداد و نجات در همان لحظه گزارش حادثه به محل اعزام شدند و عملیات جستوجو و امدادرسانی آغاز شد. 5 نفر از مفقودشدگان تهرانی (4 نفر در صحنه و یک نفر در بیمارستان) در این حادثه جان باختند و3 نفر دیگر نیز در بیمارستان «زعیم» پاکدشت بستری هستند.
چرخساز که در حاشیه عملیات امداد در پاکدشت تهران حضور داشت، یادآور شد: هواشناسی این بارندگیها را هشدار داده بود. وضعیت آسیب دیدگان مناسب است وبرخی افراد در مسیرمانده، اسکان اضطراری شدند.
نجات ۷۰مسافر آملی از سیلاب
بهدنبال تخریب پل منطقه «سنگ درکا» بخش امامزاده عبدالله(ع) آمل بر اثر سیلاب و بارندگی شدید در شامگاه جمعه گذشته ۷۰ مسافر گرفتار توسط نیروهای امدادی و ستاد مدیریت بحران این شهرستان نجات یافتند. در پی این حادثه 30 دستگاه خودرو حامل مسافران و گردشگران در این منطقه گرفتار سیلاب شده بودند.
«احمدینژادی» نبودن کافی است / «ما» و «آنها» در آینه برجام
روزنامه اصلاح طلب شرق در گزارشی با تیتر "«احمدینژادی» نبودن کافی است" درباره سیاست اقتصادی دولت روحانی و نوع رفتار با تورم و رکود نوشت: برای دولت روحانی رِکوردزدن روی تورم ١٠ درصدی و شاید هم پایینتر جذابتر از سیاست خروج از رکود است؛ اینطور که پیداست کابینه روحانی بنا ندارد سیاست کاهش تورم را نادیده بگیرد و سعی دارد به جای تمرکز بر سیاست خروج از رکود واحدهای متوسط و کوچک تولیدی، رسیدن به تورم ١٠ درصدی را در کارنامه خود به ثبت برساند. این سیاست دولت، مخالفان و منتقدان بسیاری دارد اما موافقان اینگونه سیاستهای انقباضی بر این عقیده هستند که دولت مسیر مناسبی را برای اقتصاد در پیش گرفته؛ چون عمده مشکلات ما در سه دهه گذشته از ناحیه تورم بوده است. در سویی دیگر اقتصاددانانی هستند که معتقدند دولت برای سیاست کاهش تورم خیلی از بحرانهای آتی و معضلات را فدا کرده است. از طرفی همچنان بین اقتصاددانان در اینکه اقتصاد ایران در رکود است یا از رکود خارج شده و در حال پیشروی است، اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند اقتصاد ایران دیگر در سراشیبی و سرپایینی قرار ندارد و برخی معتقدند از نظر کمی به رشد اقتصادی دست پیدا کردیم، اما مانند گذشته رکود یقه اقتصاد ایران را گرفته است. دراینمیان اقتصاددانان در یک باور مشترکاند؛ اینکه برای کاهش تورم تنها نباید سیاستهایی از جنس دولت احمدینژاد را در اقتصاد پیاده کنیم.
وحید شقاقیشهری، اقتصاددان:
دولت در این دو سال مسیر اشتباهی را در عرصه اقتصادی طی کرده است، اگر من جای دولت بودم، به دنبال سیاستهای انقباضی و کاهش تورم نمیرفتم. دولت میتوانست در این دو سال سیاستهایی را در پیش بگیرد که همزمان به کاهش تورم و کنترل بیکاری منجر شود اما متأسفانه هماکنون دولت نسبت به بحران بیکاری بیتوجه است، درحالیکه مسئله اشتغال و بیکاری در اقتصاد ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است.
هماینک با ٢,٥ میلیون بیکار با تعریف یک ساعت کار در هفته، سه میلیون بیکار در حاشیه دور و نزدیک آن هم با کار یک روز در هفته مواجهایم، در کنار اینها در سال آینده ٤.٥ میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی هم خواهیم داشت که وارد بازار کار میشوند. اگر این ارقام را با هم جمع بزنیم، در حقیقت ٩ میلیون نفر در آینده روانه بازار کار خواهند شد، اتفاقی که وزیر کار هم در افق ١٤٠٠ به آن اشاره کرده است.
به عبارتی دیگر در یکی، دو سال آینده دولت حداقل با ٩ میلیون نفر بیکار در بازار کار مواجه خواهد شد که حداقل نصف اینها تحصیلکرده هستند که این مسئله در طول تاریخ ایران بیسابقه است.
مهدی تقوی، اقتصاددان :
اقتصاد ایران از رکود خارج شده است، چون دیگر از رشد منفی اقتصادی که در دوره احمدینژاد گرفتار آن شدیم، خبری نیست. وقتی نرخ رشد اقتصادی از منفی به سمت مثبت میرود، یعنی وارد مرحله رونق شدهایم. وقتی درباره سیاستهای دولت صحبت میکنیم، پس باید کل اقتصاد و اقتصاد کلان را نگاه کنیم. هماکنون واحدها و بنگاههای تولیدی کوچک، متوسط و بزرگ در اقتصاد کشور در حال رونقگرفتن هستند.
درست است که رونق در اقتصاد مثل دوران قبل از انقلاب نیست؛ اما بالاخره نسبت به دوران احمدینژاد با نرخ رشد منفی و تورم ٤٠ درصدی روبهرو نیستیم و درکل وضع ما بهتر از قبل شده و امیدواری نسبت به آینده هم بیشتر شده است. با ورود دلارهای بلوکهشده به اقتصاد کشور، وضع ما از این بهتر هم میشود و قیمت دلار در آن شرایط پایین خواهد آمد و تورم هم بیشتر از اینها پایین میآید.
اگر قیمت نفت هم بالا رود، دیگر نور علی نور خواهد شد، چون هماکنون مشکل ما فقط نفت است؛ چراکه با کاهش قیمت نفت درآمدهای ارزیمان کمتر شده است. طبق اعلام دولت، نرخ رشد اقتصادی به سه درصد رسیده است که این نشان میدهد اقتصاد ما سه درصد در وضعیت بهتری قرار گرفته است؛ اما درباره معضل بیکاری نباید انتظارات زیادی از دولت داشت.
دولت برای کاهش بیشتر تورم باید سیاستهای احمدینژاد را بهکار نگیرد و آن دسته از سیاستها را کنار بگذارد. عامل اصلی تورم ایجادشده در سالهای گذشته از طرف عرضه بوده، نه از طرف تقاضا؛ بنابراین دولت هم باید تجزیه و تحلیل عمیقتری روی این مسئله داشته باشد که تورم از کدام محلها ایجاد شده است و دیگر به سمت آن علل و عوامل پدیدآورنده تورم نرود.
جمشید پژویان، اقتصاددان:
اقتصاد ایران در ٤٠ سال گذشته همواره با تورم دورقمی مواجه بوده که این تورم بالا به سبب مشکلات در عرضه اقتصاد پیش آمده است. برای اینکه بتوانیم تورم را مهار کنیم، به مجموعهای از سیاستهای اقتصادی برای تحریک عرضه اقتصاد نیاز داریم تا طرف عرضه، تقویت و روان شود. دراینصورت شاهد رشد اقتصادی پنج الی شش درصدی پایدار خواهیم بود؛ بنابراین مهمترین مسئله در کاهش تورم بهکارگیری مجموعهای از سیاستهای اقتصادی است که اثراتی در این حوزه داشته باشد. درحالیکه دولت در این دو سال هیچگونه سیاستی در حوزه کاهش تورم نداشته و ندارد. آنچه موجب کاهش تورم در این دو سال شده، هیچ ارتباطی به سیاستهای دولت ندارد. دولت اگر هیچ کاری هم نمیکرد و اگر رئیسجمهور کس دیگری بود، به محض اینکه مذاکرات شروع میشد و شوک جدیدی به اقتصاد کشور وارد نمیشد، باز هم تورم به میزان فعلی میرسید، پس در حوزه اقتصاد از طرف دولت سیاستگذاری خاصی اجرا نشده است. اینکه دولت با بهکارگیری سیاستهای انقباضی و فشار بر قشر حقوقبگیران بخواهد تورم نسبتا پایینی داشته باشد، سیاست موفقی نیست. دولت تاکنون تمام هموغم خود را روی انجام مذاکرات و توافق گذاشته بود و تصور میکند با رفع تحریمها معجزه اتفاق میافتد، درحالیکه اینطور نیست.
ما باید به فکر کارایی در بخش اقتصاد، بهویژه بخش صنعت باشیم و نرخ بازده صنعت را افزایش دهیم و قیمتهای درهمریخته را اصلاح کنیم و نرخ بازه سرمایهگذاری در بخشهای مختلف را به هم نزدیک کنیم که همه اینها نیازمند سیاستگذاری صحیح اقتصادی است.
ضمن اینکه همانطور که بارها گفتم باید نظام مالیاتی در اقتصادکشور اصلاح شود. دولت با ادامه این مسیر، نهتنها به جایی نخواهد رسید، بلکه آن دلارهای بلوکهشدهای که در راه کشور است نیز با رسیدن به ایران، ته میکشد و تمام میشود.
«ما» و «آنها» در آینه برجام
شرق: با ناکامی سومین تلاش جمهوریخواهان سنا در بهشکستکشاندن «برجام» و سپریشدن مهلت ٦٠روزه مجالس قانونگذاری ایالات متحده، راه برای اجرای توافقی که در ٢٣ تیر (١٤ جولای) پس از ٢٢ ماه مذاکرات فشرده و نفسگیر بین ایران با ١+٥ بهدست آمد، هموار شد.
سخن نگارنده در این مختصر، با قانونگذاران داخلی است که با نشستهایی مکرر و طولانی با همه دستاندرکاران خالق این توافق و مسئولان سابق و اسبق، هنوز درصدد کشف رمزهای برجام و کنکاش در «دادهها و ستاندههای» تیم هستهای در مذاکرات ٢٢ ماهه هستند. به راستی گذاشتن تربیون در اختیار افرادی که شش سال فرصتها را به تهدید تبدیل کردند و کشور را در بند قطعنامههای شورای امنیت و تحریمهای دشوار قرار دادند، چه سودی برای این ملت دارد؟
مدعیانی که اکنون درصدد «مصادره دستاوردهای» برجام و تیم هستهای شدهاند و از آمادگی ١+٥ برای لغو تحریمها در دوران خود سخن میگویند.امروز برهیچکس پوشیده نیست که بیشترین وقت تیم مذاکراتی حرفهای کشور در ٢٢ ماه مذاکره، برای قبولاندن و گنجاندن «رفع و لغو تحریمها و رهاکردن ایران از چنبره قطعنامههای تحت فصل هفتم شورای امنیت» صرف شد؛ قطعنامههایی که حاصل پافشاری هشتساله دولت قبل بر سیاست خارجی ماجراجویانه و اشتباهات تیم مذاکرهکننده سابق بود.
با گذر برجام از مانع مخالفان و پیروزی بزرگ اوباما در شکلگیری رویکردی جدید به ایران، اکنون نوبت ماست. مجلس احتمالا با یک «بله» ولو مشروط، مجوز اجرای مهمترین دستاورد سیاست خارجی کشور را به دولت خواهد داد. نگارنده مایل است این مطلب را با این پرسش به پایان برد که آیا بهتر نبود پیش از پیروزی اوباما بر مخالفان داخلی، ما در ادامه همان استراتژی «نرمش قهرمانه » مورد نظر مقام معظم رهبری و سیاست «تعامل با جهان» دولت و اعلام پایبندی به تعهد خود در توافقی که حاصل ٢٢ ماه مذاکره با اشراف مقامات عالیه نظام بود، توپ را به زمین حریف میانداختیم تا در صورت مخالفت کنگره، آمریکا در مقابل متحدانش، چه سه کشور اروپایی مذاکرهکننده و چه دیگر کشورهای دنیا، تنها بماند؟
ماموریت آمانو در تهران زمینهسازی برای بازجویی از دانشمندان؟!
روزنامه کیهان با پرداختن به گزارش خبرگزاری اسوشیتدپرس درباره ماموریت آمانو نوشت: یک خبرگزاری آمریکایی در گزارشی اعلام کرد مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با هدف رایزنی و جلب حمایت برای مصاحبه با دانشمندان ایرانی راهی تهران میشود؛ درخواستی که فراتر از اختیارات آژانس، حتی تحت پروتکل الحاقی است.
«یوکیا آمانو» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیروز (شنبه) عازم تهران شد تا با مقامات ایرانی در مورد روند حل مسئله ابعاد احتمالی نظامی گفتوگو کند.
«فردریک دال» سخنگوی آژانس با اشاره به این خبر گفت: هدف از این سفر، «شفافسازی موضوعات باقیمانده گذشته و حال» برنامه هستهای ایران است.
در همین حال، خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرد: سفر «یوکیا آمانو» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران با هدف جلب حمایت برای مصاحبه با دانشمندان ایرانی در چارچوب تحقیق درباره موضوع ادعایی «ابعاد نظامی برنامه هستهای ایران» یا PMD انجام میشود.
آسوشیتدپرس از قول منابع دیپلماتیک خبر داد که مدیرکل آژانس درباره بازرسی از سایت «پارچین» که کانون ادعاهای آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدانشان درباره فعالیتهای هستهای گذشته ایران است نیز به رایزنی خواهد پرداخت.
کارشناسان معتقدند که فشارها بر ایران برای مصاحبه با دانشمندان هستهای یا بازدید از اماکن نظامی جهت تحقیق درباره «ابعاد نظامی احتمالی» فراتر از اختیارات آژانس بینالمللی انرژی اتمی تحت سند «پروتکل الحاقی» است که ایران مطابق سند «برجام» متعهد به اجرای آن شده است.
رابطه با شیطان بزرگ خواب تکراری مدعیان اصلاحات
کیهان: همه ساله و در روزهای پایانی شهریور ماه روزنامههای زنجیرهای پا به میانه میدان میگذارند تا دلال رابطهای شوند که در این رابطه رئیسجمهور کشورمان در سفر به نیویورک مقر سازمان ملل متحد با رئیسجمهور آمریکا دیدار و گفتو گو کرده و تابویی که نزدیک 4 دهه گذشته در رابطه میان ایران و شیطان بزرگ شکل گرفته است، بشکند!
در سال 1392 به عنوان اولین سال روی کار آمدن دولت یازدهم این رسانهها از جمله بولتن خانوادگی هاشمی رفسنجانی – آرمان امروز – در نهایت ذوقزدگی از آرزوی دیدار مستقیم روسای جمهور ایران و آمریکا سخن گفتند و این احتمال تا بدان جا پیش رفت که نشریات ذوقزده آرزوی خود را تبدیل به خبر کرده و نوشتند «دنیا در انتظار یک ملاقات».
روزنامه شرق نیز در شماره دو مهر 1392 به نقل از سخنگوی سازمان ملل متحد پیشبینی کرد «امشب دیدار اوباما با روحانی».
با این وجود در آخرین لحظات حضور رئیسجمهور در نیویورک کار نابجا صورت گرفت و روحانی با اوباما تلفنی سخن گفت و از سوی دیگر وزیر امور خارجه با کری همتای آمریکایی خود بر سر میز نشست و به گزارش نشریات زنجیرهای دست دیپلماتیک داد تا این تیتر بر صفحه اول این رسانهها خودنمایی کند: «جهان غافلگیر شد؛ نیم ساعتی که تابوی 35 ساله را شکست».
بعد از بازگشت رئیسجمهور و همراهان از نیویورک بود که رهبر معظم انقلاب طی سخنانی از برخی اقدامات نابجای دولتیها سخن گفتند.
رهبر معظم انقلاب 13 مهر ماه سال 1392 در هفتمین مراسم مشترک دانشآموختگی، تحلیف و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران طی سخنانی تاکید کردند: ما از تحرک دیپلماسی دولت از جمله سفر نیویورک حمایت میکنیم زیرا به دولت خدمتگزار اعتماد داریم و به آن خوشبین هستیم اما برخی از آنچه که در سفر نیویورک پیش آمد بجا نبود، چون ما دولت آمریکا را غیرقابل اعتماد، خودبرتربین، غیرمنطقی و عهدشکن میدانیم.
با این سخنان تحلیلها به سمت دیدار طولانی و نیم ساعته ظریف با کری و همچنین گفتوگوی تلفنی روحانی با اوباما رفت و وزیر امور خارجه با حضور در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس صادقانه به این مسئله اذعان کرد.
ظریف [در جلسه کمیسیون] گفته بود: «ما فکر میکردیم مکالمهها و گفتوگوها در حدی که انجام شده، در این حد مجوز داریم ولی وقتی حضرت آقا اشاره کردند، برداشت ما این است که ایشان اولا؛ به گفتوگوی دکتر روحانی با اوباما انتقاد دارند و این را یکی از اقدامات نابجا میدانند و طولانی شدن مذاکرات بنده و جانکری را از اقدامات نابجای دیگر سفر میدانند.»
آرمان امروز در گزارش روز 31 شهریور 1393 از آرزوی دیدار دو رئیسجمهور نوشته بود «فراتر برویم و با دقت نگاه کنیم راهروهای مجمع عمومی سازمان ملل همان جایی است که حاشیه بر متن غلبه میکند، این روزها همه منتظرند ببینند در روز بعد از سخنرانی اوباما؛ در راهروهای مجمع عمومی سازمان ملل چه خواهد گذشت. حسن روحانی در همان روز سخنرانی میکند. البته اگر اوباما نتواند دیداری را رقم بزند. نشستن پای سخنرانی، میتواند خود جذابیتهای خبری دیگری هم داشته باشد.»
روزنامه اعتماد دیگر جریده زنجیرهای نیز ضمن افسوس از اینکه امسال نیز چون سالهای گذشته دیداری میان سران ایران و آمریکا در نیویورک روی نمیدهد در شماره دوم مهر ماه همین سال نوشت: دیدارهای مهم، فشرده و جدید، دیدارهایی که مقامات کشورهای زیادی به آن دل خوش کردهاند، کلیدیترین دیدار اما دیدار رئیسجمهور ایران با نخست وزیر انگلیس است، دیداری که پس از 36 سال قرار است امروز انجام شود تا یخ 36 ساله آب شود.
این رسانهها به درستی میدانند که دیداری میان روسای جمهور ایران و آمریکا روی نخواهد داد ولی به دنبال آن هستند که به قول مشهور اگر آبی از این چاه بیرون نمیآید نانی برای آنان به دست آید!
از این منظر زنجیرهایها همواره به شکسته شدن تابوها فکر میکنند، آنان به دنبال روزنهای برای نفوذ آمریکا هستند چه با گفتوگوی تلفنی یا دیدار رسمی و اگر نشد دیدار سرپایی و غیررسمی!
مرگ بر آمریکا علیه مردم آمریکا نیست / مساله بابک زنجانی مشکوک است
روزنامه اصلاح طلب آرمان در گزارشی از مصاحبه رئیس جمهور روحانی با شبکه سی بی اس نوشت: در آستانه سفر روحانی به نیویورک یکبار دیگر رئیسجمهوری در قالب مصاحبههای هدفمند با رسانههای بینالمللی افکار عمومی جامعه آمریکا را هدف گرفته است و این بار با توجه به توافق هستهای و بحث و جدلهای فراوان بر سر آن میان جمهوریخواهان و دموکراتها، عموم مردم آمریکا بیش از همیشه به دنبال اطلاع و آگاهی در خصوص ایران و نگرش عالیترین سیاستمداران آن است. دکتر روحانی در همین رابطه به تشریح موارد چالش برانگیز و حساسیتزایی پرداخته که مورد سوال و کنجکاوی مردم آمریکاست. او برای آنان تشریح میکند که چرا مردم ایران شعار مرگ بر آمریکا میدهند و عقبه و سابقه این واکنشها به کجا بازمیگردد.
دکتر حسن روحانی در گفتوگو با سیبیاس چهره صلحطلبانه و غیرتهاجمی ایران را برای مخاطبین آمریکایی تشریح کرده و میگوید: «ملت ایران با هیچ کشوری سرِ جنگ ندارد.» وی در ادامه تاکید میکند: «سیاستهای آمریکا همواره به ضرر منافع مردم ایران بوده است.» حسن روحانی با اشاره به نوعدوستی ایرانیها، خطاب به مردم آمریکا تصریح میکند: «مردم ایران به مردم آمریکا احترام میگذارند. ایرانیها به دنبال جنگ با هیچ کشوری نیستند، اما در عین حال سیاستهای آمریکا به ضرر منافع مردم ایران بوده و قابل درک است که مردم به این موضوع حساسیت نشان دهند.» رئیسجمهور کشورمان میافزاید: «زمانی که مردم علیه شاه قیام کردند آمریکا تا آخرین لحظه به شدت از او حمایت کرد.»
وی در بخش دیگری از این گفتوگو به سوابق ناخوشایند عملکردهای آمریکا که افکار عمومی ایرانیان را متاثر از خود کرده، اشاره کرده و میگوید: «در جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران نیز، آمریکاییها از صدام -دیکتاتور سابق عراق- حمایت کردند.» روحانی ضمن اشاره به این عملکردهای نادرست و عدم فراموشی آن از لزوم نگاه به آینده میگوید و تاکید میکند: «مردم این چیزها را فراموش نخواهند کرد. نمیتوانیم گذشته را فراموش کنیم اما در عین حال نگاهمان باید به آینده باشد.» وی در پاسخ به این سوال که آیا شعار «مرگ بر آمریکا» در نماز جمعه، سیاست داخلی ایران است هم تصریح میکند: «این شعار در واکنش به تصمیمهای سیاسی قبلی واشنگتن است. این شعاری که سر داده میشود علیه مردم آمریکا نیست، مردم ما به مردم آمریکا احترام میگذارند.»
مساله بابک زنجانی مشکوک است
آرمان: شاید تا دو سال قبل کمتر کسی نامی از بابک زنجانی شنیده بود. با این حال پرونده وی در دوسال گذشته به خبر اول خبرگزاریها و رسانههای کشور تبدیل شده است. براساس مستندات، دولت گذشته تلاش داشته با استفاده از روابط اقتصادی بابک زنجانی تحریمهای صورت گرفته علیه ایران را دور بزند. این در حالی است که سرنوشت بسیاری از پولهای نفت ایران که به بابک زنجانی سپرده شده نامعلوم است و وی به جرم فساد اقتصادی در زندان به سر میبرد و در هفتههای آینده در دادگاه محاکمه خواهد شد. به همین منظور با دکتر سعید شیرکوند استاد دانشگاه تهران گفتوگو کردیم. شیرکوند معتقد است: « اگر ما میخواستیم تحریمها را دور بزنیم باید خود را برای مقابله با یک سیستم پیچیده متمرکز بینالمللی آماده میکردیم که به صورت مرتب اقتصاد ایران را رصد میکند تا ما در شرایط تحریم موفق نشویم نیازهای خود را برآورده کنیم. مساله به این مهمی اصلا در توانایی یک فرد که هیچ سابقهای در مسائل اقتصادی و روابط بینالملل ندارد، نبوده است. برای من هنوز این مساله غیرقابل هضم است که چگونه میلیاردها دلار از بودجه کشور در اختیار چنین فردی قرار گرفته است. اگر پرونده بابک زنجانی را بررسی کنیم متوجه میشویم که در بسیاری از موارد این پرونده حداقل عقلانیت هم وجود ندارد و به نظر من این مساله از ابتدا و از اساس مشکوک است».
برخی عوامل مانند اقتصاد دولتی یا اقتصاد مبتنی بر نفت، سبب تمرکز قدرت اقتصادی میشود که به صورت طبیعی فسادخیز است.
عملکرد محمود احمدینژاد به شکلی بود که وی به هیچ کس پاسخگو نبود و به همین دلیل بعضا نظارتها به عملکرد دولت وی سخت شده بود.وی دوست داشت به هر شکلی که تمایل داشت بودجه را مورد استفاده قرار بدهد. به دلیل اینکه نظارت چندانی در این زمینه وجود نداشت احمدینژاد با گشاده دستی بخشی از اموال عمومی را بذل و بخشش میکرد.
زالوهای اقتصادی و مفسدان در فضای تاریک و غیرشفاف زیست میکنند. به همین دلیل هرچه نور بیشتری به فضای اقتصادی و سیاسی کشور تابیده شود راحتتر میتوان این زالوها را شناسایی کرد و از بین برد. در فضای بسته و غیررقابتی سیاسی این قدرت است که تعیین میکند چه سهمی از قدرت و ثروت باید به چه شخصی برسد و هیچ رقابتی در این زمینه شکل نمیگیرد.
بنده باید در ابتدا این نکته را متذکر شوم که این مساله که بابک زنجانی راننده رئیس کل بانک مرکزی بوده و از آنجا با مسائل اقتصادی آشنا شده یک دروغ بسیار بزرگ و یک حرف بیپایه و اساس است. همواره و در همه دولتها راننده رئیس کل بانک مرکزی کارمند بانک مرکزی بوده و یک سرباز نمیتوانسته راننده رئیس کل بانک مرکزی باشد.
من معتقدم هدف دور زدن تحریمها نبوده است. هدف اصلی کاسبکاری از وضعیت تحریمهای ایران بوده است. اگر پرونده بابک زنجانی را بررسی کنیم متوجه میشویم که در بسیاری از موارد در این پرونده حداقل عقلانیت هم وجود ندارد و به نظر من این مساله از ابتدا و از اساس مشکوک است. بدون شک همه کسانی که این حجم از پول ملت را در اختیار این فرد قرار دادهاند شریک جرم وی محسوب میشوند.
بنده با اطلاعاتی که درباره این پرونده به دست آوردهام نه بابک زنجانی را یک فرد کارآفرین میدانم، نه یک بیزنسمن و نه یک نابغه اقتصادی. ظرفیتهای شخصی ایشان بیانگر این نکته است که وی هیچ کدام از این ویژگیها را نداشته است.
به نظر من اصلا چنین چیزی در سیستم اقتصادی کشور امکانپذیر نیست که فردی بدون تواناییهای اقتصادی یک شبه ره صدساله را بپیماید. اگر آقای نوربخش قصد داشته پولی را به شخصی تحویل بدهد که در بازار ارز سرمایهگذاری کند بدون شک به یک راننده گمنام نمیسپرده و به افراد مورد اعتماد میداده است. بابک زنجانی به هیچ عنوان دارای پیچیدگی در فعالیتهای فردی خود نبوده است. به همین دلیل یک مجموعه سازماندهی شده در این زمینه وجود داشته که به نام بابک زنجانی فعالیت میکرده است.
«جریان انحرافی» را هاشمی رفسنجانی ساخت و مطرح کرد
روزنامه اصلاح طلب قانون با محمدعلی رامین مشاور مطبوعاتی محمود احمدی نژاد به گفتگو پرداخته و نوشت: او که یکی از نزدیکترین افراد به محمود احمدینژاد بود، در دولت نهم به عنوان مشاور مطبوعاتی او مشغول به کار شد. عدهای معتقدند که تئوریسین احمدینژاد در ابتدای دولت نهم او بوده و بحث جنجالی انکار هولوکاست را نیز از ابداعات رامین میدانند. رامین در سال ۸۸ و دولت دهم معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد شد و ۹ لغو امتیاز، ۱۵ توقیف و ۶۱ تذکر کتبی در حدود ۱۳ ماه فعالیت او را در صدر اخبار قرار داد.
رامین معتقد است که هدف یکتاییها با احمدینژاد یکی است. بعد از مدتها بیخبری رامین را در مراسم تشییع آیتا... خزعلی دیدیم و با او گفتوگویی در باره یکتا و احمدینژاد و مسیرسیاسیشان انجام دادیم که در زیر میخوانید:
شما بفرمایید که شایعات پیوستن شما به یکتا صحت دارد؟
دوستانی که معتقد به یک مسیر هستند، در همان مسیر گروه گروه جمع میشوند و حرکت میکنند. حالا این گروهها ممکن است متفاوت باشد ولی هدف مشترک است.
دوستان یکتا جزو نیروهای مخلص و فداکار ولایی هستند که به همین دلیل اکثر آنها در دولت نهم و دهم با آقای احمدینژاد همکاری کردند. به نظر من هدفها هیچ تفاوتی ندارد.
اما یکتاییها خطشان را جدا از احمدینژاد اعلام کردهاند.
ممکن است گروهی مسیرشان را تغییر دهند ولی جماعتی که برای کمک به آقای احمدینژاد آمده بودند همه از شخصیتها پی برجسته و ممتاز هستند و قطعا مسیر خودشان را حفظ میکنند.
عده ای بیان میکنند که دلیل جدایی آنها از احمدینژاد در سالهای آخر، حضور جریانی با نام انحرافی و شخص رحیممشائی است.
نه، واژه جریان انحرافی را هاشمی رفسنجانی ساخته و مطرح کرده است. اتفاقا خود این واژه، یک واژه غلط و انحرافی است که عدهای از آن برای تخریب آقای احمدینژاد ویارانش استفاده میکنند.
اما خیلی از اصولگرایان هم این واژه را قبول دارند و در اظهار نظرهای مختلف شاهد بودیم که از آن استفاده میکنند.
خب اصولگرایان هم اشتباه میکنند. باید به ریشه ساخت این واژه دقت شود. اگر کسی بگوید حلقه انحرافی آن هم بدون ایدئولوژی، راهبرد و آرمان مشخص و منظورش وجود چند نفر دور آقای احمدینژاد باشد شاید درست باشد. اما وقتی بگوییم جریان انحرافی این واژه با واقعیت در تعارض قرار میگیرد. جریان انحرافی اندیشمند، نظریهپرداز و تعریف آرمانهای جدید میخواهد. این افراد نه آرمان، نه اندیشه و نه تعریف جدای از انقلاب اسلامی طراحی کردند و نه راهبردهای مشخصی را برای خودشان در نظر گرفتند.
سنگ بزرگ وزیر مسکن، راه و شهرسازی
قانون: صحبت های وزیر محترم راه و شهرسازی در سایت وزین اقتصاد نیوز مبنی بر «تا بانکها تمیز نشوند نمی توان برنامهریزی اقتصادی کرد» و صحبتهای قبلی ایشان که غالبا در مورد مسائلی غیر از امور مرتبط با راه و شهرسازی بوده یاد آور لطیفهای است که در آن مرد از تفاهم کامل خود و همسرش در زندگی صحبت می کند
برای کسانی که این روزها یا مسافری از خارج داشتهاندیا به خارج از کشورمسافرت رفتهاند و ناگزیر گذرشان به فرودگاه امام خمینی (ره) افتاده است، شنیدن این صحبت های مبهم و نامرتبط از مسئول مستقیم رنج و زحمتی که کشیدهاند بسیار دردناک است. امروزه در دنیا بسیار غریب است که سه ساعت قبل از پرواز در فرودگاه حضور داشته باشید در صف های طویل بایستید، با ماموران عبوس روبهرو شوید و همواره نیز دلهره از دست دادن پرواز را داشته باشید، معمول نیست که حتی در مقابل پرداخت وجه کسی نباشد که به زنان تنها و سالمندان برای انتقال بار و اثاثیه خود کمک کند. معمول نیست که ماموران فرودگاه سوالات نامربوط در مورد درآمد و شغل مسافران بپرسند ( شاید تخلف فردی باشد اما اتفاق میافتد و در آن لحظه نیز فریادرسی نیست) نیاز نیست منتظر شد تا بانک ها اصلاح شوند سپس برای اصلاح امور فرودگاه امام (ره) برنامهریزی کرد اگر هر مسئولی به نکات جزئی حیطه مسئولیت خود توجه و اگر توان شناخت و حل مسئله را داشته باشد بسیاری از مشکلاتی که منوط به اصلاح شدن سایر بخشها میشود حل خواهد شد. تفاهم حاصل از پرداختن وزیر راه و شهرسازی به امور کلی همانند تمیز کردن بانک ها و به حال خود رها کردن و یا واسپاری امور جزئی از قبیل مشکلات مردم در حوزه حملونقل، تفاهمی نامیمون است.
سیاست گذاری و برنامه ریزی اقتصادی الزاما امری کلان نیست که با فرار به جلو اجرای آن را در حلقه ای بسته و بیسرانجام قرار داد. نظر به علاقه جناب وزیر به علم اقتصاد و برنامهریزی دو مثال از حیطه مسئولیت ایشان و همین فرودگاه امام خمینی (ره) می زنم که برنامهریزی برای حل آنها نیاز به اصلاح بانکها ندارد اما مشکلات بسیاری را حل می کند.
ما نیز انتظار داریم که شما مسئولان در دوره مسئولیت خود یکی از مشکلات هر چند جزئی ما مردم را حل کنید و از کلان گویی و مشروط کردن امور به یکدیگر بپرهیزید ما نهتنها ضربالمثل « سنگ بزرگ علامت نزدن است» را درکتابها خوانده و درداستانها شنیده ایم بلکه آن را نیز به اندازه کافی تجربه کردهایم.
فصل شکار لندن
روزنامه اصولگرای وطن امروز نوشت: برخلاف ادعاهای لابیهای دلالی سیاسی - اقتصادی که مدعی هستند همواره کوشیدهاند فقط برای «بهبود زندگی مردم ایران» با «تحریمهای اروپا و آمریکا» مبارزه کنند، شواهد و مستندات بسیاری حکایت از آن دارد که دلالان مذکور هیچگاه صرفا برای برداشته شدن تحریمها تلاش نکردهاند، بلکه رسما به عنوان عوامل رسمی وابسته به کنگرهها و وزارتخانههای غربی، کوشیدهاند در ظاهری «ایراندوست» با بهکارگیری اصول «دیپلماسی عمومی»، به مهندسی جامعه ایرانی پرداخته و جهت تحریمها را تغییر دهند. به طور مثال لابی نایاک وابسته به کنگره آمریکا که با مساعدت برخی عوامل نفوذی حتی تا مرحله حضور در مذاکرات «ایران و 1+5» نیز صعود کرد، در گزارش «از دست دادن میلیاردها دلار؛ هزینه تحریم ایران بر اقتصاد آمریکا» که با همکاری دلال نفتی مشهور ایرانی، نگارش شده، رسما میگوید: ما باید کاری کنیم مستقیما سپاه، مراکز علمی و دانشگاهی، بانکها و موسسات مالی و مراکز دولتی همکار با نهادهای دفاعی ایران هدف تحریمها قرار گیرند و مسیر برای بهرهبرداری آمریکا و اروپا از بازار ایران با حمایت از لابیهای داخلی فراهم شود. این خطی است که رسما در متن برجام و قطعنامه 2231 قابل ردیابی است.
هدف اصلی این است که لابی اقتصادی مشترک میان ایران و اروپا و آمریکا تقویت شود و با اتکا به قدرت اقتصادی خود «اصول سیاست خارجی» کشور را با تهدید به وارد آوردن فشار مستقیم و خردکننده به مردم، تغییر دهد. به همین جهت است که سیاستهای ایجاد شفافیت اقتصادی در کشور و اجرای اصول اقتصاد مقاومتی با فشار و منفیبافی گروهی مشترک از رسانهها و نفوذیها مواجه شده و بهرغم تعریف و تمجید دولتیها حتی چند قدم در مرحله اجرا پیشرفت نداشته است.
این لابی اقتصادی مشترک، هر چند در بدنه مملو از دلالان دولتی و بینالمللی دونپایه است اما وجود برخی نامها در رأس آن نشان از اهمیت نقش تعریف شده در عرصه «سیاست خارجی غرب» دارد.
در اقتصاد حرف اول «سودآوری تصمیمات» است. اگر مبنای افزایش بیحساب و کتاب واردات از اروپا و آمریکا در دورههای مختلف به قدرت رسیدن غربگرایان در ایران، قربانی کردن اقتصاد پای سیاست خارجی نیست، پس چطور آقایان آمارهای ذیل را توجیه میکنند؟!
براساس آمار رسمی گمرک جمهوری اسلامی ایران در 5 ماه نخست 94، محصولات اساسی کشاورزی همچنان در صدر کالاهای وارداتی قرار دارند و 5 کالای «ذرت دامی» به قیمت ۵۲۸ میلیون دلار، «برنج» به قیمت ۳۵۴ میلیون دلار، «کنجاله سویا» به قیمت ۳۳۸ میلیون دلار، «دانه سویا» به قیمت ۳۲۷ میلیون دلار و «گندم» به قیمت ۲۹۱ میلیون دلار عمده محصولات وارداتی کشور در این مدت به شمار میروند. اما نکته قابل توجه مبادی وارداتی عمده محصولات اساسی کشور است. محصولات اساسی مذکور در حالی از هلند، سوییس، انگلستان، آلمان، ایتالیا و... وارد شدهاند که امکان خریداری آنها از کشورهای منطقه و همسایه چون قزاقستان و روسیه با قیمت پایینتر به علت هزینه حملونقل کمتر وجود دارد. این مساله صریحا خلاف بند دوازدهم سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است که در آن اشاره شده است: «افزایش قدرت مقاومت و کاهش آسیبپذیری اقتصاد کشور از طریق توسعه پیوندهای راهبردی و گسترش همکاری و مشارکت با کشورهای منطقه و جهان بویژه همسایگان».
با درک اصول سیاست خارجی غربگرایان ایرانی، تحلیل وضعیت اقتصادی غیرقابل دفاع کشور در شرایط به اصطلاح «پساتحریم» در بورس و بازار، کار چندان مشکلی نیست.
تنها مزیت نسبی سیاستمداران غربگرای ایران به دیگران، به رسمیت شناختن «حق باجخواهی» و «استثمار» غرب است!
معامله با دشمن و پرداخت «حق دلالی» به همه رابطان دونپایه، با هدف تثبیت قدرالسهم استثماری بیگانه در حوزه منافع ملی به منظور کسب حمایت خارجی برای تضمین «دوام سیاسی» از سیاستهای رسمی این سیاستمداران «بیوطن» است. حال حساب کنید در چنین شرایطی «کلاه وطن» و «ملیگرایان» و حامیان استقلال کشور کجای معرکه است! درک این مار و پله خطرناک و کشف چنین پازل هولناکی بهترین مسیر برای رمزگشایی از مفاد برجام و نقش جک استراو در کنفرانس بازاریابی برای صنعت نفت و گاز ایران در لندن است!
اینجا ایران است؛ خندیدن مردم هم سیاسی است!
روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد با پرداختن به حواشی برنامه خندوانه نوشت: هنگامی که سری دوم برنامه خندوانه از ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ به روی آنتن رفت هیچکس گمان نمی کرد که این برنامه به یکی از پرطرفدارترین برنامه های صدا و سیما بدل شود و طرفداران بیشماری را به خود جلب کند. اما از آنجا که همه برنامه های پرطرفدار محکوم به پرحاشیه بودن نیز هستند خندوانه نیز از این موضوع مبرا نماند و گرفتار حاشیه های بسیاری شد.
حاشیه سازان برای اثبات سیاسی بودن خندوانه به مهمانی که چند شب پیش به خندوانه آمده بود تلاش کرده بودند، زمانی که رامبد جوان از غلامعلی حداد عادل برای حضور در برنامه اش دعوت کرد و این چالش زمانی بسیار عمیق شد که در شب رقابت دو کمدین یعنی امیر مهدی ژوله و امین حیایی رامبد جوان از خنده غلامعلی حداد عادل به عنوان خنده برتر هفته یاد کرد و با این خبر دل حاشیه سازان بسیار شاد شد چرا که گمان کردند تلاششان برای اثبات سیاسی بودن خندوانه به بار نشسته است. از سوی دیگر آنها پیش از این هم با اعلام نام امین حیایی به عنوان یکی از کمدین ها سناریوی دیگری را آغاز کردند سناریویی که تمام تلاشش این بود که خندوانه و مهمانانش را یک برنامه سیاسی جلوه دهد. حاشیه سازان با مطرح کردن نام فیلم سینمایی قلاده های طلا که امین حیایی در آن به ایفای نقش پرداخته بود سعی در راه انداختن کمپینی کردند که هدفش این بود که چون امین حیایی در قلاده های طلا بازی کرده هیچکس به او رای ندهد. اما سیاسی بازی سیاست زدگان تنها دامن امین حیایی را نگرفت چرا که استندآپ کمدی ای که امیر مهدی ژوله ایفا کرد او را هم گرفتار حاشیه های بیشماری کرد.
سوژه شدن امیر تتلو توسط امیرمهدی ژوله برای طرفداران تتلو بسیار گران تمام شد چرا که آنان این اقدام امیرمهدی ژوله عکس العمل شدیدی نشان دادند و با این عکس العمل عملا اثبات کردند که چه کسانی صفحه لیونل مسی را در جام جهانی برزیل پر از الفاظ رکیک کردند.
از سوی دیگر تلاش عده ای دیگر برای سیاسی جلوه دادن این برنامه که جزو برنامه های انگشت شمار نسبتا موفق صدا و سیماست جالب توجه است. به طوریکه اکنون رقابت ژوله و حیایی به یک دو قطبی تمام عیار در دنیای مجازی تبدیل شده است.
عدم اطمینان به تیم مذاکرهکننده دلیل حضور آمانو؟!
آفتاب یزد بازهم سعی نموده است برای بررسی برجام توسط نمایندگان مجلس حاشیه سازی کند: کمیسیون برجام 5 هفتهای هست که سر خط خبرها شده و البته به واسطه همین هم، برخی از اعضای کمتر شناخته شده آن در این مدت بساط تبلیغاتی اشان را با ذکر پرسشهای تکراری و بعضا غیر فنی از تیم مذاکرهکننده باز کردند تا با این حربه سعی در نشان دادن خودشان در جعبه نمایش صداو سیما داشته باشند...
اما آنچه که در این بین اهمیت دارد این است که اگر حضور "آمانو" در جلسه کمیسیون امروز برجام قطعی باشد، مطمئنا دبیرکل آژانس بین المللی اتمی ایران آن سعه صدر تیم مذاکره کننده هستهای ایران را نخواهد داشت و ممکن است برخورد مشابه کمیسیون برجام با آمانو و زدن حرفهای نابخردانه به او به بهانه دفاع از حقوق ملی، مستقیما منافع ملی کشور را هدف قراردهد و کشورمان را به زیر تیغ تهدید بکشاند....
حال پرسش اینجاست که در صورت برقراری جلسه مشترک کمیسیون برجام با آمانو باز روند پرسشهای غیر تخصصی در قالب پرسشهای کلیدی کمیسیون ادامه مییابند؟ آیا آن دو عضو مهمان پرچانه و مخالف توافق بازهم در کمیسیون برجام حضور مییابند و رو در روی آمانو براو نیز میتازند و وی را عنصر فتنه غرب و حامی پیام امپریالیسم آمریکایی میخوانند؟ آیا ممکن است این بار آمانو به جای بحث با اعضا، حرفها و برخوردهای آنها را در ذهنش ثبت کند تا در جایی دیگر مثل گزارش هایش پاسخهایش را نشردهد؟ به راستی حضور آمانو در مجلس ایران تا چه حد محتمل است و دلیل این درخواست چیست؟ نکند تا به همان شکل که کنگره آمریکا چندی قبل از وی برای حضور در سنا دعوت کرده بود تا هم اطلاعات محرمانه را بپرسد و هم اینکه نشان دهد به دولت اوباما و حرف هایش اطمینانی ندارد، مجلس ایران هم به فکر یک تلافی از همان نوع برآمده... هرچند حضور آمانو در کنگره برای جمهوریخواهان بلااستفاده بود آیا اینبار ممکن است دلواپسان داخلی به فکر بهره برداری سیاسی از این حضور باشند؟ و مهمترین پرسش اینکه اگر امروز آمانو و کمیسیون برجام نشست مشترک داشته باشند آیا این نشست به شکل و منوال 5 هفته گذشته برقرار میشود؟ راستی صداو سیما که پس از نطقهای مخالف و عجیب و غریب جلیلی در کمیسیون، دیگر پخش زنده برنامهها را موکول کرد به زمانیکه چهرهای مرتبط و شاخص در کمیسیون حضور بیابد حالا در صورت آمدن آمانو دوباره نمایش زنده برنامههایش را در دستور کارش قرار میدهد؟
منصوری آرانی با تاکید بر اینکه به هیچ عنوان کمیسیون برجام در دیدار با آمانو نباید چون جلسات سابقش عمل کند میافزاید: "گفتگوهای ما با آمانو کاملا متفاوت با ظریف و عراقچی خواهد بود و ما در این راستا مطمئناباید پشت آقای ظریف و عراقچی و درهم افزایی با آنها باشیم."
وی درباره این سوال ما که با توجه به شناختش از اعضای کمیسیون چه قدر به این موضوع امیدواراست تا اعضا، رفتاری از خود نشان ندهند که تهدیدی برای منافع ملی به شمار بیاید پاسخ میدهد: "مطمئنا اگر جلسهای قبلاز حضور آمانو داشته باشیم من شخصا از اعضا خواهم خواست که شان ملت را به بازی نگیریم و از جناحبازیها در این دیدار پرهیز کنیم. فکر میکنم این همان مسئلهای باشد که خواست مردم ایران است."
حال باید دید که درصورت حضور آمانو در کمیسیون برجام، باردیگر نطق مخالفان توافق گل میکند و با آن تیم مذاکره کننده و توافق را در مقابل دیدگان دبیرکل آژانس بین المللی اتمی زیرسوال خواهند بردو با این عملکرد آمانورا به سیاستها و قولهای ایرانیان بدبین میکنند و یا اینکه رفتار معقول نمایندگان را در راستای پیگیری مطالبات و در چارچوب عرف دیپلماسی مشاهده خواهیم کرد.
مداحان و تفکر دوگانه انتخاباتی
روزنامه اصلاح طلب ابتکار با سعی در حاشیه سازی سیاسی برای مداحان اهل بیت(ع) آن هم حدود یک ماه مانده به محرم، درحالی که هیچ وقت به محتوا و مفاهیم جلسات مذهبی و ترویج آنها نپرداخته است نوشت:
هنوز مدت زیادی از تهدید انتخاباتی اصولگرایان توسط یک مداح نمیگذرد. سعید حدادیان چندی پیش اعلام کرده بود که در صورت عدم وجود جدیت برای رسیدن به وحدت و همگرایی در میان اصولگرایان، مداحان برای انتخابات مجلس دهم لیست جداگانه میدهند. پیش از این نیز علاوه بر حدادیان، چهرههایی مثل منصور ارضی نیز واکنشهای سیاسی فراوانی را در خلال مداحیهای خود نشان دادهاند. با این حال به نظر میرسد ماجرا از دید همه مداحان یکسان نیست و حرکتهای سیاسی این چهرهها با مخالفت برخی دیگر مواجه است. به نظر میرسد دودستگی و افتراق، در «خانه مداحان» را نیز زده است. گروهی از مداحان کشور که به نظر میرسد باهم صنفان خود نیز چندان همراه نیستند، راه سیاست در پیشگرفتهاند و چندی است که به دنبال ارائه لیست انتخاباتی هستند. گروه مخالف آنها نیز تاکید میکنند آنها نظر شخصی خود را میگویند و با خانه مداحان هماهنگ نیستند. فرارو گزارش داد؛ همین چند وقت قبل بود که برخی از مداحان با داغ شدن تنور انتخابات به فکر ادامه مسیری افتادند که از دوره احمدینژاد شروع کرده بودند. در همین گیرودار که جریان اصولگرا در حال بررسی شیوههای رسیدن به وحدت است، آنها به میدان آمدند و مدعی شدند که اگر این جریان نتواند وحدت لازم را به دست آورد، خودشان آستینها را بالا زده و دستبهکار میشوند تا با یک فهرست مستقل در انتخابات آتی شرکت کنند. این رویکرد تازه مداحان از سوی سعید حدادیان اعلام شد و نشان داد که آنها به داشتن تشکلهایی مانند خانه مداحان قانع نیستند و به کرسیهای مجلس نیز چشم دارند اما حالا رئیس خانه مداحان در گفتوگویی تاکید کرده است که جامعه مداحان رویکرد سیاسی ندارند و اگر کسانی این اظهارات را بیان میکنند درواقع نظر شخصی خود را میگویند. محسن طاهری که خودش در انتخابات مجلس پنجم بهصورت مستقل کاندیدای انتخابات بوده است در گفتوگو با خبر آنلاین در این رابطه گفته است که حاج منصور ارضی و سعید حدادیان اگر تصمیمی در مورد حضور در انتخابات میگیرند، باید خودشان جوابگو باشند. آنطور که او گفته است، منظور حدادیان از ارائه لیست انتخاباتی برای انتخابات مجلس، لیستی از مداحان نبوده بلکه چیزی شبیه به لیست مسجد ارک در انتخابات مجلس نهم بوده است.
طاهری در گفتوگوی مورداشاره در این رابطه گفته است «از قدیم گفتهاند که شنونده باید عاقل باشد. دلیل ندارد که هر کس نظری داد دیگران فوری بپذیرند. یکوقت مقام معظم رهبری میگویند سپاه در این امر وارد نشود. اینیک حکم ولایی است آنها هم وارد نمیشوند؛ اما ایشان نگفتند که مداحان وارد سیاست شوند یا وارد نشوند. اگر روزی لازم باشد مثلاً حکم میکنند که مداحان ورود پیدا نکنند. به اعتقاد من ایشان تا امروز در جریان ورودی که از سوی مداحان به سیاست شده هستند. اگر قرار بود منعی باشد یا مثلاً نوع دیگری رفتار شود قطعاً تا حالا ایشان اعتراض کرده بودند». وی
طاهری از گفتوگویش با محمود کریمی بعد از تیراندازی معروف حرف زد و گفت که تیراندازی کار کریمی نبوده و نوجوان همراه او دست به اسلحه شده است. وی همچنین در انتقاد از برخی شیوههای مداحی گفته است: «ما متاسفانه جریان سیاسی در کشور داریم که آنها منتظر هستند دیگران را جذب کنند با عناوین مختلف. یکی از راههایشان هم همین است که امروز ببینند مجموعهای که شناخته شده است این آقا را کنار گذاشت، فردا آنها بیایند و جذبش کنند. جریانی که موسوم است به جریان شیرازی، از لحاظ سیاسی مشخص است که اینها 24 شبکه را اداره میکنند و هیچ کدام محتوایی که باید داشته باشند متاسفانه ندارند. در همه آنها قمه زنی و لطمه زنی ترویج میشود. قلاده انداختن ترویج میشود. مداحی ترویج میکند برای اهل بیت عوعو کنید، خودتان را به شکل حیوان درآورید. کجا اهل بیت گفتند اینطور باشید. به اعتقاد من جریانی پشت کار اینها هست تا شیعه و هیات و روضه و مداحی را، با این جریانات به انحراف کشند و اینطور وارونه نشان دهند. ما تا حدی میتوانیم با آنها برخورد کنیم و تا حدی هم قوانینی که وجود دارد گاهی گوششان را میگیرد».
به هر ترتیب به نظر میرسد هر چند استفاده از تریبون مداحی اهل بیت برای اعلام نظرهای شخصی و سیاسی انتخاب خوبی نیست، باید به این نکته توجه داشت که ورود به عرصه سیاست و حضور در نهادی همچون قوه مقننه نیازمند دانش سیاسی و توان این کار است لذا نمیتوان بهسادگی پذیرفت و اجازه داد که هرکسی که تریبونی در اختیار دارد و احتمالاً در دورهای با حمایتهای برخی از چهرههای سیاسی، چند موضعگیری سیاسی کرده است حالا به دنبال کلاه دوختن از نمد انتخابات باشد.
نگهبانی از تمام حق الناس
ابتکار در یادداشتی درباره وظایف شورای نگهبان و نظارت ها سعی نموده ضرورت وجود نهادهای موازی را تبیین کند: نگهبانی از شرع و قانون اساسی فقط به تطبیق مصوبات قوه مقننه با شرع مقدس اسلام و قوانین موضوعه و تامین صحت و سلامت در نظام انتخابات کشور محدود نمیشود.این مهم ، بخشی از حق الناس است و تمام آن نیست.
امروزه برخورد با قانون گریزی ، از اصلی ترین شاخصهای حکمرانی خوب است.از این رو مطابق با این برداشت آزاد و تفسیر موسع نویسنده ، نگهبانی از شرع و قانون اساسی در هر سه قوه اجتناب ناپذیر است.
شورای نگهبان قانون اساسی همانگونه که بر فعالیت قوه مقننه نظارت دارد بر سایر قوا نیز با تعیین صلاحیتها میتواند نظارت داشته باشد.برای مثال ، اگر بررسی صلاحیتها برای ورود به مجلس خبرگان رهبری ، ریاست جمهوری ، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا مهم است برای ورود به سایر عرصههای خطیر حاکمیتی نیز از درجه اهمیت بالایی برخوردار است.برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای دوره پس از نمایندگی ، معاونت یک وزیر را برای خود ایده آل میدانند و برای آن برنامه ریزی خاص دارند.این به تنهایی ، نشان دهنده جایگاه نظام انتصابات در کشور است. اگر وزرا از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد میگیرند سایر مقامات ارشد عمدتاً به دلیل وابستگی به مافوق سازمانی برسرکار میآیند.
محصول این فرایند ناقص ، افزایش بی اعتمادی مردم و گسترش ناکارآمدی در نظام اداری است.مردم باید ببینند که فرزندان شایسته آنان بدون وابستگی به این یا آن شخصیت سیاسی میتوانند به عرصههای کلان حاکمیتی راه یابند.نزدیکی به یک یا چند شخصیت سیاسی کار سختی نیست و ملاک خوبی برای انتصابها بشمار نمیرود.اصولاً تقوای سیاسی ، خودباوری و برخورداری از ارادهها و اندیشههای بزرگ فردی ، راهگشای آینده و از لوازم بی اعتنایی به دنیا و مراکز فریبنده قدرت و ثروت و سند استقلال خواهی از پدرخواندههای سیاسی و اقتصادی در این کشور است.
باروی کار آمدن دولتها ، اکثریت قریب به اتفاق انتصابها در همان روزهای نخست و درنهایت ، در ماههای اول و دوم انجام میشود.چیزی شبیه به هیاتهای نظارت باید خارج از دولت در همان زمان به بررسی صلاحیتهای کارگزاران نظام اسلامی آن هم براساس چندبرابر ظرفیت بپردازد تا وزرا همواره فهرست منظم شده ای از گزینههای تاییدشده برای انتصابها در صف انتظار داشته باشند.تعیین صلاحیتها به این نحو ، منافاتی با اصل تفکیک قوا ندارد و راهی برای تحقق کامل قانون اساسی و پیگیری تمام حق الناس در بخشهای مختلف حکومت اسلامی آنهم فراتر از مرزبندیهای جناحی و روابط میان فردی است.
باید از مواضع اصلاحطلبانه دولت حمایت شود
روزنامه اصلاح طلب اعتماد در گفتگو با عباس عبدی از نظریه پردازان اصلاحات به ضرورت حمایت از مواضع اصلاح طلبانه دولت روحانی پرداخته است:
از حیث نظری، هر دولتی که بتواند در این مرحله ثبات را در سیاست خارجی و اقتصاد و سیاست داخلی به کشور بازگرداند، یک دولت اصلاحطلب شناخته میشود و چون دولت فعلی در این مسیر گام برمیدارد و واجد این ویژگی است پس باید از موضع اصلاحطلبانه حمایت شود. از منظر عملی نیز باید موضع اصلاحطلبان را به عرف عقلای آنان ارجاع داد. عرف موجود نشان میدهد که قاطبه فعالان اصلی اصلاحطلبی از دولت حمایت میکنند و صداهایی که درخواست حمایت مشروط را دارند، به نسبت حاشیهای و ضعیف هستند.
برخی از کنشگران سیاسی اصلاحطلب معتقد به همراهی و حمایت تمام قد از دولت روحانیاند و تعداد دیگری نه. مختصات و مشخصات مرزبندی واقعی و مرزبندی کاذب اصلاحطلبان با حسن روحانی چیست؟
بنده نمیدانم که مصداقهای این دو گروه چیست؟ ولی مرزبندی داشتن ربطی به حمایت کردن ندارد، حداقل در این مرحله. حتی وقتی که از یک اصولگرا حمایت میکنید، مرزهای خود را دارید. به علاوه این تصور غلط را باید کنار گذاشت که گویی اصلاحطلبی و پیشبرد اهداف اصلاحطلبانه را در قباله سیاسی یک عده خاصی نوشتهاند. اتفاقا چه بسا که این افراد با انگیزه خیرخواهانه و اصلاحطلبانه، ضرر بیشتری به اهداف اصلاحطلبان بزنند تا دیگران. بنابراین مساله امروز ما این فرد و آن فرد نیست. مساله اصلی عملکرد است. واقعیت این است که با توجه به جمیع شرایط، دولت موجود از حیث عملکرد در جهت اهداف اصلاحطلبانه از دولت اصلاحات موفقیت کمتری نداشته است.
«اتحاد-انتقاد» باشد یا «اتحاد و حمایت ناب»؟
برای پاسخ به این پرسش اول باید موجودیتی به نام اصلاحطلبان از حیث برنامه و تشکیلات و رهبری وجود داشته باشد تا بتوان از این تعابیر استفاده کرد. به نظر نمیرسد که اصلاحطلبان در چنین وضعی قرار داشته باشند. آنان ابتدا باید این مشکل را در میان خود حل کنند تا سپس به مساله اتحاد و انتقاد و... برسند.
مساله اصلی اصلاحطلبان چه پیش و چه پس از توافق، دولت روحانی نیست. با آنکه مساله جدی ندارند. مساله اصلی آنان با کلیت ساختار است که ابتدا باید در این باره وضعیت خود را مشخص کنند. تمام این پرسشها برای دور زدن این پرسش اصلی و نپرداختن به آن است.
نیاز امروز اصلاحطلبان با توجه به صورت وضعیت گفتمان اصلاحطلبی چه مختصات و مشخصاتی دارد؟
نیاز امروز آنان، بیان یک ایده روشن درباره جامعه و سیاست، نگاه آنان به ساختار قدرت و بررسی آنچه در گذشته رخ داده و نشان دادن یک چشمانداز روشن از اصلاحطلبی در آینده است. در کنار اینها باید یک اراده معین در پشت چنین ایدهای خود را نشان دهد. بنده که جزو پیگیرهای چنین اخباری هستم، از وجود چنین ایده و ارادهای بیاطلاع هستم. اگر شما اطلاع داشتید ما را هم خبر کنید.
ارسال نظر