به گزارش گلستان24، روزنامه های صبح سه شنبه 7مهر 94 به موضوعاتی از قبیل بازگشت روحانی از سفر نیویورک، سخنان رئیس جمهور در سازمان ملل، دیپلماسی ضعیف دولت تدبیر در قبال فاجعه منا و بازگشت حجاج بیت الله الحرام به میهن پرداخته است. در این بین برخی روزنامه های اصلاح طلب انتقادات به دولت در قبال دیپلماسی ضعیف در پیگیری وضعیت حاجیان ایرانی را به تخریب دولت و مواضع جناحی تقلیل داده و نوشتند با بازگشت روحانی پروژه تخریب دولت شکست خورد؛ این درحالی است که پیش از این سفر روحانی 5 روزه اعلام شده بود و وی طبق برنامه به ایران باز می گردد.
رئیس جمهور بازگشت پروژه تخریب شکست خورد
روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد، انتقادات به عدم پیگیری مجدانه دولت در رابطه با فاجعه منا و وضعیت حجاج ایرانی را «پروژه تخریب» نام نهاده و این انتقادات ملی را به سطح جناحی تقلیل داده است. این در حالی است که روحانی طبق برنامه از پیش تعیین شده امروز به کشور باز می گردد و طبق اخبار منتشر شده از طرف دولت این بازگشت فقط چند ساعت زودتر از برنامه صورت گرفته است. منتقدان به دیپلماسی دولت در زمینه پیگیری وضعیت حجاج معتقدند دولت باید جدی تر به این موضوع می پرداخت و برای جلب توجه جامعه جهانی به اهمیت موضوع رئیس جمهور باید به کشور باز می گشت یا وزیر خارجه را برای پیگیری به ایران می فرستاد. این درحالی بود که موضع نرم دولت در قبال عربستان سعودی موجب شد تا این کشور حتی به وزرای ارشاد و بهداشت کشورمان اجازه ورود به عربستان را ندهد و نهایتا وزیر بهداشت از طریق قطر عازم عربستان شود. آفتاب یزد درباره این موضوع نوشته است:
- پروپاگاندای خبری برخی رسانه ها و اصولگرایان در حالی انجام شد که روحانی از لحظه ورود به نیویورک و اطلاع از حادثه "منا"، پیگیر وضعیت حجاج جانباخته و مصدوم کشورمان در این حادثه بود
- چگونه است اگر روحانی طبق برنامه و بدون نیمه کاره گذاشتن سفر به نیویورک به کشور بازمیگردد، برنامههای دیدارش با سران کشورهای مختلف را لغو و یا تغییر می دهد و قید حضور در کنفرانس های مطبوعاتی و نشستهای مختلف را در نیویورک می زند؟
همین دیروز بود که در برخی از رسانههای اصولگرای تندرو، نقلقولهایی از افراد تندروتر از آن رسانهها! مطرح شد و به انتقاد از عملکرد حسن روحانی پرداختند و فغان مخالفت سر دادند که چرا حسن روحانی راهی نیویورک شده و سفرش را ادامه داده است آن هم بعد از فاجعه منا در عربستان که دنیا را تکان داد؟
دلواپسان، حالا که جهان، تحت الشعاع درگذشت بسیاری از زائران خانه خدا، قرار گرفته بود و البته ایرانیان و مسئولین هم در سوگ این حادثه اندوهگین هستند دست از سیاسیکاری برنداشته و پروژه دیگری را در این وادی به راه انداختند.
آنها که به مثابه حسودان و عنودان در هنگامه سفر روحانی به نیویورک، با آه و حسرت، بهبود اوضاع رابطه جهان با ایران را در دولت یازدهم به نظاره نشسته بودند و بهانهای برای مخالفت باحضور رئیس جمهور در سازمان ملل نمییافتند و باید سوگوارانه شاهد این میبودند که اینبار در زمان سخنرانی رئیس جمهور، کسی سالن سازمان ملل را ترک نخواهد گفت، ناگهان با وقوع حادثه تلخ مکه و همزمانی این اتفاق با رفتن حسن روحانی به نیویورک، فرصت را غنیمت شمردند و دوباره فریاد برآوردند که چرا حسن روحانی در چنین شرایط بحران خیز و ناراحتکنندهای سفرش به نیویورک را ادامه داده است و "الّا و " بلّا" باید به ایران بازگردد و سازمان ملل را به حال خودش بگذارد و اگر غیر از این انجام دهد به این معناست که او به مردمانش بد کرده و جانباختگان مراسم حج را از یاد برده است.
دلواپسان اینبار خواستند تا اینگونه به مخاطبینشان القا کنند که بازگشت حسن روحانی برای حضور در تشییع پیکر جانباختگان ایرانی مراسم حج، با لغو ادامه سفر او در نیویورک صورت نگرفته بلکه با اتمام روزهای این سفر انجام شده است! و حالا این موضوع را بهانه خوبی برای تداعی همان پروژه اول قلمداد میکردند.
غافل از اینکه در اجرای این طرح دوم هم، ناکام ماندهاند چرا که چند نکته مهم در این ادعا را نادیده گرفتند، نخست اینکه مدت حضور حسن روحانی پیش از برنامهریزی برای ورود به نیویورک بیش از مدت روزهایی بود که رئیس جمهور ایران در نیویورک مانده است. او قرار بود تا پایان روز سهشنبه در نیویورک بماند، اتفاقی که نیفتاد چون رئیسجمهور تصمیم گرفت تا برای پیگیری حادثه جانباختگان "منا" دیشب به ایران بازگردد. جالبترین نکته آنکه حسن روحانی برای آنکه سفرش را پایان بدهد مجبور شد تا بسیاری از برنامههایش را لغو کند، برنامههای دیدار با رئیس جمهوری ونزوئلا، نخستوزیر تونس، نخستوزیر عراق و نشست با نخبگان سیاست خارجی و همین طور زمان دیدار با نخست وزیر انگلیس را هم تغییر داد .
بابک زنجانی تنها نبود تیم داشت
آفتاب یزد در گزارشی از واکنش برخی نمایندگان مجلس به نامه بابک زنجانی نوشت: تعداد چوبخطهای نقش بسته بر دیوار یکی از بندهای زندان اوین، حاکی از آن است که تنها 4روز مانده است تا محاکمه... میخواهد از تمام این 96ساعتِ باقی مانده تا روز تعیین تکلیف، نهایت بهره را ببرد و به همین دلیل هم از هر حربهای که در دست دارد استفاده میکند تا بلکه بتواند تمام 209جلد پروندهای را که هرکدام حاوی حداقل 200 صفحه است، بهخیال خود یک جا از روی میز قاضی دادگاه روز شنبه یازدهم مهرماه بردارد و زیربغلش بزند و بعد از حدود 2سال دوباره هوای آزادِ هرچند آلوده را وارد ریههایش کند و دست آخر هم آن کلاه شاپوی معروفش را حالا یا بر سر خودش میگذارد یا بر سر مردم...
در همین راستا حسین دهدشتی عضو این کمیته و از نمایندگان خواهان ملاقات با زنجانی در زندان اوین به «آفتاب یزد» گفت:«وقتی زنجانی به کمیسیون انرژی آمد مشخص شد که 2.7 میلیارد دلار در دولت قبل در اختیار بابک زنجانی که هنوز چهل سالش نشده بود قرار گرفته است حال با این تفاسیر چطور میتوان چنین مبلغی را در اختیار چنین فردی که فاقد هرگونه تجربهای بوده و برای چنین کاری اصلا ساخته نشده قرارداد پس در نتیجه بدون دست داشتن کسی انجام چنین کاری امکان پذیر نبوده است. قطعا بابک زنجانی تنها نبوده است و کسانی با او همکاری داشتهاند.» از صحبتهای دهدشتی این گونه میتوان نتیجه گرفت که تنها بودن بابک و هم دست نداشتنش خیالی واهی است و حتی اگر واقعا همدستی هم نداشته و خودش به تنهایی این حجم فساد را انجام داده باشد، حاکی از سوء مدیریت دولت نهم و دهم است یا آنکه دولت نهم و دهم از کارهای زنجانی مطلع بوده و صدایش درنیامده است. امیر عباس سلطانی یکی دیگر از اعضاء کمیته پیگیری پرونده بابک زنجانی در مصاحبهای در مورد اینکه بابک زنجانی تنها نبوده است، اظهار داشت: «در این پرونده زنجانی تنها نبوده و یک تیم قوی پشت سر اوست چیزی که شاهدش هستیم این است که بعضی از افرادی که در دوره قبل بر سرکار بودند یا هنوز مسئولیت دارند نمیخواهند پرونده جلو برود یا مانع پیشرفت آن میشوند. در نطق مجلس هم این را گفتم. بابک زنجانی تنها نبوده است. غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی عضو کمیسیون برنامه و بودجه کشور نیز به آفتاب یزد گفت: «با عقل جور درنمیآید که او همدستی نداشته باشد. اگر واقعا به تنهایی انجام داده باشد حتما تحسین دولت نهم و دهم را برانگیخته است.»
بابک دهم مردادماه سال جاری دو نامه نوشت یکی خطاب به برخی مسئولان دولتی و دیگر خطاب به نمایندگان مجلس که هر کدام هم برای خودش یک مثنوی هفتاد من بود! اما این نامهها هیچ گاه به دست مخاطبانشان نرسید. در همین راستاحسین دهدشتی عضو کمیسیون پیگیری پرونده بابک زنجانی به خبرنگار «آفتاب یزد» گفت: « نامه بابک زنجانی هیچ گاه به دست ما نرسید من از بسیاری از نمایندگان مجلس هم پرسیدم آنها نیز وجود چنین نامهای را تکذیب نمودند من نمیدانم این نامه کجاست و امروز در دستان چه کسی است.» غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی از دیگر نمایندگان مجلس نیز روز گذشته وجود هرگونه نامهای از سوی بابک زنجانی را رد کرد و گفت: «بهتر است آقای زنجانی به جای این نامه نگاری ها فکری برای آن 200جلد پرونده کند.»
حسین دهدشتی اما سخنان بابک را مبنی بر اینکه فسادی رخ نداده است تایید نمی کند و به آفتاب یزد میگوید: «درخصوص این هم که میگوید من فسادی نکردهام باید بگویم که در آن جلسهای که به کمیسیون انرژی آمد و از او خواستیم تا بدهی هایش را بپردازد هنوز بانک تحت ریاستش تحریم نشده بود او در آن جلسه از پرداخت بدهیاش طفره رفت و آنقدر زمان خرید تا بانکش تحریم شد.» این صحبتها در حالی است که رسول کوهپایهای زاده وکیل بابک در مصاحبهای بیان کرده است که: « بابک زنجانی در این نامه تاکید کرده که اگر بازداشت صورت نمیگرفت یا به نحو مقتضی او میتوانست بیرون از زندان باشد، شاید در استرداد پولها قدمهای موثرتری برداشته میشد. »
با نبود امنیت میتوان در وجوب حج تشکیک کرد
آفتاب یزد: آیتالله یزدی در درس خارج فقه، با اشاره به فاجعه خونبار منا گفت: به تعبیر یکی از آقایان باید گفت که بنیامیه زمان عیدی برای ما نگذاشتهاند. حادثه دلخراش و غمانگیز منا حادثه کوچکی نیست، واقعا هر مسلمانی و هر انسانی بشنود، نمیتواند بیتفاوت از کنار آن بگذرد. آیتالله یزدی در ادامه با بیان اینکه ممکن است این اتفاق تنها ناشی از بیکفایتی نباشد خاطرنشان کرد: اینکه فکر کنیم اینگونه حوادث ناشی از ضعف مدیریت است، بعید نیست، اما بعید هم نیست ناشی از توطئه باشد. چرا باید در چنین روزی و در یک فاصله به این کوتاهی، مسیر را ببندند؟ آن هم با توجه به جمعیتی که هر ساله به همین شکل در منا حضور مییابند. طبیعی است که این کار عوارضی دارد و صرف بیکفایتی و بیتدبیری نمیتواند دلیل کافی باشد.
آیتالله یزدی با اشاره به شرایط استطاعت حجاج و امکان تاثیر کاهش امنیت بر عدم استطاعت ادامه داد: اگر امنیت حجاج به خطر بیفتد، اثر سوء بر استطاعت میگذارد. یکی از شرایط استطاعت برای حج، امنیت است. اگر هر سال برای حاجیها اینچنین اتفاقاتی پیش بیاید، یک سال آتشسوزی باشد و یک سال پلی فرو بریزد و یک سال جرثقیل بیفتد و امنیت حجاج تامین نشود، در استطاعت حجاج تاثیر میگذارد. شرایط استطاعت، صرفا استطاعت مالی نیست. امنیت هم یکی از شرایط استطاعت است و با نبود امنیت میتوان در وجوب حج تشکیک کرد. مگر اینکه به طور رسمی امنیت حجاج را به عهده بگیرند و مسئولیت بپذیرند. تنها مذاکره معمولی و ساده کافی نیست، مسئله ایران و نیجریه و سومالی مطرح نیست، بلکه این مسئله، مشکل جهان اسلام است. حج متعلق به همه مسلمانان است و این خسارت برای همه مسلمانان خواهد بود.
روبان عزا بر سینه دیپلماسی
روزنامه اصولگرای وطن امروز از دیپلماسی ضعیف دولت در پیگیری خقوق حجاج ایرانی نوشته است: آیا حداکثر توان دولت برای حفظ جایگاه هموطنانمان در خاک عربستان بهعنوان شهروندان مسلح به «پاسپورت با عزت ایران» حضور در مراسم تشییع آنها پس از عزیمت از نیویورک با روبان عزا بر سینه دیپلماسی کشور است؟!
ایران کشوری است که در آرامترین پیادهرو جهان و در وسیعترین منطقه برگزاری اعمال حج تاکنون 460 کشته و مفقود داده و بیش از 200 نفر از مجروحان نیز ملیت ایرانی دارند. گمانههای عمدی بودن حادثه به حدی در داخل و خارج عربستان شدت گرفته که صحبت از تماشای مرگ آرام حجاج از دوربینهای منا در طول چندین ساعت، بدون آب در گرمترین اوقات روز، جدی شده است. در این میان پنهانکاری شدید سعودیها و ممانعت از حضور هیات ذیربط ایرانی با هدف جلوگیری از انتشار روایات رسمی از ماجرا نیز مزید بر علت شده است. آلسعود حتی به تلفنهای مقامات دستگاه دیپلماسی کشورمان پاسخ نمیدهند در حالی که دستکم 6 نفر از گمشدگان ایرانی بعثه از مهمترین اهداف سرویس جاسوسی موساد به شمار میروند!
در چنین فضایی حماقتبارترین تصمیم این است که در لاک بیطرفی فرو رویم در حالی که هماکنون در جنگ رسمی با سعودی در یمن و سوریه و عراق و حتی در بازار «نفت و گاز» قرار داریم و ایجاد تغییرات حاکمیتی در عربستان حقیقتا در حفظ منافع ما موثر است.
به نظر میرسد تصور مدیران فعلی دستگاه سیاست خارجی کشورمان از «منافع ملی» بسیار حداقلی است به طوری که فرصتهای دیپلماتیک بسیار مهم در منطقه را رها ساخته و فضای ایجاد شده به نفع شکلگیری وحدت اسلامی علیه منفورترین مهرههای اسرائیلی آلسعود را برای نقشآفرینی حداکثری صهیونیستها، بدون مزاحم رها ساختهاند و در این میان در رفتاری مضحک امیر ورشکسته و کموزن کویت را واسطه پیشبرد اهداف حداقلی همچون سفر یک وزیر «غیرسیاسی» ایران به عربستان برای پیگیری وضعیت بیش از 60 هزار ایرانی عزادار قرار دادهاند! آیا این رفتار انفعالی و به دور از تدبیر شایسته ابرقدرتی فرامنطقهای است؟ آیا این باور برآمده از خودکمبینی مرضی است که حکم میکند در همه بحرانهای منطقهای از جمله سوریه و یمن و عراق منتظر نتیجه گفتوگوهای آمریکا و روسیه بمانیم و رایمان در هر شرایطی بدون در نظر گرفتن منافع ملی به سبد کلانتر برگزیده بازنشسته واریز شود؟!
آیا حداکثر توان دولت برای حفظ جایگاه هموطنانمان در خاک عربستان بهعنوان شهروندان مسلح به «پاسپورت با عزت ایران» حضور در مراسم تشییع آنها پس از عزیمت از نیویورک با روبان عزا بر سینه دیپلماسی کشور است؟! قبول کنیم تشکیل تیم تحقیق بینالمللی برای یافتن مقصر اصلی فاجعه عمدی منا، وعدهای کشکی است، چرا که سعودیها قطعا تاکنون همه سرنخهای کشف ماجرا را به شرط محال صدور ویزا برای تیم به اصطلاح تحقیق تخیلی، نابود کردهاند. آیا آمار عجیب این اندازه مفقودالاثر پس از جان باختن 2 هزار نفر در دالانی که ابتدا و انتهای آن مسدود بوده، نشانهای از توهم بررسی دقیق شواهد برای علت اصلی ماجرا نیست؟ فرصتها به سرعت میگذرد و دستگاه دیپلماسی ما کماکان خیره به چهره کدخدا بر جا نشسته است!
اگر قرار بر عوامفریبی است، حداقل یک پوپولیست شریف باشید!
وطن امروز: ممکن است شما معتقد باشید که کار آقای روحانی در ناتمام نگذاشتن سفرش به نیویورک، درست بوده و فاجعه منا و کشته و مفقود شدن صدها ایرانی نیازی به ناتمام ماندن سفر رئیسجمهور نداشته است؛ این نظر شماست و فی نفسه ایرادی هم ندارد که کسی چنین نظری داشته باشد. من هم میتوانم مخالف نظر شما باشم و به موارد متعدد از رؤسای جمهور کشورها اشاره کنم که در مواردی به مراتب پایینتر از فاجعه منا سفرشان را نیمهتمام گذاشتهاند. پادشاه اردن در آمریکا بود که خبر سوزاندن خلبان اردنی توسط داعش رسید و سفرش را ناتمام گذاشت و به کشورش بازگشت. حامد کرزی در راه سفر به چین بود که خبر آمد چند نظامی افغانستانی توسط نیروهای آمریکایی کشته شدهاند و سفرش را ناتمام گذاشت و به کشورش بازگشت. اوباما در مرخصی سالانهاش به سر میبرد که خبر تیراندازی در یک مدرسه آمریکایی و کشته شدن چند دانشآموز را شنید و سفرش را لغو کرد و به کاخ سفید بازگشت. فرانسوا اولاند در بروکسل و اجلاس سران کشورهای عضو اتحادیه اروپایی به سر میبرد که خبر از یک حمله تروریستی به کارخانهای در لیون فرانسه منتشر شد و اجلاس سران اتحادیه اروپایی را ترک کرد و به کشورش بازگشت.
این یک عرف سیاسی است که اولین فایدهاش بیان اهمیت موضوعات داخلی و بالاخص جان مردم کشور به همه دنیا و ملت خود خواهد بود. همیشه درصد اهمیت و احترامی که دنیا به یک ملت میگذارد موثر از درصد احترامی خواهد بود که مقامات آن کشور برای مردمشان قائل هستند. از سویی لغو سفر نشانهای بر اوج اهمیت اتفاق رویداده خواهد بود. رئیسجمهور یک کشور با ناتمام گذاشتن سفرش به دنیا میگوید این واقعه آنقدر مهم است که من باید سریع به کشورم بازگردم. نکته بعدی اینکه مردم ایران، بویژه خانوادههای عزادار که برای شنیدن یک اسم یا یک خبر از عزیزانشان، این روزها مدام پای اخبار نشستهاند، خندههای ناگزیر رئیسجمهور در دیدارهای حاشیه اجلاس سازمان ملل را میبینند و آن را اگرچه نادرست اما بیاعتنایی به غم بزرگشان تلقی میکنند. با همه این توضیحات، باز هم شما میتوانید اهمیت حضور رئیسجمهور در نیویورک را آنقدر بالا بدانید که معتقد باشید فاجعه منا نیازی به رها کردن برنامههای عادی رئیسجمهور ندارد. ماندن آقای روحانی در نیویورک هم نشان میدهد دولت با شما موافق است و ترجیح داده که این سفر ناتمام نماند اما...
اما شرافتمندانه خواهد بود که دولت و حامیانش آنقدر صداقت داشته باشند که همین نظرشان را صریح بیان کنند، نه اینکه در اقدامی پوپولیستی بگویند رئیسجمهور سفرش را به خاطر فاجعه منا نیمهتمام گذاشت و از مردم پنهان کنند که سفر او از ابتدا هم قرار بود تا 7 مهر باشد.
عدم حضور رئیسجمهور در کشور، عدم صدور مجوز برای تجمع ضد سعودی در تهران و... فقط اشتباهات همین چند روز است؛ حالا کل سیاستهای غلط چندساله دولت روحانی در قبال دشمنیهای بروزیافته سعودیها بماند.
حال شما همچنان میتوانید از عملکرد دولت دفاع کنید اما صداقت چیزی نیست که صرف حلوا حلوا کردن عبارت «دولت راستگویان» محقق شود.
قربانیان ایرانی منا 2برابر شدند
روزنامه اصلاح طلب آرمان درباره آمار قربانینان فاجعه منا نوشت: از امروز پیکر جانباختگان حادثه منا وارد خاک وطن میشود. استاندار تهران گفت: رئیس جمهور و مقامات کشوری و لشکری در فرودگاه مهرآباد از پیکر جانباختگان حادثه منا استقبال میکنند. حسین هاشمی در گفتگوی تلفنی با شبکه خبر در این باره اظهار کرد: پیکرهای جانباختگان حادثه منا پس از ورود به فرودگاه مهرآباد بر اساس استانهایشان از جمله تهران تفکیک و به محل سکونت خود انتقال داده خواهند شد. وی با ابراز امیدواری نسبت به اینکه تعداد قربانیان فاجعه منا افزایش پیدا نکند، افزود: در تهران دو محل مصلای تهران و میدان امام حسین(ع) برای تشییع جانباختگان حادثه منا در نظر گرفته شده است. اگر تعداد کم باشد در میدان امام حسین(ع) و اگر زیاد باشد در مصلای تهران تشییع عزیزان جانباخته در حادثه منا پیش بینی شده است. هنوز که هنوز است نه تنها مسئولان عربستان تن به عذرخواهی نداده اند، بلکه میگویند ایران نباید با این حادثه، سیاسی برخورد کند. خبر جانباختن 228نفر، مصدومیت 45تن و مفقود شدن 246هموطن جامعه را در بهت فرو برد.
در همان روز حادثه، کاردار عربستان به وزارت خارجه احضار شد تا در قبال رفتار کشورش پاسخگو باشد. البته معاون عربی و آفریقای وزیر خارجه از تماس با سفارت عربستان خبر داده و گفت: بهرغم قول مساعدت و برخی همکاریها، اقدامات فعلی سعودی برای تعیین وضعیت مفقودان ناکافی است.
لاریجانی حادثه منا را ضایعهای دردناک خواند و افزود: این انتقاد وارد است که دولت عربستان با جدیت بیشتری میتوانست اقدام کند و تدابیری میاندیشید که جلوی این ضایعه زودتر گرفته شود و هم در زمان حادثه باید سریعتر به مسأله رسیدگی میشد. لاریجانی تاکید کرد: آنچه که هماکنون مهم است اینکه تا نفر آخر از ایرانیانی که دچار این حادثه شدند سریعتر شناسایی شده و با احترام به ایران برگردند.
وزیر کشور نیز در خصوص اقدامات صورت گرفته توسط دولت توضیح داد: تاکنون به خانوادههای جانباختگان سرکشی شده و برنامهریزی کاملی برای تشییع جنازه و سهولت انتقال زائران انجام شده است. همه این اقدامات به اطلاع ریاستجمهوری میرسد. آقای روحانی نیز تاکنون چندین بار تماس داشته و این اخبار را پیگیری کرده است. خود ایشان نیز به آقای فریدون و نهاوندیان مسئولیت دادند و آنها موضوع این فاجعه را در تمام ملاقاتهای خود مطرح کردند. رحمانی فضلی در بخش دیگری از سخنان خود افزود: بر اساس اطلاعی که به ما رسیده تعداد فوتیها در مکه بیش از آن چیزی است که اعلام شده است. ما اکنون منتظر اعلام آمار جدید فوتیهای مراسم منا هستیم که البته این آمار مربوط به کل زائران است نه فقط زائران ایرانی.
سرلیست ما اصلاحطلب خواهد بود
آرمان در گفتگویی با رسول منتجب نیا از تحرکات انتخاباتی اصلاح طلبان پرسیده است: حجتالاسلام رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی، درباره حضور منسجم اصلاحطلبان در انتخابات اسفند ماه و ارائه لیستی واحد سخن میگوید.وی همچنین با وجود اینکه با احترام از ناطق نوری یاد میکند و ورود او به لیست اصلاحطلبان را خوشامد میگوید، اما بر این باور است که سرلیست اصلاحطلبان باید فردی با شناسنامه اصلاحطلبی باشد.
نظرتان در مورد شورای عالی سیاستگذاری جبهه اصلاحات چیست؟ از این مکانیسم جدید راضی هستید؟
بله. این شورا پیشنهاد شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب در جهت نیل به وحدت و انسجام بین گروههای اصلاحطلب است، چرا که به نظر میرسید کمیته راهبردی در حال موازیکاری است و با شورای هماهنگی اصلاحات هماهنگ نیست. در نهایت از بین پیشنهادهای مختلف، کمیته سیاسی شورای هماهنگی این پیشنهاد را ارائه داد که پذیرفته و تصویب شد و خدمت رئیس دولت اصلاحات هم داده شد و ایشان تایید کردند و الان در حال بحث و بررسی روی ابعاد آن هستیم. در این شورا دبیران کل احزاب 21 گانه عضو شورای هماهنگی حضور خواهند داشت، به اضافه اعضای کمیته راهبردی و البته از احزاب دیگر و آقای دکتر عارف هم دعوت خواهد شد تا شاهد شمول بیشتری در این شورا باشیم.
چون ما رمز موفقیت را در وحدت میبینیم و به دنبال ایجاد سازوکاری جهت وحدت بودهایم، کمی تصمیمگیری به طول انجامیده است. متاسفانه بعضی از دوستان ما تا به حال تن به وحدت و انسجام ندادهاند. آنچه ما پیشنهاد دادیم ناموفق بود. حالا به این پیشنهاد جدید رسیدهایم که امیدواریم به سرعت وارد عمل شده و از فرصت باقی مانده حداکثر استفاده را ببریم.
برخی از اصولگرایان شائبههایی درباره توانایی دکترعارف برای ریاست بر مجلس مطرح کردهاند.
نخیر. همه اصلاحطلبان بر این موضوع اتفاق نظر دارند که در صورت ورود ایشان به عرصه انتخابات ایشان را سرلیست اصلاحات قرار دهند. آقای عارف قطعا میتوانند مسئولیت ریاست مجلس را برعهده بگیرند.
درباره صحبتهایی که مبنی بر سرلیستی آقای ناطق نوری در لیست اصلاحطلبان مطرح میشود چه نظری دارید؟
آقای ناطق هنوز برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی نکردهاند. اگر ایشان اعلام آمادگی کنند، قدمشان بر چشم ماست. ایشان شخصیتی محترم هستند که هم در لیست قرار میگیرند و هم جایگاهی موثر در مجلس خواهند داشت.
یعنی بر فرض اعلام آمادگی سرلیست اصلاحطلبان نخواهند بود؟
به هر حال سرلیست ما قطعا یک فرد اصلاحطلب خواهد بود.
پس شما ائتلاف اینچنینی را رد میکنید؟
ممکن است که ائتلاف به این صورت که ایشان هم در لیست ما باشد اتفاق بیفتد، ولی اینکه سرلیست باشند قطعا اصلاحطلبان راضی نخواهند بود که با بودن آقای دکتر عارف شخصیت دیگری به عنوان سرلیست اصلاحطلبان مطرح شود.
٢٠ هزار نفر از کارگزاران نظام در لیست بررسی اموال و داراییها
روزنامه اصلاح طلب اعتماد نوشت: تعداد کارگزارانی که قرار است در آینده نزدیک لیست اموال خود، همسر و فرزندانشان را معرفی کنند نزدیک به ٢٠ هزار نفر تخمینزده میشود. با قانونی که این روزها در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال تصویب است مسوولانی که نزدیک به ٢٠ هزار نفر هستند باید از اموالشان فهرست ارایه دهند. در همین مورد نایبرییس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس گفت: بررسی اموال و دارایی مسوولان ابزار پیشگیری از مشکلات اقتصادی است. به گزارش خانه ملت، سیدحمیدرضا طباطبایینایینی، درخصوص طرح بررسی اموال و داراییهای مسوولان و تصویب ماده یک آن در مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: در این طرح که در مجلس هفتم آماده شده است به این نکته تاکید شد که مسوولانی مانند رییسجمهور و سران قوا باید قبل از تصدی مسوولیت و پس از پایان دوره کاری خود لیست اموال و داراییهای خود را به قوه قضاییه اعلام کنند، اما پس از بررسی این طرح در مجالس بعدی مقامات و مسوولان دیگری نیز در لیست بررسی اموال قرار گرفتند.وی با تاکید براینکه مسوولانی نظیر نمایندگان مجلس، قضات و تعدادی از صاحبمنصبان اصلی کشور در لیست بررسی اموال و داراییها قرار دارند، تصریح کرد: البته تعداد مقامات و مسوولان درحال حاضر دراین طرح بسیار زیاد است، زیرا زمانی که به جامعه قضات در این طرح اشاره میشود یعنی حدود ٧ تا ٨ هزار نفر قاضی در این لیست قرار دارند. وی با بیان اینکه بهطور تقریبی بالای ٢٠ هزار نفر در لیست بررسی اموال و داراییها قراردارند، تصریح کرد: در این شرایط به دلیل تعداد زیاد افراد رسیدگی از حالت عادی و دفتری خارج میشود، بنابراین ایجاد یک سامانه الکترونیکی برای ثبت اموال و داراییهای مسوولان ضروری است؛ البته این طرح از جهت قانونمحوری و رعایت مسائل مالی و اموال خدمتگزاران اصلی نظام بسیار شایسته است.
عمل کردن امریکا به تعهداتش امکان همکاری بیشتر را فراهم میکند
اعتماد: اجرای توافقنامه هستهای حکم آزمونی برای غرب. این را رییس دفتر حسن روحانی میگوید. سفر حسن روحانی و تیم همراهش به نیویورک فرصتی است برای گفتوگو با رسانههای غربی و منتقل کردن نظرات و دیدگاههای دولت ایران به افکار عمومی غرب. حالا محمد نهاوندیان، همان مردی که در آخرین دور مذاکرات هستهای و روزهای نفسگیر مذاکرات سفرش به وین و پیوستنش به تیم مذاکرهکننده خبر ساز شد در گفتوگویی با پایگاه خبری «المانیتور» گفت: اجرای توافقنامه هستهای در حکم آزمونی برای صداقت غرب خواهد بود و عمل کردن امریکا به تعهداتش در چارچوب توافقنامه هستهای میتواند امکان همکاری بیشتر ایران و امریکا در جنگ با تروریسم را فراهم کند.
وی در پاسخ به این سوال که چشمانداز تمایل وزیر خارجه امریکا به گفتوگو با ایران درباره سوریه و ورود ایران به مذاکرات منطقهای را چگونه میبینید، گفت: توافقنامه و مذاکرات هستهای نه تنها میتواند به کنار گذاشتن این مانع کمک کند، بلکه میتواند در حکم آزمونی برای این موضوع باشد که آیا سیر این مذاکرات میتواند باعث ایجاد میزانی از اطمینان و اعتماد در طرفین شود یا خیر. به گفته وی، رهبری ایران منتظر مرحله نخست اجرای توافقنامه است تا ببیند آیا سایر طرفین به تعهدات خود عمل خواهند کرد. لغو تحریمها نشاندهنده صداقت خواهد بود.
معامله بر سر هیچ لغو تحریمها توهم است
روزنامه کیهان در گزارشی از توهم بودن لغو تحریم ها نوشته است: موضوع تحریمها و باقی ماندن آنها پس از انعقاد توافق هستهای، از جمله مهمترین مسائلی است که بارها و بارها از سوی کارشناسان مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته و اثبات شده که به رغم هیاهوهای فراوان، تحریمها پس از توافق نیز به قوت خود باقی میماند و برطرف نمیشود!
از آنجا که قرار است نمایندگان مجلس موضوع برجام را مورد بررسی و تصمیمگیری قرار دهند، دانشافزایی آنان رسالتی انکارناپذیر است تا بر این اساس، نمایندگان مجلس بتوانند با لحاظ کردن منافع ملی به تصمیمی خداپسندانه و حافظ منافع ملت دست یابند
آنچه در زیر میخوانید، پاسخ به تعدادی از سوالات کمیسیون ویژه برجام و در اصل سوالات و دغدغههای جامعه، درباره سرنوشت تحریمهای اقتصادی در برجام است.
1- با توجه به بند ۲۳ متن اصلی برجام آیا این امکان وجود دارد که با فرا رسیدن روز انتقال، دولت آمریکا بعد از تعقیب اقدامات مربوط موفق به لغو تحریمهای ایالات متحده نشود؟ در صورت عدم امکان لغو تحریمها، در این حالت وضعیت حقوقی فیمابین ایران و ایالات متحده و کشورهای ثالث چه گونه خواهد بود؟ آیا بیان ذکر شده در برجام به معنای حفظ کامل ساختار تحریمهای آمریکا و تنها ارائه یک تخفیف تحریمی به ایران نبوده و تنها بخشهای اندکی از تحریمهای آمریکا تعلیق نخواهند شد؟
2- نحوه انشای مفاد برجام به نحوی است که به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک حاکمیت ـ نه صرفاً قوه اجرایی دولت جمهوری اسلامی ایران ـ برجام را خواهد پذیرفت اما مستند به بندهای متعدد برجام از جمله بندهای ۲۳ و ۲۵ ایالات متحده، اولاً به عنوان قوه اجرایی و نه قوه مقننه فدرال و ثانیاً به عنوان قوه اجرایی فدرال و در قالب محدودیتهای آن و فارغ از قوه اجرایی و مقننه ایالات این کشور برجام را پذیرفته است؟ این عدم تعادل در سطح پذیرش برجام هرچند تا حدودی ریشه در ویژگی خاص نظام حقوقی ملی دو طرف دارد لیکن زمینه فرار از اقدامات مورد پذیرش توسط ایالات متحده آمریکا را به همراه دارد؛ در این خصوص چه تدبیری اندیشیده شده است؟
3- بر اساس زیربند ۱۶ بند c و زیربند ۲۰ بند D به ترتیب مرتبط با روز اجرا و روز انتقال، برخی مفاد اتحادیه اروپایی لغو و برخی مفاد اتحادیه تعلیق میشود، اما بر اساس برجام مفاد
Council Decision CFSP 2010/413 تعلیق میشود و نه لغو! علت آن چیست؟ از آنجایی که تحریمهای اروپا ناشی از «تصمیمات شورا» و«مقررات شورا» بوده و تصمیمات شورا زیربنای مقررات آن هستند آیا این موضوع به منزله تعلیق بخشی از تحریمها در روز اجرا به جای لغو آنها نیست؟ با توجه به اینکه تحریمهای اروپا در تحریمهای ثانویه آمریکا نیز موجود هستند، تعلیق تحریمهای اروپا (حتی در همین حد موجود در برجام) درصحنه عمل تغییری در ساختار تحریمهای کشور و اثرات آن ایجاد خواهد کرد؟
4- تحریمهایی که به موجب قطعنامههای سازمان ملل متحد، دستورالعمل اجرایی رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپایی وضع شده است، به موجب برجام لغو شده است یا تعلیق؟
5 - با توجه به بند ۳۰ متن اصلی برجام آیا اتحادیه اروپایی و آمریکا امکان وضع تحریمها را براساس سایر جهاتی(حقوق بشر، تروریسم و ... (که در قوانین این کشورها مقرر میشود دارد؟
6- توجه و توان برجام در توقف تلاش آمریکا برای حفظ و تداوم فضای روانی سنگین تعامل با ایران، به عنوان یکی از اصلیترین عوامل بیاثر کردن تخفیف تحریمی چیست؟ اکنون در برجام چگونه راههای بهانهجویی و اعمال فشار آمریکا و همپیمانانش مسدود شده است؟ چگونه میتوان راستیآزمایی وجود «اراده سیاسی» در طرف مقابل برای تخفیف تحریمها در برجام را داشت؟
7- با توجه به عدم لغو همه تحریمها و حفظ بلاتکلیفی در فعالین اقتصادی، به علت حفظ سایه بازگشت آسان تحریمها و ایجاد ریسک برای شرکتها و افراد فعال در حوزههای صنعتی و تجاری برای حضور در ایران از یک سو و از سوی دیگر به علت بلندمدت و چندینساله قراردادها در حوزههای مهم صنعتی و تجاری، چه تدبیری برای برونرفت از حفظ زیرساخت تحریم غرب و خطرات ناشی از آن صورت گرفته و پیشبینی شده است؟
8- با توجه به وضعیت تحریم سوئیفت در توافق جامع که در متن اصلی توافق بر برداشته شدن تحریم آن برای افراد و نهادهای پیوست یک از ضمیمه دوم در بند ۱۹ از متن اصلی توافق تاکید شده ولی در بند ۲۰ از ضمیمه پنجم این تعهد به روز انتقال موکول شده است، زمان رفع مشکلات ناشی از ایجاد محدودیت در ارایه خدمات سوئیفت چه موقع میباشد؟
9- در برجام برداشته شدن تحریم مهمی چون دسترسی به درآمدهای نفتی در ابهام جدی است. آیا در برجام راه مشخصی برای بازگشت پول فروش نفت یا گاز پیشبینی شده است؟
10- تحریم چرخه دلار تا چه زمان ادامه خواهد یافت؟
(کیهان پاسخ هایی برای این سوالات نیز منتشر نموده است)
شکار نخبگان پشت پرده استارتآپ ها
کیهان در یادداشتی درباره روش کارآفرینی گوگل و استارت آپ ها نوشت: چند وقتی است مجموعهای از شرکتهای نو پدید وابسته به غولهای چندملیتی حوزه TI در کشورمان کلاسهای به اصطلاح کارآفرینی و دورههای استارت آپ ویکند برگزار میکنند. از گوگل تا اپل و مایکروسافت و ایبای و آمازون همگی به جامعه نخبگان تحصیلکرده و مشتاق کارآفرینی کشورمان هجوم آوردهاند و طوری وانمود میکنند که گویی در راه رضای خدا، به آموزش منابع انسانی ایرانی با حداقل درآمد و حداکثر همکاری دولتی علاقمند هستند و هدف اصلیشان چنین است که پولی به جیب ایرانیان واریز کنند و خلاص!
به زبان ساده استارت آپ یا «START UP» کسب و کاری است که قسمتی از آن مبتنی بر فناوری است. هر کسب و کار که بر پایه فناوری است، لزوما استارت آپ نیست، ولی همه استارت آپها به نوعی از وب، موبایل، اینترنت و تکنولوژیهای جدید استفاده میکنند تا رشد بالایی داشته باشند و به تعداد کاربران بالایی برسند.
اغلب استارت آپهای مشهور ایرانی در شرایط تحریم و با تلاش مجدانه جوانان تحصیلکرده و خوش فکر ایرانی در چند سال اخیر در داخل مرزهای کشور شکل گرفتند. برخی از آنها کپی موفقی از یک «ایده خارجی» بودند و برخی دیگر همچون «سفارش اینترنتی کله پاچه» دست کم در بخشی از موضوع صرفا ایدهای ایرانی محسوب میشوند.
چرخه به این شکل است که پس از شناسایی کشوری که از استعدادهای لازم برای سرمایهگذاری در حوزه استارت آپ از جمله جمعیت جوان، رشد و گسترش سیستم اینترنت پر سرعت و نخبگان جویای کار برخوردار است، شرکتهای چندملیتی با هدف فتح بازارهای جدید و جذب استعدادهای بکر و دست نخورده ورود پیدا میکنند. طبیعتا اگر گوگل، مایکروسافت یا اپل تابلوی «دزدی ایده» و «استعمار بازار» را بالا ببرند هیچ نخبه بااستعداد یا حتی حاکمیت جویای ثروتی راه را برای آنها باز نخواهد کرد! پس در نقش «سرمایهگذار خیرخواه» شرکتهایی آموزشی در کشورهای در حال توسعه با آینده درخشان در حوزه فناوری تاسیس میکنند. هماکنون چند شرکت به اصطلاح آموزش کارآفرینی وابسته به شرکتهای چندملیتی شهیر در ایران فعال هستند و مجموعهای از بازاریابها و شکارچیان ایدههای جدید و بکر را در قالب «مربی» به ایران گسیل داشتهاند.
این جنگی است که هم اکنون در کشورهای توسعه یافته نیز میان کلان سرمایهداران سیلیکون ولی و عوام الناس صاحب ایده وجود دارد اما به علت تسهیل شدید مسیرهای «ثبت اختراع» و ارائه گواهی ابداع یا «پتنت» در کمترین زمان و فضای به شدت حقوقی حاکم بر جوامع جهان اول امکان کلاه گذاری بر سر مردم به شدت محدود شده است. به این ترتیب ایران به عنوان کشوری با جمعیت جوان و نخبگان تحصیلکرده صاحب ایده فراوان و صاحب یکی از ضعیفترین سیستمهای حقوقی حمایت از مخترعین و ابداع کنندگان بهشت «دزدان ایده» محسوب میشود.
بسیار بعید است که گمان کنیم نخبهای که ایده برتر خود را تا حد و اندازه ایجاد چند ده شغل و سرمایهای متوسط پیش برده از فروش ایده آیندهدار خود به گوگل و مایکروسافت و غیره لذتی شایان توجه ببرد! مشکل اینجاست که بانکها و موسسات مالی داخلی در رفتاری غیرقابل توجیه منابع خود را از دسترس نخبگان ملی دور ساختهاند و از ارائه وام سرمایهگذاری خودداری میکنند. در چنین شرایطی که سرمایه به حکم بیحمیتی دولتی در اختیار نخبگان قرار نمیگیرد یک کارآفرین نخبه و تولیدکننده ثروت ناچار میشود به علت محدودیت مالی در توسعه طرح یا رساندن ایده به مرحله عملیاتی، قید آرزوهای خود را بزند و با فروش پروژه به شکل نیمه کاره یا واگذاری ایده به سرمایهگذاران خارجی، بودجهای حداقلی در مقایسه با ثروت نهایی حاصل از اجرای پروژه کاسب شود. پس این معاملهای است که ضرر ملی آن حتی از میزان خسارت مادی ابداعکنندگان و نخبگان ملی نیز بیشتر است و علاوه بر تسریع پروسه «کوچ مغزها» میتواند به خالی شدن جامعه از ایدههای سازنده یک نسل نیز بینجامد. حال ما از رئیس جمهور محترم سوال میکنیم...کجای این طرح ضد اقتصادی شبیه سرمایه گذاری قدرتهای جهان در ایران است که باید به واسطه آن شاد و شکر گزار هم باشیم؟!
ارسال نظر