ماجرای سپیدپوشانی که همه را سیاهپوش کردند
اتفاقات «شیرین» فاجعه «تلخ» منا
ماجرای منا با همه ناراحتیها و عذابها و اشکهایی که داشت، نقطه امیدی شد برای آغاز فصل نوینی از همدلی میان مردم. تحمل جان باختن نزدیک به ۵۰۰ نفر از هموطنانمان کاری سخت است اما این تحمل و صبر به نتایج شیرینی منتج شد.
به گزارش گلستان24، این یادداشت قرار نیست به ضعف مدیریت سعودی ها بپردازد، حتی در تقبیح عدم پاسخگویی مسئولان عربستانی و دست و پا زدن آنها برای پیدا کردن مقصری خارج از خاندان سعود (مثل هجوم آفریقایی ها، شعار ایرانی ها، گرمای هوا! و...) هم نیستیم. محبت و همدلی بیسابقه ایرانیها در این ماجرای دردناک، موضوعی است که کمتر رسانهای به آن توجه کرده است.
پلانی کوتاه از یک درام
«من جانباز شیمیایی هستم. اسپری اکسیژنم را همراه خودم داشتم. بعد از این که زیر دست و پا افتادم و صدای آه و ناله اطرافیانم را می شنیدم، برایم مهم نبود از چه نژاد و کشوری هستند. نفس کشیدن سخت شده بود. بیدارشان می کردم و از اکسیژن خودم به آنها میزدم.» این پلانی کوتاه از یک درام است. مانند کهنه سربازی که وسط جهنم گلوله و موشک، پرنده ی شکسته بالی را زیر کلاهش می گذارد که پرپر نشود. اما این صحنه ها در منا تکرار شد، ایرانیها از شیعه و سنی، هرجا که می توانستند به کمک دیگران رفتند. با اینکه به امدادگران ایرانی اجازه نمی دادند دست به اقدامات گسترده و خدمات وسیع بزنند، اما تلاش های زیادی انجام دادند. هم در لحظات سخت وقوع حادثه و هم در شناسایی و انتقال مصدومان و جانباختگان.
این ها را بگذاریم در کنار حضور یک هفته ای و فعالانه ی مردم در شبکه های اجتماعی. معمولا خطکشی های فکری، سیاسی، فرهنگی و حتی سلیقه ای کمتر باعث می شود مردم به معنای اعم کلمه احساس وحدت کنند. اتفاقا در بیشتر مواقع رسانه ها و رهبران فکری به این عدم اتحاد دامن می زنند. آنقدر هم موضوعات مختلف برای دامن زدن به تفرقه زیاد هست که با فشردن هر یک می توان جماعتی را علیه گروهی دیگر شوراند. عده ای هم خیلی زود رگ هایشان باد می کند و خشم خود را بر سر رقیب، مخالف یا هرکس را که «دیگری» بدانند، خالی می کنند.
اما قضیه منا با همه ناراحتی ها و عذاب ها و اشک هایی که داشت، نقطه ی امیدی شد برای آغاز فصل نوینی از همدلی میان مردم. تحمل جان باختن نزدیک به 500 نفر از هموطنانمان کاری سخت است اما این تحمل و صبر به نتایج شیرینی منتج شد.
خودکشی، فوبیا و یک تودهی تنها
«امیل دورکیم» جامعه شناس فرانسوی در کتاب مهم خود با نام «خودکشی» نوعی از این عمل را خودخواهانه می نامد. خودکشی خودخواهانه که پربسامدترین نوع نیز به شمار می رود در زمانه ی فردگرایی صورت می گیرد. افراد به خاطر افزایش فردیت و دوری از اجتماع (چه از لحاظ ارتباطی و چه از نظر فکری) دست به این خودکشی می زنند. از سوی دیگر عامل اکثر بیماری های روانشناختی ریشه در تنهایی و فردگرایی دارند. عدم حضور در اجتماعات انسانی و خانوادگی، همچنین تعلق نداشتن به جمع و گروه باعث ایجاد افسردگی، «پارانوئیا» و حتی «فوبیا» می شود. از سوی دیگر توده تنها که به گفته «دیوید رایزمن» از اندیشیمندان علم ارتباطات، یکی از عوامل بروز رفتارهای خطرناک اجتماعی در تقابل با رسانه هاست. این گفته ها بدان معناست که اگر رشته های اجتماعی مستحکم، منطقی و هدفمند حول محور آرمان ها و اصولی خاص (فارغ از نژاد و ملیت) شکل بگیرد، بخش قابل توجهی از بحران های فرهنگی و اجتماعی، سامان می یابد.
روایت سپیدپوشانی که همه را سیاهپوش کردند
فاجعه منا با همه ی غم و اندوهی که بر ملت ایران و امت اسلام وارد آورد، نکات مثبتی نیز داشت. اولین نکته، ایجاد اتحاد و فضای یکرنگی در سایهی دینی و ملی بود. حضور تمام رسانه ها با جناح بندی های مختلف فکری و سیاسی زیر بیرق «فاجعه منا» و همراستا شدن عمومی، در کمتر اتفاقی روی می دهد. جانباختگان منا مانند غواصان شهید، موجی از همدلی و همزبانی ایجاد کردند که در سالیان اخیر کمتر مورد توجه بوده است. قطببندی های مختلف و تاکید بر تفاوتها، بارها و بارها باعث انشقاق مردم شده است اما این بار سپیدپوشان با سیاهپوش کردن همگانی، یکرنگی را به ارمغان آوردند.
علاوه بر آنچه گفته شد، دلسوزی واقعی حاکمیت نسبت به حفظ جان و حراست از هموطنان با وجود اینکه در جریان های مختلف اثبات شده بود اما بار دیگر به منصه ی ظهور رسید. انگار این حوادث محکی بود برای نشان دادن غیرت مسئولان نظام اسلامی ایران؛ (از بالاترین شخصیت نظام که عکس العمل ایران را «سخت و خشن» ابراز کرد تا تک تک مسئولان دولتی و مجلس که در همین راستا گام برداشتند).
سومین رویداد مبارک این فاجعه، نشان دادن چهره ی مهربان، مظلوم و در عین حال مقتدر مردم ایران به جهانیان بود. اگرچه ایرانیان خشم خود را بر سر «آلسعود» فریاد زدند ولی در عین حال محبت خود را نسبت به آسیب دیدگان این ماجرا (ایرانی و غیر ایرانی) به بهترین وجه ممکن نشان دادند. همچنین با اعلام سه روز عزای عمومی و پاسداشت این ایام از طرف قاطبهی جامعه، همدردی با خانواده های داغدیده به روشنی نمایش داده شد. حفظ وحدت با سایر مسلمانان و تاکید بر همراهی عرب و پارس در این قضیه در خاطرهگویی یکی از هنرمندان نمود یافت. آنجا که به عربها (به صورت عام) توهین شد و این هنرمند از طرف مردم مورد بازخواست قرار گرفت.
وحدت به معنای «شبیه هم شدن» نیست
حرکت غیورانه مردم در جهت پاسداشت هموطنان و مسلمانان کشته شده در این واقعه اسفناک، مواضع مسئولانه و مقتدرانهی مسئولان نظام، اتحاد کمسابقه و جهتگیری همراستای تمام رسانههای مکتوب و غیرمکتوب و همگام شدن گروهها و تشکلها و احزاب در این مسیر، نمونه ای تکامل یافته از وحدت ملی حول یک رویداد اسلامی است.
سرمایه اجتماعی که در سایه ی بی توجهی، دچار خدشه شده بود، با اتفاقاتی از این دست، ترمیم می شود. اگر تلاش کنیم بر سر تشابهات گفتوگو کنیم و دست خود را از شوربای اختلاف بیرون بکشیم، این نقیصه به مرور، حل می شود. هرچند عدهای نانشان را از اختلاف درمی آورند و آبشان را در تنور درگیری گرم می کنند اما نباید فراموش کرد نخستین قدم برای ترمیم اعتماد جمعی که زیرمجموعه ی مهم سرمایه اجتماعی به شمار می رود، تاکید بر شباهت هاست. این به معنای شبیه هم شدن، شبیه هم پوشیدن و شبیه هم راه رفتن نیست.
ارسال نظر