تمام فراز و نشیبهای انتفاضه قدس + تصاویر و فیلم
ریشه قیام تازه مردم فلسطین، پیش از رفتار توهینآمیز صهیونیستهای افراطی و هتک حرمت مسجد الاقصی توسط آنان شروع شد. از تابستان گذشته، رفتار شهرکنشینهای اسراییلی نسبت به فلسطینیها خشنتر و بیحد و مرزتر شد. از تحقیر هر روزه فلسطینیها، تخریب مزارع و منازل آنها تا زنده سوزاندن کودک فلسطینی همه و همه آتش خشم فلسطینیها را برافروخت.
به گزارش گلستان 24، از زمان پایان انتفاضه دوم فلسطینیها، موسوم به انتفاضه مسجدالاقصی، در سال 2005، درگیری میان فلسطینیها و نظامیان اسراییلی به صورت نامنظم در اراضی اشغالی فلسطین (اراضی موسوم به 1967) ادامه داشت. گرچه از 1 اکتبر گذشته، خیزش فلسطینیها به سرعت گسترش یافت و مناطق بیشتری را در کرانه باختری، بیت المقدس و نوار غزّه و شهرهای و روستاهای فلسطینی در اراضی 1948 در برگرفت. در 26 اکتبر، بیانیه وزارت سلامت دولت خودگردان از شهادت 59 فلسطینی شامل 14 کودک و یک زن باردار خبر داد. گرچه شروع اعتراضات به واکنش فلسطینیهای خشمگین علیه حرمتشکنی و تصرف مسجدالقصی توسط یهودیان افراطی برمیگردد، لیکن ریشههای این خیزشِ به سرعت فراگیرشده، عمیقتر از صرف حرمتشکنی مذهبی است. به واقع ماجرای مسجدالاقصی دلیل نمادینی برای انفجار خشم مردم رنج دیده فلسطین است.
«انتفاضه» از 1987 و با زیرگرفتن چهار فلسطینی توسط کامیونهای اسرائیلی آغاز شد
انتفاضه نام جنبشی است که در 9 دسامبر 1987 و در پی زیر گرفتن خودروی آوارگان فلسطینی اردوگاهی در شهر «جبالیا» توسط کامیون یک سرباز اسراییل، و شهادت 4 فلسطینی آغاز شد. در پی این رویداد، موجی از خیزش عمومی سرتاسر نوار غزه و کرانه باختری را در بر گرفت. مردم فلسطین با یک راهبرد دوسویه که شامل مبارزه غیرمسلحانه (عمدتا با سنگ) و نافرمانی مدنی (اعتصاب، تحریم موسسات اسراییلی) بود، علیه ظلم و تبعیض صهیونیستها در اردوگاههای آوارگان واکنش نشان دادند. یکی از معانی کلمه انتفاضه (علاوه بر حرکت و جنبش) «پرتاب کردن» است که به واسطه استفاده فلسطینیها (به ویژه کودکان و نوجوانان) از سنگ و تیرکمان، به این خیزش چنین نامی داده شد. این قیام تا سال 1991 و کنفرانس مادرید، و به روایتی تا سال 1993 و توافق اسلو به طول انجامید.
انتفاضه دوم، با بازدید ناگهانی آریل شارون، نخست وزیر وقت صهیونیستها و نیروهای امنیتی اسراییل از مسجد الاقصی در سپتامبر 2000 کلید خورد. خشم شدید فلسطینیها از این بیحرمتی شارون به حرم شریف، موجب شد که این بار قیام سراسری قیامی مسلحانه باشد. در برابر استفاده اسراییلیها از تانک، شلیک گلوله جنگی و حملات بالگردی، فلسطینیها از سلاح سبک و حملات شهادتطلبانه استفاده میکردند. طبق گزارشها، در این دور از قیام ملت فلسطین، حدود 3000 فلسطینی به شهادت رسیدند، و حدود 1000 اسراییلی هم به درک واصل شدند. این قیام در نهایت در ژانویه 2005 به پایان رسید ولی در نهایت، ساخت دیوار حائل با کرانه باختری و تخلیه غزه را به دنبال داشت.
بازدید شارون از مسجد الاقصی جرقه انتفاضه دوم را در سال 2000 زد
شروع قیام عمومی
در حقیقت، ریشه قیام تازه مردم فلسطین، پیش از رفتار توهینآمیز صهیونیستهای افراطی و هتک حرمت مسجد الاقصی توسط آنان شروع شد. از تابستان گذشته، رفتار شهرکنشینهای اسراییلی، منطبق بر سیاستهای دولت فوق راستگرای نتانیاهو نسبت به فلسطینیها خشنتر و بیحد و مرزتر شد. از تحقیر هر روزه فلسطینیها، تخریب مزارع و منازل آنها تا زنده سوزاندن کودک فلسطینی همه و همه آتش خشم فلسطینیها را برافروخت. اما جرقه اصلی را رفتار همان صهیونیستهای افراطی در مسجدالاقصی زد. ماجرا از این قرار بود که در اواخر تابستان، گروهی از یهودیان تندرو، تحت حمایت نیروهای امنیتی اسراییلی، بخشی از مجموعه مسجد الاقصی را، که طبق قانون کنونی رژیم صهیونیستی مختص عبادت مسلمانان است، تصرف کردند. ابتدا نیروهای امنیتی اعتکافکنندگان مسلمان را با ضرب و شتم بیرون کردند و سپس حدود 150 شهرک نشین ضمن ورود به حرم شریف، شروع به رقص و پایکوبی و تخریب و آتش زدن وسایل مسلمانان کردند.
با اینکه در هر انتفاضه، جرقهای خشم مردم را شعلهور میکند، اما عامل اصلی، اشغالگری و رفتار توهینآمیز صهیونیستها با فلسطینیان است.
در پاسخ به این گستاخی و توهین بزرگ بود که مجموعهای از تظاهرات اعتراضی از بیت المقدس شرقی آغاز شد که خیلی زود به کرانه باختری، نوار غزه و درون سرزمینهای اشغالی کشیده شد. مردم این مناطق با بستن مغازهها و تعطیلی کسب و کار خود اعتصاب را آغاز کردند. خشم سراسری به زودی کل بیت المقدس و شهرهای کرانه باختری (رام الله، بیت لحم، الخلیل، نابلس و جنین) و همچنین نوار غزه و شهرهای سرزمین 1948 فلسطین را در برگرفت. دولت صهیونیستی که انتظار چنین واکنش خشمگینانه سراسری را نداشت (که حتی وارد خود اجتماعات اسراییلیها هم شد)، برای سرکوب معترضان اقداماتی بیسابقه را در دستور قرار داده است.
اقداماتی که شامل باز گذاشتن دست ارتش در کشتن معترضان، خرابکردن خانههای آنان، دستگیری والدین و بستگان، زندانی و شکنجه کردن معترضان و اخراج آنها و خانوادههایشان به نوار غزه میشود. به علاوه، دولت سربازان ذخیره را فراخوانده و برای اولین بار تفنگداران دریایی شامل تکتیراندازان آموزشدیده را نیز به بیت المقدس منتقل و در اطراف مسجدالاقصی و در سایر نقاط کرنه باختری مستقر کرده است. ولی با وجود به کارگیری وسیع گاز اشک آور، اسپری فلفل، گلولههای فلزی با روکش لاستیکی، فشنگ جنگی و وحشیگری بیحد سربازان و شهرکنشینان، اوضاع نه تنها کنترلنشده که آتش اعتراض بیشتر شعله کشیده است. در حالی که فلسطینیها برای مقابله، معمولا هیچ چیز جز چاقو در دست ندارند، ولی موجی از حملات به صهیونیستها با چاقو به راه افتاده است.
احمد یوسف، مشاور سیاسی اسماعیل هنیه و از مسؤولان سابق حماس، معتقد است:
«تاکتیک حمله با چاقو، متعلق به حماس نیست... در واقع چاقو تنها سلاح در دست مردمی تحقیرشده و رنج دیده است که سالها روشهای غیرخشن را آزمودهاند و اکنون سلاح دیگری در دست ندارند... آنها با این حملهها این پیام را به جهان میدهند که ما فلسطینیها هنوز در رنج هستیم و دنیا باید کاری صورت دهد.»
احمد یوسف مشاور اسماعیل هنیه: چاقو تنها سلاح مردمی تحقیرشده است.
گفتنی است که برخی از حامیان مردم فلسطین ابراز نگرانی کردهاند که شاید انتشار ویدیوهای مربوط به حملات چاقویی یا حمله با خودرو به شهرکنشینها تاثیر منفی بر روند حمایت از فلسطین (که به واسطه حمله سال پیش اسراییل به غزه سیر روزافزون به خود گرفته) در غرب بگذارد. در حقیقت هم تا به امروز رژیم صهیونیستی تلاش کرده تا با صرف هزینههای کلان و استفاده از اهرمهای قوی رسانهای- تبلیغی، انحصار روایت مناقشه فلسطینیها-صهیونیستها را در غرب در اختیار داشته باشد. لیکن باید گفت که شبکههای اجتماعی در دنیای مجازی، این سلطه روایتی اسراییل را شکستهاند، و امروزه مخاطبان کل جهان میتوانند به زاویه دید فلسطینیها به ماجرا هم دسترسی داشته باشند. مضاف بر این که گذشت دههها از مظلومیت مردم فلسطین و همچنین بازتاب وسیع جنایات اسراییل در حمله سال پیش به غزه، اصولا چشم جهانیان و به خصوص غربیها را به مساله تا حد زیادی گشوده است و حال بسیاری از مردم کشورهای غربی می دانند که حملات شجاعانه و شهادتطلبانه چند جوان فلسطینی با چاقو، به سربازان و شهرکنشینان تا بن دندان مسلح اسراییلی، تنها بازتاب مظلومیت و محرومیت این ملت ستم کشیده در دفاع از خود است و نه نشانه قساوت یا سبعیت.
بازتابها و واکنشها
نزیه ابوعون، یکی از رهبران حماس در مصاحبه با المانیتور، میگوید:
«شکل انقلاب فعلی فلسطینیها اهمیتی ندارد تا جایی که این حرکت به گسترش خود به سمت یک انتفاضه واقعی فلسطینی ادامه دهد... شیوههای فلسطینیها برای دفاع از خود در روند این انتفاضه به تدریج متحول میشود. فلسطینیها از سنگپرانی آغاز کردند، سپس چاقو زدن، زیرگرفتن، و شلیک به سربازان اسراییلی به میان آمد و نمیدانیم چه تحولات دیگری در این زمینه در راه است.»
به نظر ابوعون، ابعاد خشونت اسراییلیها علیه فلسطینیها از جمله حملهها و تخریبهای شبانه علیه خانههای فلسطینیان، دستگیریهای روزانه و تخریب زمینهای کشاورزی و خشونت بالای شهرکنشینهای اسراییلی علیه فلسطینیها، تعدی فزاینده یهودیها به مسجدالاقصی هم روز به روز بر شعلههای این آتش میافزاید
امین مقبول، دبیرکل شورای انقلاب جنبش فتح هم تصمیمگیری درباره اسم و ماهیت قیام فلسطینیها را به عهده مردم فلسطین و نه گروههای سیاسی میداند:
او معتقد است که آن چه در حال رخ دادن است «بیشتر شبیه اولین علایم انتفاضههای اول و دوم است.»
احمد المدلّل، از رهبران جنبش جهاد اسلامی هم نظری صریحتر در این رابطه دارد و همه نشانهها را دال بر بروز یک انتفاضه تمام عیار میداند:
«فلسطینیها هیچ انتخاب دیگری جز قیام ندارند. مردم با تجربه بیش از 20 سال پیاپی مذاکرات بینتیجه و عبث را با اسراییل دارند و امروز شاهد یک طرح اسراییلی واقعی برای تقسیم فضا و زمان مسجدالاقصی میان عبادتکنندگان مسلمان و یهودی هستند. این واقعا غیرقابل قبول است.»
اما فعالان سیاسی و تحلیلگران فلسطینی هم هستند که هنوز نام انتفاضه گذاشتن بر قیام عمومی مردم فلسطین را زود میدانند. طلال عوکل، نویسنده و تحلیلگر سیاسی برجسته از آن دسته است:
«من فکر میکنم در حال حاضر ما با یک خیزش عمومی محدود رو به رو هستیم که هشداری به اسراییل است که از یک انتفاضه تمام عیار جدید اجتناب کند. این درگیریها توسط بخشی از جوانان پیشتاز فلسطینی انجام میگیرد، نه همه مردم و با این حال، تبعات قابل ملاحظهای بر اسراییل داشته است. حال اگر این حرکت تبدیل به انتفاضه تمام عیار شود، چه اثری خواهد داشت؟»
به اعتقاد عوکل، بر سر راه این قیام، دو مشکل عمده هست که دو انتفاضه قبلی با آن مواجه نبودند:نخست، این قیام تحت حوزه حکومتی دولت خودگردان رخ داده است. در نتیجه مقاومت مسلحانه در برابر اسراییل به دلیل تعهدات دولت خودگردان به اسراییل با محدودیت مواجه است. چیزی که در انتفاضه اول وجود نداشت. دوم این که، در بین خود فلسطینیها هم در حال حاضر جناحبندیهای بعضا شدید داخلی وجود دارد که همه تلاشها برای یک قیام ملی سراسری علیه اسراییل را با چالش و فرسایش مواجه میکند. این مساله در انتفاضه دوم وجود نداشت.
عبدالرحمن شهاب، کارشناس ارشد «مرکز اطلس برای مطالعات اسراییلی» هم تقریبا با عوکل هم نظر است و قیام جدید فلسطینیها را هنوز فراگیر و در حد یک انتفاضه نمیداند:
«فلسطینیها چندان تمایل به شروع یک انتفاضه تمام عیار ندارند. آنها سعی دارند از تجربیات دو انتفاضه قبلی درس بگیرند و از رفتن به سوی انتفاضه تمام عیار جدید، بدون داشتن اهداف مشخص، احتراز نمایند. از این رو شاهدیم که معترضان امروز از نسل جوان فلسطینیها هستند و پیرترها و میانسالان که در دوران دو انتفاضه قبل زیستهاند چندان تمایلی به انتفاضه جدید پیش از تعیین مسیر و تعیین موضع سیستم سیاسی فلسطین ندارند.»
نسل جوانان پسا-اسلو
این نسل از فلسطینیها که در زمان توافقات صلح اسلو میان یاسر عرفات (رییس سازمان آزادیبخش فلسطین) و اسحاق رابین (نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی)، یعنی در سالهای 93 تا 95 یا خردسال بودند یا به دنیا نیامده بودند، خاطرهای از انتفاضه اول ندارند. آنها تنها اشغال و محاصره همه جانبه و زندگی به عنوان شهروند درجه دو را تجربه کردهاند. برای مثال، نرخ بالای 60 درصدی بیکاری در نوار غزه و همزمان فشار محاصره، تحقیر و توهین شهرکنشینهای صهیونیست و خشونت مفرط ارتش اسراییل، این منطقه را به کوره خشم تبدیل کرده است. برخلاف محاسبه ظالمانه اسراییلیها، تبعات این خشم متوجه حماس نخواهد شد، چرا که جوانان غزه به خوبی میدانند که حماس اصولا نمیتواند کاری انجام دهد و مسؤول این ظلم تنها و تنها رژیم نامشروع صهیونیستی است. این جوانان از دست حکومت مصر و حکومت خودگردان فلسطین هم به شدت عصبانیاند که به تحریم ظالمانه غزه کمک میکنند. در کرانه باختری، کار اصلی سازماندهی تظاهرات و پیشتازی در اعتراض با دانشجویان دانشگاههایی چون بیرزیت و النجاح است. لینا خطاب، دانشجوی 19 ساله دانشگاه بیرزیت و عضو گروه دانشجویان دموکراتیک پیشرو چنین میگوید:
«ما علیه اسراییل تظاهرات میکنیم و این نتیجه عمل خود آنهاست. آنها زندگی ما را جهنم کردهاند. نمیتوانیم جایی برویم، نمیتوانیم سفر کنیم، نمیتوانیم کار کنیم و به دانشگاه برویم. حکومت نژادپرست اسراییل مزارع زیتون ما را میسوزاند، اماکن مقدس ما را ویران میکند و هزاران فلسطینی را بدون اتهام در زندان نگه میدارد. ما دیگر به نقطه جوش رسیدهایم.»
بیان اسد، دانشجوی 19 ساله دیگری از همین دانشگاه درتایید حرف همدانشگاهی خود چنین میگوید:
«من گمان نمیکنم در آینده به صلحی با اسراییل برسیم. در واقع، من اصلا مدافع صلح با اسراییل نیستم، چرا که بعد از 22 سال از آن چه توافق اسلو خوانده میشود، وضع ما بسیار بدتر از قبل شده است. تجربه به ما نشان میدهد که صلح با اسراییل بیهوده و تلف کردن وقت است.»
مجید شانا، دانشجوی گرافیک در دانشگاه النجاح نقش دولت خودگردان را هم در ظلم به فلسطینیها کم رنگ نمیداند:
«شکی نیست که اسراییل دشمن ماست، ولی برای مواجهه با این دشمن باید تغییری در رهبری خود ببینیم. در برابر خشونت و طرحهای سیستماتیک اسراییل، دولت خودگردان با ما با بیاحترامی و سرکوب رفتار میکند.»
جوانان فلسطینی، خسته از روند طولانی و پیاپی مذاکره برای مذاکره، بدون حصول هیچ نتیجهای، خسته از ناتوانی دولت محمود عباس در کسب کمترین امتیازات سیاسی، حال تصمیم گرفتهاند که خود مهار کار را در دست بگیرند و برای احقاق حقوق خود بکوشند.
علت سکوت محمود عباس
تا به این لحظه میتوان چنین گفت که همه احزاب و سازمانهای سیاسی فلسطینی موضعی محتاطانه در برابر قیام جوانان فلسطینی گرفتهاند و سعی کردهاند بر اساس روند جنبش موضع بگیرند، نه این که آن را رهبری کنند. اما منفعلانهترین موضع تا به این جا از آن محمود عباس بود. او که در آخرین مرحله از دوران سیاستورزی خود قرار دارد، قطعا هیچ تمایلی به شکلگیری یک انتفاضه تمام عیار ندارد. در دوهفته اول تنها به نیروهای امنیتی دستور کنترل تظاهرات را داده تا اصطلاحا ختم به خیر شود و کار به جای باریک نکشد. بعد از آن سیاست سکوت در پیش گرفت و وقتی اظهار نظر نمود، تنها با لحنی منفعلانه از مردم خواست که «مقاومت خاموش» را در پیش بگیرند.
برای محمود عباس، تنها مساله مهم خدشهدار نشدن روند مذاکره با صهیونیستهاست و در همه این سالها با همین ابزار، نارساییها و سوء مدیریت و فساد حکومت خویش را توجیه کرده است. حکومت عباس تا بدین جا نقش ابزار واسطهای اسراییل را بازی کرده و موجب مهار مقاومت شده است. شخص عباس هم کارکردی جز حفظ وضع موجود نداشته است. مضاف بر این که، فساد تا عمق جان حکومت او نفوذ کرده است (شاهد مثال قصر چندمیلیون دلاری آقای رییس و همچنین انحصار بخش مخابرات کرانه باختری توسط پسر اوست). البته محمود عباس، جدا از اسراییل از طرف شاه اردن و همچنین السیسی رییس جمهور مصر تحت فشار است تا زودتر قائله را ختم کند. بسیاری از ناظران سفر جان کری به اردن را در همین جهت ارزیابی کردهاند. با این حال دولت محمود عباس تاکنون در قبال قیام خاموش مانده، چرا که به خوبی میداند در صورت هرگونه مداخله آتش این ماجرا دامن دولت خودگردان را هم خواهد گرفت.
تصاویری از انتفاضه جدید جوانان فلسطینی در کرانه باختری
ارسال نظر