بازگشت به سرزمین پدرخواندها،
افغانستان قربانی داعش می شود؟+ تصاویر
پیکرهای سر بریده 7 هزاره ای، باعث شد تا مردم افغانستان از افزایش افراطی ها تکفیری و فعالیت های طالبان احساس خطر کنند و خیابان های کابل صحنه ای برای اعلام انزجار و خشم شود.
به گزارش گلستان24، کشور افغانستان با بیش از 30 میلیون جمعیت همان روزهایی را طی می کند که در زمان جنگ های داخلی سپری کرده بود. ناامنی و عدم ثبات، به ترجیع بند تمام دوران تاریک افعانستان در این چنددهه تبدیل شده است. ترکیب قومیتی به شدت متزلزل در این کشور، این فرصت را در اختیار آشوب طلبان قرار می دهد تا مردمان را از قومیت های مختلف به جان هم بیاندازند.
از زمانی که محمدظاهر شاه به مدت 40 سال بر کشور افغانستان حکومت کرد و در سال 1973 با تبعید به پایان رسید، تا به امروز یعنی 2015، این کشور نتوانسته بر هرج و مرج ها و ناامنی ها فائق آید. در زمان ظاهرشاه با تمامی ضعف ها، کشور شاهد جنگ های داخلی خونین نبود و می توان گفت پس از آن پتانسیل گروه های معارض آزاد شد و آنها برای تصاحب قدرت به جان هم افتادند.
پس از آنکه شوروی سابق به بهانه حمایت از حکومت دموکرات های خلق وارد کارزار افغانستان شدند، ورود کشورهای خارجی نیز به این بهانه و حمایت از گروه های مورد نظر خود، رسمیت پیدا کرد. عربستان، پاکستان و ایالات متحده آمریکا، در زمان دو قطبی، از گروه های افراطی اسلامی و وهابی برای مبارزه با شوروی پشتیبانی کردند. این حرکت با نام جهاد علیه کمونیست ها قوت گرفت. افرادی به نام مجاهد یا طالب با دیدگاه های سلفی و تکفیری، در کنار جنگ داخلی افغانستان، رشد کردند و حتی از کشورهای دیگر نیز به آنها پیوستند. این افراد که بیشتر از پشتون ها بودند از شرایط چندقومیتی افغانستان نیز برای جذب نیرو بهره بردند و در تضاد با شعیان و هزاره ها، نظر کوچی ها و پشتون ها را به خود جلب کردند.
در سال 1996، گروه طالبان با حرکت از جنوب افغانستان و تصرف شهرهای مختلف افغانستان خود را به کابل رساند و پس از درگیری مختصر با کابل را اشغال کرد و حکومت اسلامی افغانستان را تشکیل داد. پاکستان، امارات و عربستان بلافاصله این حکومت را به رسمیت شناختند. در دوره 5 ساله تسلط طالبان بر بیش از 80 درصد خاک افغانستان، جنایت های روی داد که سازمان های بین المللی آن را جنایت علیه بشریت ثبت کرده اند. کشتارها در هرات، مزار شریف، سرپل و بامیان، در تاریخ افغانستان بی سابقه بوده است.
پس از سقوط حکومت طالبان در سال 2001، این گروه بار دیگر در سال 2006 قدرت خود را بازیابی کرد و با دولت مرکزی به مخالفت پرداخت. یکی از زمینه های پیدایش طالبان در سال های نخست، وجود درگیری ها وسیع میان گروه های مختلف افغان بود. در ابتدا مردم برخی از مناطق به این دید که طالبان در حال برقراری امنیت است، به آن گرایش داشتند.
اما حضور چندین ساله کشورهای غربی در قالب ناتو و رهبری آمریکا، در افغانستان، امنیت را به این کشور برنگرداند و افغانستان از فقیرترین و ناامن ترین کشورهای جهان است. طالبان در سال های اخیر بار دیگر قدرت گرفته و توانسته نیروهایی را نیز جذب کند، حتی مرگ رهبر این گروه یعنی ملاعمر که در مردادماه اعلام شد، خلل چندانی در قدرت آن ایجاد نکرد و حتی توانسته تا حدودی ریشه های پشتونی گروه را تلطیف کند و از میان ازبک ها و تاجیک ها نیز نیرو جذب کند.
اوج قدرت نمایی مجدد طالبان در سال جاری به تصرف برق آسای قندوز در مهرماه مربوط می شود. این شهر از موقعیت بسیار استراتژیکی در شمال افغانستان برخوردار است و در شاهراه مزار شریف، کابل و تاجیکستان قرار دارد. هر چند طالبان از شهر قندوز عقب رانده شد اما در بیشتر نقاط ولایت کندوز نفوذ قابل توجهی دارد.
داعش بازیگر جدید عرصه ناامنی افغانستان
با وجود آنکه اختلافات قومیتی و مذهبی در افغانستان پابرجا مانده و طالبان در این محیط بر قدرت خود افزوده، نیروهای سیاه پوش جدیدی در مناطقی از افغانستان ظاهر شدند که شیوه و روش آنها با سایر تروریست ها در این کشور متفاوت بود. رقیب طالبان در حالی خود را وارد کارزار افغانستان کرد که تهدیدها و هشدارهای رهبران طالبان به ابوبکر البغدادی کارساز نبود و حتی از رده هایی از طالبان، به عضویت داعش درآمدند.
نیروهای تروریست داعش، عزم تصرف سرزمین پدرخوانده های خود را کرده اند. جایی که اسامه بن لادن، قدرت گرفت و تروریسم را جهانی کرد و ابومصعب الزرقاوی رهبر القاعده در عراق، دوره ای در آن حضور داشت. پیش از آنکه عراق و سوریه به جولانگاه گروه های تروریست سلفی تبدیل شود، این افغانستان بود که بهشت تروریست های جهان لقب گرفته بود.
زمانی که گروه تروریستی داعش که از دولت اسلامی عراق و شام اقتباس گرفته بود، از پروژه های بلندپروازانه خود رونمایی کرد، ولایت خوراسان یکی از مناطقی بود که می بایست در زیر سیطره خلافت اسلامی قرار می گرفت. جاییکه شامل افغانستان نیز می شد. هشدار طالبان کارساز نبود و نیروهای داعش در افغانستان شروع به عملیات و عضوگیری کرده اند.
داعش با استفاده از ابزارهای مختلف سعی در افزایش نفوذ خود در افغانستان را دارد. یکی از شیوه های مرسوم این گروه تروریستی ایجاد رعب و وحشت در مناطق مختلف است. مجازات قربانیان خود به روش های وحشیانه و انتشار تصاویر و فیلم های آن در فضای اینترنت، قدرت مانور وحشت آنها را افزایش می دهد. در مدتی که از ورود داعش به افغانستان و تبلیغات این گروه می گذرد، تصاویر بسیاری از اعدام و گردن زدن قربانیانش منتشر شده است.
داعش از زمان اعلام استان خوراسان در ژانویه 2015 که شامل بخش هایی از پاکستان، افغانستان، هند، بنگلادش و بخشی از کشورهای آسیای مرکزی می شود، نه تنها فرماندهان طالبان پاکستان را ترغیب کرد که با البغدادی بیعت کنند بلکه حافظ علی خان فرمانده طالبان پاکستان را به امیری استان خوروسان برگزید. فرماندهان داعش در افغانستان نیز در استان های شرقی افغانستان شامل بدخشان، نورستان، ننگرهار و در استان های جنوبی شامل قندوز، جوزجان و پروان سربازگیری می کنند.
در ماه های اخیر، داعش توانسته افرادی را از شیعیان و هزاره ها برباید و آنها را گروگان نگه دارد. در یک فقره 31 نفر را دزدید. ماجرای تظاهرات مردم در کابل، پایتخت افغانستان نیز به کشته شدن 7 نفر از هزاره ها توسط داعش مربوط می شد که در میان آنها سه زن و دو کودک نیز حضور داشتند. برخی از گروگان ها با واسطه گری روسای قبایل آزاد شده اند. ولی داعش در راهبرد خود در افغانستان علی رغم تنگناهای موجود مانند وجود طالبان، ایجاد ترس و وحشت را ادامه خواهد داد.
شرایط موجود در افغانستان بر ادامه ناامنی ها دامن می زند. دولت مرکزی علی رغم آنکه از سال 2001، طالبان سقوط کرد، هرگز نتوانسته از قدرت لازم برخوردار باشد. انتخابات اخیر ریاست جمهوری و اختلافات بر سر نشستن بر کرسی ریاست، ضعف ها را افزایش داد و طالبان از این فرصت برای تقویت خود استفاده کرد. حکومت مرکزی از توان لازم برای مقابله با تروریسم برخوردار نیست و حتی حاضر شده تا مذاکرات با طالبان را به رسمیت بشناسد.
تقریبا از حضور ناتو و ائتلاف غربی در افغانستان نیز بیش از 14 سال می گذرد و این حضور نیز نتوانسته تامین کننده ثبات و امنیت در این کشور باشد. آمریکا با وجود وعده خود برای خروج از افغانستان، بر اساس تصمیم دولت اوباما قصد دارد بر شمار نیروهای خود بیافزاید.
مجموعه ای عوامل، محیط را برای جولان داعش در افغانستان مهیا می کند. ترکیب قومیتی شکننده، اختلافات عدیده در حکومت مرکزی و ضعف ارتش و پلیس افغانستان، حضور نیروهای خارجی و دخالت کشورهایی مانند پاکستان و عربستان و همچنین وجود جنگجویانی در تاجیکستان، ازبکستان و پاکستان متمایل به داعش، شرایط را از قبل حادتر کرده است.
در حال حاضر، افغانستان و متشنج شدن اوضاع آن، کشورهایی نظیر ایران، روسیه و چین را نیز نگران کرده است. ایران که در غرب با خطر نفوذ تروریست ها مواجه است، با افزایش فعالیت های گروه های تکفیری در افغانستان و پاکستان، مرزهای شرقی خود را نیز نا امن تر از قبل خواهد دید و روسیه نیز که در کارزار سوریه حضور پیدا کرده، یکی از دلایل عمده حضور خود را، افزایش فعالیت ها و نیروهای داعش در قفقاز و آسیای میانه می داند که احتمال نفوذ آنها از افغانستان به سمت تاجیکستان و سپس روسیه وجود دارد. هم مرزی چین و افغانستان و حضور داوطلبان افراطی چینی در سوریه و عراق، پکن را نیز متاثر از ابعاد بین المللی تروریسم سلفی و تکفیری کرده است.
بنابراین، آنچه در افغانستان در جریان است و تنها یک جلوه آن در مرگ 7 هزاره ای با تظاهرات میلیونی در کابل بروز پیدا کرد با مماشات و تعلل مقامات حکومتی افغانستان و ایجاد زمینه های رشد داعش با بی تفاوتی ناتو و آمریکا، کابوس دوباره جنگ های داخلی در افغانستان را زنده خواهد کرد. در سال گذشته، خطر داعش توسط برخی از کارشناسان در افغانستان دست کم گرفته شد و آنها این کشور را نامناسب برای رشد گروه تکفیری داعش دانستند اما فعالیت ها و اقدامات این گروه در کشتار مردم و نیروهای ارتش، جنگ رودرو با طالبان و حکومت مرکزی، نشان داد، تمامی برآوردها و دیدگاه های خوشبینانه نسبت به این گروه غلط از آب در آمد.
کشوری که تجربه تروریسم را دارد و در حال حاضر نیز با آن دست و پنجه نرم می کند، بهترین محیط برای رشد افکار افراطی تکفیری است. همچنین با توجه به عدم توسعه و رشد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی افغانستان، جوانان سرخورده بسیاری در آنجا حضور دارند که می توانند به راحتی جذب تبلیغات داعش شوند و به این گروه بپیوندند. بنابراین تا زمانی که مبارزه با تروریسم در افغانستان همه جانبه نباشد، تبعات آن همواره گریبان مردم افغانستان و حتی کشورهای همسایه را خواهد گرفت.
ارسال نظر