بانوی اهل سنتی که برای سفر به کربلا لحظه شماری می کرد!
بانوی اهل سنت گمیشانی و خبرنگار سایت ساحل گمیشان که در سال 91 توفیق زیارت امام حسین (ع) را داشت از خاطرات خوش معنوی آن روزگار برای ما گفت ، دراین روزهای ماه آخر صفر مناسب دیدیم آن را برای کاربران گرامی باز نویسی کنیم .
بانوی اهل سنت گمیشانی و خبرنگار سایت ساحل گمیشان که در سال 91 توفیق زیارت امام حسین (ع) را داشت از خاطرات خوش معنوی آن روزگار برای ما گفت ، دراین روزهای ماه آخر صفر مناسب دیدیم آن را برای کاربران گرامی باز نویسی کنیم .
به گزارش گلستان 24، رحیمه قرجه که از اعضای فعال هلال احمر شهرستانهای بندرترکمن و گمیشان نیز هست گفت: سازمان هلال احمر شهرستان بندرترکمن و گمیشان همه ساله تعدادی از اعضای فعال کمپ نوروزی را به قید قرعه به رایگان برای سفر به کربلا انتخاب می کند ، به دلیل فعالیت درکمپ های نوروزی هلال احمر از سوی این سازمان برای رفتن به کربلا برگزیده شدم.
آن روز آنقدر خوشحال بودم که انگار دنیا را به من دادندبا خوشحالی وصف ناشدنی به خانه رفتم تا این خبر خوش را به پدر و مادرم بدهم اما خوشحال من دوام زیادی نداشت و پدرمن که یک مرد سنتی است و تا به آن روز هیچگاه دختران خود را حتی داخل کشور به تنهایی راهی سفر نکرده بود چه برسد به خارج از کشور ، با رفتن من مخالفت کرد.
وی ادامه داد: تمام تلاش خود را برای راضی کردن پدر به کار گرفتم وقتی دیدم خواهش و التماس فایده ندارد اعتصاب غذا کردم و سه روز لب به غذا نزدم، به هیچ عنوان نمی توانستم باور کنم که این سفر را از دست داده ام
در دقیقه 90 پدرم وقتی شدت شوق و علاقه مرا دید رضایت داد و من خودم را به کاروان سفر عشق رساندم.
معنویت و صفای حرم امام حسین (ع) بی نظیر بود و آرامشی را که در حرم ایشان تجربه کردم را هرگز در هیچ کجای دیگر نیافتم حس نزدیکی به خداوند و سبکبالی حس معنوی وصف ناشدنی است که فقط کسانی که حرم امن ائمه را درک کرده اند می فهمند که من چه می گویم، اینکه می گویند کسانی که به زیارت می روند قبلا از سوی امام معصوم دعوت شده اند و تا آنان نخواهند و اذن ندهند قسمت کسی نمی شود برود را من با رضایت پدر در دقایق آخر با تمام وجود لمس کردم.
رحیمه قرجه به ما گفت: راست می گویند که کسی که قسمتش نشده یک بار آرزو می کند که برود ولی کسی که مشرف شده روزی هزار بار آرو می کند که باز هم برود هر زمان که بتوانم و موقعیت داشته باشم حتما باز هم می روم .
و اما بشنوید از قسمت شیرین این خاطرهعشق زیارت و آروزی تشرف به محضر امام حسین (ع) و نجف اشرف سوغات دختر ترکمن برای پدرش پدر قرجه که به زحمت راضی شده بود دخترش را به سفر بفرستد بعد از اینکه دخترش از سفر باز می گردد و از خاطرات خوش معنوی و حال و هوای آنجا برایش می گوید و عکس های سفر را می بیند یک دل نه صد دل عاشق زیارت می شود.پدر و مادر قرجه فردای بازگشت دخترشان هردو به سازمان هلال احمر بندرترکمن و گمیشان مراجعه می کنند و تقاضای عضویت می دهند به عشق اینکه در قرعه کشی های بعدی زیارت امام حسین (ع) روزیشان شود.
ارسال نظر