مصاحبه اختصاصی با مُرده شور شهر کردکوی
کردکویی که باشی که خوب میشناسی اش مردم کردکوی کم ندیده اند در سطح شهر یک پیرمرد ۷۹ ساله با دوچرخه ۲۸ اش را …
به گزارش گلستان 24 : کردکویی که باشی که خوب میشناسی اش
مردم کردکوی کم ندیده اند در سطح شهر یک پیرمرد ۷۹ ساله با دوچرخه ۲۸ اش را …
نمازهای جماعت و نمازجمعه اش را ترک نکرده …
بر خلاف شغل و کارش ، روحیه شاد و شوخ طبعی دارد
از روابط اجتماعی بالایی برخوردار است ، متواضع است و پایبند به اعتقاداتش …
برایش کوچک و بزرگ ، پیر و جوان ، فقیر و ثروتمند فرقی ندارد
همه را به یک چشم می بیند و غسل می دهد و کفن می کند
« غلامحسین مُرده شور » خطابش می کنند فقط به بهانه اینکه « مُرده » می شوید
کاری که هرکسی توانایی انجامش را ندارد …
.
.
.
مصاحبه اختصاصی انجمن گفتگوی کردکوی و کردکوی نیوز
با غسال شهرستان
جناب آقای « غلامحسین افتخاری »
۱ ـ خودتون رو معرفی کنید
ـ بسم اله الرحمن الرحیم ـ من غلامحسین افتخاری هستم ، فرزند موسی ، متولد ۱۳۱۲ ، ۵ تا فرزند دارم ، سه دختر و دو تا پسر
۲ ـ آقای افتخاری از چه سنی وارد این کار شدید ؟!! از قبل می خواستید یه غسال بشید یا نه کاملا اتفاقی بوده؟
من خب اگه بخوایم بگم از ۱۸ ـ ۱۷ سالگی بود که اتفاقی اولین مُرده رو شستم .. اما رسما از سال ۱۳۴۸ تو غسال خونه اینجا کار می کنم ..
یک آقای دکتری بود که اهل اصفهان بود اینجا زندگی می کرد ، یک روز با خانوم و برادر خانومش رفته بودند دریا ، آقای دکتر به برادر خانومش گفت که اول ما میریم برای شنا بعد شما بیا ، آقای دکتر و خانومشون بعد یه چند ساعتی برگشتند . نوبت برادر خانوم دکتر که شد ، وقتی رفت ظاهرا کنار دریا یه چاهی بود که وقتی برادر خانوم آقای دکتر میره می افته تو چاه .. بعد چند ساعتی که بر نمی گرده ، دکتر و خانومش نگرانش میشن و میرن دنبالش ، منتها هرجایی رو می گردن پیداش نمی کنن ، چندتا غواص ماهر میارن از بندرترکمن که هرچی می گردن پیدا نمی کنن کسی رو …حدود ۳۰ ساعت فقط دنبال برادرخانوم آقای دکتر گشتند .. یه غواصی بود مال بندرترکمن بود منتها تهران زندگی می کرد ، چون غواص ماهری بود رفتند اون رو از تهران آوردن تا دنبال برادر خانوم دکتر توی دریا بگرده .. این آقای غواص رفت و تو دریا هرچی گشت کسی رو پیدا نکرد بعد ۸ ـ ۷ ساعت وقتی داشت برمیگشت اتفاقی افتاد تو همون چاهی که برادرخانوم دکتر افتاده بود .. از چاه میاد بیرون و برادر خانوم دکتر رو هم از چاه میارن بیرون که تا این بچه رو بیارن بیرون حدود ۴۸ ساعت طول کشید …جسد برادر خانوم دکتر رو آوردن همین مسجد امام جعفر صادق که اون موقع ها خیلی قدیمی بود و مرده ها رو اونجا می شستند .. بهرحال اون موقع ها مث الان نبود .. هرجا گیر می آوردن مرده رو می شستند .. غسال خونه رسمی نبود تو کردکوی … خلاصه جسد رو آوردن غسال اون موقع ها اومد که جسد رو غسل بده و کفن و کنه … غسال گفت یکی رو پیدا کنید بیاد به من کمک کنه ، تنهایی سخته .. من همونجا آستینامو زدم بالا و گفتم من کمکت می کنم .. غسال با عصبانیت بهم گفت : گمشو ، تو از مرده می ترسی ، نمی تونی .. من بهش گفتم : ببین اگه مرده رو شستی من همین جا کنارش می خوابم و اصلا نمی ترسم .. خلاصه مردم هم گفتن خب راست می گه دیگه ، لابد نمی ترسه ، بزار کمکت کنه .. بلاخره غسال راضی شد و من هم کمکش کردم و تا ببرن دفنش کن یه دو ساعتی همونجا توی مسجد جسد منتظر بود ..
همون شب من خیلی سخت مریض شدم .. رفتم دکتر و دکتر گفت چیزیت نیست و یه آمپول داد و خیلی زود خوب شدم ..
من گاهی اوقات مرده میشستم یه وقتایی از ولاغوز و روستاها که می آوردن من غسل می دادم و کفن می کردم .. خلاصه بعد از مدتی که ازین ماجرا گذشته بود یه آقایی بود به اسم سید هاشم حسینی ، این آقا غسال کردکوی بود اون موقع ها ، ایشون پیش شهردار اون زمان کردکوی اومده بود و گفته بود که من دیگه پیر شدم و نمی تونم مرده بشورم و به جای من یکی دیگه رو بزارین .. آقای حسینی هم من رو معرفی کردند و من شدم غسال کردکوی .. ۵ سالی بود که غسال بودم که متأسفانه من رو تا اون موقع بیمه نکرده بودند برای همین آقای حسینی هم گفت که دیگه نیازی نیست ادامه بدی ، کار سختیه و اگه بیمه نباشی از کار می افتی … بالاخره بعد از ۵ سال ما رو بیمه کردند و من اینجا به عنوان غسال مشغول شدم.از سال ۷۷ این غسال خونه الان رو اجاره کردیم .. چون شخصی بود .. شهرداری با نرخ دولت اجاره کرد و من مشغول شدم و خلاصه ۴۴ ساله دارم این کار رو انجام میدم .
۲ ـ به کارتون علاقه دارید ؟!! چقدر ؟!!
ـ اولا که کار بسیار سختیه .. ۵۰۰ نفر ، هزار نفر گاها موقع غسل و کفن میان .. دعوا میشه ، توهین میشه .. خب بهرحال یکی جوونش رو از دست میده و خب مام وظیفه داریم غسل بدیم و کفنش کنیم بعضی وقتا می افته تقصیر ما و خلاصه خیلی کار سختیه اما خب چون کار برای خدا هست دلسردی نداره و متعاقبا کار برای خدا باید با علاقه باشه دیگه …
۳ ـ آمار اجسادی رو که تا حالا غسل دادید و کفن کردید رو دارید ؟
ـ خب من با دفن هم که انجام دادم حدود ۶۷۰۰ نفر بوده .. خیلی هاشونو البته یادداشت نکردم ..
۴- شده تا به حال از لحاظ روحی و روانی به خاطر شغلتون اذیت بشید ؟ ( مثلا خواب ترسناکی ببینید یا … )
ـ نه اصلا .. من از همون اولشم نمی ترسیدم .. من دوتا پسر قبلا داشتم که حدود ۵ ساله بودن هردوشون فوت کردند ، من خودم هردوشونو غسل دادم و کفن کردم ، وقتی داشتم غسلشون می دادم می خندیدم ، مادرش می گفت برای چی می خندی ؟ می گفتم بهش که خب من خندم می گیره ازینکه یه آدم رو دراز می دن و صابون می زننش و می شورنش .. خب وقتی خدا خودش داده خودش هم می گیره دیگه .. ترس نداره .. ناراحتی هم نداره .. امانت خدا به خود خدا بر می گرده ..
۵ ـ آقای افتخاری مطمئناً این حرفه و شغل شما الان از هر لحاظ براتون راحت تر و آسان تر شده ، اوایل که وارد این کار شده بودید چه احساسی داشتید ؟ مشکلات خاصی نداشتید با این کار؟
ـ نه اصلا مشکلی نداشتم!! احساس من از اولشم همینطور بود که الان هستم .. اصلا مشکلی نداشتم و ندارم .. اوایل می شد که یک روز ۵ تا ۷ شهید می آوردن و من غسل می دادم و کفن می کردم .. گاهی هم می شد یه هفته اصلا هیچ مرده ای رو نمی آوردن .. ولی من از همون اول با این کار اصلا مشکلی نداشتم ..
۶ ـ درآمد این شغل شما چه طوره ؟ کفاف زندگی تون رو می ده ؟ معمولاً هزینه هر غسل ، کفن و دفنی که می کنید چقدره ؟
ـ از درآمد بخوام بگم ، واقعا خیلی کمه .. خب نرخ مصوب شهرداری برای هر دفن ۴۰۰۰ تومنه .. جمعا حالا با غسل و کفن و دفن و نماز میت و … ۱۵ ـ ۱۰ تومنی میشه که اونم اگه اونایی که داشته باشن میدن اونایی رو هم که ندارن دیگه خب من نمی گیرم ازشون و مهمون خدا میشن ( با خنده ) … اما خب نرخ شهرداری برای دفن همون ۴۰۰۰ تومنه که معمولا میدن دیگه .. قیمت خاصی نداره .. اما خب منبع درآمد من ازین کار نیست .. الان چند سالی هست ساختمان سازی می کنم و …
۷ ـ خانواده ، اقوام و دوست و آشنا در قبال شغل و حرفه شما چه عکس العملی نشون می دادند ؟! اعضای خانواده مشکلی نداشتند ازینکه پدر خانواده یه غسال هست ؟
ـ خب یه عده بودند که خیلی ناراضی بودند و ناراحت .. یه عده هم بودند افتخار می کردند .. خانواده هم اصلا نه ناراحت نیستند .. گهگهداری هم پسرم میاد کمکم می کنه .. دخترم هم که چند سالی هست که غساله هست و مرده های خانوم رو میشوره ..
۸ ـ معمولا اکثر مردم کردکوی شما رو به اسم « غلامحسین مرده شور » خطاب می کنند ، این موضوع براتون سخت نبوده ؟!! ناراحت نمی شید؟
ـ نه اصلا ، ناراحتی نداره که .. من شغلم همینه .. مُرده میشورم دیگه .. حالا گاهی اوقات یه عده میخوان مسخره کنن و توهین که اونم من ناراحت نمیشم .. به نظرم ناراحتی نداره .. من شغل و کارم همینه ..
۹ ـ شده تا حالا بخواید از این کار دست بکشید و دیگه انجام ندید ؟!!
والا خب من می خواستم یه بار دیگه مرده نشورم و دست بکشم از این کار اما خب امام جمعه ، حاج آقای شاعری گفتن که این شهر به شما نیاز داره و مرده های مردم اگر شما نباشید رو دست خانواده ها می مونه و … منم عهد کردم با خدا که تا زنده هستم باشم تو همین کار و برای رضای خدا هم که شده مرده های مردم رو بشورم و غسل بدم و کفن کنم .. خیلی پیش میاد ساعت ۲ ـ ۱ نصفه شب زنگ میزنن که بیا و مرده ما رو کفن و دفن کن ، خب من اگه نرم این مرده میمونه و ممکنه خانواده ها نجس بشن و خیلی مسائل دیگه پیش بیاد .. بهرحال کار برای خداست …
۱۰ ـ خیلی ها رو از همین مردم شهر کردکوی شما غسل دادید و کفن کردید ، شده از کسی بدتون بیاد یا یه خصومتی ، کینه ای داشته باشید و از کفن و دفن کردن اون فرد خوشحال شده باشید ؟!!
نه اصلا .. ما همه بنده های خدا هستیم .. خوشحالی نداره که .. ممکنه اون فرد رو من شستم چند دقیقه بعدش خودمم رو هم یکی دیگه اومد شست و کفن کرد و دفن کرد.. اصلا خوشحالی نداره
۱۱ ـ تو شغل شما خاطره شیرین و خنده دار هم پیش اومده ؟
ـ نه متأسفانه تو کار ما اصلا اتفاق خنده داری رخ نداده .. اصلا …
۱۲ ـ از شهدای شهر کدوماشونو غسل دادید و کفن کردید ؟
ـ تمامی شهدایی که اینجا تو گلزار شهدا هستند رو من غسل دادم و کفن کردم و دفن کردم .. همشون رو حتی چندتایی شهدای روستاهای اطراف شهر رو ..
۱۳ ـ یه خاطره خیلی تلخ از کارتون برامون بگید ؟ یه خاطره که خیلی براتون دردناک بوده باشه ؟
ـ خب ببینید همه انسان ها رو میشه تشبیه کرد به یک انسان ، یک انسان وقتی تو پاش یه خار بره همه وجودش درد می گیره .. خب من وقتی می بینم یه جوونی بر اثر بی احتیاطی تصادف کرده و خورده به منبع آب و جسد رو میارن که من بشورم و کفن و دفن کنم خب مطمئنا ناراحت میشم.. تا چند روزی ناراحت هستم و حالم خوش نیست ولی خب خودداری می کنم و به روی خودم نمیارم .. گریه هامو تو دلم می کنم .. من برادرم مُرد اصلا گریه نکردم جلوی مردم .. می گفتند که غلامحسین افتخاری برا برادرش گریه نمی کنه .. من می گفتم که من گریه هامو جلوی مردم نمی کنم ، اصلا یعنی کارم طوری نیست که بخوام بشینم برای هر مرده گریه کنم ، من این همه آدم رو غسل و کفن کردم نمی تونم برای همشون که ناراحت شدم بشینم گریه کنم که .. بهرحال مرگ دست خداست ، مام همه مسلمانیم
۱۴ ـ ببخشید بابت این سوال : ولی فک می کنید اگه یه روزی بمیرید کی شما رو غسل بده و کفن می کنه؟ به این فکر کردید که یه شاگرد تربیت کنید؟
بله من پسرم رو تربیت کردم و بهش یاد دادم .. هستند آدمای دیگه ای .. گهگداری هم آقای حسن حمزه ای هم میاد و کمکم می کنه ، اونم می تونه غسل بده و کفن کنه …
۱۵ ـ به آینده چقدر امید دارید ؟
امید که ۱۰۰۰ سال ، ولی خب موندن یک دقیقه هم معلوم نیست بعدش چی می خواد بشه ..
۱۶ ـ از احساساتون بگید وقتی یک مُرده رو غسل میدید و کفن می کنید ؟
ـ خب من وقتی یه مُرده رو می شورم و غسل میدم و کفن می کنم ، وقتی می برمش داخل قبر و صورتش رو روی خاک می گذارم و سنگ لحد رو قرار می دم بهش می گم شما اینجا بخوابید که ما هم میایم ، همه مسافریم دیگه ، الان نشد دو سال دیگه ، ۵ سال دیگه ، بالاخره یه روزی همه میریم و باید یکی ما رو غسل بده و کفن و دفن کنه
۱۷ ـ آقای افتخاری حرف آخر …
ـ من از خدا سلامتی رهبر آقای خامنه ای و سلامتی همه مسلمانان جهان و سلامتی شما رو می خوام ، همین !
« تصاویری از غسال خانه شهر کردکوی »
وای چه سوالاتی
از مرده شورهای شهرهای دیگه هم مصاحبه بگیرین
بسیار جالب بود و خواندنی