در استان گلستان و بالاخص شهر گرگان ، ماه من ، تو چندان ستاره نداري....

"مولاي من سلام! رهبر عزيزم سلام! عاشقانه ترين درودها را نثار تو اي نائب امام زمان تقديم مي کنم. خالصانه ترين دعاهايم را براي طول عمر با عزت شما از محضر حضرت حق مسئلت مي نمايم.

به گزارش گلستان 24، رهبر عزيزم، اين نامه را اکنون که قريب به 18 ماه ازآغاز فتنه 88 سپري شده برايتان مي نويسم. نمي دانم از چه بگويم و (بهتر که بگويم) از کجا بگويم و چطور شروع کنم عرضم را ... تو عزيزي و نه عزيزما ، که عزيزِعزيز فاطمه اي، که خلف صالح روح خدايي و عزيزِ همه بسيجيانِ روح خدايي و مقتداي همه ي ما توئي.... تو در نقطه نقطه جهان بسيجي داري، که همه آن بسيجيان از تبار بسيجيان روح خدايند، که پايه گذاشت بسيج جهاني مستضعفين را .... تو (به قول حسين قدياني) ”حضرت ماه“ هستي و ميليون ها ميليون ايراني، ستاره هاي ماه تواند مولا! و تمام استان هاي ايران زمين، کهکشانهايي مملو از ستاره هايي اند گرد ماه حضرتت! اما... اما در بين اين 32 کهکشان پرستاره ي وجود ماهت، استان من شايد(با عرض پوزش از همه ستاره هاي مخلص گلستاني حضرت ماه) کم رونق ترين کهکشان تو باشد.

 در استان گلستان و بالاخص شهر گرگان ، ماه من ، تو چندان ستاره نداري....

 ماه زيباي من ! غلط من را ببخشا که چنين بي پروا قلم بر کاغذ مي لغزانم اما چکنم؟ چکنم که عقده گلو گير شده و در اين شهر (که به کوفه ايران مشهور شده در بين ستاره هايت ) فتنه اي را که تو عزيز دل، همه را بر حذر مي داشتي از بي بصيرتي نسبت به آن ، نه تنها ريشه کن نشده که دور، دور فتنه گران است در اين شهر. نشان به اين نشان که تو اي بهتر از جان! به هر مناسبت صحبت از فتنه و فتنه گران مي فرمايي و در اين کوفه ايران از همه چيز به گوشمان شنيده مي شود جز آنچه تو تبيين مي کني.

 درد تک ستاره هايت در اين شهر نه فقط اهالي فتنه اند که عادت کرده ايم به خوي عمروعاصي شان در اين 30 و اندي سال که درد، درد بي“آر“ي است، بي“آر“يِ چفيه برگردنان و مدعيان ولايتمداري و هم آنان که ميزها و تريبون هاي اصولگرايي را دو دستي چسبيده اند و روي به سمت دل بي بصيرت شان نماز مي گزارنند.

 حضرت عشق من! فقط به يک اتفاق بسنده ميکنم و تو اي نازنين ماه من، حديث مفصل بخوان از اين مجمل.. که چه روي مي دهد در گرگان.... که عضوي از اعضاي خبيث، رذل و منافقِ آن تشکل فتنه گرِ خائن (و در عين روحاني) که در فتنه سال گذشته جايگاه فرماندهي و صدور فرمان حمله در داخل و در فتنه را دارا بود در اين شهر راست راست بساط سخنراني دارد و اسم نامبارکش بر نوشته هاي تبليغاتي سطح شهر ، شهر را ناپاک کرده است.

 هر قدراين فتنه گران در اين شهر و در اين استان جولان مي دهند به همان نسبت صاحب تريبون هاي باصطللاح اصولگرا ساکتند و سکوتي اتخاذ کرده اند از جنس ”خفه خون“ که براي تسکين قلب هاي خالي از بي بصيرتشان آن را ”تحليل“ نام نهاده و غيرت حماسي ستاره هايت را اي ماه بي همتاي من! ”افراط“ مي نامند و چه بلاها که بر سر ستاره هايت نمي آورند در اين شهر و در اين کوفه ايران.

 چکنيم حضرت ماه؟ ترا و فرمايشات ترا.... فرمايشات آکنده از بوي خميني و خوي حسيني ات را مي شنويم و با اندک تحرکي در مسير کلام نوراني ات برچسب افراط نثارمان مي کنند و خفه خون گرفتن و لم دادن و به رکوع ايستادن پشت سر رأس فتنه را عين تحليل ناصواب شان مي دانند.

اما بدان، بدان و مطمئن باش که عهد بسته ايم با روح خدا و مقتداي روح خداحضرت بقية ا.... که ”ماه“ را تنها نگذاريم حتي در اوج غربت مان.... و چه زيباست دفاع غريبانه و مظلومانه از ماه در اين شهر پر از آه....

 پيش کشت مي کنم از جان و مال و فرزند و آبرو به پيشگاه نازنينت که خدا گواه است که تو برتر از همه آناني نزد من و هم او ترا نگاه دارد براي اسلام ناب. ترا اي سيد علي تا ظهور منتقم آل علي...

 و ديگران نيز بدانند که ” با مملکت و رهبر ما هر که در افتاد ورافتاد.