مسئولین شهری کردکوی بیشتر به فکر امور اساسی شهر باشند تا باقالی فروشی!
چند روزی است که به اذعان یکی از شهروندانی که مشی امرار معاش خود را با عرضه باقلای خوش طعم و مزه به همشهریان مرور کرده و رنگ صفای گذشته را در اذهان عمومی به تصویر می کشد، با نامهربانی مأمورین شهرداری کردکوی در معرض تهدید و در سطحی فراتر، ایجاد خلل در روند تحصیل معاش خود مواجه شده است.
به گزارش گلستان24، بسیاری از شهروندان شهرهای کوچک و سنتی عادت کرده اند که آخر شب ها به اتفاق خانواده سری به لبو فروشی و باقلا فروشی های دوره گرد که سال هاست در حاشیه معابر عمومی شهر بساط همدلی بر پا کرده تا به روشی کاملاً حلال تحصیل معاش کرده و صفا و سادگی زندگی سنتی و بی ریای مردم نجیب ایرانی را محفوظ نگه دارند، بزنند و در شرایطی که برخی شهرها از کمترین امکانات رفاه عمومی نظیر سینما، پارک مناسب و… رنج می برند، گذران اوقات فراغت کنند.
کردکوی نیز از جمله شهرهایی است که با وجود تغییر محسوس شمایل ظاهری شهر نسبت به دهه های گذشته، بافت سنتی فرهنگی و فرهنگ غالب طایفه گرایی را در خود حفظ کرده است و هنوز هم خرده فروشان و مشاغل مقطعی و سیار تداعی کننده روح سادگی و یکرنگی در آن تلقی میشود .
چند روزی است که به اذعان یکی از شهروندانی که مشی امرار معاش خود را با عرضه باقلای خوش طعم و مزه به همشهریان مرور کرده و رنگ صفای گذشته را در اذهان عمومی به تصویر می کشد، با نامهربانی مأمورین شهرداری کردکوی در معرض تهدید و در سطحی فراتر، ایجاد خلل در روند تحصیل معاش خود مواجه شده است.
از آنجا که جمع آوری مشاغل مزاحم و یا موانع تردد عابران، از وظایف ذاتی و غیر قابل انکار شهرداری ها محسوب می شود؛ اما آیا تقابل و برچیدن بساط مشاغل سنتی و آنانکه با ایجاد کمترین مزاحمت برای شهروندان، ضمن تامین معاش، به بازخوانی سنت های شهری و منطقه ای می پردازند امری مقبول در پیشگاه شهروندان و طالبان هویت مشاغل بومی است؟
آیا مشکلات عدیده شهری و زندگی شهروندی تنها در برخورد قهری با لبو فروشان و باقلا فروشان خلاصه می شود؟
آیا پسندیده نیست شهردار کردکوی به جای تمرکز و اهتمام به انجام وظایف درجه چندمی، به فکر تحقق وعده هایی نظیر احداث پارک همدلی که مدتهاست از کلنگ زنی آن گذشته و اثری از انجام تعهد در آن پدیدار نیست، باشد؟
آیا بهتر نیست مدیران شهری کردکوی به جای گسیل نمودن نیروهای خدمات شهری برای از بین بردن مشاغلی که با روح فرهنگ سنتی شهر و هویت خرده فرهنگ ها در ارتباط است به تزیین میادین و معابر عمومی شهر با گل های زیبای زمستانی بیاندیشد که متاسفانه در پنج میدان و کیلومترها بلوار درون شهری اثری از حتی یک شاخه گل در آن یافت نمی شود؟
آیا عقلانی و منطقی نیست سکاندار مدیریت شهری کردکوی به جای تقابل با خرده فروشان و مشاغل شبانه که نه تنها مزاحمتی برای رفاه شهروندی به همراه ندارد بلکه اسباب و بهانه مناسبی برای شب گردی خانواده ها را در محیط سالم سنتی هم فراهم می آورد، به تزیین ویترین غبار گرفته و مشمئز کننده ورودی شهر کردکوی که همانا تنها پارک شهر است و محل عبور میلیون ها گردشگر محسوب شده و چهره نامناسب سرویس بهداشتی آن دل هر شهروند دلسوزی را به درد می آورد، باشد؟
شمار این دست نقایص، در صورت توجه و دقت به سیاهه ای بلند بالا خواهد رسید که در صورت لزوم به تفصیل در نوشتار آتی به آن خواهیم پرداخت.
نویسنده: اسماعیل البرزی/رادکانا
از اونجایی که ما توی کشور اصلا مشکل بیکاری نداریم ؛ باید با اینها برخورد بشه ، تا شاید مشکل بیکاری پیش بیاد