خاطرات اولین استاندار گلستان (قسمت اول)
کاملاً طبیعی بود که هضم این موضوع برای مازنی ها مشکل بود و از همان ابتدا این مسئله مخالفانی جدی در مازندران داشت؛ بسیاری از نمایندگان و همین طور مدیران مازندرانی در بدنه ی دولت با این اقدام به شدت مخالف بودند
به گزارش گلستان 24، ابراهیم درازگیسو اولین استاندار گلستان است که خاطرات وی می تواند برای مخاطبین خواندنی باشد:
زمانی که من به گرگان بازگشتم یعنی سال 56 برخی از علماء شهر از جمله آقایان نورمفیدی، رئیسی و مرحوم طاهری در تبعید به سر می بردند و البته مبارزات مردم گرگان در غیاب آنان همچنان ادامه داشت. روز دوم یا سوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که کمیته انقلاب در گرگان بنده را به عنوان اولین شهردار گرگان پس از انقلاب انتخاب کرد. چند روز بعد با حفظ سمت مسئولیت فرمانداری گرگان نیز به من سپرده شد و همچنین به عنوان عضو شورای فرماندهی سپاه گرگان نیز منصوب شدم.
در آن دوره در گرگان، کش و قوس های فراوانی داشتیم؛ درگیری با گروهک ها، احزاب و دسته جات سیاسی مختلف که عمده ترین آنها ستاد خلق ترکمن در این منطقه بود که با آنها مبارزه می کردیم. همچنین چندین انتخابات در این منطقه برگزار کردیم مثل انتخابات جمهوری اسلامی در 12 فروردین، انتخابات مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی، انجمن شهر، ریاست جمهوری و... و واقعاً آن زمان انتخابات با کمترین هزینه برگزار می شد و مردم گرگان خالصانه و بدون هیچ چشمداشتی در تمام مراحل با ما همراهی می کردند و در مجموع آن روزها روزهای خوبی بود.
حضور و مسئولیت های متعدد شما در گرگان تا چه زمانی ادامه داشت؟
تا شهریور 59، یعنی دقیقاً در شهریورماه 59 بود که به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در جمهوری دموکراتیک آلمان، عازم آن کشور شدم و تا سال 64 در سفارت بودم. از 64 تا 66 هم مدیریت شرکت حمل و نقل بین المللی ایران در آلمان به من سپرده شد.
نخستین اقدامات برای جدایی و استقلال منطقه گرگان از مازندران
پس از بازگشت مجدد به ایران در سال 66 استانداروقت مازندران از بنده دعوت به همکاری کرد و من به عنوان قائم استاندار و معاون سیاسی – اداری استانداری مازندران مشغول به کار شدم و حدود 4 سال در استانداری مازندران مسئولیت داشتم و درست در همان جا اولین جرقه ها و کلیدهای تفکیک گلستان از مازندران را زدیم.
مدخل ورود شما به بحث جدایی گرگان از مازندران چگونه شکل گرفت؟
ما در ابتدا یک تجزیه و تحلیل از شرایط استان داشتیم و مستنداتی را گردآوری و به وزارت کشور اعلام کردیم که شرق مازندران می تواند به عنوان استانی مستقل اداره شود. تفاوتهای خاص گرگان با مازندران به لحاظ جغرافیایی، اقلیمی، گویش، فرهنگ غالب و همین طور پیشینه و سوابق تاریخی، مجموعاً ما را به تأسیس استانی جدید رهنمون می کرد و با توجه به اینکه حضرت امام هم 2 نماینده ولی فقیه در مازندران منصوب نموده بودند یکی در شرق مازندران(آیت اله نورمفیدی) و دیگری در غرب مازندران، که همان را هم ملاک قرار دادیم و مجموعه این تحلیل ها و مستندات را تدوین و به وزارت کشور ارسال کردیم این در حقیقت، آغاز راه بود.
برخورد مازندرانی ها با بحث جدایی گرگان از مازندران چگونه بود؟
کاملاً طبیعی بود که هضم این موضوع برای آنها مشکل بود و از همان ابتدا این مسئله مخالفانی جدی در مازندران داشت؛ بسیاری از نمایندگان و همین طور مدیران مازندرانی در بدنه ی دولت با این اقدام به شدت مخالف بودند؛ اما ما نیز برای تحقق این مهم عزم خود را جزم کرده بودیم.
پیگیریهای شما برای تشکیل استان جدید در آن مقطع زمانی چه نتایجی دربر داشت؟
البته مسئولیت بنده در استان مازندران تا سال 69 ادامه داشت و پس از آن به سمت معاونت سیاسی – اداری استاناری هرمزگان منصوب شدم تا سال 72 و از 72 تا 76 هم در سازمان تأمین اجتماعی کل کشور مسئولیت معاونت امور استانها و نظارت بر سازمان به بنده سپرده شد و با حفظ سمت، معاون حقوقی و امور مجلس سازمان تأمین اجتماعی شدم. در همان زمان هم با وجود دوری از گرگان امور مربوط به شهرم را کما بیش پیگیری می کردم. در دوران مسئولیت در تأمین اجتماعی به گرگان توجه خاصی داشتیم.
به عنوان مثال ما اعلام کرده بودیم که یکی از شرایط احداث بیمارستان تأمین اجتماعی اهدای زمین رایگان جهت احداث بیمارستان است و بیشتر شهرها هم به طور رایگان به ما زمین می دادند و ما اقدام به ساخت بیمارستان می کردیم اما شاید گرگان در آن زمان جزء معدود شهرهایی بود که اقدام به خریداری زمین نمودیم و به اتفاق آقای ناطق نوری کلنگ آنرا زدیم و در سالهای بعد نیز بیمارستان تأمین اجتماعی گرگان که اکنون حیکم جرجانی نامیده می شود احداث گردید.
تأسیس و تشکیل استان گلستان به مرکزیت گرگان
ظاهراً بعضی از نمایندگان شرق مازندران (گلستان فعلی) هم با جدا شدن از مازندران مخالف بودند با توجه به مخالفت های صورت گرفته چگونه لایحه تأسیس استان جدید در مجلس به تصویب رسید؟
واقعیت آن است که بحث مرکزیت گرگان و تشکیل استان جدید تقریباً به یک مطالبه عمومی در بین مردم منطقه ی ما تبدیل شده بود به طوری که در هر مقطع زمانی که یکی از مقامات کشوری به گرگان سفر می کرد با شعارهای مداوم مردم گرگان مواجه می شد و جدایی گرگان از مازندران را خواسته ی اول مردم بود و حتی در سفر مفام معظم رهبری در سال 74 به گرگان نیز این اتفاق رخ داد و مردم گرگان درخواست خود را نزد رهبری مطرح کردند.
از سوی دیگر نمایندگان منطقه گرگان نیز بسیار تلاش کردند؛ آقایان قندهاری(نماینده گرگان)، علاء(نماینده علی آباد)، محمدی(نماینده بندرگز و کردکوی)، واعظ حسینی، هلاکو(نماینده گنبد) که تمامی آنان برای تشکیل استان انصافاً بسیار فعالیت داشتند و خصوصاً مرحوم قندهاری که در کمیسیون امور داخلی و شوراها نقش بسیار اثرگذاری داشت و مجموعه این اقدامات باعث شد که پس از انجام بررسی های نهایی توسط وزارت کشور، پیشنهاد تأسیس استان گرگان در هیئت دولت در خرداد ماه 76 به تصویب برسد و پس از آن دولت لایحه را برای تصویب نهایی به مجلس فرستاد و البته باید بگویم که هیچ یک از نمایندگان شرق استان با اصل موضوع مخالف نبودند اما بحث ها و اختلافاتی وجود داشت.
روز طرح استان گلستان در صحن علنی برای ما روز پر التهابی بود گر چه من نماینده نبودم اما ارتباط خوبی با اکثر نمایندگان داشتم و سعی در توجیه نمایندگان در ضرورت تصویب لایحه و اثرات مثبت استان جدید در آینده برای کشور می نمودم و با انصاف بگویم، در مجلس شاهد تلاش فوق العاده نمایندگان استان جدید هم بودم وقتی استان رأی آورد همانجا نمایندگان استان به من پیشنهاد استانداری استان را می دادند. مرحوم قندهاری گفت ناف استان را به نام تو زده اند. گرچه رو و پنهان بعضی متفاوت بود. برای آنکه ایجاد شبهه نشود ارتباطم را با نمایندگان قطع کرده بودم.
با توجه به اینکه لایحه با نام "استان گرگان" به تصویب دولت رسید پس چه شد که نام گلستان بر این منطقه نهاده شد؟
زمانی که در سمت معاونت امور مجلس تأمین اجتماعی حضور داشتم با توجه به حوزه کاری و مدیریتی ام در مجلس غالباً حضور پیدا می کردم و با مجلسیان ارتباط زیادی داشتم؛ قبل از انتخابات ریاست جمهوری، دولت آقای هاشمی لایحه استان گرگان را به مجلس داده بود و به اتفاق نمایندگان حوزه های گرگان و شهرستانهای اطراف، تلاش جهت ترغیب نمایندگان به رأی مثبت به لایحه گرگان می نمودیم؛
صبح روزی که قرار بود لایحه تشکیل استان به رأی گذاشته شود مرحوم قندهاری نماینده گرگان شتابان به سراغم آمد و گفت: دیشب برای آنکه آقایان(نمایندگان بخس شرقی استان) مخالفت نکنند در جلسه مجمع تصمیم گرفتیم اسم استان بجای گرگان، گلستان باشد! یعنی استان گلستان. تو هم به دوستان نماینده بگو با طرح اسم جدید مخالفت نکنند.
همان طور که می دانید کل محدوده گلستان کنونی در دوره های مختلف تاریخی، گرگان نامیده می شده یعنی گرگان نامی است برخودار از پشتوانه عظیم تاریخی پس علت این مخالفت با نام گرگان چه بود؟
البته گلستان هم نام بسیار زیبایی است اما واقعیت آن بود که این مخالفت ها در مجلس به نحوی توسط آقای هلاکو هدایت می شد که نماینده بسیار پرتلاش و زحمت کشی هم بود و به نظر من ریشه ی این اتفاقات را نه در عملکرد نمایندگان که باید در اظهار نظرهای برخی اشخاص افراطی در شرق استان جستجو نمود که بعضاً اظهارات آنان روی نمایندگان نیز اثر می گذاشت.
دقیقاً بعد از تصویب نهایی لایحه تأسیس استان گلستان به مرکزیت گرگان زنده یاد هلاکو به دنبال آن بود که یک استاندار گنبدی بگمارد که البته توفیق پیدا نکرد و بعدها که آقای هلاکو عملکرد بنده را به عنوان استاندار گلستان دیدند اذعان کردند که حتی اگر یک استاندار گنبدی هم می گذاشتیم اینقدر برای ما کار نمی کرد.
در خصوص مرکزیت گرگان چطور؟ آیا به غیر از گرگان گزینه ی دیگری هم مطرح بود و یا می توانست مطرح باشد؟
به هیچ وجه. اگر هر گزینه ی دیگری غیر از گرگان مطرح می شد قطعاً توسط مراجع تصمیم گیری پذیرفته نمی شد. کاملاً طبیعی هم بود گرگان شهری است که همواره از جهات مختلف از جمله شرایط تاریخی، جمعیت، موقیعت ارتباطی، شاخص های توسعه و وجوه اقتصادی همیشه بر شهرهای منطقه برتری محسوسی داشته و دارد و انتخاب گزینه ی گرگان کاملاً بدیهی بود.
چه شد که شما به عنوان استاندار انتخاب شدید؟
شبی معاون سیاسی وزارت کشور مرا به دفترش دعوت کرد، ابتدا پیشنهاد استانداری قم را به من نمود نپذیرفتم. گفت: پیشنهاد اول نمایندگان استان است و نام چند نفر از دوستان مشترک و شخصیتها را گفت که آنها از تو خیلی گفته اند. گفتم آقایان لطف و محبت دارند. پیشنهاد استانداری استان گلستان را مطرح نمود.
گفتم مدیر بی تجربه ای نیستم سختی کار استان جدید را میدانم، اول انقلاب شهردار و فرماندار گرگان و در روزهائی از سخترین شرائط با حفظ سمت، فرماندار گنبد هم بوده ام. گرگان زادگاه من است، نسبت به استان گلستان احساس دین میکنم. بعد از گفتگو پیرامون مسائل مختلف خداحافظی کردم. دوستان علاقمند همشهری، هم با من و هم با وزارت کشور پیگیر بودند. روزی از ریاست جمهوری تلفنی با من تماس گرفتند، گفتند روز یکشنبه (شاید هم چهار شنبه) بعد از اذان مغرب در جلسه هیات دولت شرکت نمائید.
روال انتخاب و انتصاب استاندار بدین گونه بوده است که وقتی وزارت کشور فردی را برای استانداری مد نظر می گرفت و به نتیجه نهائی می رسید او را به ریاست جمهوری معرفی می کرد رئیس جمهور دستور طرح در هیات دولت را صادر می نمود. روزی که دستور طرح در هیات دولت قرار می گرفت از فرد معرفی شده برای شرکت در جلسه دولت دعوت می کردند. در جلسه از او می خواستند توضیحاتی بدهد سپس وزرا از او سوالاتی میکردند و در نهایت بدون حضور او رأی گیری میکردند و ما منتظر فراخواندن به جلسه بودیم، اعضاء جلسه هیات دولت جهت اقامه نماز بیرون آمدند. به ما تبریک گفتند، معلوم شد موضوع استانداران جدید را قبل از وقت مطرح و چون ما نبودیم غیاباً بحث و با رأی وزرا تصویب شده است.
نخستین مصوبات هیئت دولت برای استان جدیدالتأسیس گلستان
بعد از نماز اعلان کردند، آقایان اعضا به جلسه بروند و آقایان استانداران برگردند. به وزیر کشور گفتم آیا در جلسه گفتید که استان گلستان استان جدیدی است، گفت میبایست میگفتم. مکثی نمود. سریع به جلسه رفت. لحظاتی نگذشته بود گفتند آقای رئیس جمهور گفته اند آقایان استانداران به جلسه بیایند. وارد جلسه شدیم هر کدام از ما در جائی نشست من در صندلی کنار وزیر اقتصاد و دارائی که از فارغ التحصیلان اتریش و از اعضاء انجمن های اسلامی دوران خارج از کشور بود نشستم.
به رئیس جمهور گفتم ما آخرین استاندارانی هستیم که هیات محترم دولت رأی داده است، همه آقایان استانداران که با انتخاب شما به استانهای خود رفته اند دفترشان، همکارانشان، ابزار کارشان ....مشخص بوده است اما استان گلستان استان جدید است. نه ساختمانی دارد نه دفتری، نه همکاری و نه ابزاری یکی از وزرا گفت: آقای رئیس جمهور در جلسه قبل نیاز های استان قزوین را تصویب کردیم، برای استان گلستان هم همان ها را منظور کنیم آقای خاتمی بیدرنگ گفت تصویب شد آقای دکتر حبیبی بنویسید(قزوین بیش از یکسال پیش استان شده بود با بررسی های فراتر از یکساله و گذر از هفت خوان توانسته بود جهت تأمین نیازمندیهایش در دولت مصوبه بگیرد).
با توجه به جدیدالتأسیس بودن استان، مأموریتتان را در گرگان چگونه آغاز کردید؟
در فاصله ابلاغ مصوبه دولت و صدور حکم تا معارفه ام در استان، علیرغم سالها تجربه، با همه استاندارن استانهای جدید، چه آنهائی که دیگر در سمت استاندار، و در استان نبودند، و هم آنهائی که اکنون استاندار بودند حضوری ملاقات و مذاکره کردم می خواستم از همه تجارب استفاده کنم.
از جمله با هماهنگی دوستی مشترک با جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد اولین استاندار استان جدیدالتأسیس اردبیل( رئیس جمهور فعلی ) ، آقای طهائی استاندار بعدی آن استان، آقای روزبه و آقای نکوئی در استان قروین و استان قم ... ملاقات داشتم و از تجربیاتشان می پرسیدم؛ نکات مثبت و منفی را یادداشت بر می داشتم و مرور میکردم که از آنها عبرت بگیرم.
ارسال نظر