آشوراده قفل شد
جزیره زیبای «آشوراده» که دیگر چیزی از زیبایی آن باقی نمانده همچنان در هیاهوی سیاسیکاری و ژستهای روشنفکری، برای هموطنان کشور ناشناخته و برای ساکنان گلستان نیز در حد یک اسم است.
به گزارش گلستان 24، مراقبت و حفاظت از محیط زیست امری طبیعی، منطقی و قابل تقدیر است و اگر کسی به هر بهانهای قصد تخریب محیط زیست را داشته باشد قطعا خائن به طبیعت، نظام و حتی انسانیت است.
اما نکته اینجاست که حفاظت از محیط زیست نیز مراتبی دارد و فقط با بیانیه نوشتن و مخالفت با ساخت جاده ابر یا مخالفت با توسعه گردشگری در جزیره آشوراده حاصل نمیشود. در واقع باید از دوستانی که با ادعای روشنفکری و ژستهای پست مدرن، ادای دفاع از محیط زیست را در میآوردند، پرسید در حوزه عمل چقدر به محیط زیست خدمت کردهاید؟ چند بار اقدام به درختکاری حتی در حیاط منزلتان کردهاید؟ آیا شده که یکبار با هماهنگی آموزش و پرورش دانشآموزان مدرسهای را به جنگل ببرید تا شاخههای شکسته شده یا بریده شده از قبل را در زمین فرو کنند تا تبدیل به نهال شوند؟ چند بار به نهالستانهای دولتی سر زدهاید و از میزان افزایش یا کاهش تولید نهال در استان اطلاعات کسب کردهاید؟ چقدر در زمینه آب، رودخانه، جنگل و حفاظت عملی از محیط زیست استان مطالعه کردهاید؟ چقدر راجع به زمین خواریهای وسیع در استان حساسیت نشان دادهاید؟ نظرتان راجع به شکار بیرویه در استان چیست؟ با دیدن آتشسوزیهای گسترده در استان، چه احساسی به شما دست میدهد؟ باور کنیم محافظت از محیط زیست با سیاسیکاری، بیانیه دادن، تجمع و تحصن و پلاکارد در دست گرفتن تفاوت دارد.
قفل کردن در جزیره آشوراده!
حال جای این سوال باقیست که اگر در این جزیره را قفل کنیم و کلید آن را در جیب گروههای مخالف بگذاریم مشکل حل میشود. آیا نباید برای استفاده منطقی، درست، بجا و با رعایت اصول زیست محیطی از این موهبت الهی در راه توسعه استان گلستان، اشتغال و جذب گردشگر تلاش کرد؟
چطور است که اگر افراد با قلم و چکش به جان پایههای جزیره کیش بیفتند و هر سازهای در آن احداث کنند، مشکلی پیش نمیآید اما همین که صحبت از توسعه گردشگری در استان گلستان میشود، همه فریاد واجنگلا، واجزیرتا و وا مصیبتا سر میدهند و از طبیعت شکننده این استان یاد میکنند و جالب اینکه این سر و صداها به طرفةالعینی در رسانه ملی و تمامی رسانههای مکتوب و مجازی شنیده میشود! اما در مورد تخلفات زیست محیطی در سایر استانهای کشور صدایی از کسی بر نمیخیزد.
شاید اگر این حساسیت و دلسوزی همه جانبه در خصوص محیط زیست استان در سایر موارد هم به این شکل منسجم و یکپارچه بود، تابه حال مشکل بیکاری، راه آهن گلستان - خراسان، مجتمع پتروشیمی، ورزش، آموزش و پرورش، جادهها و ... در این استان حل شده بود. اما متاسفانه فقط در زمینه جلوگیری از توسعه استان گلستان، همنوایی ملی شنیده میشود و در سایر موارد تا صبح برایت گریه میکنند ولی از نان خبری نیست!
در زمان ساخت تلهکابین شهر توریستی نمک آبرود، پیمانکار مجبور به قطع تعدادی از درختان در ارتفاعات شد ولی با نگاه ملی و توسعهای به استان، این نقیصه به چشم نیامد و بعد از ساخت تله کابین با کاشت درختان مشابه بعد از حدود 12 سال اکوسیستم به حالت قبلی برگشت. در واقع چارهاندیشی و دوراندیشی در حل مشکلات عامل توسعه یک استان است وگرنه مخالفت و نامهنگاری و به چالش کشیدن یک طرح با بهانههایی نظر نشت بنزین موتور قایقها و دلایلی از این دست هنر خاصی محسوب نمیشود. حقیقتا اگر این جزیره در سایر استانهای کشور قرار داشت، باز هم تصمیمات همین گونه اتخاذ میشد یا سعی میشد ضمن رعایت مصالح زیست محیطی از این موهبت نیز استفاده شود؟
پایان سخن
در خاتمه پیشنهاد میشود مسئولان استانداری، سازمان محیط زیست، اداره بازرسی و سایر نهادهای مربوط ضمن برگزاری جلسات منظم با دعوت از متخصصین و پیمانکاران ایرانی و حتی خارجی و گرفتن برنامه و طرح از پیمانکاران، راهکارهای موجود در استفاده از این شاهکار خلقت و طبیعت منحصر به فرد را بررسی کنند و به جای تمرکز روی «مشکل حفاظت از آشوراده» بر روی راهکارهای «استفاده بهینه و منطقی از این جزیره» بیاندیشند.
ارسال نظر