آیا سقط جنین زنان را در شرایط بهتری قرار می دهد؟

هرگز نفس محترمی که خدا قتلش را حرام کرده نکشید مگر آن که به حکم حق مستحق قتل شود.(سوره اسراء آیه 33)

احترام خون انسان­ها و حرمت قتل نفس از مسائلی است که همه شرایع آسمانی و قوانین بشری به آن معتقدند و آن را یکی از بزرگترین گناهان می­شمرند ولی اسلام اهمیت بیشتری به آن داده و کشتن یک نفس بی گناه را مساوی با کشتن تمام انسان ها قرار داده است. اما آنچه که امروز جهان و به ویژه کشورهای مدافع حقوق بشر مانند آمریکا در مورد سقط جنین سالم و گرفتن جان انسان های بی گناه به نام مراقبت های بهداشتی زنان انجام می­دهند، در حکم قتل نفس است که در جوامع غربی عملی عادی و در برخی موارد هم ستودنی است.

انسانیت و عقل بشری از زمانی که دادگاه عالی قضایی در سال 1973 تصمیم به قتل میلیون­ها انسان بی گناه گرفت، به شدت افول کرده است. اگر چه در چنین جامعه ای سقط جنین به نام "مراقبت های بهداشتی زنان" قانونی شده است، اما به هیچ وجه نمی­توان مدعی شد که آنان درک روشنی از نیازها و خواست­های زنان دارند.

آمارهاي رسمي سقط جنين در آمريكا به شدت تعجب‌آور و تأسف‌انگيز است. برخي از اين آمارها عبارتند از: چهل درصد از حاملگي‌هاي زنان سفيد پوست، 69 درصد از حاملگي‌هاي سياهپوستان و 54 درصد از حاملگي‌هاي آمريكايي‌هاي لاتين­تبار ناخواسته صورت مي‌گيرد (در مجموع قريب به 50 درصد كل حاملگي‌ها در ايالات متحده) و از ميان كل حاملگي‌ها در ايالات متحده آمريكا 22 درصد آن‌ها به سقط جنين ختم مي‌گردد. (يعني بيش از يكي از هر پنج مورد). اما آیا این عمل درست و منطقی است؟

تعبیر عقلانی که از واژه "بارداری" در فرهنگ لغت وبستر ارائه می شود به معنای "یک انسان نو رسته متولد نشده " است. اما آیا ما موظف به حمایت و حفاظت از زندگی انسان ها نیستیم؟ سقط جنین به معنی گرفتن جان انسان هاست. بحث سقط جنین نباید به عنوان مسئله ای مانند استخراج سنگ از معدن و یا نجات جان یک حلزون در دادگاه عالی ایالت متحده مطرح می شد. بحث در اینجا زندگی یک انسان است. همه ی موجودات نیاز به حفاظت دارند و این یک " حق جدا نشدنی " برای زندگی است که جنین انسان هم از آین اصل مستثنی نیست.

"هنری هاید" در همایشی با اشاره به اینکه سقط جنین یک عمل وحشیانه در حق یک نوزاد نیمه تولد یافته است گفت: "چه اتفاقی می افتد که در جامعه سقط جنین امری عادی می شود"؟ قانون مصوب آمریکا قانونی است که در آن قوی از ضعیف محافظت نمی کند بلکه او را مورد ستم قرار می­دهد. حامیان قانون سقط جنین در وجود خود یک ظرفیت باور نکردنی برای خود فریبی و جدا شدن از هرگونه حس ترحم برای نوزاد تولد نیافته ، به وجود آورده اند و به همین ترتیب آن ها خود را از هرگونه غریزه­ای برای به اجرا درآمدن عدالت و تولد یک وجود انسانی جدا می­کنند.

از نظر عقل ظلم به جنین ناپسند است زیرا ظلم،حق مظلوم را پایمال می­کند. حق غیر آن نیست که یک موجود استحقاق آن را دارد و باید آن را دریافت کند مثلا حیات حق هر انسانی است اگر حیات از کسی گرفته شود، به او ظلم می­شود و حق او پایمال می­شود و جنین هم اگر سقط شود چون حق حیات دارد سقط او ظلم در حق او محسوب می­شود و حق حیات از او گرفته شده است. لذا اساسی ­ترین حقوق انسانی هم برای مادر و هم برای جنین، تولد انسانی دیگر است؛  قانون باید حامی بی­گناهان و کسانی که صدایشان به گوش کسی نمی­رسد باشد و لذا قانونی و همگانی شدن این قانون نه تنها مطلوب زنان نیست، بلکه مذموم در همه فرهنگ­ها و ادیان الهی و غیر­الهی است.