در مورد آشوراده بیگدار به آب نزنیم
اما باید توجه داشت که انتخاب آشوراده برای این نوع سرمایهگذاری گسترده و فراگیر که گاها از آن با عناوینی چون “آشوراده قطب گردشگری شمال ایران” یا “آشوراده کیش شمال” نام برده میشود، بیشتر خیالپردازی بوده و قطعا بدون دخل و تصرف در منطقه حفاظت شده آن و از بین بردن پوشش گیاهی و زیستگاه حیاتوحش غیرممکن است.
به گزارش گلستان 24، حر منصوری عبدالملکی، فعال محیطزیست و طبیعتگردی نوشت:
طبیعت ایران و به ویژه بخشی از مهمترین مناطق طبیعی کشور که تحت عنوان مناطق چهارگانه، تحت حفاظت قرار گرفتهاند همواره در زمینه حفظ وضعیت موجود و جلوگیری از تخریب بیشتر با مشکلات بسیار زیادی دست به گریبان بوده و هستند. این روند در طی سالیان گذشته و به دلایل متعددی که بخشی از آنها مربوط به مسائل سیاسی درون کشور بوده تحت فشار بیشتری قرار داشته و در معرض تهدیدات گستردهتری از قبل قرار دارد. اما در این میان برای چگونگی مقابله با این تهدیدات نیز دیدگاهها و نسخههای متفاوت توصیه میشود که به صورت کوتاه به آن اشاره خواهیم کرد.
گروهی از طرفداران محیطزیست نگاهی کاملا حفاظتی و انعطافناپذیر نسبت به این مناطق دارند و بدلیل پیشینه سیاه این نوع سرمایهگذاریها و فعالیتها در عرصههای طبیعی، به هرگونه فعالیت و برنامهریزی اقتصادی بیاعتماد بوده و مخالف هر گونه طرح موضوع در این زمینه هستند و در نقطه مقابل گروهی نیز معتقد هستند که الزامات توسعهای کشور، افزایش جمعیت روزافزون و نیاز به توسعه اقتصادی، بهرهبرداری آزادانه از این مناطق را اجتنابناپذیر ساخته و باید درهای این گونه مناطق روی بهرهبرداران کاملا باز شود.
در این بین گروهی نیز معتقد به توسعه گردشگری و به شکل دقیقتر گونهای که در پهنههای طبیعی میتواند توسعه یابد یعنی گردشگری مبتنی بر طبیعت یا شکل پایدار آن، طبیعتگردی هستند.
اما باید توجه داشت که انتخاب آشوراده برای این نوع سرمایهگذاری گسترده و فراگیر که گاها از آن با عناوینی چون “آشوراده قطب گردشگری شمال ایران” یا “آشوراده کیش شمال” نام برده میشود، بیشتر خیالپردازی بوده و قطعا بدون دخل و تصرف در منطقه حفاظت شده آن و از بین بردن پوشش گیاهی و زیستگاه حیاتوحش غیرممکن است.
آشوراده جزیرهای کوچک است با مشکلاتی بزرگ و جدی که هر برنامه هیجانزده و بدون مطالعه در آن میتواند در درجه اول مشکلات زیستمحیطی بزرگی را برای حیاتوحش جزیره، تالاب و پناهگاه حیاتوحش میانکاله و نهایتا دریای خزر در دراز مدت بوجود بیاورد. این جزیره که فقط در قسمتهای شرقی آن روستایی کوچک دارد، سالهاست خالی از سکنه شده و تنها فعالیتهای انسانی در آن مربوط به تاسیسات نیمه فعال شیلات، یک رستوران دریایی و چند سرباز حراست دریا و محیطبان محیطزیست است.
لازم بذکر است در اواخر دهه ۶۰ بدلیل بالاآمدن سطح آب دریا و اختلاف ارتفاع ناچیز آب با سطح قسمتهای شرقی جزیره، روستای آن به مدت چهار سال به زیر آب رفته و خالی از سکنه شد. این سیکل پیشروی و پسروی آب دریا که سالهاست ادامه داشته جزیره را مخصوصا در قسمتهای شرقی ناپایدار میکند.
از سوی دیگر تنها راه رسیدن به جزیره آن هم از راه آب کانال چپقلی است که این روزها بدلیل پائین رفتن سطح آب دریا، قایقرانی در آن با مشکلات بسیار زیادی مواجه است.
مهمتر از آن اینکه این کانال یک شاهراه حیاتی برای ورود گونههایی چون کپور خاص دریای خزر، ماهیهای استخوانی و دیگر آبزیان به تالاب میانکاله و خلیج گرگان بوده و فشار انسانی بواسطه حضور و رفت و آمد روزانه بیش از ۷۰۰ بار قایقهای کرایهای خود به معضل بزرگ برای اکوسیستم دریا و تالاب تبدیل شده و اگر فکر اساسی برای کنترل و کاهش این حجم رفت و آمد نشود، مشکلات اساسی را در تالاب و اکوسیستم آن خواهیم داشت.
به صورت خلاصه باید اشاره کنم که پروژه تبدیل جزیره به یک مجموعه گردشگری چندین مشکل از نظر توجه اقتصادی و مهمتر از آن مشکلات متعدد زیستمحیطی خواهد داشت که به اختصار به آن اشاره خواهم کرد.
۱- ریسک بالای ساخت و ساز در جزیره بخاطر ناپایداری پیشروی دریا در جزیره.
۲- محدودشدن پذیرش گردشگر به جزیره در فصول عقبنشینی دریا (شناورها به گل مینشینند) یا متلاطم بودن آن در روزهای طوفانی.
۳- محدودیت و هزینه بالای انتقال مصالح ساختمانی و تجهیزات به جزیره.
۴- عرض ۶۰۰ متری جزیره در قسمتهای شرقی که از تالاب شمالی شروع شده و در خلیج به پایان میرسد و محدودیتهایی را برای ایجاد هر نوع سازهای به همراه خواهد داشت.
۵- نبود سیستم خدمات شهری، زیرساخت مدیریت پسماند، محدودیت آب آشامیدنی، بیمارستان، درمانگاه، آتشنشانی، پلیس و … خود مشکل جدی بوده و استقرار آنها هزینههای بالایی داشته و توجیه طرح را دچار مشکل میکند.
۶- محدودیتهای توسعهای بدلیل ارزش بالای اکولوژیکی تالاب و مقاومت دوستدارن طبیعت و سازمان محیطزیست.
۷- کثرت جاذبههای عمومی که باعث جذب گردشگران میشود و آسیبپذیر بودن جاذبههای طبیعی کنونی نسبت به هرگونه شلوغی که هم سیمای طبیعی آن را مختل میکند و پرندهها نیز قطعا منطقه را ترک خواهند کرد.
مشکلات زیستمحیطی
۱- قطع ارتباط حیاتی تالاب و دریای خزر بواسطه افزایش رفت آمد قایق و مسافر در کانال چپقلی که اهمیت ویژهای در اکوسیستم این مجموعه دارد.
۲- ناامن شدن نیزارهای شمال شرقی که کلونیهای بزرگ پرندگان را در میان آن داریم.
۳- ۲۵۰ گونه مهاجر و بومی پرندگان که در فصل زمستان و حتی بهار وارد منطقه میشوند، از تغییر سیمای طبیعی منطقه قطعا تاثیر میگیرند و منطقه را ترک میکنند.
۴- تخریب و تجاوز به اراضی یکی از مهمترین تالابها و پناهگاههای حیاتوحش ایران و حتی خاورمیانه به بهانه توسعه گردشگری.
۵- فشار دیگر مالکان قسمتهای مختلف پناهگاه حیاتوحش میانکاله برای بهرهبرداریهای غیرمتعارف از املاک خود در دل منطقه حفاظت شده.
۶- از بین رفتن امکان استتار بواسطه روشنشدن شبانه منطقه با چراغهای تاسیسات و … برای گونههای مختلف – زیرا یکی از پیش نیازهای انتخاب زیستگاه توسط گونههای مختلف حیوانات، امکان استتار است -(لازم بذکر است در تجربهای مشابه طی ۱۵ سال گذشته استقرار پروژکتورهای بندر امیرآباد در نزدیکی لپوی زاغمرز موجب خالیشدن تالاب از بیش از ۱۰۰۰۰۰ پرنده زمستانگذر شد)
۷- بالابودن سطح آبهای زیرزمینی در جزیره و محدودیت سرزمینی، هرگونه آلودگی را به سرعت در جزیره، تالاب و دریا منتشر کرده و در زمان کوتاهی معضل کنترل آن را خواهیم داشت.
در یک کلام باید گفت جاذبه گردشگری این جزیره، سیمای طبیعی نیزار، انارستان، حیاتوحش و پرندگان آن بوده و حضور گسترده گردشگر قطعا همه این جاذبهها را از بین خوهد برد.
راهکار پیشنهادی
۱- تسهیلاتی در اختیار شرکت تعاونی قایقداران قرار بگیرد تا ۴۰ قایق آنها به دو اتوبوس دریایی مناسب برای آن منطقه تبدیل شود که فقط ساعتی یکبار طبیعتگردها را به جزیره برساند.
۲- محیط زیست اجازه دهد تا اسکله چوبی استاندارد بر اساس ظرفیت برد منطقه ساخته شده و مسیر آن نیز لایروبی شود تا رفت و آمد میسر شود.
۳- خانههای روستای آشوراده با نظارت کمیته ملی طبیعتگردی مرمت و استانداردسازی شده تا ساکنان و مالکان آن تحت عنوان اقامتگاههای بومگردی پذیرای طبیعتگردها در منطقه شوند.
۴- ظرفیت برد منطقه بر آورد شده، ورودی برای بازدیدکنندگان در نظر گرفته شود و محدودیت ورود را سازمان محیطزیست با مشارکت بومیان کنترل کند.
۵- میراث فرهنگی – گردشگری برنامهای آموزشی را برای مردم بومی در نظر بگیرد که آنها در قالب راهنمای محلی بتوانند با حفظ ارزشهای طبیعی منطقه، درآمدی را برای خود کسب کرده و خدمات لازم را به طبیعتگردها بدهند.
طبیعتگردی همواره مولفهای حیاتی است که در صورت اعمال مدیریتی هم پیوند میتواند به عنوان ابزاری کارآمد در راستای حفظ، توسعه و تنوع بخشیدن به مناطق حفاظت شده بکار گرفته شود.
انتهای پیام/
ارسال نظر