با فراگیر شدن شبکه های اجتماعی؛
کانالهای طنز و اهداف در پس پرده
بهمرور زمان دستهایی مفهوم هجو را جانشین مفهوم طنز نمودند تا بهواسطه آن قداست مفاهیم ارزشی را در انظار عموم بشکنند و بتوانند این مفاهیم را که برای آنها دست و پاگیر بود از سر راه بردارند.
به گزارش گلستان24، شاید و شاید حتماً شما هم در گوشی خود و در شبکههای اجتماعی کانالها و یا گروپ های جک و لطیفه داشته باشید که دقایق و یا بعضاً حتی ساعاتی را در روز به خواندن آنها اختصاص میدهید. با کمی ژرفاندیشی و تحقیقات میدانی، طبقهبندی محتوا و تطبیق قلمی آنها بهراحتی میتوان به این نکته اذعان نمود که این حجم از تولیدات هجو که ازقضا آنقدر بهروز است که گاه تنها دقایقی پس از یک رخداد جکهایش در شبکهها منتشر میشود، یک حرکت عادی و ساده نیست و یقیناً در پس آن دستگاهی و جریانی مسئول ساماندهی و انتشار اینگونه محتواها در بین مخاطبان شبکههای اجتماعی میباشد. تنوع و ظهور قالبهای جدید مثل استیکرهای طنز، دابس مشها، ترول ها و انیمیشنهایی که گاه هزینهبر و وقتگیر است به این یقین اضافه میکند.
خبر از یک خلط مفهومی مخرب
نگارنده مخالف شادی و لطیفه نیست چراکه در روایات اهلبیت (ع) نیز نمونههای برای شوخی و لطیفه وجود دارد و حتی در روایات زیادی به شوخی در چهارچوب اخلاق و ادب سفارش شده است؛ اما آنچه نگرانکننده است خلط مفاهیم مشابه است.
خلط مفاهیم مشابه یکی از معضلاتی است که در بسیاری از مواقع باعث میشود تا مفهومی از کارآمد بودن بیفتند و نهتنها آن ثمر مثبت و حقیقی را نداشته باشد بلکه تبدیل به یک عامل مخرب و نابودگر شود. یکی از این مفاهیم واژه طنز است که با مفهوم هجو خلط شده و طنز را از حیز انتفاع خارج ساخته است.
هجو به معنای تمسخر و تنقیص اشخاص، جریانها و یا مفاهیم میباشد که همیشه به همراه جسارت و بیادبی و باهدف تخریب و از میدان به درکردن حریف به کار میرود ولی طنز در وضع اولیه درواقع خنده به تلخیهایی است که دیگر گریه برای آنها کاری از پیش نمیبرد و باید راهی دیگر برای بیان و یا حل آنها پیدا شود؛ لذا طنازان با زبان جذاب خود شروع به بیان مشکلات اجتماعی نمودند و در طول تاریخ از این زبان در گسترهای وسیع استفاده کردند؛ گاه علما و بزرگانی چون مرحوم آقا جمال خوانساری در مبارزه با خرافات زمان خود کتاب کلثوم ننه را مینویسد و گاه دلقکان دربار شاهان با کلامی طنز مشکلی را بیان مینمودند که چون مایه طنز، زهر کلامشان را گرفته بود مورد قبول ملوک و سردمداران قرار میگرفت؛اما بهمرور زمان دستهایی مفهوم هجو را جانشین مفهوم طنز نمودند تا بهواسطه آن قداست مفاهیم ارزشی را در انظار عموم بشکنند و بتوانند این مفاهیم را که برای آنها دست و پاگیر بود از سر راه بردارند. دقیقاً همین اتفاق در دورهای که نظام سرمایهداری در غرب در حال تشکیل بود افتاد وعدهای با هجو و تمسخر اعتقادات عمومی، جریانها، مفاهیم، قومیتها و دیگر مؤلفههای ارزشمند باعث از سکه افتادن این مفاهیم شدند تا این مفاهیم ارزشی که مانع بردگی انسان بود، دستوپا گیرشان نباشد، گاه تیپ خاصی را با عنوان بلوندها مورد تمسخر قرار میداند و گاه ریشدارها را دستمایه هجو مینمودند و بهمرور با شکلگیری فرهنگ هجو و سرگرم شدن مردم به تمسخر یکدیگر، دیگرکسی به فکر ریشههای مشکل نبود و حتی حاضر به اتحاد در مقابل دشمن مشترک یعنی سرمایهداران نمیشدند، دیگر یک بلوند حاضر نبود با یک ریشدار در مورد مشکلی که دامن هردوی آنها را گرفته بود همفکری و همکاری نماید و بهاینترتیب تکهای از جورچین بردگی مدرن شکل گرفت و جریانهای مختلف در کشاکش این تمسخرها بهزانو زدن در مقابل سرمایهداران تن دادند.
در ادامه گوشهای از مفاهیم مورد هجوم هجو پردازان را میآوریم اما برای جلوگیری از اشاعه منکر از آوردن مثالهای عینی معذوریم البته مخاطب محترم با مراجعه به کانالهای طنزی که در غالب گوشیها وجود دارد میتواند بهراحتی صدق این گفتار را به دست آورد.
تخریب روحیه کار
دستهای از جکهایی که اتفاقاً تبدیل به کلیدواژه شدهاند جکهایی است که به تخریب روحیه کار میپردازد؛ روحیهای که باعث بالندگی یک جامعه و پیشرفت آن میباشد. در این دسته از هجویات معمولاً روزهای بعد از تعطیلات بهعنوان روزهای نفرتانگیز مطرحشده که جملاتی مثل شنبه خر است و یا جکهایی که در خصوص روز 14 فروردین ساخته میشود ازایندست میباشد.
تخریب جنسیتهای و گروههای مختلف
دستهای دیگر از هجویات مربوط میشود به جکهای ساختهشده برای تخریب شخصیت جنسهای مختلف مثل جکهایی که معروف به جکهای کلکل دخترها و پسرهاست. در این دست از جکها افراد شخصیت و هویت عقل و هوش و حتی فهم ابتدائی جنس مخالف را مورد هجو قرار میدهد؛ غافل از اینکه این هجویات بهمرورزمان تبدیل به باور میشود و دخترانی که امروز مورد تمسخر و تحقیر قرار میگیرند فردا قرار است مردان این جامعه را تربیت کنند.
هجو روحیه علم پژوهی
یکی از بدیهیترین واصلیترین ارزشها که از تیغ هجو در امان نبوده روحیه علمآموزی است. کارگاههای هجو که وظیفهشان فروریختن بنیان و بنیاد ارزشها در جامعه است با ساختن جکهایی در مورد بیثمری علم و یا بیرغبتی نسبت به علم این گزاره را در ذهنها بهصورت ناخودآگاه تقویت میکنند؛ تا آنجا که این گزاره نهادینهشده بهصورت جدی به زبان عدهای از جوانان میآید و بهعنوان اعتقاد بیان میشود. نکته جالب اینکه در کنار این هجویات گاه نمونههای عینی مثل بیل گیتس مطرح میشود و عنوان میشود که او به دانشگاه نرفت ولی امروز جزء ثروتمندان دنیاست؛ که درصورتیکه برخلاف اعتقادات ما حتی اگر ثروت را معیار موفقیت بدانیم باید دید که آیا بیل گیتس از هیچ طریقی علم لازم را به دست نیاورده که این محال است.
شکستن حرمتهای اجتماعی
حرمتهای اجتماعی سیبل بعدی هجو پردازان است. جکهایی که در خصوص شخصیتهای واجب الاحترامی مثل پدر و مادر و یا اقوام افراد ساخته میشود بهمرور زمینه گزینههایی مثل نادانی بزرگترها و یا دشمنی و تقابل را در ذهن تقویت میکند و در لایه بعدی گسست در اصلیترین هسته اجتماع یعنی خانواده باعث تنش و ناآرامی و از بین رفتن فضای خانوادگی میگردد. نمونههایی که صرفهجوییهای پدران را بزرگ کرده و تبدیل به خساست میکند مثل جکهای خاموش کردن کولر ازایندست هجویات میباشد.
تخریب اسطورههای ارزشی
اسطورهها قلههایی هستند که افراد با نگاه به آنها مسیر زندگی خود را مشخص میکنند این اسطورهها تا آنجا اهمیت دارند که کسانی که در میان این شخصیتها کسی را بهعنوان الگو انتخاب نکنند بهمرورزمان دچار سردرگمی و تحیر میشوند و نمیدانند که به کدامین سمتوسو میخواهند حرکت کنند. تمسخر شخصیتهای بزرگی مثل لقمان حکیم، ارسطو، سقراط، دکتر حسابی و بسیاری دیگر از بزرگان تأثیرگذار در طول تاریخ باهدف ایجاد خلأ الگو در جامعه انجام میشود. بیارزش شدن این شخصیتها بهواسطه هجو باعث میشود تا مسیر آنها که عمدتاً مسیر به سمت تعالی از راههای مختلف بوده است بیارزش و مسخره قلمداد شود.
هجو شخصیتهای تأثیرگذار
از دیگر حریمهایی که بنگاههای هجو پراکنی به آن ورود پیدا نمودهاند در خصوص شخصیتهای فعال و تأثیرگذار در حوزههای خاص است بهعنوانمثال شخصیتی مثل آیتالله مکارم به خاطر فعالیت علیه جریان سلفی- تکفیری و نیز واکنش به جریانهای معضلات اجتماعی مثل اعتیاد و ... توسط همان جریانهای معلومالحال مورد هجو قرار گرفتند و یا مبارزی صالح و عالمی فرزانه چون آیتالله جنتی به خاطر کوتاه نیامدن در مقابل جریان نفاق داخلی و نیز نگهبانی از اصول انقلاب و صیانت از حریم شرع و قانون مورد تمسخر و هجو گروههای معاند قرار گرفتند.
در این موضوع که عمدتاً اغراض سیاسی در بین است هدف این است که با وهن شخصیتهای تأثیرگذار باعث ضیغ دایره تأثیرگذاری آنها و نهایتاً خانهنشین شدنشان شوند.
تخریب حریم اخلاقی جامعه
جامعه اخلاق مدار جامعهای است که توان ایستادگی در خصوص بسیاری از ناهنجاریها در درون خود را دارد. به همین علت تن به حاکمیت دنیامداران منافی اخلاق نخواهد داد؛ از اینرو کمپانیها مولد هجو برای عادی نمودن بیاخلاقی و بیعفتی در جامعه اقدام به ساختن و نشر جکهایی با محتوای ضد اخلاقی مینمایند و پرواضح است زمانی که ذهنی در قالب شوخی مفهومی برایش از هیبت افتاد در مقام جدی نیز راحتتر به آن شوخیها تن میدهند، به قول روانشناسها 50% شوخیها جدی است، بهاینترتیب گامی دیگر در راستای بیعفتی در جامعه برداشته میشود.
تمسخر اعتقادات دینی
در این میان هجو اعتقادات، احکام و اخلاق دینی سهم عظیمی از هجویات مخرب را به خود اختصاص داده است. گردانندگان این صحنه با تمسخر گزارههای دینی سعی در وهن آنها دارند تا از این رهگذر پایههای تحرک یک جامعه که همان آرمانها و اعتقادات اوست را از بین ببرند.
یکی از اساتید دانشگاه در رشته جامعهشناسی در فرانسه به شاگردان خود گفته بود که درصورتیکه میخواهید با مسلمانان مبارزه کنید هیچگاه از در منطق و استدلال با آنها حرف نزنید چراکه شکست خواهید خورد بلکه کاری کنید که آنها از ته دل به مقدسات خودشان بخندند. نگارنده بعد از شنیدن این جمله بیشتر به سازماندهی شدن جریان هجو برای تخریب معتقد گردید.
نکته مهم این است که آنگونه که در منابع روایی آمده است رسول خدا (ص) و اهلبیت (ع) با همه رحمت و شفقتی که داشتند در مقابل تمسخر و هجو موضع قاطعانه و شدید میگرفتند. بهعنوان مثلاً در زمان رسول خدا (ص) کفار فردی را استخدام کردند تا پشت سر رسول خدا چون دلقکان شکلک درآورد و دیگران به پیامبر بخندند و به این وسیله شخصیت پیامبر سبک شود در همین حین پیامبر با صدای بلند فرمودند «همانگونه که هستی بمان » و فرد در همان حال درحالیکه زنده بود خشک شد که بعد با وساطت عدهای پیامبر او را بخشید. اینگونه برخوردها در سیره سایر ائمه مثل امام باقر (ع) و امام رضا (ع) نیز مشاهده میشود.
این استقراء ناقص فقط گوشهای از فاجعه خلط مفهوم طنز با هجو است و اگر در پایاننامهای مستقل در رشتههای مرتبط با علم اجتماعی به موضوع پرداخته شود قطعاً مطلب منقه تر بیان خواهد شد.
جای تأسف آنجاست که گاه افراد و حتی اهل دقت و علم بدون هیچ غرضی و صرفاً از سر ناآگاهی اینگونه محتواها را فوروارد میکنند درحالیکه تبعات آن را در نظر نمیگیرند و چه خوب است اگر دقت در بازنشر بهعنوان فرهنگی عمومی نهادینه شود تا با فوروارد محتوای نامناسب ناخواسته در زنجیره یک نقشه نرم قرار نگیریم.
ارسال نظر