او رفت اما دردهای جانبازان همچنان پابرجاست ؛
جانباز 70 درصد شهید علیرضا خراسانی از کدام مسئول گلستانی گلایه داشت؟
جانباز 70 درصد شهید خراسانی می گفت : آسایشگاه جانبازان توشن برای خانوادههای کارمندان در نظر گرفته شده و بدرد دوران ما نمیخورد و تا زمانی که به سرانجام برسد ما دیگر در دنیا نخواهیم بود.
جانباز 70 درصد گرگانی حاج علیرضا خراسانی دو هفته پیش بعد از سالها تحمل درد و رنج ناشی از جراحات وارده در دوران جنگ تحمیلی در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران چشم از جهان فرو بست و شربت شیرین شهادت را بعد از سالها دوری از یاران شهیدش چشید .
به گزارش گلستان24، شهید علیرضا خراسانی اصالتا از روستاهای شهرستان کردکوی بودند که دایی وی نیز اولین شهید استان بود . خود حاج علیرضا خراسانی نیز اولین جانباز 70 درصد قطع نخاعی استان گلستان بود که در سن 19 سالگی تنها بعد از چند ماه حضور در جبهه در عملیات بیت المقدس آزادسازی خرمشهر دچار عارضه قطع نخاع شد و به افتخار جانبازی نایل آمد .
حاج علیرضا خراسانی در سال 1368 با همسر یک شهید ازدواج کرد و جالب اینکه داماد وی نیز جانباز 70 درصد است ، اینها از این جهت گفته شد که وی و خانواده اش با گوشت و پوست و جان خود جنگ را لمس کرده و کمتر پیدا می شود خانواده ای که اینچنین درگیر مشکلات ناشی پس از جنگ باشد .
او در 24 اردیبهشت ماه 95 همزمان با سالگرد عملیات غرور آفرین بیت المقدس که در همین عملیات قطع نخاع شده بود به یاران شهیدش پیوست در حالیکه یاران و دوستداران فرهنگ ایثار و شهادت او را تا آرامگاه ابدیش در گلزار شهدای امامزاده عبدالله گرگان بدرقه کردند .
در حالیکه حضور رضا جعفری مسئول دفتر ایت الله نورمفیدی نماینده ولی فقیه در گلستان و امام جمعه گرگان و عکاسان منتسب به دفتر ایشان ، احتمال خواندن نماز میت این شهید توسط آیت الله نورمفیدی را تقویت می کرد ، چه اینکه نماز بسیاری از رزمندگان باسابقه ای که رحلت کرده یا شهید می شدند را ایشان می خواند ، اما ناگهان بلندگو اعلام کرد که حجت الاسلام سید محسن طاهری بر پیکر شهید نماز می خواند ، گویا شهد وصیت کرده بود که یکی از فرزندان آیت الله طاهری بر پیکرش نماز بخواند.
شهید علیرضا خراسانی نسبت به رفتارهای مسئولان استانی گلایه های زیادی داشت که بخش هایی از دردها و مشکلات جانبازان را در اسفندماه 94 در دیدار با فرمانده سپاه گرگان بیان کرد.
او معتقد بود که باید بهداری سپاه مجهز به امکانات درمانی جانبازان شود چون پاسداران جانبازان را بیشتر درک می کنند و وضعیت آنها را بهتر می فهمند چرا که خود از این جنس هستند .
او از مدیریت ضعیف بنیاد شهید و امور ایثارگران گلایه داشت که نتوانسته با رایزنی و تعامل با سایر ادارات و سازمانها برای جانبازان و ایثارگران امکانات و امتیازاتی بگیرد .
او می گفت در جاده توشن یک آسایشگاه بزرگ برای جانبازان استان در نظر گرفتهاند، در حالیکه این آسایشگاه برای خانوادههای کارمندان در نظر گرفته شده چرا که این آسایشگاه بدرد دوران ما نمیخورد و تا زمانی که به سرانجام برسد ما دیگر در دنیا نخواهیم بود.(که همینطور هم شد)
او می گفت گذشت زمان باعث شده که بدن ما در مقابله با بیماریها ناتوان شود و من سوالم این است که امروز که پدر و مادر شهید در خانه تنها هستند و جانبازان که با مشکل رو به رو هستند این آسایشگاه پس چه زمانی به درد ما میخورد؟
او می گفت من از کسی انتظار ندارم ولی از مسئولان انتظار دارم که به خانواده شهدا و جانبازان سرکشی کنند و ببینند در چه وضعیتی هستند، اما متاسفانه مسئولان تا کنون یک بار درب خانه من را نزدند که بگویند تو چکار میکنی!
او خطاب به محمد جهانی مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران وقت می گفت شما عزیز ما هستی و بچه شهید هستی اما عزیز من شما نیروی عملیاتی نیستی ؛ استان گلستان یک نیروی عملیاتی برای رسیدگی به جانبازان و خانوادههای ایثارگر میخواهد.
او می گفت متاسفانه امکانات بنیاد به صورت شرکت تکه تکه شده است و به نام جانباز حقوقهای کلان پرداخت میشود و این در حالی است که جانباز برای دارو و اقلام پزشکی باید دوندگی داشته باشد، مسئول خرید ، جنسهای درجه دو و یا درجه سه را به عنوان درجه یک به جانبازان میدهند.
او می گفت دل رهبرمان خون است و اگر رهبری نباشد حرمت جانبازان شکسته خواهد شد و خیلیها جنگ را زیر سوال میبرند، همان کسانی که دو سال جلوتر با صدام صلح را امضاء کردند ،اگر مقام معظم رهبری نبود همانها حرمتهای ما را میشکستند.
او می گفت در یکی از بیمارستانها برای شکستگی پا رفتم و آنجا به من بیاحترامی کردند و گفتند شما که اینجا ایستادید سد معبر کردید، من برای درمان خود به بیمارستان نروم کجا باید بروم ، فضای شهری برای عبور و مرور جانبازان مهیا نیست ، در کشور ما جانبازان هر مسیری را که میروند با مشکل رو به رو می شوند.
او می گفت در کشورهای کمونیستی به جانبازان جنگ در خیابان احترام نظامی گذاشته میشود، اما در کشور ما به این گونه نیست و در یکی از مراسمهای تودیع و معارفه ، استاندار گلستان از کنار ما جانبازان عبور کرد و حتی یک نیم نگاهی هم به ما نداشت.
او می گفت جانبازان توجه و احترام را از مسئولان میخواهند و علیرغم آنکه همه مسئولان با جانبازان دست دادند و احترام کردند اما استاندار به ما بیتوجهی کرد و یکی از جانبازان در این مراسم از این حرکت عقده کرد و قطعا این اتفاق در خانه و در روحیه آن جانباز تاثیر خواهد گذاشت.
او گفت و باز هم گفت ، حرفهایی که از سال 61 تا 95 حدود 24 سال تکرار کرد و اما چیزی درست نشد و گوشهایی که بدهکار نبودند و تا این اواخر هم همچنان از کاستیها ، رنج ها و دردها می گفت .
براستی مگر چند نفر دیگر از جانبازان 70 درصد و یا 50 درصد مانده اند که اینچنین به آنها بی توجه هستیم ، این شهید راست می گفت بیمارستان جانبازان جاده توشن کی می خواهد بدرد آنها بخورد ؛ آیا بعد از شهادتشان ! آیا وقت آن نشده که مسئولان استان ما یک تلنگری به خودشان بزنند و به واقعیتهای موجود در لایه های زیرین جامعه و قهرمانان خود توجه کنند .
گاها یک توجه ساده و یک سلام می تواند یک جانباز ، یک ارباب رجوع و یک شهروند را متحول کند و به روح خسته و آزرده اش آرامش ببخشد اما متاسفانه گاها می بینیم که برخی مسئولان ما حال به دلیل اشتغال زیاد ذهنی و یا بعضا غفلت چنین فرصتهایی را هدر می دهند وباعث ناراحتی برخی چهره ها می شوند .
به هر حال حاج علیرضا خراسانی با کوله باری از درخواست ها و گفتن هایی که بر زمین ماند ، رفت اما حال مسئولان ما باید بخود بیایند و آنچه که وی متذکر می شد را در سیر اجرا بگذارند شاید اندک باقیمانده نسل پرافتخار دوران دفاع مقدس گوشه ای از دردهای خود را تسکین دهند .
انتهای پیام /
منبع: گلستان ما
ارسال نظر