نگاهی به سفر مرحوم شجونی به گرگان:
از تعظیم به شهدای گمنام ناهارخوران تا گریه در محله سرچشمه گرگان
سفر مرحوم شجونی به گرگان در محرم امسال یکی از مهمترین فرازهای پایانی عمر این مبارز نستوه و مجاهد فی سبیل الله بود که نکات مهم و درس های عبرت آموزی در بر داشت .
به گزارش گلستان24، حدود ساعت 14:30 دقیقه بود که در حیاط هوران واقع در محله قدیمی سبزه مشهد شهر گرگان نشسته بودیم تا پای صحبتی فردی بنشینیم که گفته می شد از السابقون انقلاب است ، مردی که زندان کشیده و شکنجه شده دوران ستمشاهی پهلوی و همرزم نواب صفوی است .
دقایقی بعد یک روحانی خمیده با رنگ و رویی زرد و خسته در حالی که روحانی دیگری که گویا فرزندش بود او را به محل نشست جمعی از فعالان رسانه ای آورد ، او کسی نبود جز حجت الاسلام والمسلمین جعفر شجونی .
حجت الاسلام شجونی در تاریخ معاصر ایران اولا به دلیل استقامت و فداکاری ها و شجاعتهایش در برخورد با رژیم پهلوی و بعد از آن در مقابله با انحراف ها و فتنه ها و ثانیا به دلیل مواضع رسانه ای اش و صراحت لهجه و شجاعتش در بیان انتقادات می شناسند .
نشست حجت الاسلام شجونی با فعالان رسانه ای گلستان در هوران
رسانه های غیر همسو با او نیز همواره از این صراحت لهجه سوء استفاده کرده و علیه او سخنان نادرستی نوشتند که آخرین آن ماجرای شلاق زدن احمدی نژاد بود ، در حالیکه او در گرگان در آخرین سفر استانی اش این کار رسانه ها را شیطنت خواند و گفت: من گفتم کسی که علیه روحانیت و مراجع سخن گفته را باید خواباند و شلاق زد !!
او در سخنرانی اش در هوران بارها به آیه قرانی که یکی از جوانان قرائت کرده بود :" قد افلح المومنون" پناه برد و از اینکه برخی انقلابیون در راه انقلاب رستگار نشدند ناراحتی می کرد .
حجت الاسلام شجونی در محله سرچشمه گرگان - شب تاسوعای 95
سفر حجت الاسلام والمسلمین جعفر شجونی به گرگان آخرین سفر وی در عمر پربارش بود که به دعوت جمعی از جوانان انقلابی گرگان صورت پذیرفت ، ایشان ابتدا در انجمن نویسندگان گلستان" هوران" به دیدار جمعی از فعالان رسانه ای رفت و سپس در شامگاه تاسوعای حسینی در جمع پرشور عزاداری حسینی و جوانان گرگان در هیئت حیدریون سخنرانی عجیبی کرد .
صفای قلب و اخلاص بالای او و ارادتش به انقلاب ، امام و رهبری سرفصل همه سخنانش بود ، بغض گلویش را می فشرد و ناله می کرد وقتی می گفت نامردها با این حقوق های نجومی آبروی نظام را بردند ، آبروی شهدا و رهبری را بردند .
او با این همه رشادت و مبارزه و زندان کشیدن ها وقتی نام شهیدی می آمد به خود می لرزید و می گفت باید مخلص و حامی بسیجیان باشیم ، او همت را گواه گرفت که از چکمه بسیجیان آب می خورد .
حجت الاسلام شجونی در تپه نورالشهدا ناهارخوران گرگان
شیخ جعفر شجونی به همراه تعدادی از جوانانی گرگانی راهی مقبره هشت شهید گمنام دفاع مقدس در تپه نورالشهدا گرگان شد ، خستگی راه و کهولت سن او را مجاب کرد تا از ماشین پیاده نشود ، او از دور بارگاه آجری رنگی را مشاهده می کرد بی آنکه بداند در آن شهدای گمنام خفته اند تا اینکه یکی از بچه ها گفت که هشت شهید گمنام اینجا دفن هستند ، تا این جمله را شنید با همان حال زار از ماشین پیاده شد و آشفته و سراسیمه خود را به قبور شهدا رساند و گفت : واویلا اینجا دیگر کجاست ؟ اینها قهرمانان ما هستند .
وقتی شب تاسوعا به محله قدیمی سرچشمه جایی که برای سخنرانی در هیئت حیدریون می رفت ، با شنیدن صدای نوحه محمود کریمی سرش را بالا و پایین می برد و گریه می کرد ، شجونی آن شب رفت و امروز شنیدیم برای همیشه از بین ما رفت اما یاد و نام و خاطراتش برای همه همقطارانش و ما که تازه با جسم پیر اما اندیشه های جوانش آشنا شده بودیم ، برای همیشه باقی خواهد ماند .
مراسم شب تاسوعای هیئت حیدریون گرگان در محله سرچشمه
انتهای پیام /
منبع: گلستان ما
ارسال نظر