در دیدار با نخبگان صورت گرفت:
شرح ماجرای هدیه رهبر معظم انقلاب به مخترع گلستانی / آقا فرمودند عاقبت بخیر شوید
رضا تیرگر مخترع گلستانی و دارنده مدال نقره جهانی آلمان از رویارویی اش با رهبر معظم انقلاب در دیدار مردادماه حضرت آقا با نخبگان روایت جالبی دارد .
رضا تیرگر مخترع گلستانی و دارنده مدال نقره جهانی در آلمان که چند ماه پیش در دیدار با رهبر معظم انقلاب توانسته بود از ایشان انگشتر هدیه بگیرد به شرح این رویداد پرداخت :
به گزارش گلستان24، روز شنبه مورخه 12 مرداد 95 ساعت16، جمعیتی پرشور از نخبگان و دانشجویان انقلابی بودند که برای تجدید بیعت با مقام معظم رهبری دست از پا نمی شناختند.
به همراه همسرم ماشین را پارک کردیم و راس ساعت 16 وارد بیت شدیم. جمعیت در حال ورود به بیت بودند.
در همان جلو و در کنار دکتر هاشمی وزیر بهداشت و دکتر فرهادی وزیر علوم نشستم و با دیگر دوستان هم پیرامون مسائل علمی روز کشور صحبت می کردیم.
ساعت17.30 دقیقه شد و سپس مجری از نمایندگان تشکل های دانشجویی خواست تا ایراد سخن نمایند و تا وقت اذان، حضرت آقا تنها صحبت های نخبگان را شنیدند.
نماز را به امامت حضرت آقا خواندیم و سپس جهت صرف افطار راهی انتهای بیت شدیم.
سر سفره توفیق شد تا با فاصله 5 یا 6 نفر در کنار حضرت آقا باشم و افطارم را صرف نمایم. پس از پایان افطار هم چند تن از نخبگان خدمت ایشان رسیدند و با ایشان درد و دل می کردند.
سپس مجددا وارد فضای سخنرانی شدیم و حضرت آقا به ادامه فرمایشاتشان پرداختند و پاسخ سوالات نخبگان و همچنین نکات مهم را خاطرنشان می کردند.
در این بین، با جوانان شوخی هم می کردند تا فضای مجلس پرنشاط و شاداب باشد.
در اواخر جلسه که ساعت حدودا یازده شب بود، به آقای سردار(ج) و حاج آقای (و) اعلام کرده بودم که با توجه به کسب مدال نقره مخترعین جهان در کشور آلمان و اعلام اهدای آن به دفتر مقام معظم رهبری، می خواهم در صورت امکان حضرت آقا را نزدیک ملاقات کنم.
سپس این عزیزان بزرگواری کردند و با توجه به اینکه ساعت هم 11.30 شب را نشان می داد، حقیر را از درب پشت که محل خروج حضرت آقا بود راهنمایی نموده و فرمودند که همین جا منتظر باشید تا حضرت آقا تشریف بیاورند.
از اینکه برای اولین بار و از نزدیک رهبرم را می دیدم، در پوست خود نمی گنجیدم. دوست داشتم آرزوی همسرم را هم که ملاقات حضوری با حضرت آقا بود را نیز برآورده کنم که متاسفانه در حال خروج از درب خواهران بودند.
درهمین فکرها بودم که ناگهان چهره نورانی حضرت آقا را روبروی خود زیارت کردم.
سلام کردم و جلو رفتم و دست ایشان را به نشانه احترام و ارادت بوسیدم. انگار خواب می دیدم.
آقا احوالپرسی کردند و فرمودند اسمتان چیست؟ عرض کردم تیرگر هستم از شهرستان گرگان.
سال گذشته افتخار کسب مدال نقره مخترعین جهان در کشور آلمان به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران را داشتم و تا کنون 4 اختراع، ده مقاله بین المللی و همچنین تالیف کتاب دارم.
27 سال هم سن دارم. سلام گرم دوستان انقلابی و نخبگان استان گلستان را محضرتان ابلاغ می کنم.
سپس با لبخند دستی بر سر حقیر کشیدند و گونه ام را بوسیدند و فرمودند که سلام بنده را هم برسانید و بنده هم مجددا دست ایشان را بوسیدم و گفتم در حق ما دعا بفرمایید.
سپس از آقا خواهش کردم که اگر امکان دارد انگشترتان را به یادگار به حقیر هدیه فرمایید.
حضرت آقا نیز تبسمی کردند و با لبخند قابل تاملی انگشتر را به یادگار به حقیر دادند و فرمودند که عاقبت به خیر شوید.
بنده هم با خوشحالی با محافظان خداحافظی کرده و از بیت خارج شدم و موضوع را برای همسرم تعریف کردم.
شاید در طول این سالها چندین بار توفیق شده است که حضوری در مراسمات بیت رهبری شرکت کنم ولی به جرأت می گویم که زیباترین صحنه زندگی ام در آن شب از ماه مبارک رمضان رقم خورد.
انتهای پیام /
منبع: گلستان ما
متن پیام...عمردایی زنده باشی انشالله وعاقبت بخیری دردنیاواخرت را برای خودت وخانواده را خاستارم .دایی