دانلود صحبت های خانواده محمد اسکندری ، مهماندار قطار تبریز که هنوز مفقود است
صحبت های خانواده مهماندار قطار تبریز که هنوز مفقود است محمد اسکندری مهماندار قطار تبریز مشهد که جسدش هنوز پیدا نشده
جسد مهماندار قطار تبریز مشهد هنوز پیدا نشده!
به گزارش گلستان24، حادثه دلخراش تصادف قطار تبریز به مشهد اتفاق دردناکی بود که دل تمام ایرانی ها را لرزاند بدتر از تصادف قطار این هست که هنوز 6 نفر از مسافران جسد هایشان پیدا نشده!
یکی از این ها مهماندار قطار تبریز مشهد آقای محمد اسکندری هست که جسدش بهد از گذشت 17 روز هنوز پیدا نشده!
«محمد اسکندری» مهماندار ٣٠ سالهای است که در حادثه قطار محور سمنان – دامغان مفقود شد و تا امروز که ١٧ روز از حادثه میگذرد هیچ خبری از او نیست
صحبت های همسرش
روزنامه «اعتماد» نوشت: «اون شب خیلی ناراحت بود. اصلا حرف نمیزد. نشسته بود رو مبل و زل زده بود به دیوارهای خونه. معمولا آن ساعتها (٨، ٩ شب) تلویزیون را روشن میکرد و با هم سریال تماشا میکردیم یا اخبار میدیدیم.
اما اون شب همینطور نشسته بود روی مبل و رفته بود تو فکر. دستش را گذاشت رو سینهاش و گفت: «قلبم درد میکنه. حالم خوب نیست.» سابقه مریضی یا نفستنگی نداشت. خیال کردم همینجوری این حرفها را میزند، بهش گفتم: «محمد این حرفها چیه میزنی؟ ما را هم ناراحت میکنی» گفت: «پریسا دلم یه جوری شده. پاشو بریم خونه آقاجون اینا». زنگ زدیم خانه پدرم، خانه نبودند، دیگه خوابیدیم.
نصف شب از خواب بیدار شدم تا به سلوا (دختر سه سالهمان) شیر بدهم دیدم بیداره. خلاصه ساعت ۶:٣٠ صبح از خواب بیدار شد و رفت که رفت…» پریسا تک تک کلمات این حرفها را میان هق هقهایی میگوید که راه نفسش را بستهاند. «محمد اسکندری» شوهرش است.
پشت تلفن کلمات بریده، بریده پریسا به اشک میرسد. تصویر چهره محمد در لحظههای خداحافظی جلوی چشمهایش است. از آخرین تماس تلفنیشان میگوید: «ساعت یازده و نیم شب تلفنی با هم صحبت کردیم گفت قرار بود بروی خانه مادرت اینا، رفتی؟ گفتم آره رفتم.
بعد حال سلوا را پرسید و تلفنی با هم صحبت کردند. به سلوا گفت که زود میآید.» دیگر با هم صحبت نکردیم تا اینکه ساعت ٩ صبح یکی از دوستهایم که شوهرش در راه آهن کار میکند زنگ زد و گفت که شماره محمد را میخواهد تا به شوهرش بدهد. نگران شدم. شماره را دادم و با موبایلش تماس گرفتم. اما در دسترس نبود. چند ساعت بعد آقاجانم تماس گرفت و گفت که قطار محمد اینها در راه تصادف کرده. هرچه با راه آهن تماس گرفتیم خبری نشد.»
صدای سلوا دختربچه سه ساله محمد و پریسا پشت تلفن میآید. به زور میخواهد گوشی را از مادرش بگیرد و صحبت کند. پریسا میگوید: «سلوا خیلی بهانه پدرش را میگیرد. محمد دقیقا روز تولد سه سالگی سلوا رفت و مفقود شد. گفته بود با کیک تولد سلوا به خانه میآید. گفت ماه صفر هم تمام میشود و میتوانیم با هم تولد دخترمان را جشن بگیریم. قرار بود برای تولد سلوا یک کلاه قشنگ بیاورد. اما حالا سلوا پشت سر هم میپرسد: «مامان! بابا چرا از قطار نمیاد؟»
صحبت های برادرش
موسی اسکندری با اشاره به حادثه قطار تبریز-مشهد، اظهار داشت: برادرم را در این سانحه از دست دادهام اما هنوز خبری از پیکرش نیست تا یک خانواده را از چشم انتظاری درآورد. وی ادامه داد: هنگامی که اجساد را به پزشک قانونی تبریز انتقال دادند، هر روز به آنجا رفتم تا بلکه خبری از برادرم به دست آورم، روز آخر گفتند تنها 4 جسد باقی مانده است و امیدواریم یکی از آنها محمد شما باشد اما آن قطعهها هم متعلق به اشخاص دیگری بود و پیکرم برادرم شناسایی نشد.
برادر «محمد اسکندی» با بیان اینکه رفتار مسئولین بعد از مراسم تشییع پیکرها تغییر یافته است، عنوان کرد: تا آن هنگامی که وزرا و مسئولین بلندپایه سر صحنه بودند، دستاندرکاران نیز به ما جوابِ درست حسابی میدادند اما اکنون پزشک قانونی به تلفن ما هم جواب نمیدهد،
مگر ما جز پیکر محمد چیز دیگری میخواهیم؟ وی توضیح داد: مدام به مدیریت بحران استانداری آذربایجانشرقی میروم تا پیگیر پرونده برادرم شوم اما آنها میگویند دیگر جسدی باقی نمانده است و ما نیز تلاش خود را برای شناسایی پیکر مفقودین میکنیم.
آخرین باری که محمد اسکندری دیده شده
برادرم 10 سال سابقهی فعالیت در راهآهن را داشت، اشخاص حاضر در صحنه میگویند روز حادثه به منظور کمکرسانی به مسافران وارد سالن شماره 4 شد، چندین نفر را بیرون آورد، بازهم که داخل رفت تا گرفتاران سالن شماره 5 را نجات دهد، بر وسعت و شدت حریق افزوده گردید و بعد از آن هیچکس محمد را ندید.
منبع: دانلود روزانه
ارسال نظر