بازداشت و زندانی شدن ۳ فوتبالیست ایرانی بعد از دربی!+جزئیات
دو تا دو ساعت و نیم بعد از آن مسابقه در رختکن بودیم و بعد سوار اتوبوس شدیم و با اسکورت نیروی انتظامی رفتیم؛ یک جلسه هم به دادسرا و سه روز به همراه محمد نوازی و حمید استیلی به زندان قصر رفتیم.
برنامه ۱۳ دی نود با محوریت بررسی مرحله نیم نهایی جام حذفی و گفتوگو با برانکو ایوانکوویچ و جواد نکونام ساعت ۲۲:۴۰۰ دوشنبه از شبکه سه آغاز شد.
به گزارش گلستان24، مخاطبان برنامه نود از بین پنج گزینه برانکو ایوانکوویچ، مجید جلالی، سید مجتبی حسینی، علی دایی و امیر قلعهنویی بهترین مربی نیمفصل اول را انتخاب و پیامک کردند.
نکونام: کنار کیروش انگار در دانشگاه هستم
جواد نکونام در گفتوگوی ویژه ضبط شده برنامه نود پیرامون حضورش در فوتبال و مربیگری با فردوسیپور صحبت کرد که مشروح آن را در زیر میخوانید:
- وقتی از فوتبال خداحافظی میکنی همیشه دوست داری بازی کنی و تا آخر این حس میماند و همه آن را دارند.
- از سال 2010 مربیگری را در اوساسونا با دو کلاس در پامپلونا شروع کردم و علاقه داشتم؛ تمرینات مربیانم را مینوشتم و کارهایشان را یادداشت میکردم.
- موقعی هم که بازی میکردم کارهای مربیگری را درون زمین انجام میدادم ولی برای یادگیری کنار کیروش، جایی هستم که انگار در کلاس بالای دانشگاه درحال تحصیل هستم.
- هرموقع آدم بزرگی(کیروش) از انسان تعریف میکرد موجب غرور میشود؛ همیشه چیزی را در ذهنم داشتم که کاری را برای منافع تیم انجام دهم تا موفق شود.
- همیشه در زمین حرف میزدم و حتی در پاس هم این کار را میکردم؛ در زمان آقای شاهرخی کوچکتر از خیلیها بودم ولی صحبت زیادی انجام میدادم که به همین علت میگفت تو بازوبند نداری ولی مدام در زمین صحبت میکنی که انگار کاپیتان هستی.
- روزی که از فوتبال خداحافظی کردم تصمیمم را گرفته بودم و به غیر از مسعود شجاعی کسی این موضوع را نمیدانست؛ به آقای کیروش هم گفتم که او گفت اگر دوست داری بازی خداحافظی خوبی برگزار کنیم.
- وقتی علیه یک برند تیم ملی صحبت کردم فردای آن روز از فدراسیون فوتبال گفتند من کاپیتان سابق تیم ملی هستم.
- خودم گفتم برای خداحافظی از فوتبال کنار بچههای موسسه خیریه امام رضا میتوانم خاطرات خوبم را تداعی کنم؛ چند نفر هم که قلبا دوستشان داشتم دعوت کردم و از خداحافظیام خوشحال هستم.
- افتخار داشتم زمانی با نادر محمدخانی در تیم پاس بودم؛ او گفت میتوانی در پاس و تیم ملی موفق باشی ولی باید باید کاری بیشتر از بقیه انجام دهی تا بیشتر مورد توجه قرار بگیری و موفق شوی که آن حرف کمک زیادی به من کرد.
- یادم نمیرود صبح و ظهر تمرین میکردم؛ سربازهای مجموعه ورزشی پاس را به زمین میبردم و با آنها تمرین شوتزنی داشتم.
- یک هفته قبل از بازی با کره جنوبی در لالیگا مقابل مایورکا اخراج شدم؛ قبل از آن یک گل به مالاگا هم گل زده بودم و وقتی برای بازی برابر کره جنوبی به ایران آمدم آمادگی بالایی داشتم.
- آن گل از روی ضربه آزاد خیلی برای من شیرین بود چون با کرهایها کُری داشتم ولی وقتی آن گل را دریافت کردیم ناراحتی خاصی به وجود آمد اما وقتی در یک مسابقه بعد 10 نفره به کره جنوبی گل زدم بیشتر چسبید چون باید آن مسابقه را میبردیم؛ یادم نمیرود مردم ایستاده بازی را میدیدند.
- یکی از جاهایی که همیشه برای من بد بوده کره شمالی است چون زمین چمن مصنوعی بود؛ نمیگذارند موبایل، لب تاب و ... همراه خودت ببری که این اتفاقات خیلی بد بود؛ پیروزی در زمین کره شمالی در سال 2006 کمک زیادی به ما کرد.
- من بچه شهرری هستم و تا 6 سالگی در آنجا بودم؛ پدرم در تیم رگبار و شاهین بود که مسابقات آنها را میدیدم و با علاقه به فوتبال گل کوچکها را شروع کردیم؛ نخستین تیم من نفت تهران بودم که برای تمرین با آن از کرج تا نزدیکی بهشت زهرا که زمین تمرینی بود برای رفت و برگشتم حدود هشت ساعت زمان میبرد.
- در شکلگیری فوتبالم باشگاه پاس کمک زیادی کرد و باید حسرت از دست رفتن تیم پاس را بخوریم؛ اوساسونا به شهر کوچک کنارش هم منتقل نمیشود و فقط انتقال تیمها در ایران صورت میگیرد؛ الان درمورد پاسی صحبت میکنیم که وجود خارجی ندارد؛ شاید یک عدد فیلم بازیهای پاس نیز در آن باشگاه نباشد.
- وقتی قرارداد اولم با باشگاه پاس تمام شد دوست داشتم به استقلال یا پرسپولیس بروم؛ آن موقع با استقلال صحبت کرده بودم ولی چون سن زیادی نداشتم مشورت انجام دادم و آقای شاهرخی گفت در پاس بمانی بهتر است که همینطور هم شد؛ در زمین اکباتان با پدرم حرف زدند و من هم تصمیم گرفتم در پاس بمانم که این تصمیم مهمترین انتخاب بود؛ اصلا آن موقع از مصاحبه و جنجال و هیاهو فراری بودم.
- وقتی از فوتبال خداحافظی میکنی همیشه دوست داری بازی کنی و تا آخر این حس میماند و همه آن را دارند.
- از سال 2010 مربیگری را در اوساسونا با دو کلاس در پامپلونا شروع کردم و علاقه داشتم؛ تمرینات مربیانم را مینوشتم و کارهایشان را یادداشت میکردم.
- موقعی هم که بازی میکردم کارهای مربیگری را درون زمین انجام میدادم ولی برای یادگیری کنار کیروش، جایی هستم که انگار در کلاس بالای دانشگاه درحال تحصیل هستم.
- هرموقع آدم بزرگی(کیروش) از انسان تعریف میکرد موجب غرور میشود؛ همیشه چیزی را در ذهنم داشتم که کاری را برای منافع تیم انجام دهم تا موفق شود.
- همیشه در زمین حرف میزدم و حتی در پاس هم این کار را میکردم؛ در زمان آقای شاهرخی کوچکتر از خیلیها بودم ولی صحبت زیادی انجام میدادم که به همین علت میگفت تو بازوبند نداری ولی مدام در زمین صحبت میکنی که انگار کاپیتان هستی.
- روزی که از فوتبال خداحافظی کردم تصمیمم را گرفته بودم و به غیر از مسعود شجاعی کسی این موضوع را نمیدانست؛ به آقای کیروش هم گفتم که او گفت اگر دوست داری بازی خداحافظی خوبی برگزار کنیم.
- وقتی علیه یک برند تیم ملی صحبت کردم فردای آن روز از فدراسیون فوتبال گفتند من کاپیتان سابق تیم ملی هستم.
- خودم گفتم برای خداحافظی از فوتبال کنار بچههای موسسه خیریه امام رضا میتوانم خاطرات خوبم را تداعی کنم؛ چند نفر هم که قلبا دوستشان داشتم دعوت کردم و از خداحافظیام خوشحال هستم.
- افتخار داشتم زمانی با نادر محمدخانی در تیم پاس بودم؛ او گفت میتوانی در پاس و تیم ملی موفق باشی ولی باید باید کاری بیشتر از بقیه انجام دهی تا بیشتر مورد توجه قرار بگیری و موفق شوی که آن حرف کمک زیادی به من کرد.
- یادم نمیرود صبح و ظهر تمرین میکردم؛ سربازهای مجموعه ورزشی پاس را به زمین میبردم و با آنها تمرین شوتزنی داشتم.
- یک هفته قبل از بازی با کره جنوبی در لالیگا مقابل مایورکا اخراج شدم؛ قبل از آن یک گل به مالاگا هم گل زده بودم و وقتی برای بازی برابر کره جنوبی به ایران آمدم آمادگی بالایی داشتم.
- آن گل از روی ضربه آزاد خیلی برای من شیرین بود چون با کرهایها کُری داشتم ولی وقتی آن گل را دریافت کردیم ناراحتی خاصی به وجود آمد اما وقتی در یک مسابقه بعد 10 نفره به کره جنوبی گل زدم بیشتر چسبید چون باید آن مسابقه را میبردیم؛ یادم نمیرود مردم ایستاده بازی را میدیدند.
- یکی از جاهایی که همیشه برای من بد بوده کره شمالی است چون زمین چمن مصنوعی بود؛ نمیگذارند موبایل، لب تاب و ... همراه خودت ببری که این اتفاقات خیلی بد بود؛ پیروزی در زمین کره شمالی در سال 2006 کمک زیادی به ما کرد.
- من بچه شهرری هستم و تا 6 سالگی در آنجا بودم؛ پدرم در تیم رگبار و شاهین بود که مسابقات آنها را میدیدم و با علاقه به فوتبال گل کوچکها را شروع کردیم؛ نخستین تیم من نفت تهران بودم که برای تمرین با آن از کرج تا نزدیکی بهشت زهرا که زمین تمرینی بود برای رفت و برگشتم حدود هشت ساعت زمان میبرد.
- در شکلگیری فوتبالم باشگاه پاس کمک زیادی کرد و باید حسرت از دست رفتن تیم پاس را بخوریم؛ اوساسونا به شهر کوچک کنارش هم منتقل نمیشود و فقط انتقال تیمها در ایران صورت میگیرد؛ الان درمورد پاسی صحبت میکنیم که وجود خارجی ندارد؛ شاید یک عدد فیلم بازیهای پاس نیز در آن باشگاه نباشد.
- وقتی قرارداد اولم با باشگاه پاس تمام شد دوست داشتم به استقلال یا پرسپولیس بروم؛ آن موقع با استقلال صحبت کرده بودم ولی چون سن زیادی نداشتم مشورت انجام دادم و آقای شاهرخی گفت در پاس بمانی بهتر است که همینطور هم شد؛ در زمین اکباتان با پدرم حرف زدند و من هم تصمیم گرفتم در پاس بمانم که این تصمیم مهمترین انتخاب بود؛ اصلا آن موقع از مصاحبه و جنجال و هیاهو فراری بودم.
- الغرافه برای دو سال قرارداد 5 میلیونی به من پیشنهاد کرد. اما خانواده من استقلالی بودند و دوست داشتم خودم هم به تیم محبوبم بیایم. البته من مخالف دروغ بودم و در هنگام ورود به استقلال چیزی از این تیم نگرفتم. باز هم به آن روزها برگردم به استقلال می آیم اما الان می دانم چه کار کنم. خیلی بازیکنان خیلی کارها می کنند ولی نمی گویند و من الان می دانم چه کار کنم.
- من به خاطر استقلال و قلعه نویی به این تیم آمدم. به نظرم یک سری نفرات خبر آوردند و بردند و رابطه ما را خراب کردند. من چیزهایی دیدم که در پاس اصلا ندیده بودم. از دنیایی آمده بودم که این حرفها جایگاهی نداشت. صحبت ها این بود که اگر من به استقلال بیایم کاپیتان تیم می شوم اما من در مصاحبه مطبوعاتی گفتم که بازیکنانی هستند که از من سابقه بیشتری دارند. اختلاف نظر من و رحمتی بر سر موضوعاتی است که نمی خواهم صحبت کنم. کی روش با این همه افتخارات قطعا به حرف یک بازیکن گوش نمی دهد.
- همه دنبال این هستند که موفقیت را برای خودشان به دست آوردند. آن ها حواشی را برای تیم درست می کنند. در ایران در هر حال که جنجال کنی به نفع تو است. اما من می خواهم وجهه ام را حفظ کنم.
- نمی توان یکی را برگزید. از لحاظ قلبی استقلال، از لحاظ موفقیت و شروع کار؛ پاس و از نظر ماندن و افتخارات، اوساسونا را انتخاب می کنم.
- من به خاطر استقلال و قلعه نویی به این تیم آمدم. به نظرم یک سری نفرات خبر آوردند و بردند و رابطه ما را خراب کردند. من چیزهایی دیدم که در پاس اصلا ندیده بودم. از دنیایی آمده بودم که این حرفها جایگاهی نداشت. صحبت ها این بود که اگر من به استقلال بیایم کاپیتان تیم می شوم اما من در مصاحبه مطبوعاتی گفتم که بازیکنانی هستند که از من سابقه بیشتری دارند. اختلاف نظر من و رحمتی بر سر موضوعاتی است که نمی خواهم صحبت کنم. کی روش با این همه افتخارات قطعا به حرف یک بازیکن گوش نمی دهد.
- همه دنبال این هستند که موفقیت را برای خودشان به دست آوردند. آن ها حواشی را برای تیم درست می کنند. در ایران در هر حال که جنجال کنی به نفع تو است. اما من می خواهم وجهه ام را حفظ کنم.
- نمی توان یکی را برگزید. از لحاظ قلبی استقلال، از لحاظ موفقیت و شروع کار؛ پاس و از نظر ماندن و افتخارات، اوساسونا را انتخاب می کنم.
برومند: بازهم با رافت درگیر میشوم
- آن مسابقه مهدی هاشمینسب در پرسپولیس خوش درخشیده بود ولی این بار با پیراهن استقلال مقابل آنها بازی میکرد.
- چند حمله پس از نتیجه 2 بر 2 روی دروازه پرسپولیس داشتیم ولی پس از یک موقعیت پرسپولیس آقای رافت توپ را دنبال میکرد اما استوک کفشم به ایشان خورد و تنشهایی به وجود آمد؛ حرفی زد که من را دگرگون کرد و خیلی به آن موضوع حساس بودم.
- ایشان درحال رفتن بود که گفتم چرا این حرف را زدید اما دوباره آن را تکرار کرد و موجب شد برومندی که تا آن موقع ندیده بودم ببینم.
- بالای سر رافت رفتم و گفتم مقصر بودی اما من هم اشتباه کردم.
- دو تا دو ساعت و نیم بعد از آن مسابقه در رختکن بودیم و بعد سوار اتوبوس شدیم و با اسکورت نیروی انتظامی رفتیم؛ یک جلسه هم به دادسرا و سه روز به همراه محمد نوازی و حمید استیلی به زندان قصر رفتیم.
- در دادسرا محمد نوازی و حمید استیلی به یکدیگر رضایت دادند ولی شاکی من بزرگتر از این حرفها بود که علی آقای پروین لطف کرد و قضیه جمع شد.
- بازهم اگر پایان رافت مثل آن موقع آن کار را انجام دهد حرکتم را تکرار میکنم.
پایان رافت: برای برومند غذا بردم
- یادم است یک هفته مانده به دربی دور زمین هم مینشستند و وقتی میخواستی وارد تمرین شوی آویزانت میشدند و میگفتند نباید بازنده باشید.
- آقا مهدی هم به استقلال رفته بود که آقای پورحیدری نیز او را نوک حمله گذاشته بود؛ قبل از بازی آقای عابدزاده شال گردن پرسپولیس را گردن او انداخت ولی هاشمینسب آن را کنار زمین گذاشت.
- شب هیچ دربیای راحت نخوابیدم.
- هیچ حرفی به برومند نزدم ولی از افراد دیگری ناراحت بودم.
- برومند بالای سر من آمد ولی تلویزیون چیز دیگری نشان میدهد که عذرخواهی کرد یا نه!
- وقتی برومند به زندان رفت برای او غذا بردم.
- بعد از آن اتفاق سه، چهار ما با خانوادهام هیچ جا نمیتوانستم بروم و حرفهایی میزدند که خیلی بد بود.
- هیچ شکایتی از برومند نکردم.
- فقط یک جلسه محروم شدم.
- اتفاقت زیاد فنی در آن دربی افتاد ولی حواشی به یاد ماند.
- آن مسابقه مهدی هاشمینسب در پرسپولیس خوش درخشیده بود ولی این بار با پیراهن استقلال مقابل آنها بازی میکرد.
- چند حمله پس از نتیجه 2 بر 2 روی دروازه پرسپولیس داشتیم ولی پس از یک موقعیت پرسپولیس آقای رافت توپ را دنبال میکرد اما استوک کفشم به ایشان خورد و تنشهایی به وجود آمد؛ حرفی زد که من را دگرگون کرد و خیلی به آن موضوع حساس بودم.
- ایشان درحال رفتن بود که گفتم چرا این حرف را زدید اما دوباره آن را تکرار کرد و موجب شد برومندی که تا آن موقع ندیده بودم ببینم.
- بالای سر رافت رفتم و گفتم مقصر بودی اما من هم اشتباه کردم.
- دو تا دو ساعت و نیم بعد از آن مسابقه در رختکن بودیم و بعد سوار اتوبوس شدیم و با اسکورت نیروی انتظامی رفتیم؛ یک جلسه هم به دادسرا و سه روز به همراه محمد نوازی و حمید استیلی به زندان قصر رفتیم.
- در دادسرا محمد نوازی و حمید استیلی به یکدیگر رضایت دادند ولی شاکی من بزرگتر از این حرفها بود که علی آقای پروین لطف کرد و قضیه جمع شد.
- بازهم اگر پایان رافت مثل آن موقع آن کار را انجام دهد حرکتم را تکرار میکنم.
پایان رافت: برای برومند غذا بردم
- یادم است یک هفته مانده به دربی دور زمین هم مینشستند و وقتی میخواستی وارد تمرین شوی آویزانت میشدند و میگفتند نباید بازنده باشید.
- آقا مهدی هم به استقلال رفته بود که آقای پورحیدری نیز او را نوک حمله گذاشته بود؛ قبل از بازی آقای عابدزاده شال گردن پرسپولیس را گردن او انداخت ولی هاشمینسب آن را کنار زمین گذاشت.
- شب هیچ دربیای راحت نخوابیدم.
- هیچ حرفی به برومند نزدم ولی از افراد دیگری ناراحت بودم.
- برومند بالای سر من آمد ولی تلویزیون چیز دیگری نشان میدهد که عذرخواهی کرد یا نه!
- وقتی برومند به زندان رفت برای او غذا بردم.
- بعد از آن اتفاق سه، چهار ما با خانوادهام هیچ جا نمیتوانستم بروم و حرفهایی میزدند که خیلی بد بود.
- هیچ شکایتی از برومند نکردم.
- فقط یک جلسه محروم شدم.
- اتفاقت زیاد فنی در آن دربی افتاد ولی حواشی به یاد ماند.
شفافسازی برانکو درباره شایعه پول گرفتنش از بازیکنان
برانکو ایوانکوویچ سرمربی پرسپولیس امشب میهمان برنامه 90 بود. او دراین برنامه حرف های مهمی به زبان آورد.
پیش از حضور او مصاحبه اختصاصی عادل با جواد نکونام از برنامه پخش شد که برانکو هم درباره نکونام حرف هایی زد. او گفت: «وقتی با آقای بلاژویچ مربی بودیم نکونام به تیم ملی آمد. حدود 16 سال قبل از نخستین بازی مقابل عربستان برابر 50 هزار تماشاگر نکونام خودش را نشان داد و تمام مدت فیکس بود. تعداد بازیهای او برای تیم ملی، حضور در دو جام جهانی، بازی در قویترین لیگ دنیا(لالیگا) و ... موجب شد افتخاری برای ایران مثل علی دایی، علی کریمی، هاشمیان، مهدویکیا، کریم باقری و ... باشدو او خدمات زیادی به معرفی فوتبال ایران در دنیال داشت. امیدوارم مثل زمان بازیگری در مربیگری هم موفق باشد.»
برانکو در بخش دیگری از حرف هایش با لبخند گفت: «رنگ قرمز نماد باشگاه ماست و برای ما خوششانسی میآورد.»
سرمربی پرسپولیس همچنین خودش را با سوادترین مربی جهان نامید و گفت: «10 سال تجربه کسب کردم. فوق لیسانس فوتبال را گرفتم و سوادم را بالاتر بردم. درحال حاضر مربیای در جهان وجود ندارد که تحصیلاتش بالاتر از من باشد. در همین حین قهرمان کرواسی و چین شدم و در فینال جام حذفی عربستان همراه یک تیم بودم و بعد به پرسپولیس آمدم. به کار و سوابقم افتخار میکنم. به باشگاهی که باید به استحقاقش برسد افتخار میکند. ارتش و هوادارانی داریم که رضایتمندی آنها بالاتر از چیزی نیست.»
برانکو درباره بعضی انتقادها از او به خاطر جذب یکسری بازیکنان توضیح داد: «انتظار سوال راجع به خریدهای پرسپولیس را داشتم. شاید این صحبتها را میکنند که از بازیکنی پول گرفتم تا به پرسپولیس بیاوریم اما این را بدانید واقعا رقم قرارداد هیچ بازیکنی را نمیدانم چون کار من نیست. کار من تمرین و نتیجه گرفتن است تا تیم را بهتر و بهتر آماده کنم ولی درخصوص خرید یا نگرفتن بازیکن، در فوتبال اشتباه وجود ندارد.طبیعی است برخی بازیکنان زود خودشان را با شرایط جدید تطبیق میدهند و برخی خیر.»
او درباره جدایی انصاری از پرسپولیس و موفقیت او در فولاد هم گفت: «اصرار کردم که آقای ساسان انصاری به پرسپولیس بیاید چون وقتی مقابل آنها بازی میکردیم او را زیر نظر داشتم. آقای اسکوچیچ هم فقط راجع به خوبی او گفت و واقعا دیدم همه آن حرفها درست بود. ساسان حرفهای به تمام عیار بود ولی شاید در آن لحظه نمیتوانست به ترکیب اصلی برسد. نه میخواستم و نه میتوانستم در ترکیبم ایجاد کنم چون ما جمع شده بودیم و اگر ساسان از ابتدا با ما بود قطعا شانس بازی پیدا میکرد. در همین زمان هم بود که رامین برگشت و انصاری از من خواهش کرد به دلیل موقعیت خانوادگی خاص و تنها بودن آنها در اهواز به شهرش برگردد که بنده هم قبول کردم. صداقت ساسان و حرفهایگری ساسان موجب شد اجازه جداییاش را بدهم. میدانستیم در اهواز موفق خواهد شد چون سال قبل 9 گل زده بود. وضعیت به این شکل بود و خوشحال هستم او به تیم ملی دعوت شده و در فولاد خوب بازی میکند.»
سرمربی قرمزها درباره خبر پیوستن انصاری به باشگاه چینی هم توضیح داد: «نمیدانم این امکان برای انصاری است که به چین برود یا خیر. من موضعم را گفتم و به عنوان مربی اجازه نمیدهم او برود. اگر باشگاه ارزیابیاش به این شکل باشد که منافع پرسپولیس را در نظر میگیرد و منافع خوبی دارد مربوط به خود باشگاه است اما من اگر اجازه دهم برود چطور به همبازیهایش و تماشاگران نگاه کنم؟ چون من را با انگشت نشان میدهند و میگویند پول گرفتم تا این کار را کنم.»
او با خنده طارمی را عامل پیری اش دانست وگفت: «یکی از بیشترین دلایل سفیدی موی من طارمی است اما این را بدانیم او آقای گل فصل گذشته است و بهترین بازیکن شناخته شد.»
برانکو درباره پیوستن دو بازیکنش به تیم رقیب یعنی تراکتورسازی توضیح داد: «رفتن عالیشاه و نوراللهی به تراکتورسازی کمی غیر منطقی است. اگر آنها این بازیکنان را میخریدند داستان فرق میکرد ولی به این شکل درست نیست. عالیشاه و نوراللهی در این اواخر نیمکتنشین بودند ولی به سربازی رفتند چون درحال حاضر اگر میرفتند یک سری تخفیفات شامل حالشان میشد. به همین خاطر سه ماه پیش تصمیم گرفتند تا بروند. نوراللهی صادقانه این موضوع را به موقع اطلاع داد و باید به فکر جانشین او باشیم.»
سرمربی کروات همچنین درباره شایعه توافق با رفیعی گفت: «برای سروش ارزش قائل هستم ولی متاسفانه نتوانستیم باهم صحبت کنیم چون نخواستیم قبل از نیمه نهایی جام حذفی افکار او را بهم بزنیم و ما هم میخواهیم صادق باشیم. من و آقای قلعهنویی رفقای خوبی هستیم اما رقیب نیز خواهیم بود.»
برانکو در بخش دیگری از حرف هایش با لبخند گفت: «رنگ قرمز نماد باشگاه ماست و برای ما خوششانسی میآورد.»
سرمربی پرسپولیس همچنین خودش را با سوادترین مربی جهان نامید و گفت: «10 سال تجربه کسب کردم. فوق لیسانس فوتبال را گرفتم و سوادم را بالاتر بردم. درحال حاضر مربیای در جهان وجود ندارد که تحصیلاتش بالاتر از من باشد. در همین حین قهرمان کرواسی و چین شدم و در فینال جام حذفی عربستان همراه یک تیم بودم و بعد به پرسپولیس آمدم. به کار و سوابقم افتخار میکنم. به باشگاهی که باید به استحقاقش برسد افتخار میکند. ارتش و هوادارانی داریم که رضایتمندی آنها بالاتر از چیزی نیست.»
برانکو درباره بعضی انتقادها از او به خاطر جذب یکسری بازیکنان توضیح داد: «انتظار سوال راجع به خریدهای پرسپولیس را داشتم. شاید این صحبتها را میکنند که از بازیکنی پول گرفتم تا به پرسپولیس بیاوریم اما این را بدانید واقعا رقم قرارداد هیچ بازیکنی را نمیدانم چون کار من نیست. کار من تمرین و نتیجه گرفتن است تا تیم را بهتر و بهتر آماده کنم ولی درخصوص خرید یا نگرفتن بازیکن، در فوتبال اشتباه وجود ندارد.طبیعی است برخی بازیکنان زود خودشان را با شرایط جدید تطبیق میدهند و برخی خیر.»
او درباره جدایی انصاری از پرسپولیس و موفقیت او در فولاد هم گفت: «اصرار کردم که آقای ساسان انصاری به پرسپولیس بیاید چون وقتی مقابل آنها بازی میکردیم او را زیر نظر داشتم. آقای اسکوچیچ هم فقط راجع به خوبی او گفت و واقعا دیدم همه آن حرفها درست بود. ساسان حرفهای به تمام عیار بود ولی شاید در آن لحظه نمیتوانست به ترکیب اصلی برسد. نه میخواستم و نه میتوانستم در ترکیبم ایجاد کنم چون ما جمع شده بودیم و اگر ساسان از ابتدا با ما بود قطعا شانس بازی پیدا میکرد. در همین زمان هم بود که رامین برگشت و انصاری از من خواهش کرد به دلیل موقعیت خانوادگی خاص و تنها بودن آنها در اهواز به شهرش برگردد که بنده هم قبول کردم. صداقت ساسان و حرفهایگری ساسان موجب شد اجازه جداییاش را بدهم. میدانستیم در اهواز موفق خواهد شد چون سال قبل 9 گل زده بود. وضعیت به این شکل بود و خوشحال هستم او به تیم ملی دعوت شده و در فولاد خوب بازی میکند.»
سرمربی قرمزها درباره خبر پیوستن انصاری به باشگاه چینی هم توضیح داد: «نمیدانم این امکان برای انصاری است که به چین برود یا خیر. من موضعم را گفتم و به عنوان مربی اجازه نمیدهم او برود. اگر باشگاه ارزیابیاش به این شکل باشد که منافع پرسپولیس را در نظر میگیرد و منافع خوبی دارد مربوط به خود باشگاه است اما من اگر اجازه دهم برود چطور به همبازیهایش و تماشاگران نگاه کنم؟ چون من را با انگشت نشان میدهند و میگویند پول گرفتم تا این کار را کنم.»
او با خنده طارمی را عامل پیری اش دانست وگفت: «یکی از بیشترین دلایل سفیدی موی من طارمی است اما این را بدانیم او آقای گل فصل گذشته است و بهترین بازیکن شناخته شد.»
برانکو درباره پیوستن دو بازیکنش به تیم رقیب یعنی تراکتورسازی توضیح داد: «رفتن عالیشاه و نوراللهی به تراکتورسازی کمی غیر منطقی است. اگر آنها این بازیکنان را میخریدند داستان فرق میکرد ولی به این شکل درست نیست. عالیشاه و نوراللهی در این اواخر نیمکتنشین بودند ولی به سربازی رفتند چون درحال حاضر اگر میرفتند یک سری تخفیفات شامل حالشان میشد. به همین خاطر سه ماه پیش تصمیم گرفتند تا بروند. نوراللهی صادقانه این موضوع را به موقع اطلاع داد و باید به فکر جانشین او باشیم.»
سرمربی کروات همچنین درباره شایعه توافق با رفیعی گفت: «برای سروش ارزش قائل هستم ولی متاسفانه نتوانستیم باهم صحبت کنیم چون نخواستیم قبل از نیمه نهایی جام حذفی افکار او را بهم بزنیم و ما هم میخواهیم صادق باشیم. من و آقای قلعهنویی رفقای خوبی هستیم اما رقیب نیز خواهیم بود.»
منبع: عمارنامه
ارسال نظر