شهید جبار مقدم از ولاغوز:
دیدار شبانه شهید با خانوادههای شهدا/ رمزگشایی از حضور همیشگی مادر شهید «مقدم» در نماز جمعه
برادر شهید جبار مقدم با اشاره به ارادت ویژه شهید به خانوادههای شهدا، میگوید: برادرم هیچگاه دیدار با خانوادههای شهدا را فراموش نمیکرد، او هر شب با وجود خستگی به همراه جمعی از بسیجیان به دیدار یک خانواده شهید میرفت.
شهدا همیشه زندهاند و با جاذبه مغناطیسی خود دلهای ما را بیش از پیش معنوی کرده و به آن عطر و بوی دیگری میبخشند.
اگرچه شهدا به ما نیازی ندارند اما امروز با تأسی از سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی که فرمودند:«خانوادههای شهدا خیلی عزیزند. من همیشه عرض کردهام که در سنگر مقدّم دفاع از ارزشها و دفاع از انقلاب و دفاع از اسلام و دفاع از قرآن، شهیدان ما هستند و بلافاصله پشت سر اینها خانوادههایند؛ پدرها، مادرها، همسرها، فرزندان؛ این را باید قدر دانست.» و به رسم شهدا به دیدار یکی از خانوادههای شهدای منطقه ولاغوز شهرستان کردکوی رفتیم.
شاید برخی مادر شهید جبار مقدم را با حضور همیشگیاش در نماز جمعه میشناسند، حضور همیشگی این مادر شهید هم رازی دارد و آن هم عمل به خواسته فرزند شهیدش است، مادر است دیگر؛ نمیخواهد روی حرف فرزندش «نه» بیاورد، او کهولت سن و سختیهای آن را به جان میخرد و برای حضور مداومش در نماز جمعه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند تا به این شکل از وصیت فرزندش اطاعت کند.
شهید «جبار مقدم» در یکم آبانماه سال 1322 در روستای ولاغوز شهرستان کردکوی دیده به جهان گشود.
او از شهدایی بود که در فعالیتهای انقلابی و دوران دفاع مقدس حضوری فعال داشت و با آغاز جنگ تحمیلی در حالیکه در اداره منابع طبیعی و آبخیزداری مشغول به خدمت بود با لبیک به ندای ولایت و برای دفاع از اسلام و وطن عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد.
*برای شهادت فرزندم قطرهای اشک نریختم/ تأکید ویژه شهید در پشتیبانی از ولیفقیه
«گلستان رسولی» میگوید، حضور همیشگیام در نماز جمعه سفارش فرزندم بود. شهید مقدم در زمان حیات و هم در وصیتنامهاش به بنده تأکید کرد هیچگاه نمازهای جمعه را ترک نکنم و از قبل از انقلاب اسلامی تاکنون به این سفارش و وصیت فرزندم گوش دادم و در نمازهای جمعه حضور دارم.
مادر از شهادت فرزندش سخن میگوید و با افتخار ابراز میکند، هنگام شهادت و تشییع فرزندم قطرهای اشک نریختم؛ چرا باید برای چیزی که در راه خداوند دادهام گریه کنم، تنها در مراسم تشییع شهید امین طیبی گریه کردم و آن هم نه برای فرزندم بلکه تنها برای شهادت شهید طیبی اشک ریخته بودم.
این مادر شهید از ارادتش به شهدا میگوید و میافزاید، علاقه زیادی به شهدا دارم و از گذشته تاکنون عکسهای شهدای مختلف را بر روی دیوار منزل چساندم و همیشه با نگاه به آنها به آرامش میرسم، برای برخی جالب است و میپرسند این شهدا که فرزندان شما نیستند اما من میگویم چه فرقی دارد همه شهدا فرزندان ما محسوب میشوند.
رسولی روایت میکند، در یکی از روزها یکی از عکسها را به دلیل قدیمی بودن از روی دیوار برداشتم و بعد با احترام داخل کمد انداختم، آن شب که مصادف با شب بیست و یکم ماه رمضان بود خواب دیدم این عکس شهیدی که از روی دیوار گرفتهام همچون پرندهای بال در آورده و پرواز کرد و روی دیوار نشست.
برادر شهید جبار مقدم هم که از رزمندگان دوران دفاع مقدس است، میگوید، ما در یک خانواده پرجمعیت زندگی میکردیم، از طرفی پدرمان را هم در سال 1338 در اثر یک سانحه تصادف از دست دادیم. بعد از فوت پدر اداره خانه و مسؤولیت خانواده بر عهده شهید مقدم بود.
جابر مقدم با اشاره به خصوصیات اخلاقی شهید مقدم، میافزاید، اخلاق و رفتار جبار در خانواده ما استثنا بود، اهل نماز شب و عبادت شبانه بود و به اقامه نماز در اول وقت تأکید ویژهای داشت.
رزمنده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه شهید جبار مقدم قبل از انقلاب در فعالیتهای انقلابی حضوری فعال داشت، بیان میکند،بعد از انقلاب اسلامی هم از جمله افرادی بودند که در سپاه فعالیت ویژهای داشتند و با اینکه عضو سپاه پاسداران نبودند اما در فعالیتهای سپاه فعالانه حضور داشتند و مسؤولیت پایگاه بسیج روستای «ولاغوز» کردکوی را به عهده داشتند.
برادر شهید جبار مقدم با بیان اینکه شهید مقدم بعد از اتمام خدمت مقدس سربازی در اداره منابع طبیعی مشغول به خدمت شدند، ابراز میکند، فعالیت کاری شهید ادامه داشت تا اینکه مدتی بعد از آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد.
مقدم به تأکید ویژه شهید مقدم به ولایتمداری و پشتیبانی از ولیفقیه اشاره میکند و میگوید، همیشه برای سلامتی امام راحل دعا میکردند و میگفتند در نماز این دعا را که «خداوندا فرزندان ما را پشتیبان ولایتفقیه قرار دهید» را فراموش نکنید زیرا با لطمه وارد شدن به ولیفقیه اسلام در خطر میافتد.
وی بیان میکند، شهید مقدم در کنار خصوصیات اخلاقی بیشماری که داشت به امانتداری بسیار حساس بود، در آن زمان در جریان دستگیری یکی از قاچاقچیان حدود 500 کیلو تُن ماهی ضبط شده بود، شیوه کاری به این شکل بود که هر پایگاهی که مورد قاچاق را کشف و ضبط میکرد، میتوانست با فروش آن کالای قاچاق، هزینه به دست آمده را صرف پایگاه بسیج کند اما شهید مقدم با وجود اصرارهای فراوان دوستان موافقت نکرد و میگفتند باید به سپاه تحویل داده شود تا طبق نظر سپاه اقدام شود.
برادر شهید جبار مقدم با بیان اینکه بزرگترین آرزوی برادرم شهادت بود، میافزاید، ایشان از روحیه شهادتطلبانه برخوردار بود و برای رسیدن به آرزوی شهادت تلاش میکرد، در واقع اخلاق و رفتار شهید طوری بود که همه ما مطمئن بودیم که او روزی شهید میشود.
*ارادت ویژه شهید مقدم به خانوادههای شهدا
مقدم به یکی از خصوصیات ویژه شهید مقدم اشاره و روایت میکند، در آن زمان برنامههای هفتگی ما طوری بود که در طی هفته یک شب را به دعای کمیل و شب دیگر را به دعای توسل اختصاص میدادیم اما دیدار با خانوادههای شهدا برنامه مابقی شبهای هفته بود.
رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه میدهد، شهید مقدم هر شب با اینکه خسته بود اما هیچگاه دیدار با خانواده شهدا را فراموش نمیکرد، او هر شب با جمعی از بسیجیان در قالب یک الی دو مینیبوس به دیدار یک خانواده شهید میرفت. طوریکه از روستای سیدمیران گرگان تا روستای سرکلاته کردکوی شهیدی نبود که برادرم به دیدار خانوادهاش نرفته باشد.
برادر شهید جبار مقدم میگوید، شهید مقدم ارادت ویژهای به خانوادههای شهدا داشت، با اینکه در آن زمان از نظر مالی وضعیت مناسبی نداشت اما در کارهای مختلف از جمله کارهای کشاورزی به خانوادههای شهدا کمک میکرد، گاهی اوقات دوستانش را هم با خود همراه میکرد.
مقدم با بیان اینکه شهید مقدم خود را وقف انقلاب کرده بود، بیان میکند، در سال 1361 پرداخت حقوق به کارکنان سپاه حالت رسمی نداشت، معمولاً برای پرداخت حقوق درون یک سینی مقداری پول میریختند و آن را روی سکوی مسجد قرار میدادند که امور مالی میگفت بعد از نماز هر کسی که نیاز مالی دارد از درون سینی بردارد. در این مدت هیچگاه شهید مقدم از درون سینی مورد نظر پول دریافت نکرد، بعدها که در منابع طبیعی هم شاغل شده بود یک سوم از حقوق خود را خرج پایگاه بسیج محله میکرد، او در انجام فعالیتهای بسیج بسیار جدی بود.
وی با بیان اینکه شهید مقدم شخصیت بسیار صبور و آرامی داشت، ادامه میدهد، آنقدر نسبت به انقلاب و مردم احساس مسؤولیت میکرد که در زمان حضور منافقین بدون اینکه کسی از ایشان درخواست کند با اسلحه کنار منبع آب میرفتند و از شب تا صبح نگهبانی میداد تا منافقین درون منبع آب سم نریزند.
رزمنده دوران دفاع مقدس شهید مقدم را خادم به تمام معنا میداند و میافزاید، او در بخشهای مختلف عمرانی، توزیع نفت، کشاورزی و ... حضوری فعال داشت و فردی دلسوز بود.
مقدم با اشاره به اینکه شهید مقدم بسیار سادهزیست بود، میگوید، وقتی در سال 1362 ازدواج کرد مراسم ازدواج برگزار نکرد و با یک سفر مشهد زندگی مشترک خود را آغاز کرد.
برادر شهید جبار مقدم با اشاره به شهادت برادرش، روایت میکند، برادرم در 25 مهرماه سال 1365 در منطقه قلاویزان در حالی که هنگام ناهار برای آوردن آب از منبع آب جبهه از چادر بیرون آمده بود از ناحیه پا و سینه مورد اصابت ترکش قرار گرفت و در حالیکه دو فرزند از خود به یادگار گذاشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
انتهای پیام/
منبع: فارس
اون بچه هه منم
اون دختر کوچیکه منم جبار مقدم پرپر بزرگم بود ❤️🥺😭