بازخوانی نقش وجایگاه زن قبل از اسلام:
نقش اجتماعی زن در دوره جاهلیت
«مشارکت اجتماعی زن در جاهلیت به شکل رویهای عام و فراگیر نبود و شاید همة زنان از چنین حقی برخوردار نبودند.همانگونه که محققان اشاره کردهاند تلاش برای پیدا کردن مشی و رویه واحد در شئون اجتماعی در دوران جاهلی، سخت و بینتیجه است»
نظریات مختلف درباره جایگاه زن در عصر جاهلیت:
برای بررسی جایگاه و نقش زن در عصر جاهلیت با کمبود منابع و داده های تاریخی مواجه هستیم؛ چرا که اخبار جاهلیت بیشتر در قالب اشعار، گزارش های پراکنده و برخی از آیات قرآن کریم بدست ما رسیده است. با این حال، همین منابع محدود بخصوص توجه به آیات قرآن که شاخص های کلی از این عصر را برای آیندگان ترسیم کرده، می توانیم به دورنمای کلی از وضعیت تاریک زن در این عصر پی ببریم.
بطور کلی درباره جایگاه زن در دوره جاهلیت دو نظریه وجود دارد:
1)عده ای معتقد هستند؛ زن در دوره ی جاهلیت از مقام و منزلت بالای برخوردار بوده است(احمد علی، 1981، ص140). این گروه برای نظر خود دلایل گوناگونی از جمله؛ بازگشت نسب برخی از قبایل به زنان، مشاوره با زنان در امور جنگی...( عبدالهادی، 1987، ج1،ص372)را شاهد مدعای خود می دانند.[ گرچه نظریه فوق دارای ایرادات بسیاری می باشد ولی در نوشتار حاضر ما در صدد نقد آن نیستیم.]
2) گروهی دیگری از پژوهشگران که نسبت به نظریه فوق، بیشتر هم می باشند معتقدند؛ شان و منزلت زن در عصر جاهلیت بسیار پایین و ناچیز بوده و به گونه ای که عصر تاریکی برای زن می باشد. این گروه برای اثبات نظریه خود علاوه بر مصداق های تاریخی، از آیات قرآنی هم سود می جویند. زنده به گور کردن دختران(«وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت» (تکویر/ 8 و 9) و هنگامى که از دختران زنده بگور شده باز پرسند، که آن بیگناهان را شما به چه جرم و گناه کشتید؟!)، نداشتن حق انتخاب همسر، محرومیت از ارث...از مهمترین مصداق های این نظریه می باشد.
بر اساس این نظریه، زن در جاهلیت هیچ مقام، شان و جایگاهی نداشت و اگر فرزند پسری نداشت چونان کالایی به حساب می آمد و به ارث فرزند پسر شوهر از زنان دیگر می رسید. با این وصف، جرجی زیدان از جمله محققانی است که این نظر را نمی پذیرد و در کتاب تاریخ تمدن اسلامی می نویسد:«زنان عرب در دوره جاهلیت از خود استقلال واراده داشتند و دارای آزادی مقام بودند و عدهای از آنان در جنگ و سیاست و ادب و شعر و تجارت و صنعت بنام گشتند(ر.ک: زیدان، ۱۳۸۲، ص ۹۱۹). نظریه فوق اضافه می کند که، قضیه فرزندان هم به همین صورت بود؛ اگر فرزند پسر می شد از آنجایی که در آینده شمشیر بدست خواهد گرفت و حافظ قبیله و خون نسب خواهد شد از ارزش و جایگاه بسیاری رفیع برخوردار می شد و در مقابل دختر خوار و ذلیل شمرده می شد که جز اسباب زحمت و در هنگام جنگ و اسارت جز حقارت و خواری چیزی را نصیب قبیله نخواهد کرد(سالم،[بی تا]، ص397-395). جالب است اشاره کنیم که این تفکری بود که زنان آن جامعه نیز بدان خوی گرفته و باور داشتند. از نظر زنان جامعه جاهلی، بهترین زن، زنی بود که در شکم فرزند پسری داشته و یا هنگامی که راه می رود فرزند پسری بدنبالش راه برود.( احمد امین سلیم، 1995 ص253).
از دیدگاه مورخان، به جز علل فوق، فقر و مشکلات اقتصادی« وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً »الاسراء /31(و از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آنها و شما روزى مىبخشیم. آرى، کشتن آنان همواره خطایى بزرگ است.)»، عیوب ظاهری...( عبدالعزیز، ص397-398) از دیگر عواملی بود که منجر می شد اعراب جاهلی حق حیات و زنده بودن را از دختران بگیرند. قرآن، کلام الهی در این باره می فرماید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ»( نحل/58) «در حالی که هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند دختری نصیب تو شده صورتش از فرط ناراحتی سیاه میشود و مملو از خشم میگردد».
ازدواج در عصر جاهلیت:
در چنین جامعه ای، شکل اصلی و رایج ازدواج، ازدواجی به نام بعوله بود[بعوله به معنای پیوند زناشویی است که در بردارنده سه عنصر خواستگاری، مهریه و عقد می شد.] غیر از ازدواج بعوله گونه های دیگری از ازدواج نیز گزارش شده است که جواد علی در کتاب «المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام» به بررسی آن پرداخته است(منتظری مقدم، 1384، ش8، ص128). نکاح ضیزن(ازدواج با زن پدر)، نکاح متعه، نکاح بدل[در تعریف این نوع نکاح گفته اند؛ نکاحی است که به موجب آن دو مرد همسرانشان را مبادله مینمایند، بدون این که مهری مقرر شود] نکاح شغار[نکاحی است که مردی دخترش را به دیگری تزویج میکند، در حالی که او هم دخترش را به این تزویج مینماید، بدون این که مهری قرار داده شود. در حقیقت یکی از دختران مهر دیگری قرار داده میشود]، نکاح استبضاع[این نکاح عبارت است از این که مردی به منظور اصلاح نسل وتولد فرزندان قوی ونجیب، پس پاک شدن همسرش از عادت ماهیانه او را نزد مردی از طبقه اشراف می فرستاد، تا حامله بودنش معلوم نمیگردید خود با او نزد یکی نمیکرد]و... ازدواج های است که در جاهلیت مرسوم بوده است.
در مسئله ازدواج، کمترین حق برای زن وجود داشت و این مرد بود که می توانست انتخاب کند. تعدد زوجات برای مرد هیچ محدویتی نداشت و در چنین شرایطی جایگاه زنان در نگاه مرد از قاعده خاصی تبعیت نمی کرد؛بلکه هر زنی که نزد وی محبوبیت بیشتری داشت باطبع مورد توجه نیز قرار می گرفت. حق طلاق هم در دست مرد بود و مرد با کمترین دلیل و حتی بدون هیچ دلیلی می توانست زنش را طلاق بدهد و نکته مهم تر در این است که زن بعد از طلاق حق ازدواج با مرد دیگری را نداشت و این مسئله ناشی از آن بود که آن مرد نمی توانست شاهدآن باشد که زن سابقش با مرد دیگری همبستر شود. البته این قاعده کلی بود چرا که زنانی از خانواده اشراف و یا از قبایل دارای قدرت و صاحب نفوذ بودند که برخی حقوق را قبل از ازدواج برای خود مطرح می کردند و از جمله آنها حق طلاق بوده است.( واعظی، ش4، 1388،ص 135-159)
آنچه از مطالعه منابع تاریخ جاهلی به دست میآید عدم منع زن از حضور او در اجتماع است. آنان کم و بیش در عرصههای اجتماعی حضور داشتند. البته میزان مشارکت ایشان در این عرصهها، به شأن و منزلت آنان که در موقعیت خانوادگی یا ثروت یا امتیاز خاص ریشه داشت، وابسته بود؛ هر چه از شأن و رتبه بالاتر و نفوذ بیشتری برخوردار بودند، مشارکت بیشتری داشتند.
مشارکت اجتماعی زن در جاهلیت
مشارکت اجتماعی زن در جاهلیت به شکل رویهای عام و فراگیر نبود و شاید همة زنان از چنین حقی برخوردار نبودند.همانگونه که محققان اشاره کردهاند تلاش برای پیدا کردن مشی و رویه واحد در شئون اجتماعی در دوران جاهلی، سخت و بینتیجه است(جواد علی ، ج5، ص). تعاملات اجتماعی و آداب و رسوم، شهر، به شهر، بلکه قبیله به قبیله و حتی در یک قبیله واحد، مختلف و متنوع بود. برای نمونه، چگونگی حضور زن در محیطهای اجتماعی از نظر نوع پوشش، متفاوت بود. در قبیلهای زن با کمترین لباس نزد مردان حاضر میشد و از آنان پذیرایی میکرد و در قبیلة دیگر زن هنگام خروج از منزل از پوشش کامل استفاده میکرد و تا بازگشت به خانه از آن جدا نمیشد(العبودیه، الرق و المرأه، ص250).شواهد متعدد حاکی از این نکته است که زنان در جامعه عرب قبل از اسلام برای حضور در اجتماع، از پوشش مناسب و مطلوب برخوردار نبودند. تنوع لباس و زینت زنان ارتباط مستقیم با محیط اجتماعی و طبیعی آنان داشت. به رغم وجود واژهها و اصطلاحات متعدد که به وجود اصل پوشش و انواع آن دلالت دارد، برخی گفتهاند: پوشاندن سر و صورت نزد زنان جاهلی، خلاف رویه بود و زنان بدون حجاب در جامعه ظاهر میشدند. جاحظ میگوید: بین زنان و مردان جاهلیت، حجابی نبود و آنان به سهولت با هم معاشرت و گفتوگو میکردند و نگاه به همدیگر هیچ عار و ننگ نبود.( جاحظ، رسائل، ج2، ص148) .
محرومیت از ارث:
علاوه بر تمام محرومیت های اقتصادی که برای زن وجود داشت، محرومیت از ارث و مهریه[در منابع تاریخی بر اساس همین نگاه تعبیراتی داریم که نشان دهنده این است که اعراب جاهلی دختر را وسیله افزایش دهند ثروت پدر نشان می دهد به گونه ای که وقتی دختری متولد می شد به پدرش می گفتند«هنیئا لک النافجه»در عوض پدر مهر دختر را به عوض مخارج بزرگ کردن وی جزی از ثروت خود قرار می داد.(ر.ک: فخر رازی، 1420،ج9، ص491)] نیز از دیگر مباحث مهم قابل بررسی در ارتباط با زن در عصر جاهلیت می باشد. گرچه بیشتر منابع تاریخی با توجه به این دیدگاه که در جامعه جاهلی عرب، به علت عدم شرکت زنان و کودکان در صحنه کارزار از حق سهم و ارث بی بهره بودند با این حال در این باره نمی توان با قاطعیت نظر داد چرا که برخی از منابع از جمله جواد علی در کتاب« المفضل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، » می گوید: ارث بردن زن در برخی از مناطق شبه جزیره گزارش شده است.( جواد، 1976، ج5، 563)
بر اساس گزارش های تاریخی، در جامعه عصر جاهلیت، زنان چندان در فعالیت های سیاسی نقشی ندارند با این حال حضور زنان در جنگ ها در پشت صحنه های جنگ و گاهی تشویق مردان جنگی به مبارزه با دشمن بسیار ملموس می باشد که در این باره گزارش های نیز وجود دارد. بعد دیگری از فعالیت ها و حضور زن در عصر جاهلیت را باید در حوزه فرهنگ و علم و دانش دید. داده های تاریخی همچنان بر این نظریه تاکید دارد که کمبود فعالیت های فرهنگی و علم ودانش همچنان بر عصر جاهلیت سایه افکنده بود و به جز شعر و خطابه که از ویژگی های عصر جاهلیت می باشد، گزارشی از فعالیت زنان در این عرصه وجود ندارد.
منبع : فرهنگ
ارسال نظر