راز دختری که پس از 21 سال زنده شد
زن میانسال که بعد از 21 سال متوجه شده دخترش زنده است و به دروغ مرگش را به او اعلام کردهاند، با مراجعه به دادسرا درخواست کرد سرنوشت دخترش مشخص شود. این زن مبتلا به سرطان است و آرزو دارد قبل از مرگ او را ببیند.
به گزارش گلستان 24، چند روز پیش زنی میانسال با حضور در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران به قاضی مرشدلو گفت: 19 مرداد سال 75 دخترم را در یکی از بیمارستانهای تهران بهدنیا آوردم. بعد از یک هفته خانواده شوهرم به من گفتند دخترم فوت شده و جسدش را دفن کردند. همان سال پدرم فوت کرد و غم زندگیام بیشتر شد. بعد از هفت سال شوهرم به انگلیس رفت و من از او غیابی طلاق گرفتم. از چهارماه پیش اطلاعاتی بهدست آوردم مبنی بر اینکه دخترم زنده است.
مسئولان بیمارستان هم زنده بودن او را تائید کردهاند.
از مسئولان وقت بیمارستان و مادر و خواهرشوهرم شکایت دارم که مرا 21 سال در بلاتکلیفی گذاشتهاند.
همزمان با این شکایت، ماموران تحقیقات را آغاز کردند که معلوم شد گفتههای شاکی صحت دارد و حتی مسئولان بیمارستان زنده بودن کودک را تائید کردهاند. با کشف این سرنخ، خواهرشوهر سابق شاکی به پلیس آگاهی احضار و مدعی شد 21 سال پیش از برادرش شنیده که فرزند او فوت شده و دیگر از بقیه ماجرا بیخبر است. جستوجوی پلیس برای یافتن دختر 21 ساله ادامه دارد.
فخری این مادر چشم انتظار دیروز برای پیگیری پروندهاش به دادسرای جنایی تهران آمده بود که به جامجم گفت: فقط یک آرزو دارم آن هم دیدن دخترم بعد از 21 سال است. پدر و عمویم 20 سال در شهرمان جیرفت با هم اختلاف داشتند که ازدواج من و پسرعمویم سال 71 باعث پایان این اختلاف شد؛ هر چند مادر و خواهرشوهرم مخالف این ازدواج بودند. زمانی که باردار شدم آنها خواستند بچهام را سقط کنم که نکردم. چند روز مانده به زایمانم مرا در بیمارستانی در تهران بستری کردند.
وی ادامه داد: 19 مرداد سال 75 دخترم در بیمارستان به دنیا آمد. بغلش کردم و بوسیدمش. چهرهاش در ذهن من و برادرم که او را دیده بود مانده است. بعد به دروغ گفتند دخترم بیمار بوده و باید در بیمارستان بماند. برای زیارت به امامزاده داوود (ع) رفتیم که در آنجا گفتند دخترم مرده و با پرداخت 5000تومان به فردی او جسد را دفن کرده است. آن روز صد بار مردم و زنده شدم. حتی محل دفنش را نشانم ندادند. احساس مادرانهام به من میگفت دخترم نمرده است. بعد از هفت سال شوهرم به انگلیس رفت و من غیابی طلاق گرفتم.
زن میانسال گفت: در میان حرفهای اطرافیانم شنیدم دخترم زنده است. روزنه امیدی در دلم بهوجود آمد. از 12 سال پیش پسری را به فرزندخواندگی قبول کردم تا شاید از این حال و هوا و غم جدا شوم که او اکنون 17 ساله است. چهار ماه پیش نیز مردی از طریق پیامهای صوتی از طریق لاین اعلام کرد دخترم زنده است و برای یافتنش باید شکایت کنم و به تهران بیایم. غم و غصه این 21 سال باعث شد من به سرطان مبتلا شوم.
میخواهم قبل از اینکه از درد سرطان از پای درآیم دخترم را ببینم، میخواهم به او بگویم 21 سال چشم انتظارش بودهام.
منبع: جام جم
ارسال نظر