نمونه های بارز اقتصاد مقاومتی؛
زنان توانمند گلستانی «زباله» را تبدیل به « ثروت» می کنند + تصاویر
در ۱۳ کیلومتری شهر گرگان، روستایی کوچک اما سرسبز به نام «کفشگیری» با تکیه بر توانمندی زنانش، چند سالی هست که کاری بزرگ را آغاز کرده؛ آن تبدیل زباله های تر به کمپوست در سایت های خانگی در این روستا از حدود چهار سال قبل شروع شده است.
به گزارش گلستان 24، تغییر سبک زندگی نه فقط شهرها را دگرگون کرده بلکه نوع زندگی و معیشت روستاییان را نیز دچار تغییر کرده است. روستاییانی که در دهه های گذشته مهم ترین تولیدکننده انواع محصولات و موادغذایی بودند، امروز مایحتاج خود را از شهرها تهیه می کنند. تغییر سبک زندگی گرچه خوشایند بخشی از نسل جدید است اما پیامدهای سوئی هم برای روستاها و روستاییان در پی داشته است. بسیاری از روستاها به دلیل همین تغییرات امروز مصرف گرا شده اند. کارشناسان معتقدند امروز وجود زباله در روستاها، جمع آوری و دپو و امحای آنها به یکی از معضلات جدی تبدیل شده است.
بنابر آماری که رسانه ها اعلام می کنند میزان تولید زباله در ایران نزدیک به 40 هزار تن در روز بوده که سهم بخش روستایی حدود 10 هزار تن است که حدود 50 درصد این پسماندهای روستایی تر و قابلیت تبدیل شدن به کمپوست دارند. حالا در 13 کیلومتری شهر گرگان مرکز استان گلستان، روستایی کوچک اما سرسبز به نام « کفشگیری» با تکیه بر توانمندی زنانش، چند سالی است که کاری بزرگ را آغاز کرده است. تبدیل زباله های تر به کمپوست در سایت های خانگی در این روستا از حدود چهارسال قبل آغاز شد.
خانه جوان «فرید»، دهیاری و شورای اسلامی این روستا، موسسه توسعه پایدار هرمد با حمایت برنامه کمک های کوچک تسهیلات محیط زیست جهانی ملل متحد (GEF/SPG/UNDP) تلاش کردند تا گام نخست را هر چند کوچک اما با حضور زنان توانمند کفشگیری بردارند و امروز موفقیت این زنان زبانزد همه اهل روستا شده و کافی است سراغ یکی از آنها را از اهالی بگیرید، چند نفر دیگر را هم به شما معرفی می کنند.
«میدونچه» یا همان میدان کوچک روستا محل قرار ما با «مهدی» است. در کمتر از پنج دقیقه به جمع ما اضافه می شود، از سر و وضعش معلوم است که در حال کار دیگری بود. او با گام های بلند و ما هم پشت سر او با قدم هایی تند به راه افتادیم، در مقابل خانه ای با حیاطی بسیار بزرگ ایستاد، زنگ را به صدا درآورد و ما هم در پی او وارد حیاط «حاج کلثوم» شدیم. جلسه قرائت قرآن بود و تعداد زیادی از زنان روستا هم داخل منزل بودند این را می توان از تعداد کفش هایی که در جلوی در بود، حدس زد. «حاج کلثوم» به همراه چند زن بیرون آمد، موضوع را به آنان گفتیم و خواستیم ما را برای دیدن کاری که چند سال است انجام می دهند، همراهی کنند. تعدادی از خانم ها جلوتر رفتند و ما هم با خانم «نرگس تیرگر» همراه شدیم. در تمام مسیر صحبت از تولید کمپوست، زباله و «کرم» و بیکاری بود.
وی از همت تعدادی از زنان روستا می گوید و معتقد است اگر سایت های خانگی تولید کمپوست آنان از سوی مسئولان حمایت شود، می توانند تولید بیشتری داشته باشند. می گوید: این اقدام آنها موجب شده که دیگر پلاستیک های زباله کمتری را مقابل درب منزل خود بگذارند. کوچه ها تمیزتر از گذشته شود و دیگر خبری از شیرابه های زباله که گاهی تا وسط کوچه هم می رفت، نباشد.
تیرگر که از زنان فعال روستا در زمینه های مختلف اجتماعی و فرهنگی است، ادامه می دهد: در این چند سال آموزش های موردنیاز را فرا گرفته ایم و به خوبی با زیرو بم کار آشنا شده ایم اما تا به حال مسئولان حمایتی از ما نکرده اند. اگر قرار است زنان روستایی این کار را ادامه دهند باید سازمانی یا نهادی باشد که ورمی کمپوست ها را از آنان بخرد تا ما هم سهمی در درآمد خانواده هایمان داشته باشیم.
تا زمانی که به منزل «کبری رویانی» برسیم، دو طرف خیابان را خوب نگاه می کنم، عجیب است با این ظرفیت و توانمندی که وجود دارد، جوانان زیادی در کنار مغازه ها و خیابان اصلی ایستاده اند. انگار بیکاری هم در روستا زیاد است و خانم تیرگر هم تأیید می کند و می گوید در هر خانه ای را بزنید حداقل یک بیکار در آن هست.
«کبری خانم» ما را به گرمی می پذیرد و خیلی زود با چند خانم دیگری که به جمع ما اضافه می شوند، به حیاط پشتی منزلشان می رویم. جعبه هایی پر از زباله های تر، همان هایی که ما حتی زحمت تفکیک آنها را هم به خودمان نمی دهیم، در جعبه های پلاستیکی جمع شده است. ظاهرش شاید چندش آور باشد اما این زباله ها چندی بعد به یک ثروت تبدیل می شوند. او می گوید: چند سالی هست که زباله های خشک را جدا و آنهایی که می شود، می فروشد و بقیه را هم تبدیل به کود آلی می کند.
خانم رویانی می گوید: تولید ما کم است اما همان را هم در پای درختان زمین و باغچه حیاط مان مصرف می کنیم. طعم خیار و گوجه و حتی میوه درختان در این یکی دو سال خیلی عوض شده است. دیگر کمتر کود شیمیایی و سم استفاده می کنیم. او از اینکه « کرم» برای ادامه کار ندارند هم ناراحت است و می گوید: الان زباله ها را جمع کردیم اما کسی نیست که کرم در اختیار ما قرار دهد.
«حاج کلثوم» همان خانمی که در منزلش جلسه قرآن داشت، پس از اینکه مهمانانش را بدرقه کرد، به این جمع اضافه می شود، « زهرا خانم» هم می آید و می گوید خیلی وقت است که منتظر ما مانده و می خواهد به خانه اش برویم تا کودی که تهیه کرده را ببینیم. با خانم های دیگر به خانه اش می رویم، از این همه اشتیاق زنان روستایی برای نشان دادن کاری که در آن توانمند شده اند، خوشحالم. زهرا خانم سطلی پر از کمپوست را می آورد و به ما نشان می دهد. می گوید می خواهد پای گلهایش بریزد. همینطور که خانم ها دست شان را داخل آن کرده اند، ذوق زده به همدیگر تعدادی از کرم ها را نشان می دهند. کرم هایی درشت و کوچک که داخل این کمپوست می لولیدند. کبری خانم خوشحال بود و به او می گفت خداروشکر که کرم پیدا شد دیگر می توانم بستر کمپوست را آماده کنم.
عکس گرفتن و انجام گفتگوهایمان را به اتمام رساندیم، ساعت از سیزده هم گذشته است، زنان آماده رفتن به مسجد برای اقامه نماز می شوند و ما هم کم کم آماده رفتن هستیم. اما هنوز هم سوالاتی در ذهن مان جاری است برای همین با «حمید کابلی»، دهیار این روستا هم صحبت شدیم. او می گوید: خانه جوان فرید مجری طرح و دهیاری و شورای اسلامی هم ناظر بر اجرای آن بودند و تا به حال هم نتایج خوبی از آن به دست آمده است.
او با بیان اینکه کفشگیری از روستاهای پیشرو در اجرای این طرح است، ادامه می دهد: از همان ابتدا قرار بود طرح تفکیک زباله از مبدا و ایجاد سایت های خانگی تولید کمپوست از زباله های تر به صورت موردی در روستا انجام شود و در صورت موفقیت آمیز بودن و مساعدت مسئولان آن را در سطح وسیع تری اجرا کنیم تا حداقل کود آلی موردنیاز مزارع کشاورزان روستا توسط زنان توانمند منطقه تولید شود.
وی معتقد است با تفکیک زباله و تولید کمپوست، از حجم زباله ها کاسته می شود و شاید بتوان انتظار داشت به حجم زباله ها تر به صفر برسد و زباله های خشک مانند پلاستیک و کاغذ نیز وارد چرخه بازیافت شود.
کابلی برای اینکه اطلاعات گزارش مان تکمیل شود، فردی به نام دکتر « جواد رزمی»، رئیس هیات مدیره موسسه توسعه پایدار هرمد را به ما معرفی کرد. همان فردی که به همراه همسرش چند سال قبل با هدف حساس سازی جامعه روستایی نسبت به بحران تولید و مدیریت زباله در استان های شمالی، به کفشگیری آمد و به عنوان تسهیل گر تلاش کرد تا دانش بومی موجود اما فراموش شده مردمان روستا را برای مدیریت زباله ها احیاء کند. کسی که امروز در لابلای سخنان زنان توانمندشده این روستا بارها اسمش را شنیدیم.
او هدف از ایجاد سایت های خانگی تولید کمپوست از زباله در روستاها را فراگیر شدن بحران تولید و مدیریت زباله به ویژه در استان های شمالی می داند و می گوید: عمده روستاها در این منطقه در حاشیه جنگل های هیرکانی واقع شده اند و امروز به دلیل تغییر سبک زندگی در این مناطق، روستاییان نیز مانند شهرنشینان، روستاییان نیز مانند شهرنشینان، مصرف گراشده و در مقابل به تولید کننده زباله تبدیل شده اند. زباله هایی که در حاشیه سواحل، رودخانه ها، عرصه های جنگلی و ... در زمین دفن می شود.
رزمی با بیان اینکه یکی از ارکان مدیریت پسماند در شمال کشور، مدیریت این بخش در روستاهاست، ادامه می دهد: در مدیریت پسماند نقش مشارکت مردم نادیده گرفته شده است در حالیکه برای رفع معضل زباله در روستاها باید مردم محلی دخیل باشند. همانطور که روستاییان تولیدکننده بخشی از زباله هستند به طور قطع باید بخشی از راه حل هم باشند بنابراین نادیده گرفتن نقش آنان موجب می شود در درازمدت این معضل محلی تبدیل به یک بحران در سطح وسیع شود.
او مهم ترین اقدام موسسه غیرانتفاعی توسعه پایدار هرمد را حساس سازی جامعه محلی نسبت به مدیریت پسماند می داند و می گوید: تا زمانی که جامعه روستایی حساس نشود، نمی توانید انتظار موفقیت داشته باشید. روستاییان از گذشته به واسطه شیوه و نوع زندگی خود، روش هایی را برای مدیریت پسماند و بازمصرف زباله ها داشتند اما به دلیل تغییر سبک زندگی این شیوه ها به فراموشی سپرده شده اند. ما تلاش کردیم تا با اتکا به دانش بومی این مردم و بدون استفاده از فناوری های هزینه بر غیربومی، نشان دهیم که می توان معضل زباله را حل کرد.
هرچند در مدیریت پسماند عمدتا به مرحله آخر این زنجیره که همان امحاء زباله ها است توجه می شود، اما آنطور که رزمی می گوید: یکی از مهم ترین مسائل در مدیریت پسماند کاهش حجم تولید زباله است. علاوه براین تفکیک زباله از مبدا، بازمصرف زباله ها و در نهایت بازیافت آن ها که در حال حاضر توسط مجاری غیررسمی انجام می شود، باید مورد توجه قرار داشته باشد.
امروز با اقداماتی که موسسه توسعه پایدار هرمد انجام داده زنانی توانمند و تسهیل گر متولد شده اند که می توانند راهنمای مردمان دیگر حتی در روستاهای مختلف باشند. کاری که نه تنها نیازی به امکانات و تجهیزات خاصی ندارد بلکه فناوری خاصی نیز در انجام آن به کار نمی رود اما بوم سازگار است و می توان انتظار داشت در صورت همه گیر شدن، بحران زباله در استان های شمالی از جمله گلستان از منشا تولید مدیریت شود.
عکس: فائزه کابلی
گزارش : فریده ستایشگر- شبستان
پایان پیام/
منبع: گلستان ما
ارسال نظر