یادداشت/ سیدحسین علوی
مدیریت علوی قسمت هفدهم/ مدیریت نظامی در سیره علوی
شیوه مدیریتی امام در وادی یابس با دشمنان چگونه بود؟
سیدحسین علوی، فعال فرهنگی _ سیاسی استان، در یادداشتی اختصاصی به گلستان24، به موضوع «مدریت علوی» و مباحث مربوط به آن پرداخته است:
شیوه مدیریتی امام در وادی یابس با دشمنان چگونه بود؟
امام با عنایت به تجربه سالها فرماندهی و مدیریت سپاه از تیزبینی و ذکاوت ویژه ای در طراحی عملیاتهای نظامی برخوردار بوده است که بیان همه آنها از توان خارج بوده و در ادامه به یکی دیگر از این سیره مدیریتی (ابتدا نصیحت و بعد اعلام جنگ با توجه به اصل غافلگیری) حضرت اشاره میگردد:
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
- در بیابان یابس دوازده هزار نفر سواره نظام بودند، باهم عهد و پیمان محکم بستند که تا آخرین لحظه، دست به دست هم دهند و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) و علی (علیه السلام) را بکشند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امام علی (علیه السلام) را با چهار هزار نفر از مهاجر و انصار به سوی وادی یابس رهسپار نمود. به دشمن خبر رسید که سپاه اسلام به فرماندهی علی (علیه السلام) روانه میدان شده اند. دویست نفر از مردان مسلح دشمن به میدان آمدند.
علی (علیه السلام) با جمعی از اصحاب به سوی آنان رفتند. هنگامی که در مقابل ایشان قرار گرفتند. از سپاه اسلام پرسیده شد که شما کیستید و از کجا آمده اید و چه تصمیمی دارید؟ علی (علیه السلام) در پاسخ فرمود:
- من علی بن ابی طالب پسر عموی رسول خدا، برادر او و فرستاده او هستم، شما را به شهادت یکتایی خدا و بندگی و رسالت محمد دعوت می کنم. اگر ایمان بیاورید، در نفع و ضرر شریک مسلمانان هستید.
ایشان گفتند:- سخن تو را شنیدیم، آماده جنگ باش و بدان که ما، تو و اصحاب تو را خواهیم کشت! وعده ما صبح فردا.
علی (علیه السلام) فرمود:- وای بر شما! مرا به بسیاری جمعیت خود تهدید می کنید؟ بدانید که ما از خدا و فرشتگان و مسلمانان بر ضد شما کمک می جوئیم: ولا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
دشمن به پایگاههای خود بازگشت و سنگر گرفت. علی (علیه السلام) نیز همراه اصحاب به پایگاه خود رفته و آماده نبرد شدند. شب هنگام، علی (علیه السلام) فرمان داد مسلمانان مرکبهای خود را آماده کنند و افسار و زین و جهاز شتران را مهیا نمایند و در حال آماده باش کامل برای حمله صبحگاهی باشند.
وقتی که سپیده سحر نمایان گشت، علی (علیه السلام) با اصحاب نماز خواندند از اصل غافلگیری بهره بردند و به سوی دشمن حمله بردند. دشمن آن چنان غافلگیر شد که تا هنگام درگیری نمی فهمید مسلمین از کجا بر آنان هجوم آورده اند. حمله چنان تند و سریع بود، که قبل از رسیدن باقی سپاه اسلام، اغلب آنان به هلاکت رسیدند. در نتیجه، زنان و کودکانشان اسیر شدند و اموالشان به دست مسلمین افتاد.
جبرئیل امین، پیروزی علی (علیه السلام) و سپاه اسلام را به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) خبر دادند. آن حضرت بر منبر رفتند و پس از حمد و ثنای الهی، مسلمانان را از فتح مسلمین با خبر نموده و فرمودند که تنها دو نفر از مسلمین به شهادت رسیده اند!
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و همه مسلمین از مدینه بیرون آمده و به استقبال علی (علیه السلام) شتافتند و در یک فرسخی مدینه، سپاه علی (علیه السلام) را خوش آمد گفتند. حضرت علی (علیه السلام) هنگامی که پیامبر را دیدند از مرکب پیاده شده، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز از مرکب پیاده شدند و میان دو چشم (پیشانی) علی (علیه السلام) را بوسیدند. مسلمانان نیز مانند پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، از علی (علیه السلام) قدردانی می کردند و کثرت غنایم جنگی و اسیران و اموال دشمن که به دست مسلمین افتاده بود را از نظر می گذراندند.در این حال، جبرئیل امین نازل شد و به میمنت این پیروزی سوره عادیات به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وحی شد:والعادیات ضبحاً، فالموریات قدحاً، فالمغیرات صبحاً، فأثرن به نقعاً فوسطن به جمعاً...
سوگند به مادیانهائى که با همهمه تازانند و با سم[هاى] خود از سنگ آتش مى جهانند (۱)و برق [از سنگ] همى جهانند (۲)و صبحگاهان هجوم آرند (۳)و با آن [یورش] گردى برانگیزند (۴)و بدان [هجوم] در دل گروهى درآیند (۵)
انتهای پیام/
ارسال نظر