شکاف اعتمادبهنفس در زنان ایالت متحده آمریکا
برای سالها، ما زنها سرخود را پایین انداخته و با قوانین جلو رفتیم و مطمئن بودیم که اگر بهاندازهی کافی تلاش کنیم بالاخره استعدادهای ذاتی ما شکوفا شده و از آنها تقدیر خواهد شد.
برای سالها، ما زنها سرخود را پایین انداخته و با قوانین جلو رفتیم و مطمئن بودیم که اگر بهاندازهی کافی تلاش کنیم بالاخره استعدادهای ذاتی ما شکوفا شده و از آنها تقدیر خواهد شد. در طول دههها ما پیشرفتهای فراوانی کردیم. در ایالاتمتحده، اکنون زنها بیشتر از مردان از دانشگاهها فارغالتحصیل میشوند. مشاغل و جایگاههای زیادی به دست میآورند و نصف نیروی کار کشور را تشکیل میدهند.درحالیکه ما مشغول کار و تلاش هستیم، مردان در اطراف ما در حال پیشرفت هستند و درآمد بیشتری نیز دارند. آمار و ارقام واضح است: در بالاترین رده، تقریباً هیچ زنی وجود ندارد. نیمقرن قبل که زنان بالاخره توانستند درهای پیشرفت را به روی خود باز کنند، مسیر حرفهای و کاری آنان هنوز خیلی متفاوت از مردان بود.
برخی ناظران معتقدند که با آمدن فرزندان اولویتهای زندگی تغییر میکند، این نظریه تا حدی صحت دارد. غریزهی مادری باعث میشود که زن بین وظایف خانگی وزندگی حرفهای به کشمکش بیفتد و این تقلاها و کشمکشها برای مردان تقریباً وجود ندارد. برخی منتقدان نیز موانع فرهنگی و ساختاری را جلوی راه پیشرفت و موفقیت زنان میبینند.
این نیز درست است اما در مطلبی که ارائه میدهیم قرار است به اساسیترین مشکل آنان درراه پیشرفت پرداخت شود: خلأ اعتمادبهنفس حاد زنان!
یادداشت
در راستای سنجش اعتمادبهنفس آنان با چند نفر از زنان برجسته مصاحبه شد؛ یکی از آنها کتی نام داشت؛ روزنامهنگار بود،او از یکی از بهترین دانشگاهها فارغالتحصیل شده بود، به چند زبان صحبت میکرد و حتی وقتی میخواست شروع به صحبت کند بهسادگی معلوم بود که ضریب هوشی وی از دیگران بالاتر است اما بااینحال همیشه در تلاش است که دیگران را متقاعد کند که بهقدری باهوش نیست که برای درجههای بالاتر روزنامهنگاری آزمون بدهد. نفر دیگر کلر نام دارد، بسیار جوان، در حدود 20 سال، او خبرنگار بیبیسی در مسکو است و وقتی با او صحبت میکنی تنها اذعان میدارد که او فقط خوششانس بود و حاضر نیست برای گزارشهای خبری جلوی دوربین ظاهر شود. او میگوید که مردان بسیار پرسروصدا و آدمهای از خود مطمئنی هستند. او بهصورت ناخودآگاه قبول کرده که مردان بیشتر حقدارند در تلویزیون صحبت کنند؛اما آیا آنان شایستهتر نیز هستند؟ یا فقط از خود مطمئناند؟
با بالارفتن درک ما از این مفهوم بیشتر به این نتیجه میرسیم که یک شکاف عظیم اعتمادبهنفس وجود دارد که جنسیتها را از هم تفکیک داده است. در مقایسه با مردان، زنان خود را آماده برای پیشرفت نمیبینند، آنها تصور میکنند که از پسآزمونها بر نخواهند آمد و معمولاً تواناییهای خود را دستکم میگیرند؛و باگذشت زمان متوجه میگردیم که این کمبود تا چه میزان میتواند مخرب و ویرانگر باشد. موفقیت رابطهی مستقیمی با اعتمادبهنفس دارد به همین دلیل است که زنان علیرغم پیشرفتهای بسیار هنوز قادر نیستند به مدارج عالی برسند.
در بررسیهایی که در سال 2011 توسط انجمن رهبری و مدیرت در بریتانیا انجام گرفت، نشان میداد که مردان 4 برابر زنان در مورد دستمزد و حقوق خود شروع به بحث و تبادلنظر با کارفرما میکنند وحتی زمانی که زنان در این مورد با روسای خود صحبت میکنند 30% کمتر از آن میزان که مردان مدنظر دارند؛ مطالبه میکنند.
چند سال قبل نیز بررسی دیگری توسط دانشگاه واشنگتن انجام گرفت، در این پژوهش دکتر ارلینگر قصد داشت تا رابطهی بین اعتمادبهنفس و رقابت را در زنان بسنجد، او از شاگردان خود خواست که برای شرکت در یک مسابقهی علمی که جایزهای برای آن تعیینشده بود شرکت کنند. وی متوجه شده که شاگردان مؤنث علاقهی چندانی به این فرصت از خود نشان نمیدهند: تنها 49% از آنان برای مسابقه ثبتنام کردند درحالیکه از مردان، 71% برای رقابت ثبتنام به عملآورده بودند. دکتر ارلینگر میگوید: این کار نشاندهندهی آن است که زنان دنبال فرصتهای مطمئن هستند. به این دلیل که آنان نسبت به تواناییهای خود اعتمادبهنفس کمتری دارند و این خصلت مانع از آن میشود که در فرصتهای آینده را دنبال کنند. زنان تنها زمانی اعتمادبهنفس دارند که از هر لحاظ فوقالعاده باشند.
ویکتوریا برسکول، یک استاد دانشگاه است و میگوید: «یک احساس نهفته در زنان وجود دارد که به آنان میگوید که نمیتوانند یک شغل خوب داشته باشند پس چرا برای آن تلاش کنند؟ و یا تصور میکنند که در این زمینه بهقدر کافی شایسته نیستند، به همین دلیل به دنبال آن کار نمیروند.» اما مردان چه؟ وی با خنده میگوید؟«آنها در هر کاری دخالت میکنند چراکه تصور میکنند که عالی و فوقالعاده هستند و همیشه با خود تصور میکنند: کیست که مرا نخواهد؟!»
دکتر کامرون اندرسون، روانشناسی که در دانشگاه کالیفرنیا تدریس میکند، در مورد اعتمادبهنفس بیشازحد پژوهش نموده است میگوید: زمانی که مردم به خود مطمئن هستند و یا تصور میکنند که در زمینهای بهقدر کافی خوب و مناسب هستند، بدون توجه به اینکه آیا واقعاً خوب هستند یا نه بهقدری اعتمادبهنفس پیدا میکنند که در اعمال و سخنان آنان هویدا میشود.در پژوهش دیگری که در مورد ارتباط بین اعتمادبهنفس و فعالیت انجامشده بود این نتیجه حاصل شد: حاصل اعتمادبهنفس پایین، انفعال و رکود است.
زمانی که زنان فعالیت نمیکنند، زمانی که آنها تردید میکنند به این دلیل که از خود مطمئن نیستند، خود را از فرصتها دورنگه میدارند؛اما زمانی که فعالیتی انجام میدهند، حتی اگر مجبور به انجام آن کار باشند، بهتر از مردان از عهدهی کار برمیآیند.
ارسال نظر