نتایج مطالعات
خطراتی که والدین همجنسخواه به همراه دارند
نتایج دو مطالعه منتشر شده، شاید نقطه پایانی بر این نظریه عام علمی-اجتماعی باشد که مدعی است والدین همجنسخواه درست همانند – یا شاید حتی بهتر از – والدین مزدوج پدر و مادر هستند.
عکسی از یک زوج همجنسبازِ زن (لزبین)؛ ژوزفین لَ دلفا (چپ) و رافائل هدت (راست) هشتمین سالگرد تولد دخترشان را جشن میگیرند.نتایج دو مطالعه منتشر شده، شاید نقطه پایانی بر این نظریه عام علمی-اجتماعی باشد که مدعی است والدین همجنسخواه درست همانند – یا شاید حتی بهتر از – والدین مزدوج پدر و مادر هستند.«این ادعای تجربی که هیچ تفاوت قابل توجهی بین آنان وجود ندارد، باید پایان یابد.» این نظر مارک رگنروس، استاد جامعه شناسی دانشگاه تگزاس است که در مطالعهاش در سازمان Social Science Research (تحقیق علوم اجتماعی (جامعه شناسی)) ابراز داشته است.
آقای رگنروس، با استفاده از یک نظام داده «استاندارد طلایی» از نزدیک به 3000 جوان بالغ آمریکایی که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، به زندگیهای آنها از نقطه نظر 40 سنجهی اجتماعی، احساسی و ارتباطی نگاه کرد.یافتههای او نشان میداد که وقتی بزرگسالانِ تربیت یافته توسط مادران لزبین، با بزرگسالانی مقایسه میشدند که در خانوادههای مزدوج دارای پدر و مادر بزرگ شده بودند، این افراد در 24 رده از 40 رده نتایج منفی داشتند، درحالیکه بزرگسالان تربیت یافته با دو پدری، در 19 رده نتایج منفی داشتهاند.
دکتر رگنروس که در دانشگاه تگزاس به ایجاد یک مطالعه جدید در ساختار خانواده کمک کرده است، میگوید: «یافتههایی مثل این، در تناقض با ادعاهایی هستند که میگوید هیچ تفاوتی بین والدین همجنسخواه و والدینِ طبیعی وجود ندارد.»در عوض او مینویسد: «به نظر میرسد که بیشترین گرایش بچهها به موفقیت در بزرگسالی هنگامی است که تمام دوران کودکی خود را همراه با پدر و مادر مزدوج خود سپری کرده باشند و به ویژه هنگامی که والدین وی تا آن زمان مزدوج باقی مانده باشند.»مطالعه آقای رگنروس بر روی 2988 نفر بین سنین 18 تا 39 سال – از جمله 175 بزرگسالی که با دو مادر لزبین بزرگ شده بودند و 73 بزرگسالی که با دو پدر همجنسباز تربیت یافته بودند – اولین تحقیق با نظام داده جدید را رقم می زند که در ابتدا شامل 15000 نفر میشد.
مطالعه دوم که آن نیز از طرف Social Science Research انجام شد، نگاهی انتقادی به مبنای گزارش «انجمن روانشناسان آمریکا» (APA) در مورد والدین همجنسخواه میاندازد – گزارشی که مکررا به آن ارجاع میشود.خلاصه گزارش APA میگوید: حتی یک مطالعه نیز یافت نشد که بچههای رشد یافته با والدین دو پدر همجنسباز یا دو مادر همجنسباز را نسبت به بچههای با والدین طبیعی (دیگرجنسخواه) از هر جنبه قابل توجهی در سطحی پایین تر قلمداد کند.لورن مارکز، استادیار مدرسه اکولوژی انسانی در دانشگاه ایالتی لوییزیانا، پس از بررسی 59 مطالعه که این نظریه را تقویت میکرد، ابراز داشت، «هنوز هم خبری از هیئت ژوری نیست. فقدان یک دیتای باکیفیت، اساسی ترین پرسشها در مورد والدین همجنس-خواه را بی جواب گذاشته یا اصلا به آنها نمیپردازد.»
مشکل مطالعات APA این است که اندازه آنها بسیار کوچک است؛ وابسته به مادران لزبیَن متمول، سفیدپوست و تحصیل کرده است؛ و پیامدهای رایج برای کودکان را بررسی نمیکند، چیزهایی مثل تحصیلات آنها، وضعیت کار و ریسک فقر، گرایش به جرم و جنایت، حاملگی زودهنگام، سوءاستفاده جسمی و خودکشی. در عوض، مطالعات APA اغلب به رفتارهای وابسته به جنسیت (نقش جنسیتی)، کارکرد احساسی و هویت جنسی آنها میپردازد.تلاشهای ما برای صحبت با یک سخنگوی APA به منظور دریافت اظهار نظری در این مورد بی نتیجه ماند. با این وجود، یافتههای آقای مارکز، در مرافعات قضایی در مورد ازدواج همجنسخواهان، از طرف کسانی که به نفع ازدواجهای سنتی و متعارف استدلال میکنند، مورد استفاده قرار میگیرد. منتقدان اشاره میکنند که مقاله آقای مارکز هنوز منتشر نشده است و اینکه او یک کارشناس در مورد مسائل خانوادههای همجنسخواه نیست.جنیفر کریسلر، مدیر اجرایی «شورای برابری خانواده»، از اظهار نظر در مورد این مطالعه خودداری کرد و گفت که آن را ندیده است.
اما او اطمینان داشت که این مطالعه نمیتواند «نقضی بر پیکره مستحکم و غنی تحقیقاتی باشد که در طول 30 سال اخیر انجام شده است، مطالعاتی که نشان میدهد کودکان تربیت یافته توسط والدینی، لزبیَن و دوجنسه، به همان خوبی کودکان بزرگ شده توسط زوجهای دگرجنسخواه خوب و موفق عمل میکنند».خانم کریسلر که خود دو پسر دوقلو را با همسرش خانم شری جکیس بزرگ میکند، میگوید: «میتوانم به طور مستند و مستدل به شما بگویم که با نگاه به هزاران و هزاران خانواده ای که با آنها به طور مرتب وقت گذارنده ام، اتفاقی که در زندگی آنها میافتد کاملا تمام چیزهایی که در تحقیقات APA میبینیم تأیید میکند، از نظر نتایج مثبتی که برای آن کودکان به دنبال دارد».
مایکل ای.لمب، محقق دانشگاه کمبریج که به نفع والدین همجنسخواه در پروندههای قضایی ازدواج همجنسگرایان شهادت داده است، در مطالعه ای که در سال جاری انجام شد ادعا میکند که نه ساختار خانواده و نه داشتن مادر و پدر بیولوژیکی در خانه، هیچ ضرورتی برای سازگاری سالم کودک ندارد.«شواهد در دسترس، برای یک نتیجه گیری قطعی کافی هستند، اینکه بچهها و نوجوانانی که توسط والدین همجنسخواه بزرگ شدهاند همانقدر محتمل سازگاری خوب هستند که بچهها و نوجوانان بزرگ شده توسط والدین دگرجنسخواه این فرصت را دارند.» این نتیجه گیری آقای لمب، در ماه آوریل در Applied Developmental Science به چاپ رسید.او میافزاید: «محققان باید توجه خود را به دیگر مسائل و مباحث خانواده معطوف کنند» به جای آنکه... بر روی همان پرسشهایی معطل بمانند که قبلا به آنها پاسخ داده شده است.
آقای رگنروس هشدار میدهد که مطالعه وی نباید سعی در «تحلیل یا تأکید استدلالات» در مورد حقوق همجنسخواهان داشته باشد و یا نتایج ضعیف کودکان در بزرگسالی را صرفا به والدین همجنسخواه نسبت دهد.پاتریک فاگان، یک محقق مسائل خانواده و ازدواج در شورای تحقیق خانواده میگوید: «با این وجود، این مطالعه باید شرایط سختگیرانه تر و مترقی تری برای تحقیق در مورد والدین همجنسخواه به وجود آورد، به ویژه از آنجایی که این مقوله صرفا متکی به «نمونه گیری گلوله برفی»نیست که در آن والدین همجنسخواه در همان مکانهایی به کار گرفته میشوند که دوستان و همکاران همجنسخواهشان هستند.»آقای فاگان میگوید: مطالعه رنگروس «استاندارد طلایی» است. اگر نمیتوانید نتیجه ای از آن {درباره رابطه علت و معلولی} به دست آورید، پس به هیچ وجه نمیتوانید هیچ نتیجه گیری ای از آن مطالعات دیگر در مورد والدین همجنسخواه به دست آورید.
ارسال نظر