راز جنایت یک ساله ی پرند تهران در کلاله به خاک سپرده شد
یک سال بعد از جنایت اسکلت مقتول کشف و به شهر کلاله برای خاکسپاری آورده شد.
به گزارش گلستان 24، اردیبهشت ماه سال 93 بود که برادران زن 19 سالهای به نام «الهام» که نگران و آشفته بودند خود را به پلیس شهر پرند رساندند و گمشدن وی را گزارش دادند.
وقتی مأموران با دستور قضایی برای رازگشایی از سرنوشت زن گمشده وارد عمل شدند پی بردند که داماد خانواده ادعا کرده است همسرش با قهر خانهاش را ترک کرده و با برداشتن 500 هزار تومان پول و مدارک شناسایی به سمت قم رفته است.«روحالله» پشت میز بازجویی نشست و گفت: امیدوار بودم الهام برگردد و چند باری که مادرزنم تماس گرفت با بهانههایی سعی کردم او ماجرای قهر دخترش را نفهمد اما نشد تا اینکه برادران زنم آمدند و به قم رفتند، باز خبری نشد و من هم نگرانش هستم.هیچ سرنخی از زن گمشده نبود و روحالله با وجود اینکه یکبار هم بازداشت شده و با سپردن وثیقه آزاد شده بود حرفی برای گفتن نداشت و مدام ادعا میکرد الهام از خانهاش فرار کرده و وی اطلاعی از سرنوشت وی ندارد.
راز یکساله
همه در شوک بودند. الهام رابطه خوبی با مادر و اعضای خانوادهاش داشت، حتی اگر میخواست قهر کند نزد آنها میرفت اما این زن در سرنوشت شومی گرفتار شده بود.روز 6 اردیبهشت ماه سال جاری بود که روحالله با پای خود نزد افسر پروندهاش رفت. این بار چهرهاش هم نشان میداد رازی در دل دارد. این مرد در حالی که در شرایط روحی خوبی قرار نداشت، گفت: یک سال است کابوس میبینم. من الهام را دوست داشتم اما چون او پی به رابطه پنهانیام برده بود به رفتارهایم اعتراض کرد و مدام میگفت که آبرویم را خواهد برد. از من میخواست طلاقش بدهم که روز حادثه از روی خشم به سمتش حمله کردم و واقعاً نمیخواستم او را بکشم. وقتی دیدم دیگر نفس نمیکشد دستپاچه شدم، جسدش را پشت سولهای که در آن زندگی میکنم دفن کردم. وی افزود: در این مدت همیشه عذاب وجدان دارم، الهام زن مهربان و خوبی بود و حتماً باید مجازات شوم.
اسکلت زن گمشده
کارآگاهان که میدیدند الهام قربانی خشونت خانوادگی شده است با راهنماییهای روحالله خود را به محل دفن جسد این زن رساندند و با دستور قضایی با حفاری پشت سوله اسکلت الهام را از دل خاک بیرون کشیدند.
گفتوگو با برادر مقتول
«محمود خمر» هنوز باور ندارد که خواهرش کشته شده باشد. یک سال چشم انتظار بودند تا زنگ خانه بخورد و الهام را در چارچوب آن ببینند. چه شبها که با نگرانی از سرنوشت خواهر گمشده نتوانسته بودند بخوابند.مرد سیاهپوش به شوک گفت: ما هفت برادر و شش خواهر هستیم و الهام تهتغاری بود. دو سال پیش بود که الهام ازدواج کرد و پس از آن با دامادمان به شهرک صنعتی پرند آمدند. چون روحالله در یک ارگان سرایدار بود همانجا زندگیشان را شروع کردند.وی ادامه داد: مادرم هر روز با الهام در تماس بود و از حالش خبر میگرفت تا اینکه اردیبهشت ماه سال گذشته وقتی مادرم با الهام تماس گرفته بود تا حال او را بپرسد دامادمان گوشی را برداشته و گفته بود الهام برای خرید به خارج از خانه رفته است و چند ساعت بعد باز روحالله سنگ قلاب کرده بود و مرتب بهانه میآورد که همهمان نگران بودیم که در آخرین تماسمان از شوهر خواهرم شنیدیم که الهام قهر کرده و با ترک خانه به سمت قم رفته است. باور نمیکردیم چرا که اگر ادعای روحالله واقعیت داشت خواهرم که میدانست ما او را خیلی دوست داریم باید به شهر گلستان و روستای کلاله میآمد، خودمان را به پرند رساندیم. روحالله گفت الهام 500 هزار تومان پول و وسایلش را برداشته و خانه را ترک کرده است تا به قم برود. با شنیدن این حرف من و برادرم به قم رفتیم، چند روزی آنجا بودیم و همه جا را گشتیم اما اثری از الهام نبود. وقتی دست خالی ماندیم به پرند برگشته و پلیس را در جریان قرار دادیم. آنجا به پلیس و قاضی پرونده گفتیم که به روحالله شک داریم اما دامادمان پس از بازجویی آزاد شد و ما نگران به روستایمان برگشتیم.برادر الهام ادامه داد: دو ماه بعد بود که بازپرس جدید پرونده تحقیقات را از سر گرفت. ما مرتب به پرند میرفتیم و تحت تحقیق قرار می گرفتیم، نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده است تا اینکه چند ماه بعد مادرم فاش کرد الهام در جریان خیانت شوهرش قرار گرفته و روحالله او را کتک زده تا این راز را فاش نکند و او را تهدید به قتل کرده است. همین را به بازپرس گفتیم و دامادمان برای تحقیق احضار شد اما نیامد. همه تعجب کرده بودیم چرا پس این همه مدت اثری از خواهرم نیست تا اینکه دستور جلب دامادمان صادر شد و او را در حالی که به کلاله رفته بود با برادرانم و پلیس بازداشت کردیم، اما او باز هم با دروغپردازی خود را بیگناه نشان داد و با سپردن سند 100 میلیون تومانی از بازداشتگاه آزاد شد.
محمود با بغض گفت: ما اصلاً فکر نمیکردیم که جسدی وجود دارد یا قتلی رخ داده است تا اینکه 6 اردیبهشت ماه از پلیس پرند با ما تماس گرفتند و گفتند پرونده خواهرم مختومه شده و همه مسائل فاش شده است. سریع خودمان را به پرند رساندیم و متوجه شدیم روحالله خودش را به پلیس معرفی کرده است و جنازه خواهرم را از پشت سولهای که زندگی میکردند از خاک بیرون آوردهاند و بعد جسد الهام را به ما تحویل دادند که آن را به شهر خودمان بردیم و روز 9 اردیبهشت ماه جسد را به خاک سپردیم.بنابر این گزارش، روحالله در بازداشت است و تحقیقات برای افشای جزئیات قتل و سرنوشت الهام ادامه دارد.
ارسال نظر