یاداشتی از محمدرضابهرامی، کارشناس فرهنگی و نویسنده گلستانی:
بحران آب یا کتاب!
به بهانه و فرصت غنیمت شمار هفته کتاب و کتابخوانی و نیز رسالتی که قلم بر دوش نهاده، من نویسنده را ملزم میدارد، تا به بهترین وجه ممکن و با صداقت کامل به بیان اندیشههای خود که حاصل تجربه و تحقیق است بپردازم.
به گزارش گلستان ۲۴؛ امروزه اغلب ما بارها و بارها گزاره های ناامیدانه و مواجه شدن با بحران مصرف آب و کتاب و... را شنیده ایم. اینکه آب از مصرف زیاد و کتاب از مصرف کم، هر دو در بحران مصرف هستند و نمی توان منکر این واقعیت ها شد.
در این یادداشت، به مدد جنبش قلم، نبض اندیشه ام به بحران وضعیت کتاب که امروزه خیلی هایمان را غمگین کرده است می نگارد.
براستی باور دغدغه مندان عرصه کتاب و کتابخوانی به ویژه کارشناسان فرهنگی این است که آنچه باعث میشود وضعیت کتاب و کتابخوانی در یک جامعه به بحران برسد، این است که مردم به ضرورت مطالعه و اهمیت آن در زندگی خود توجه ندارند.
اگر مطالعه مثل غذاخوردن و خوابیدن و فعالیتهای دیگر بخشی از زندگی شد و مردم متوجه شدند میتوانند با کتابها شرایط بهتری را برای خودم رقم بزنند، ما هیچوقت بحران کتاب و کتابخوانی نخواهیم داشت.
بسیاری از مشکلات امروز ما ریشه در خانواده و مدرسه دارد؛ جامعهای کتابخوان نمیشود مگر اینکه خانواده و مدرسه از سن پایین و دوران کودکی کتاب را در سبد خرید و زندگی و اولویتهای بچه ها بگذارد.
و دیگر اینکه کتاب کالای فرهنگی است بایستی جلسات رونمایی، جشن امضاء، داستانخوانی، نقد و بررسی و… برای آن برگزار و همچنین از ظرفیتهای شبکههای مجازی و رسانه، بهره گرفته شود.
بهنظرم این اتفاقات، در صورتیکه با برنامهریزی بهتر و هدفمندتر و نیز حمایت همه جانبه دولتمردان همراه باشد، بدون شک میتواند در برون رفت از بحران و آشتی مردم با کتاب و کتاب خوانی مؤثر باشد.
تجربه ثابت کرده است دولت ها در امر کتاب و کتاب خوانی کاملا ناموفق بودهاند؛ اگر موفق میبودند، میبایست در این سالها، میلیون ها آدم علاقهمند به کتاب در آمار سرانه مطالعه اعلام می شد. نمیخواهم منکر فعالیت کسانی که در نهاد کتابخانههای عمومی و فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش و... در این زمینه تلاش میکنند بشوم، اما تلاش این دوستان راه به جایی نبردهاست.
سخن آخر اینکه با جهاد تبیین، راهبری و رهبری علمی و به دور از تنبلی و دخالت دادن سلایق سیاسی و شخصی، حمایت همه جانبه از راهبردها، برنامه ها و فعالیتها و همچنین تخصیص اعتبارات متناسب، می تواند وضعیت کتاب و کتابخوانی و سرانه مطالعه میان ایرانیان بهبود یابد و شاهد روزی باشیم که مثلاً مانند ژاپن، مردم در اتوبوس ها و قطارها کتاببهدست بایستند و مطالعه کنند؛ به جای آنکه توی کانالهای تلگرامی بچرخند و جوک بخوانند و کندی کراش و نینجا فروت بازی کنند و به یکدیگر اَتَک بزنند! روزی که گرچه بسیار بسیار دور به نظر میرسد، اما به هرحال لااقل میتوان به رسیدن آن امیدوار بود.
ارسال نظر