مناطق کوهستانی شهرستان مرزی مراوه تپه؛ مملو از محرومیت +تصاویر
حالا هم دو سالی هست که دانش آموزان ترناولی در کانکسی که آموزش و پرورش برای آنان تهیه کرده است درس می خوانند. تمام سهم ۲۵ دانش آموز این روستا از سرانه های آموزش و پرورش فقط یک کانکس حدود ۳۰، ۴۰ متری است.
به گزارش گلستان 24؛حدود 20 کیلومتر با نزدیک ترین شهر فاصله دارد؛ جاده اش هنوز هم خاکی است. «ترناولی» روستایی واقع در دهستان پالیزان، زیر کوه حاجی داغ و جز مناطق کوهستانی شهرستان مرزی مراوه تپه؛ مملو از محرومیت.
محرومیت، مردان ترناولی را فرسنگ ها از خانه و کاشانه دور کرده، پدران، هرچندماه یکبار زن و فرزند خود را می بینند. اهالی که حدود 30 خانوار هستند زمینی برای کشاورزی ندارند و درآمد آنان از طریق دامداری می گذرد. البته نه دامی به اندازه کفایت هست و نه مردم توانی برای خرید گاو و گوسفند دارند. همین می شود که مردان ترناولی برای کارگری تا آمل و بابل هم می روند و هر ازگاهی هم چند روزی را به خانه بر می گردند.
اینجا فقط یک رنگ دیده می شود و آن محرومیت است، تنها لباس های رنگارنگ زنان و دخترکان ترکمن است که به اینجا زندگی می بخشد. از دور که به روستا نگاه کنید، چند خانه کاهگلی با یک کانکس سفید دیده می شود. آنجا دبستان «حجت» روستاست.
روستایی که کودکانش حتی از داشتن یک سرپناه ایمن برای تحصیل هم محرومند. مدرسه روستا چندین سال است که از بین رفته و در این سال ها دانش آموزان روستا مجبور بودند برای درس خواندن به روستایی دیگر بروند. در این زمان بسیاری از کودکان از تحصیل بازماندند و امروز یا به همراه چند گاو و گوسفندی که دارند به صحرا می روند و یا در مراوه تپه و جاهای دیگر کارگری می کنند.
حالا هم دو سالی هست که دانش آموزان در کانکسی که آموزش و پرورش برای آنان تهیه کرده است درس می خوانند. تمام سهم 25 دانش آموز این روستا از سرانه های آموزش و پرورش فقط یک کانکس حدود 30، 40 متری است.
«خلیل غراوی»، معلم این مدرسه است، او دو سالی هست که هر روز از مراوه تپه تا ترناولی رفت و آمد می کند. او در این باره به خبرنگار خبرگزاری شبستان می گوید: مدرسه ای کاهگلی در این روستا وجود داشت که بر اثر بارندگی تخریب شد و چند سالی هم دانش آموزان این روستا برای تحصیل به روستای ترناولی پایین می رفتند. هرچند مدرسه رفتن یا نرفتن این کودکان بستگی به شرایط آب و هوایی داشت، گاهی با بارش باران هم دانش آموزان نمی توانستند به مدرسه بروند. علاوه براین برخی از خانواده ها نیز به دلیل سختی و تنگی معیشت، کودکان شان را از تحصیل منع می کردند. حالا آن کودکان بزرگ شده اند اما بدون اینکه حتی سواد خواندن و نوشتن داشته باشند.
ترناولی در منطقه ای کوهستانی واقع شده و زمستان های سخت و سردی دارد. برای همین کانکس باید با بخاری نفتی گرم شود. همان بخاری هایی که فاجعه هایی مانند شین آباد را رقم زده است.
غراوی می گوید: مجبوریم برای گرم کردن دو کلاسی که هر روز صبح برپاست، از بخاری های چکه ای بزرگ استفاده کنیم چون حرارت بیشتری دارد. اما تمام حواس مان باید به این باشد که حادثه ای برای دانش آموزان رخ ندهد. سقف کانکس سوراخ شده و با کوچکترین بارندگی چکه می کند، از درز پنجره ها سرما وارد کانکس می شود و آب از آن می چکد. در این مواقع باید میزهای دانش آموزان را جابه جا کنیم تا حداقل دفتر و کتاب دانش آموزان خیس نشود.
در این روستا انگار خبری از وجود مردان نیست، زنان و پیرمردان در گوشه و کنار روستا دیده می شوند. پدران برای اینکه نه زمینی دارند و نه درآمدی، برای کارگری به شهرهای دور و نزدیک می روند. گفته می شود فقط دو خانواده هستند که کمی وضع بهتری نسبت به سایرین دارند، آنان 5، 6 تا گاو و گوسفند دارند!
غراوی با بیان اینکه دانش آموزان دسترسی به شهر ندارند، می گوید: سال گذشته تمام دانش آموزان را عضو کتابخانه شهر کردم و برای آنان کارت عضویت گرفتم. هر وقت کتابی می خواستند به من می گفتند و برای آنها از شهر تهیه می کردم. امسال هم همین کار را خواهم کرد. چون پدران این کودکان اغلب در روستا نیستند، گاهی اوقات دانش آموزان وسایلی همچون خودکار، مداد و از این قبیل نیاز داشته باشند، لیست کرده و برای آنان خریداری می کنم.
او ادامه می دهد: بضاعت خانواده ها اندک است و از صندوقی که با تعدادی از همکاران در مراوه تپه ایجاد کرده ایم، مبلغی دریافت کرده و برای دانش آموزانی که بضاعت کافی ندارند کیف و کفش و لباس می خریم و به برخی از خانواده های آنان نیز به صورت غیر مستقیم کمک می کنیم.
او می گوید: دانش آموزان روستا از وسایل کمک آموزشی هم بی بهره هستند و تا به حال به اینگونه وسایل و امکانات دسترسی نداشته اند.
غراوی از خبرگزاری شبستان هم تشکر می کند و می گوید: با انتشار تصاویری از دبستان کانکسی «حجت» ترناولی در این خبرگزاری، یکی از خیرین گنبدی به روستا آمده و از وضعیت مدرسه بازدید کرده و قول داده است تا مدرسه ای هرچند کوچک برای دانش آموزان این روستا احداث کند.
دانش آموزان از روزی که این فرد را در مدرسه کانکسی شان دیده اند و قولش را شنیده اند، تمام آرزوهای خود را بر روی مدرسه ای که قرار است این خیر بسازد، ساخته اند. باید منتظر ماند و دید تا کار نکرده آموزش و پرورش و برآورده کردن رویاهای شیرین کودکان ترناولی با دست های سخاوتمند خیرین چه زمانی به نتیجه می رسد.
ارسال نظر