پایان انحصار رانندگی مردان در گلستان
بانوی راننده گرگانی که این روزها از او زیاد میشنویم به انحصار مردان در رانندگی با ماشین سنگین در گلستان پایان داده و معتقد است جاده به او قدرت می دهد.
به گزارش گلستان24،بعضی از شغلها کاملاً مردانه است، بدون آنکه جایی نوشته شده باشد. مثلاً هرگاه کامیون یا تریلر در حال حرکت را میبینیم بیآنکه نگاه بیندازیم میدانیم که یک مرد، پشت فرمان آن نشسته است، اما همیشه هم حساب و کتاب ذهن درست از آب درنمیآید و ممکن است خانمی را پشت فرمان ببینیم. براساس تصور ما راننده کامیون شدن برای یک خانم به مراتب سختتر از مهندس و پزشک شدن است اما یک بانوی گلستان ثابت کرده این چنین نیست.
«مینا مسگری» دختر جوان گلستانی، یک شغل متفاوت را برای خود برگزیده است، او باعلاقه فراوان به رانندگی کامیون اشتغال دارد و تصورات ما را به چالش کشیده است. جسارت، شجاعت و توانایی او در جامعه حملونقل ایران و شرایط سخت جادهها واقعاً ستودنی است. در زیر گفتگوی خبرگزاری مهر را با این بانوی پرتلاش گلستانی میخوانید.
* خودتان را معرفی کنید؟
مینا مسگری هستم، ساکن علیآبادکتول، دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد حقوق و حدود دو سال است که به رانندگی با کامیون مشغول هستم.
* چرا ماشین سنگین را برای کار انتخاب کردید؟
یکی از دلایل اینکه به این شغل گرایش پیدا کردم کمک کردن به پدرم بود، وی ۴۲ سال راننده کامیون بود و اکنون ۶۳ سال دارد و بازنشسته شده است.
* از اولین تجربه نشستن پشت کامیون بگویید.
مانند تمام کارهایی که بار اول انجام میدهید استرس و هیجان دارد، ارتفاع و طول ماشین فرق میکند و این ترس را بیشتر میکند.
* چه زمانی گواهینامه پایه یک گرفتید؟ چند بار آزمون دادید؟
یک سال است که گواهینامه پایه یک گرفتم و همان بار اول قبول شدم.
* آیا پدرتان مخالفتی با این کار نداشت؟
اوایل پدرم مخالف این کار بود و دوست داشت رشته تحصیلی خودم را ادامه دهم، ولی من برای رسیدن به خواسته ام مبارزه کردم تا در نهایت با پافشاری زیاد موفق به راضی کردن وی شدم. بعد از نشستن پشت فرمان ماشین، پدرم به تواناییهایم پی برد و با ادامه رانندگی من موافقت کرد.
* درس خواندن و کار کردن همزمان سخت نیست؟
بالاخره هر کاری سختیهای خودش را دارد. اگر هدف مشخص باشد رسیدن به خواسته آسان است.
* بیشتر به کدام استانها سفر میکنید و آیا کسی شما را همراهی میکند؟
به همه مناطق ایران مانند تهران، گیلان، اردبیل و غیره بار میبرم و در اکثر آنها تنها هستم، البته اگر پدرم وقت آزاد داشته باشد ممکن است همراه من بیاید ولی پشت فرمان ماشین نمینشیند.
* عکسالعمل مردم نسبت به شما چگونه است؟
مردم با دیدن یک خانم پشت فرمان کامیون، بسیار تعجب میکنند، آنها فیلم میگیرند و برایم دست میزنند. کامیونداران هم از تشویق و تحسینم خودداری نمیکنند و به من روحیه میدهند. این نشان میدهد که جامعه به زنان زحمتکش و فعال به چشم احترام مینگرد.
* دوستانتان بعد از شنیدن این خبر چه واکنشی نشان دادند؟
همه دوستانم از شنیدن آن خوشحال شدند و به من گفتند پرچم خانمها را بالا بردهام. تاکنون کسی مانع من نشده ولی به من میگویند که این کار سخت است و آن را ادامه نده اما از نظر من هر کاری که شرافتمندانه و درآمدش حلال باشد، ایرادی ندارد.
* برخورد آقایان راننده چگونه است؟
برخوردها خوب است و تاکنون مشکلی برای من پیش نیامده است. وقتی کنار خیابان برای استراحت پارک میکنم، کامیونداران میایستند تا اگر مشکلی پیش آمده باشد به من کمک کنند. زمانی که برای بارگیری و باسکول به کارخانه میروم، من را در اولویت میگذارند یا به عنوان مثال با این که از عهده کشیدن چادر ماشین برمیآیم، به من کمک میکنند.
* اگر ماشین پنچر شود چه میکنید؟
اگر در محدوده شهری بود، خود را به آپاراتی می رسانم و اگر خارج از شهر باشم از همکاران کمک میگیرم.
* مردم اعتماد میکنند که بار خود را به شما دهند؟
بله مشکلی در این زمینه نداشتم.
* مثل شما در کشور یا استان گلستان چند نفر هستند؟
خانم راننده فعالی که کارت هوشمند داشته باشد در سطح کشور کم است و در استان تنها من هستم که این کارت را دارد. یک شخص میتواند گواهینامه پایه یک بگیرد اما باید کارت هوشمند برای حمل و نقل کالا و گرفتن بارنامه داشته باشد.
* تاکنون مشکلی برای شما در رانندگی پیش آمده است؟
از سال ۸۳ که گواهینامه پایه دو گرفتم خوشبختانه تاکنون تصادفی نداشته و هیچ مشکلی برایم اتفاق نیفتاده است.
* امنیت جادهها ما چطور است؟
رانندگی در کشورمان خیلی راحت است چرا که جادهها از امنیت خوبی برخوردارند و تاکنون در تردد در جادههای کشور هیچ مشکلی برایم رخ نداده است.
* آیا جادههای کشور استانداردهای لازم را دارند؟
سرعتگیرها و دستاندازها گاه مشکلاتی ایجاد میکند اما اگر هم نباشد جور دیگری خطرآفرین است، احتیاط در هر صورتی لازم است.
* تصور عموم این است که رانندگان کامیون خشن هستند، این صحت دارد؟
رانندگان کامیون معمولاً افراد خونسردی هستند زیرا با داشتن چندین تُن بار باید جوانب احتیاط را رعایت کنند. این روزها بسیاری از آقایان تحصیلکرده هم به این کار اشتغال دارند که نه چهره خشن و نه سن بالایی دارد.
* درآمد این کار چطور است؟
طوری که بقیه فکر میکنند درآمد بالا نیست اما خداوند را شکر میکنم. ممکن است نرخ کرایه زیاد باشد اما هزینه کامیون و استهلاک بالاست.
* در خبرها شنیده بودیم که همراه موکب گلستان به سفر کربلا اعزام شدید و بار موکب را حمل کردید. چه شد که به سفر کربلا رفتید؟
همه چیز ناگهانی اتفاق افتاد. پدرم قبل از اینکه مسئول بسیج سندیکا این خبر را به وی دهد خوابی دید. وی یکی از مریدان امام حسین (ع) است و بالغ بر ۲۰ مرتبه، بار به کربلا برده بود. من وقتی خبر سفر به کربلا را شنیدم بسیار خوشحال شدم، دو بار کامیون را بارگیری کردند اما هر دفعه به دلایلی بار تخلیه شد. یکبار تیرچههای آماده برای چادر بار زدم که به دلیل بزرگ بودن ابعاد آن، بار را خالی کردند و مرتبه دیگر بعد از زدن بار ویزای من نیامده بود و مجبور به تخلیه شدم، اما سرانجام خواب پدرم تعبیر شد و امام حسین (ع) ما را طلبید و هر آنچه را که پدر در خواب دیده بود بار زدیم و راهی کربلا شدیم. پنج روز آنجا بودیم و تجربه بسیار خوبی بود.
* اهل هیجان هستید؟
این شغل سخت است اما هیجان خود را دارد، وقتی مورد تشویق دیگران واقع میشوی یک لحظه همه سختیها از ذهنت پاک میشود و حس قدرت به تو دست میدهد، قدرت همهاش به استفاده از زور بازو نیست بلکه به استفاده از تواناییهاست، صرف فعل توانستن بسیار دلنشین است.
* این کار را به کسی هم پیشنهاد میدهید؟
پیشنهاد نمیدهم ولی اگر کسی به آن علاقه داشته باشد باید به دنبال آن برود.
* رانندگی آقایان بهتر است یا خانمها؟
رانندگی یک فن است و باید آن فن را یاد گرفت، ولی شنیدهها حاکی از آن است که چون احتیاط خانمها بیشتر است کار را به نحو احسن انجام میدهند، بنابراین کمتر برای آنها مشکل پیش میآید.
* چرا خانمها از رانندگی میترسند؟
ترس از تمسخر باعث شده زنان در رانندگی ترسو باشند، این ترس را که جامعه به آن ها القا کرده می توان با آموزش صحیح از بین برد تا بر آن غلبه کنند؛ البته روحیه خود فرد هم در این کار نقش دارد.
* خاطره جالبی از سفرهایتان دارید؟
در جاده بودن سراسر خاطره است، یکبار در ایستگاه نوکنده ایستاده بودم و بار چوب با ارتفاع سه متر داشتم، یک راننده پشت ماشینش نوشته بود: «همه از من میترسند من از راننده زن» تا من را پشت کامیون دید، گفت: «من امروز این جمله را پاک میکنم».
* آیا این کار را ادامه میدهید؟
من این شغل را پذیرفته و آن را دوست دارم و صد درصد تاجایی که توان داشته باشم آن را ادامه میدهم.
* از مشکلات کار و انتظاری که از مسئولان دارید، بگویید؟
این شغل جزو مشاغل سخت است، رانندهها معمولاً از جسم و مخصوصاً چشم و گوش کار زیادی میکشند بنابراین زودتر هم فرسوده میشوند. مسئولان باید در این زمینه مساعدت خاص داشته باشند و مشکل بیمه تکمیلی رانندگان و سن بازنشستگی آنها را حل کنند. همچنین تسهیلاتی برای خرید کامیونهای جدید بهجای ماشینهای فرسوده در نظر بگیرند.
* سخن آخر؟
از خانم می خواهم که برای رسیدن به خواسته های خود تلاش کنند، من در شروع کار دوست نداشتم شناخته شوم اما باید خانمها ببینند و بفهمند که کار کردن عیب نیست.
ارسال نظر