گلستان، رتبه آخر مطبوعات
مطبوعات استان گلستان با وجود شایستگی اما آنچنان که باید جایگاه اصلی خود را در خیلی از امور در کشور پیدا نکرده است.
به گزارش گلستان ۲۴؛ بیش از ۲۰ سال از تاریخ شکلگیری استان گلستان میگذرد در این مدت فراز و نشیبهای زیادی را در همه زمینهها پشت سر گذاشته و هم اینک نیز با وجود شایستگی اما آنچنان که باید جایگاه اصلی خود را در خیلی از امور در کشور پیدا نکرده است.
یکی از این موارد حوزه مطبوعات، و به ویژه انتشار روزنامه است. سالیان متمادی است این استان در جایگاه آخر انتشار روزنامه در کشور است. طبق آخرین آمار در سامانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در واپسین روزهای شهریورماه سال جاری بروزرسانی شده است، گلستان به همراه اردبیل و ایلام در میان ۳۱ استان کشور همچنان رتبه آخر انتشار روزنامه را در کشور دارا هستند در این میان تهران با 160، خوزستان ۲۵، مازندران ۱۷، آذربایجان شرقی ۱۵ و اصفهان و فارس با ۱۲ روزنامه رتبههای اول تا پنجم این لیست را به خود اختصاص دادهاند.
طبق یادداشت نگارنده که در دی ماه 1395 در خبرگزاری دولت منتشر شد در آن زمان اصفهان و مازندران با هشت، هرمزگان با 6، البرز، خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان، قم و لرستان با پنج، خراسانجنوبی با چهار، همدان، کرمانشاه، کهکیلویه و بویراحمد با چهار، چهارمحال و بختیاری، خراسانشمالی، زنجان، مرکزی و یزد با سه، آذربایجان غربی، ایلام، بوشهر و قزوین با دو، اردبیل، سمنان، گلستان با یک و کردستان بدون روزنامه در ردههای بعدی قرار داشتند.
آمار مقایسهای نسبت به دوسال قبل حاکی از آن است که تهران با ۲۷، مازندران با 9 و اصفهان با چهار عنوان روزنامه، رشد چشمگیری داشتهاند و نکته جالب اینکه استان کردستان که بدون روزنامه در جایگاه آخر و بعد از گلستان قرار داشت، هم اکنون با دو روزنامه جایگاه خود را ارتقا داده است و بنابراین تنها استانی که در سالیان اخیر در حوزه روزنامه نتوانست حتی یک پله صعود کند گلستان است و متأسفانه در آخرین آمار، با صعود استان کردستان، گلستان همچنان قعرنشین جدول روزنامههای کشور است، به عبارتی سهم گلستان در بیش از 350 روزنامه در کشور تنها یک عنوان است که سابقه انتشار آن هم به صورت روزنامه کمتر از یک سال است.
به زعم برخی خوانندگان، استانهایی مانند تهران، اصفهان، فارس و ... در خیلی از موارد با گلستان قابل قیاس نیستند اما هنگامی که بدانید در این لیست چهارمحال و بختیاری و خراسانجنوبی با ۶، خراسانشمالی با چهار و کهگیلویه و بویراحمد با پنج عنوان روزنامه دارای دارای رتبه هستند قطعاً یکه خواهید خورد و به این نتیجه خواهید رسید که اگر با اصفهان و تهران نتوانیم رقابت کنیم، اما در قیاس با برخی از استانهای محروم و کم برخوردار دیگر که دارای چندین روزنامه هستند حرفی برای گفتن نداریم، چه بسا به لحاظ سطح روزنامهنگاری اگر بالاتر از خیلی از استانها نباشیم اما در برخی موارد قطعا یک سر و گردن بالاتر هستیم.
این موضوع سالهاست که به یک گره کور و یک معضل تبدیل شده است و به ویژه از زمان رشد روزافزون رسانهها و شبکههای اجتماعی و نیز وضعیت بحرانی که سالیان اخیر گریبانگیر مطبوعات شده است، نام بردن از روزنامه و پیشنهاد آن برای افرادی که توانایی و دانش آن را هم دارند بیشتر به طنز شبیه است.
با آگاهی به اینکه همه نیک میدانند که شبکههای اجتماعی هر چقدر هم که تاثیرگذار باشند که هستند اما هیچگاه نخواهند توانست جای نشریات مکتوب را پر کنند و در کنار مزایای بیشمار آن قطعا معایبی هم دارند که اکنون مجال پرداختن به آن نیست.
ذکر این نکته ضروری است که حتی روزنامهنگاران حرفهای کشور نیز که هرکدام در شبکههای اجتماعی دارای مخاطبان چشمگیری هستند، اما مطالب شاخص، مهم و برجسته خود را حتما در یکی از روزنامهها و یا خبرگزاریهای رسمی کشور منتشر میکنند در واقع به مطلب خود رسمیت میبخشند تا مورد استناد قرار گیرد.
در خصوص علل و عوامل عدم استقبال اصحاب رسانه به انتشار روزنامه و راههای برونرفت آن بارها سخن رفته است و نیازی به تکرار آن نیست اما پرسشی که مطرح میشود این است به راستی این روند تا کی ادامه خواهد داشت؟
برخی از اصحاب رسانه دلایلی را درباره عدم انتشار روزنامه بیان میکنند مبنی بر اینکه استان قطب صنعتی نیست و روزنامه به خاطر اینکه دوام داشته باشد رکن اقتصاد آن متزلزل است، هرچند تاحدی ممکن است این موضوع درست باشد اما اگر صرفا اینگونه باشد باید در استانهای محروم و کمبرخوردار دیگر هم صدق کند، اما آنها به خوبی توانستند جایگاه خود را ارتقا دهند.
به طور کلی این موضوع در چند پرده قابل بررسی است؛
اول؛ برای انتشار روزنامه حداقل باید متقاضی واجد شرایط وجود داشته باشد به حوزه مطبوعات و دانش روزنامهنگاری آگاهی داشته و فراتر از مسائل مادی دغدغه و رسالت مطبوعاتی را درک کند.
دوم؛ برای انتشار یک روزنامه موثر باید دارای هیات تحریریه و سازمان بود و اصول ساختاری آن رعایت شود.
سوم؛ به زعم اهمیت اقتصاد که حیات نشریه وابسته به آن است، اما هدف مادی نباید اولویت اول مدیرمسوول و دستاندرکاران باشد، به این منظور که به هرقیمتی برای ماندن تن ندهند کما اینکه بسیاری از نشریات امروزی که به تریبون ادارات تبدیل شدهاند عملا جایگاهی در بین مردم ندارند به این دلیل که مردم در رسانه آنها جایی ندارند، رسانهای که باید چشم و گوش و زبان مردم باشد، متاسفانه بهخاطر چند آگهی در اختیار سازمانهای دولتی و غیردولتی گذاشته شده است تا عملکرد خود را ارائه دهند و به طبع نشریات وابسته دیگر زبانی برای انتقاد برایشان باقی نمیماند که بخواهند قلمفرسایی کنند.
چهارم؛ نباید منتظر معجزهای باشیم تا از آسمان ناجی فرود آید تا گلستان را از این وضعیت خارج کند و نیز اگر توقع داشته باشم که یک سازمان دولتی هم این کار را انجام دهد به بیراهه رفتهایم چرا که دستگاههای دولتی هم محدودیتهای خاص خود را دارند.
پرده آخر؛ پیشنهاد میشود برای برون رفت از این مسئله گروهی از روزنامه گاران استان، یک هیات تحریریه تشکیل داده و با حمایت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی اصلی رسانه حتیالامکان تا زمانی که به استقلال نسبی مالی رسیده و جایگاه خود را در استان پیدا کند برای این امر مهم فرهنگی آستینها را بالا بزنند تا برای رشد آگاهی و توسعه استان گامی برداشته باشند.
/فارس
ارسال نظر