راه توسعه گلستان از خزر میگذرد
استاندار گلستان در گفت و گو با همشهری توسعه زیرساختها، ایجاد بندر، توسعه کشاورزی و تقویت تجارت بینالمللی را مهمترین محورهای پیشرفت استان دانست که همه آنها به نوعی به خزر وابسته هستند
به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از همشهری، خبر انتصاب «هادی حقشناس» معاون دریایی سازمان بنادر و دریانوردی کشور به عنوان استاندار گلستان -استانی که در خرابیهای سیل روزگار میگذراند و چند ماهی بود سکان مدیریتش در سیلاب حوادث بی ناخدا رها شده بود- در روزهای پایانی خرداد 98 منتشر شد. گرچه نام حقشناس در میان گمانهزنیها به گوش نمیرسید، اما در نهایت او به عنوان عالیترین مقام اجرایی گلستان بر کرسی استانداری تکیه زد. انتخاب حقشناس در زمانی اتفاق افتاد که علاوه بر چالشهای پیشین و عقبماندگی از برنامههای چهارم توسعه، سیلاب و آبگرفتگی گسترده هم مانند ماشین زمان، همه چیز را به عقب برگرداند. حالا بعد از گذشت یک سال از انتخاب استاندار، شیوع کرونا و پاندمی کووید 19 بار دیگر بحرانی جدید روبهرو و سدی دیگر بر سر راه توسعه استان بنا کرده است. استاندار گلستان در گفتوگو با همشهری درباره مقابله با این بحرانها و پیشبرد اهداف توسعه استان توضیح میدهد.
شما در شرایطی بر صندلی مدیریت اجرایی استان نشستید که گلستان علاوه بر بحرانهایی مانند سیل، انبوهی از برنامههای به سرانجام نرسیده و طرحهای نیمهکاره از سالهای پیشین و حتی مصوبههای باقی مانده از سفرهای استانی دولت یازدهم و دوازدهم را به دوش میکشید. در آن زمان گرچه محورهای توسعه استان کند و آرام یا در برخی حوزهها مانند گردشگری با سرعتی بیشتر پیش میرفت، اما با سیل اسفند 97 و فروردین 98، با ایستایی مواجه شد. اولویت برنامههای دولت در زمان ورود شما به گلستان چه بود؟
گلستان در زمان تعیین استاندار جدید از سوی دولت در بدترین شرایط ممکن قرار داشت. نخست اینکه سیل را پشت سر گذاشته بود، دوم اینکه استاندار پیشین بر روال معمول جایگزین نشده بود و سوم اینکه از نظر شاخصهای توسعه در سطح پایینی قرار داشت. البته باید به این نکته اشاره کنم که در حال حاضر استانها از نظر شاخصهای توسعه، تفاوت معناداری با هم ندارند. به هر حال با توجه به شرایط بحرانی ناشی از سیل، اولویت دولت، ساماندهی و بازسازی خرابیها بود. بعد از تهیه، مطالعه و بررسی گزارش دستگاههای اجرایی استان، بلافاصله برنامهریزی برای بازسازی آغاز شد.
با اینکه اولویت ما بازسازی تخریبهای سیل با خسارت هنگفت 4800 میلیارد تومانی بود، اما ابنیه، محورهای مواصلاتی و حوزه کشاورزی هم باید مورد توجه قرار میگرفت.
علاوه بر اینها به پروژههای جامانده و نیمهکاره نیز اشاره کردید. متاسفانه گلستان به شدت با کمبود زیرساخت و پروژههای نیمهکاره مواجه است و به همین دلیل در مدت حضورم در گلستان از افتتاح و کلنگزنی طرحهای جدید خودداری کردم تا تمرکز، انرژی و اعتبار دولت تکمیل طرحهای نیمهکاره باشد.
پیش از ورود به مباحث اقتصادی، نگاهی به یکی از مهمترین دغدغههای شهروندان گلستانی یعنی جلوگیری از تکرار سیل داشته باشیم. براساس نظرسنجیها و گزارشهای منتشر شده در رسانهها، شیوه بازسازیهای پس از سیل با رضایت نسبی شهروندان همراه بوده، اما نگرانی از تکرار سیل همچنان وجود دارد. به ویژه اینکه طرح جامع مدیریت سیل گلستان 20 سال است روی میز مدیران مانده و با وجود تغییر چند استاندار، هنوز تحولی رخ نداده. شما چه اقدامی در این باره داشتهاید؟
به دلیل حجم بالای خسارت سیل سال گذشته فقط نیمی از 4800 میلیارد تومان جبران شد. بیش از 29 هزار واحد مسکونی ساخته و تعمیر و 1200 میلیارد تومان وام کمبهره یا بلاعوض اعطا شد که این آمار هم جبران بخشی از خسارت بود، نه همه آن. پس از سیل ابتدای سال 98 با حجم یک میلیارد و 100 متر مکعب، ما دو سیل نوکنده و آزادشهر با حجم 500 میلیون متر مکعب را نیز از سر گذراندیم که هر دو اعداد قابلتوجهی هستند.
البته در سیل نوکنده مخازن سدها تحت کنترل درآمد و به همین دلیل خسارت کمتری را شاهد بودیم. همچنین نوروز امسال با وجود اینکه دستگاههای مرتبط بر ذخیره آب کشاورزی تاکید داشتند، اما دستور تخلیه سدها صادر شد تا دوباره متحمل خسارت سنگین نشویم. تعمیر دریچههای سد وشمگیر پس از 30 سال هم به هدایت آب کمک کرد.
علاوه بر این حدود 240 کیلومتر نقاط بحرانی رودخانهای لایروبی شده است. طبق مجوزی که به ستاد سیل داده شده نیز در هر منطقهای که سنگ و انباشتی از سیل به جا مانده باشد، پیمانکاران دارای سنگشکن به صورت مستقیم برای برداشت وارد عمل میشوند.
البته پیشگیری اصلی از وقوع دوباره سیل سنگین با تکمیل سد نرماب صورت میگیرد که این سد نیز حداکثر اردیبهشت سال آینده به بهرهبرداری خواهد رسید. مخزن این سد معادل 3 مخزن موجود در استان یعنی وشمگیر، بوستان و گلستان است که عددی بیش از 100 میلیون متر مکعب را شامل میشود. با توجه به این اقدامات اگر سیلی مشابه سیل گذشته رخ دهد، میزان خسارات کمتر از یک سوم خواهد بود.
در ابتدای صحبت به کمبرخورداری گلستان از نظر زیرساختهای حیاتی اشاره کردید که برنامهریزی در این باره معمولا بلندمدت است. آیا دولت این فقدان را در همه محورهای توسعه استان دیده یا تمرکز بر محور ویژهای است؟
طبیعتا تکمیل زیرساختها در دورهای کوتاه و به صورت مشخص در دوره مدیریت من به سرانجام نخواهد رسید، اما به هر حال باید مسیر درمان بیمار را درست انتخاب کرد حتی اگر شما آن پزشکی نباشید که تا مداوای کامل، بیمار را تحت نظر میگیرید. به همین دلیل درباره تکمیل و توسعه زیرساختها، انتخاب استراتژی بسیار مهم است.
گلستان، استانی با محور کشاورزی است که صنعت به کمک آن نیامده. از سوی دیگر مرز، ظرفیت بزرگ گلستان است که نادیده گرفته شده. ما در اقتصاد میگوییم تقاضا، عرضه را ایجاد میکند، اما این تقاضا الزاما در داخل نیست و میتواند آن سوی مرزها باشد. اگر این تقاضا و امکان تبادل وجود داشته باشد، گلستان با چنگ و دندان هم که شده کالا تولید میکند که همین تولید کالا به معنای اشتغال و رفاه است.
با توجه به این موارد، توسعه تجارت خارجی در دستور کار قرار گرفت. بعد از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران فقط به یک بلوک اوراسیا ملحق شده است و پیش از انقلاب هم که فقط به بلوک اقتصادی اکو محلق شده بود. ما حتی در سازمان همکاری شانگهای نیز به عنوان ناظر حضور داریم نه عضو. برای گلستان این درد است که دو سوی مرزها قوم ترکمن سکنی داشته باشند، اما از این ظرفیت برای توسعه استان استفاده نشود که البته این مشکل مختص گلستان نیست. این موضوع در مرز قزاقستان هم صدق میکند.
با توجه به نکات مطرح شده برای توسعه تجاری در گلستان به بندر، فرودگاه و مسیر ریلی مناسب، راههای مناسب داخلی و اتاقهای بازرگانی نیاز داریم که البته همه آنها با موانعی مانند تحریمها، حوادث سیاسی و حالا هم کرونا مواجه است.
البته من معتقدم همواره گلستان را باید برشی از ایران در نظر گرفت و مسائل و چالشهایش را منفرد و مجزا بررسی نکرد. طی یک دهه گذشته حدود 200 میلیارد دلار فرار سرمایه از ایران رخ داده و در سالهای 91 و 92 بیش از 10 درصد اقتصاد ایران بر اثر تحریمها کوچک شده است. سال93 رشد اقتصادی مثبت بود، اما سال 94 به دلیل کاهش قیمت نفت دوباره به نمودار منفی رسیدیم. سالهای 96، 97 و 98 هم رشد اقتصادی منفی بود که یعنی در مجموع از 9 سال سپری شده دهه نود، 6 سال رشد منفی داشتهایم. این شرایط کلان اقتصادی کشور است که گلستان برش و بخشی از آن محسوب میشود.
به محورها و الگوهای توسعه براساس اسناد بالادستی و نقشه راه استان برگردیم. در 10 سال اخیر تلاش شده اعتبار ویژهای به بخش کشاورزی اختصاص یابد. با این همه به نظر میرسد کشاورزی همانقدر که فرصت و عامل توسعه استان است به تهدیدهایی مانند مصرف بالای آب هم منجر شده. برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی، متناسب نبودن الگوی کشت با موقعیت اقلیمی، کشت محصولات آببر و نبود صنایع تبدیلی بخشی از این مشکلات است. آیا در نگاه بلندمدت قرار است این مشکلات یا تهدیدها تبدیل به فرصت شود؟
پیش از جواب شما دو نکته را مطرح میکنم. اول اینکه، میانگین بارندگی در ایران 250 میلیمتر و میانگین بارندگی در گلستان 450 میلیمتر است. بنابراین ما میتوانیم گلستان را کمآب بدانیم، اما بیآب نیستیم. نکته دوم، در مقیاس ملی میگوییم خامفروشی نفت به ضرر اقتصاد است. در گلستان هم این خام فروشی به ویژه در حوزه کشاورزی به ضرر استان است.
با توجه به این نکات از دیدگاه من چالش اصلی منبع نیست، بلکه خامفروشی است. یک مثال کوچک را بررسی کنیم. گندم باید به شکل آرد از استان خارج شود تا پروسه ایجاد زنجیره ارزش و نظام بهرهوری تکمیل شود، اما در گلستان فقط بخشی از گندم آرد میشود. برای مثال به جای 10 کامیون گندم باید یک کامیون آرد از استان خارج شود تا علاوه بر ارزش افزوده، تردد جادهای به حداقل برسد و استهلاک ناوگان حمل و نقل و زیرساخت جاده هم کم شود. این موضوع درباره همه محصولات دیگر مانند گوجه و سیبزمینی و غیره هم صدق میکند.
در جلسه مجمع نمایندگان گلستان هم به این موضوع اشاره کردم که مزیت توسعه گلستان کشاورزی است، اما این بخش فقط با جلوگیری از خامفروشی توجیه دارد در حالی که همه محصولات به صورت خام از استان خارج میشود. البته تا پیش از دولت دهم ما 2/3 میلیون تن کارخانه تبدیلی داشتیم، اما این آمار امروز به بیش از 5 میلیون تن رسیده است.
یکی از دلایلی که دولت برای ایجاد منطقه آزاد اینچهبرون تاکید دارد، همین موضوع است. گلستان سرشار از مواد اولیهای است که میتواند تبدیل به محصول نهایی شود و منطقه آزاد میتواند با ورود و استقرار تکنولوژی ارزان به توسعه و تکمیل صنایع تبدیلی استان کمک کند. البته این حوزه خامفروشی فقط در مورد کشاورزی نیست، بلکه شیلات یا حتی مواردی از رشتههای صنایع دستی ما را هم شامل میشود.
یکی دیگر از مواردی که کشاورزی استان را توجیه میکند، کشت گلخانه ای است. ما تا پیش از دولت یازدهم کمتر از 10 هکتار کشت گلخانه ای داشتیم، اما در حال حاضر 250 هکتار داریم. یکی از مناطقی هم که در ایران کشت گلخانهای توجیه دارد، گلستان است، زیرا میزان تابش آفتاب در این استان بالاست. برای مثال، در حال حاضر بیشترین کشت گلخانه ای ایران در یزد انجام میشود که آب ندارد، اما آفتاب دارد.
شما از مواردی نام میبرید که زمانبر است. طرحهای ناتمام دولتی در این زمینه در استان بسیار زیاد و روی هم انباشته شده است. به شکلی که استانداران عموما میراثدار طرحهای نیمهتمام یکدیگرند.
موضوع اصلی، تثبیت یک روال است. بدون شک من یا مجموع مدیرانی که با من کار میکنند، طی یک یا دو سال نمیتوانیم کشت گلخانهای را به صورت قابلتوجهی افزایش دهیم، اما تحول آنجایی رقم میخورد که روال کشت به این سمت سوق پیدا کند و تثبیت شود.
سرمایهگذاران قرار است چطور از امکان سرمایهگذاری در استان در زمینههای مختلف مثلا کشاورزی و همراهی دولت مطلع شوند؟
عموما سرمایهگذار به دلیل ماهیت، در زمینهای وارد عمل میشود که دانش و تجربه دارد. بنابراین به دستگاههای مرتبط تخصصی مراجعه میکند و همه دستگاههای ما به آنها مشاوره و امکانات میدهند. اما برای جذب سرمایهگذاران خارج از استان و کشور، برگزاری نشستها، سمینارها و تورهای سرمایهگذاری راهگشاست که متاسفانه با توجه به شیوع ویروس کرونا فعلا امکان آن وجود ندارد.
در بخشی از صحبتها به توسعه تجارت بینالمللی به ویژه در منطقه اشاره کردید. ما میدانیم هدف دولت در این زمینه منجر به طرحهایی مانند ایجاد کریدور ریلی اینچهبرون، استقرار منطقه آزاد و بندر تجاری در سواحل گلستان شد که سهمی از تبادلات خزر ندارد. از سوی دیگر به نیمهکاره بودن زیرساختها هم اشاره کردید. هدفگذاری شما برای توسعه این محورها چیست؟ آیا در نگاهی میانمدت و با توجه به رویه سیاسی داخلی و خارجی، امیدی به ساماندهی مرزهای آب و خاکی وجود دارد؟
مرز مدتی به دلیل شیوع کرونا بسته بود و در حال حاضر باز شده است، اما نباید فقط به مرز زمینی دلخوش باشیم. در این باره تفاهمنامههایی امضا شده است که کلیات آن را به شما اعلام میکنم.
بندر برای گلستان 3 مزیت بزرگ دارد و به همین دلیل ساخت یک بندر در اولویت قرار گرفته و در این باره رایزنیهایی با وزیر کشاورزی انجام شده است.
در توضیح این اولویت باید ابتدا به تولید مرغ در استان اشاره کنم که حدود 250 هزار تن است و این رقم روند افزایشی دارد. هر یک کیلوگرم مرغ تقریبا 2 کیلوگرم دان نیاز دارد که در حال حاضر از بندر امام خمینی (ره) یا امیرآباد وارد میشود. با توجه به تقاضای تولید 500 هزار تن مرغ نیاز به بندر در استان قابلتوجه است.
مزیت دوم، واردات چوب است. نه تنها برداشت چوب از جنگلهای شمال ممنوع است، بلکه بنادر گیلان و مازندران هم ممنوعیت واردات چوب دارد. ناحیه گمیشان در گلستان تنها ناحیه ساحلی در شمال است که به دلیل فاصله از جنگل این ممنوعیت را ندارد. چوب مورد نیاز ایران در حال حاضر از بنادر جنوب وارد کشور میشود، در حالی که خزر مسیر مقرون به صرفه واردات چوب از اوکراین و روسیه است.
مورد سوم اینکه، محصولاتی مانند سیمان گالیکش از بندر امیرآباد صادر میشود در حالی که صادرات این محصول و موارد مشابه آن از گلستان قیمت تمام شده محصول را پایین میآورد و به آن برتری رقابتی میدهد. بندر میتواند حلقه راهآهن را نیز تکمیل کند.
از سوی دیگر راهاندازی خط هوایی گرگان-اوکتائو(قزاقستان) در دستور کار است، اما به دلیل تحریم خطوط هوایی موفق به انجام آن نشدیم. اگر تحریمها را پشت سر بگذاریم، خط هوایی و مسافری ما هم راه خواهد افتاد. در این صورت چهار مدل حمل و نقل در کنار هم فعالیت خواهد کرد و این، همان تکمیل زیرساختهای استان و مد نظر ماست.
استان گلستان سرشار از مواد اولیه است و منطقه آزاد اینچهبرون میتواند با ورود و استقرار تکنولوژی ارزان به توسعه و تکمیل صنایع تبدیلی و ارزشافزوده آن کمک کند
بندر برای گلستان مزیتهای بسیاری دارد و به همین دلیل ساخت یک بندر به صورت ویژه در اولویت قرار گرفته و در این باره رایزنیهایی با وزیر کشاورزی انجام شده است
ارسال نظر