پاسخ مقام معظم رهبری به درد ودل خانواده شهدای هسته ای
بعد از مراسم عید فطر چون علی، فرزند شهید همراه ما بود، از آنجایی که علی همیشه دوست دارد آقا را از نزدیک ببیند، درخواست کردیم و در بیرون از فضای مراسم با آقا دیدار داشته و عید را به ایشان تبریک گفتیم.
به گزارش گلستان24؛ خانوادههای دانشمندان شهید هستهای پیش از ظهر روز جمعه، 25 خرداد ماه 97 مصادف با عید سعید فطر با رهبر انقلاب دیدار و گفتگو کردند. در این برنامه که در حاشیه دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی برگزار شد، خانوادههای شهیدان شهریاری، علی محمدی، رضائینژاد و احمدیروشن حضور داشتند.
مادر شهید احمدی روشن در توصیف این دیدار صمیمانه میگوید: بعد از مراسم عید فطر چون علی، فرزند شهید همراه ما بود، از آنجایی که علی همیشه دوست دارد آقا را از نزدیک ببیند، درخواست کردیم و بعد ما به همراه دیگر خانواده شهدای هستهای در بیرون از فضای مراسم با آقا دیدار داشته و عید را به ایشان تبریک گفتیم.
وقتی حضرت آقا از محوطه مراسم اصلی بیرون آمدند، از آنجایی که ایشان خودشان هیچگاه به خانمها نگاه نمیکنند، رو به همراهشان گفتند: «خانمها را معرفی کن.» بعد از معرفیها علی آمد جلو و آقا خیلی از دیدن علی خوشحال شدند و به علی گفتند: «ما شاالله چقدر بزرگ شدهای!» احوال پرسی کردند و از علی پرسیدند: «کلاس چندمی؟» گفت: «کلاس پنجمم.» بعد حاج آقای احمدی روشن(پدر شهید) آمدند جلو پیش آقا. حاج آقا وقتی حضرت آقا را میبینند دیگر عنان از کف میدهند. آقا را بغل کردند. وقتی دستشان پشت شانه آقا قرار گرفت، طبق معمول چون محافظ آقا باید در این موارد باید مراقب باشد، دست حاج را کنار کشید.
من گفتم: «آقا ببخشید حاج آقا شما را که میبینند یادشان میرود که نباید این کار را بکنند.» حضرت آقا فرمودند: «ایرادی ندارد. بچهها حساسند.» همه خانوادهها را دیدند، احوال پرسی کردند و عید را تبریک گفتند. حاج آقا چند کلمهای میخواستند با حضرت آقا صحبت کنند. آقا به حرفهایشان گوش دادند و با توضیحاتشان طبق معمول آرامشی به ایشان دادند. مثل همیشه از همه خانوادهها دلجویی کردند.
رحیم احمدی روشن، پدر شهید احمدی روشن هم با اشاره به صحبتهایش در این دیدار خصوصی میگوید: من در این دیدار مقداری با حضرت آقا راجع به جریانات پیش آمده در مورد مسائل هستهای و مشکلاتی که در این زمینه پیش آمده با حضرت آقا درد و دل کردم. ایشان هم دلجویی کردند و امید دادند که: «انشاالله آینده، آینده روشنی خواهد بود و مشکلی نیست. این مشکلات برطرف میشود.»
شهره پیرانی همسر شهید هستهای داریوش رضایینژاد و مادر آرمیتا هم در صفحه شخصی خود در فضای مجازی با اشاره به این دیدار نوشت: بیت جایی است که جناح بندیهای سیاسی در آنجا رنگ میبازد. این برداشت من از مناسباتی است که در حاشیههای دیدار مسئولین نظام با مقام معظم رهبری میبینم. گاهی که در این دیدارها زودتر میرسیم، فرصت به نظاره نشستن این مناسبات بهتر فراهم میشود. این بار مثل همیشه ما نزدیک دری نشسته بودیم که اغلب مسئولین پیشین و کنونی نظام از آن وارد حسینیه حضرت امام خمینی(ره) میشوند.
از جمله کسانی که از این در دست در دست هم و با صمیمیت وارد شدند آقایان دکتر ولایتی و دکتر کمال خرازی بودند. به آرمیتا توضیح دادم هر دو این بزرگواران زمانی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بودهاند. پرسید: «در چه دورههایی؟» گفتم: «بعدا توضیح میدهم ولی دو دوره متفاوت لااقل از نظر سیاست خارجی!» آرمیتا پرسید: «دکتر خرازی نسبتی با شهید خرازی دارد؟» گفتم: «اطلاعی ندارم.» دوباره پرسید: «راستی مامان اسم کوچک شهید خرازی چه بود؟» گفتم: «متاسفانه از یاد بردهام. جالب است آرمیتا منبع ارجاعاتش شهدا هستند.»
امروز آرمیتا دو بار(استثنائا) پیش و پس از سخنرانی و من به همراه سایر خانواده شهدای هستهای یک بار پس از پایان سخنرانی مقام معظم رهبری، خیلی کوتاه خدمت ایشان رسیدیدم. هر دو بار آقا سوالی که از آرمیتا پرسیدند در خصوص وضعیت تحصیلی و به اصطلاح کیفیت درس خواندن آرمیتا بود. نمیدانم چرا هر وقت خدمت حضرت آقا میرسیم دهانم بسته میشود. میخواستم در مورد برخی مسائل زنان با ایشان طرح مساله کنم ولی نتوانستم.
در مورد آرمیتا تنها چیزی است که رودربایستی را کنار میگذارم و از ایشان درخواست کردم برای عاقبت به خیری آرمیتا و اینکه فردی شود مفید برای کشور، دعا کنند. البته خدمتشان عرض کردم آرمیتا سومین سالی است که روزههایش را با عنایت خدا کامل گرفته و بابت همین مورد تحسین مضاعف حضرت آقا هم قرار گرفت. سوالات ریز و درشت آرمیتا را من هنوز دارم پاسخ میدهم. تازگیها فهمیدهام هم صحبتها را خوب گوش میکند و هم میتواند تحلیل کند. مصداقی در موردش چیزی نگویم بهتر است.
ارسال نظر