شلوغ ترین طبقه جهنم را بشناسید
بهشت و جهنم جزء اماکنی است که خداوند و فرستادگانش از آن یاد کرده اند و برای رسیدن و یا دوری از آن راه حلهایی را پیشنهاد داده اند.
به گزارش گلستان24؛ بهشت و جهنم جزء اماکنی است که خداوند و فرستادگانش از آن یاد کرده اند و برای رسیدن و یا دوری از آن راه حلهایی را پیشنهاد داده اند که این کلیدها میتواند در بهشت را به روی ما بگشایند و یا در جهنم را به روی ما ببندند.
البته همه این موارد و رسیدن به آن تنها و تنها به خود انسان بستگی دارد و هیچ کسی جز خود انسان نمیتواند در این راستا به وی کمک کند.
اما، جهنم تنها جهنم نیست بلکه برای خود رتبه بندی و طبقات خاصی دارد که هر کدام متعلق به افرادی با ویژگیها و گناهان خاص است.
در همین راستا باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا شما را به معنا و طبقات جهنم و همچنین شلوغترین محل جهنم و این موضوع که در این محل شلوغ چه افرادی دور هم جمع هستند را بررسی نماید، پس پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
جهنم یعنی چه؟
بر اساس باورهای اسلامی، به دوزخ جهنم گفته میشود.
جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایینتر، جای افراد بدتر. عذابهای دوزخ هم روحی هستند هم جسمی.
برخی جهنمیان همیشه در آنجا میمانند و برخی دیگر پس از مدتی بخشوده میشوند و به بهشت میروند.
تنها راه خلاصی از جهنم یا پایان کیفر مقرر است یا شفاعت شفیعان.
گناهان برخی کسان چنان سنگین است که در آن جاودانه میشوند.
جهنم جای عمل نیست و بنابر این نمیتوان در آنجا با عمل صالح خویش را از عذاب رهانید.
علی بن ابیطالب در خطبهای در مورد ضرورت یاد قیامت و عذاب الهی چنین میگوید:
مردم! شما چونان مسافران در راهید، که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید، که دنیا خانهٔ اصلی شما نیست و به جمعآوری زاد و توشه فرمان داده شدید.
آگاه باشید این پوست نازک تن، طاقت آتش دوزخ را ندارد، پس به خود رحم کنید. شما مصیبتهای دنیا را آزمودهاید، آیا ناراحتی یکی از افراد خود را بر اثر خاری که در بدنش فرورفته، یا در زمینخوردن پایش مجروح شده، یا ریگهای داغ بیابان او را رنج داده، دیدهاید که تحمل ان مشکل است؟
پس چگونه میشود تحمل کرد که در میان دو طبقه آتش، در کنار سنگهای گداخته، همنشین شیطان باشید؟
آیا میدانید وقتی مالک دوزخ بر آتش غضب کند، شعلهها بر روی هم میغلتند و یکدیگر را میکوبند؟ و آنگاه که برآتش بانگ زند میان درهای جهنم به هر طرف زبانه میکشد؟
ای پیر سالخورده، که پیری وجودت را گرفتهاست، چگونه خواهی بود آن گاه که طوقهای آتش به گردنها انداخته شود و غل و زنجیرهای آتشین به دست و گردن افتد چنانکه گوشت دستها را بخورد؟
جعفر صادق در مورد جهنم چنین میگوید: آتش دنیا یک بخش از ۷۰ بخش آتش جهنم است، آتش جهنم ۷۰ بار با آب خاموش شده سپس شعلهور گردیده تا به آتش دنیا تبدیل گشته است و اگر چنین نبود هیچ انسانی طاقت تحمل آتش را نداشت!
نام طبقات مختلف جهنم
جهنم (Gehenna) نام درهای است در نزدیکی اورشلیم (بیت المقدس) که در جنوب کوه صهیون واقع است.
در روایت دیگری از امام علی نام طبقات و درهای جهنم چنین ذکر شده است:
هاویه
سعیر
جحیم
سقر
حطمه
لظی
جهنم
کدام محل در جهنم از همه جا شلوغتر است؟
خداوند در در قران کریم فرموده که درصورت انجام گناه به جهنم فرستاده میشوید. اما کجای جهنم از همه جا شلوغتر است و جای چه کسانی است؟ خدا درباره اش فرموده است: «إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیرا»؛ ما تو را به حق، براى بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم.
در آیه دیگری چنین آمده است: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین»؛ ما تو را جز رحمت براى جهانیان نفرستادیم. بر اساس آنچه که در قرآن کریم بیان شده است، هیچ گاه رفتار و سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) بدون اذن وحی نبوده، همان گونه که گفتار آن جناب این چنین بوده است و محاورات روزمره و عادی زندگی پیامبر (ص) هم از روی هوی و هوس نبوده است.
در واقع محال بوده که بر دامن آن جناب در این وادی گرد گناه و خطا نشسته باشد بر همین اساس برخی با استناد به اطلاق آیه ۳ و ۴ سوره نجم «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى»؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گوید آنچه مى گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست، معتقدند که تمام سخنان و رفتار و کردار پیامبر (ص) از وحی ناشی شده است.
از این رو، هرگز احتمال کذب و خطا در آن نیستو باید مطیع آن باشیم و به آن عمل کنیم. حالا این پیامبری که سخنانش این گونه وحی است و سخنانش از روی هوا و هوس نیست، در روایتی زیبا امت خود را با ملاک اهتمام به نماز به چهار گروه تقسیم کردند.
در واقع پیامبر (ص) یک شاقول را به ما معرفی کرده که باید هر کسی آن را روی اعمال و رفتار خودش قرار دهد تا اعمالش را بر اساس دقیق کند، بیاییم خودمان را بسنجیم و ببینیم در کدام گروه قرار میگیریم؟
امت رسول خدا به چند گروه تقسیم میشود؟
پیامبر (ص) در این باره امتش میفرمایند: امت من چهار گروه هستند:
ساهلان در نماز
پیامبر (ص): «صنفٌ یُصَلون، وَلکِنَهُم فِی صَلوتِهِم ساهُون، فکانَ لَهُم الوَیل، وَ الوَیلُ اِسمُ دَرکةٍ مِن دَرکاتِ جَهَنَم»؛ گروهی نماز میخوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند. پس «ویل» برای آنهاست، و «ویل» نام یکی از طبقات زیرین جهنم است، خداوند میفرماید: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون»؛ پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهلانگارى مىکنند.
«ساهون» از ماده «سهو» در اصل به معنى خطایى که از روى غفلت سر زند، خواه در فراهم کردن مقدماتش مقصر باشد یا نه، البته در صورت اول معذور نیست، و در صورت دوم معذور است، ولى در اینجا منظور سهو توأم با تقصیر است.
باید توجه داشت که خداوند در آیه نمىفرماید «در نمازشان سهو مىکنند»، زیرا سهو در نماز به هر حال براى هر کسی واقع مىشود، بلکه مىفرماید «از اصل نماز سهو مىکنند» و کل آن را به دست فراموشى مىسپرند؛ بنابراین «ساهون» عدهای از مسلمانان هستند که نماز را قبول دارند؛ ولی سهلانگاری میکنند، اینها از نمازشان غافلند و اهتمامى به امر نماز ندارند و از فوت شدنش باکى ندارند، چه اینکه به کلى فوت شود و چه اینکه بعضى از اوقات فوت شود و چه اینکه وقت فضیلتش از دست برود و چه اینکه ارکان و شرایطش و احکام و مسائلش را ندانند و نمازى باطل بخوانند.
در آیه شریفه تکذیبگر روز جزا به چنین نمازگزارانى تطبیق شده، چون حرف «فاء» که بر سر جمله آمده مىفهماند جمله مزبور نتیجه تکذیب روز جزا است «أَرَأَیْتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدِّین» و مىرساند چنین نمازگزارانى خالى از نفاق نیستند، چون تکذیب روز جزا تنها به این نیست که به کلى آن را منکر شود، کسى هم که تظاهر به ایمان مىکند و نماز مسلمانان را مىخواند، اما طورى مىخواند که عملاً نشان مىدهد باکى از روز جزا ندارد، او نیز روز جزا را تکذیب کرده.
«ویل» برای این دسته است. یعنی در طبقات زیرین جهنم جای میگیرند.
ضایعکنندگان نماز
پیامبر (ص): «وَ صِنف یُصَلونَ اَحیاناً، وَلایُصَلون اَحیاناً، فَکانَ لَهُم الغَیُّ، وَالغیّ اِسمَ دَرکةٍ مِن دَرکات جَهنَم»؛ گروهی گاهی نماز میخوانند و گاهی نمیخوانند، پس «غی» مال آنهاست، و «غی» نام یکی از طبقات پایین جهنم است. خداوند متعال فرمود: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا»؛ سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند، و اینها به زودی در «غی» افکنده خواهند شد.
این آیه کریمه نشان میدهد که اولاً، ضایع کردن نماز با پیروی از شهوتها رابطه مستقیمی دارد، همان طور که نماز انسان را از فحشاء و منکر باز میدارد و مانع ارتکاب گناهان میشود، ضایع کردن نماز هم، سبب پیروی از شهوتها و خواهشهای نفسانی که سرچشمه فحشا و منکر است، میشود.
از پیامبر اسلام (ص) نقل است که در تفسیر آیه «فخلف من بعدهم» میفرمایند: «شصت سال بعد از من، افرادی روی کار میآیند که نماز را ضایع میکنند و در شهوتها غوطهور میشوند و به زودی نتیجه گمراهی خود را خواهند دید»، حال اگر مبدأ شصت سال را هجرت پیامبر در نظر بگیریم، این پیش بینی بر زمان بنی امیه و حکومت یزید، منطبق میشود.
ثانیاً، نقطه حساس حفظ سلامت نسل و تداوم پاکی در نسلهای بعدی، پای بندی به ارتباط مستمر با خداوند است و ضایع کردن این رابطه، پاکی و طهارت را از سلسله فرزندان بشر میرباید، آنچه که باید در رابطه با این گروه مورد توجه قرار گیرد، معنای «ضایع کردن و انواع آن» است. باید دید که چگونه نماز ضایع میشود؟
ضایع کردن یک عمل، یعنی آن را به نحوی انجام دهی که نتیجه و اثر واقعی آن ظاهر نشود به طوری که بود و نبودش و انجام دادن و ندادنش، مساوی باشد، علامه طباطبایی در تفسیر آیه میگوید: «مقصود از اضاعه نماز تباه کردن نماز است، همراه با سستی در امر نماز و خوار شمردن آن و به بازی گرفتن و تغییر ایجاد کردن در آن و ترک نماز بعد از گرفتن و قبول آن».
میتوان گفت: بد نماز خواندن و نماز را بدون آرامش و با سرعت به جا آوردن از مصادیق ضایع کردن نماز است، نقل شده که روزی پیامبر گرامی اسلام (ص) وارد مسجد شدند، شخصی را دیدند که با شتابزدگی نماز میخواند و با رکوع و سجود ناقص، آن را انجام میدهد، فرمودند: عمل این شخص مانند نوک زدن کلاغ بر زمین برای برچیدن دانه است. «لَئِنْ مَاتَ هَذَا وَ هَکَذَا صَلَاتُهُ لَیَمُوتَنَّ عَلَى غَیْرِ دِینِی»؛ اگر این شخص با چنین نمازی بمیرد، قطعاً خارج از دین (اسلام) مرده است.
حجتالاسلام ابوترابی (ره) میگوید: بعثیها در اردوگاه میگشتند تا ببینید رهبر فکری اسرای ایرانی چه کسی است؟ ۱۵۰ نفر از اسرا را به عنوان رهبران فکری جدا کردند و به یک شهری بردند و شروع کردن به شکنجه کردن آنها تا اعتراف بگیرند. یک شب من را به همراه عدهای برای شلاق زدن بردند. آن شب دو نفر از اسرا را چنان زدند که چشمشان از حدقه درآمد و همان جا کور شدند! بقیه را هم در حدی میزدند که خون تمام زمین را گرفته بود. ما آن شب خیلی کتک خوردیم. هوا مهتابی بود. برای نماز بلند شدیم و در حالی که دستمان را به دیوار گرفته بودیم، نماز خواندیم. نماز را خواندیم و افتادیم. بعد متوجه شدیم که این مهتاب برای صبح نبوده است. آن شب هوا مهتابی بوده است. اما ما خیال کردیم که صبح شده است. دوباره صبح که شد، بلند شدیم و نماز خواندیم.
آری اسرا و شهدا آن شبی که کتک خوردند تا حدی که چشم برخی آنها از حدقه بیرون آمد، دوبار نماز صبح میخوانند. اما بعضی از افراد راحت از کنار نماز میگذرند؟ مغازهاش را نمیبندد برای اینکه یک مشتری یک کیلو نخود بخرد. واقعاً وقتی آدم نگاه میکند میبیند که بعضیها از چه چیزهایی گذشتند، ولی بعضیها از هیچ چیز نمیگذرند!
وقتی امامان ما صدای اذان را میشنیدند، رنگشان میپرید. سر نماز آنچنان محکم میایستادند که جز باد، عبای اینها را تکان نمیداد. امامان ما این چنین حضور قلب داشتند. تازه وقتی نماز میخواند، میگوید: «إِلَهِی إِنْ کَانَ فِیهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُکُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا فَلَا تُؤَاخِذْنِی وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْرَانِ»؛ اگر در رکوع یا در سجود نماز من خلل و نقصی دیدی، خدایا به بزرگی خودت قبول کن، پس برای کسانی که نماز را ضایع کنند، یعنی نسبت به انجام آن سست باشند و نماز را خوار بشمارند و آن را به بازی بگیرند، جایگاهشان در یکی از طبقات پایین جهنم به نام «غی» است.
تارکان نماز
پیامبر (ص): «وَ صِنف لایُصَلون اَبداً فَکانَ لَهُم سَقَر، وَ سقر اِسم دَرَکات جَهَنَم»؛ گروهی که هیچ وقت نماز نمیخوانند، «سقر» برای آنهاست، «سقر» هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است. (سقر سخترین و پر جمعیتترین درکات دوزخ است) خداوند متعال فرمود: «ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»؛ اهل بهشت از اهل جهنم سؤال میکنند: چه چیزی شما را به «سقر» کشاند؟ در جواب میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
خاشعان در نماز
پیامبر (ص): «وَ صِنف یُصَلون اَبداً وَ هُم صَلوتهم خاشِعُون»؛ گروهی همیشه نماز میخوانند و در نمازشان خشوع دارند. خداوند متعال فرمود: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»؛ مؤمنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان خشوع دارند.
«افلح» از ماده «فلح و فلاح» در اصل به معنى شکافتن و بریدن است، سپس به هر نوع پیروزى و رسیدن به مقصد و خوشبختى اطلاق شده است، البته فلاح و رستگارى معنى وسیعى دارد که هم پیروزیهاى مادى را شامل مىشود، و هم معنوى را، و در مورد مؤمنان هر دو بعد منظور است.
پیروزى و رستگارى دنیوى در آن است که انسان آزاد و سربلند، عزیز و بىنیاز زندگى کند، و این امور جز در سایه ایمان امکان پذیر نیست، و رستگارى آخرت در این است که در جوار رحمت پروردگار، در میان نعمتهاى جاویدان، در کنار دوستان شایسته و پاک و در کمال عزت و سربلندى به سر برد.
در اذان این چنین دیگران را به نماز دعوت میکنیم «حی علی الفلاح» این جمله به صورت اجمالی یکی از اسرار نماز را بیان میکند که رستگاری در نماز است و بشتابید برای رستگار شدن.
آیتالله بهجت میفرماید: «هر قدر که امور نمازت منظم باشد امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد! مگر نمیدانی که رستگاری و سعادت با نماز قرین گشته است؟! «حی علی الصلاة حی علی الفلاح».
نماز در جبههها هم سبب رستگاری رزمندگان شد و هم سبب سربلندی و پیروزی کشور ایران، حسین احمد آبادی یکی از آزادگان سرافراز جنگ تحمیلی نقل کند: یکی از برادرانی که در آسایشگاه با ما به سر میبرد، خیلی به نماز اهمیت میداد و هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نمیکرد. او تنگی نفس داشت و بسیاری اوقات نفسش میگرفت، به قلبش فشار میآمد. بعد از این حالت به زمین میافتاد.
بارها اتفاق افتاده بود که او هنگام خواندن نماز آنقدر سرفه میکرد که نقش بر زمین میشد، مدتی نگذشت که حالش وخیم شد و متوجه شدیم که او مبتلا به سرطان ریه شده است. دائم خون بالا میآورد. دیگر نمیتوانست راه برود. وقتی میخواست وضو بگیرد دو نفری زیر بازوانش را میگرفتیم.
یک روز موقع نماز مغرب میخواست از جایش بلند شود. هر چه تلاش کرد میسر نشد. یکی از بچهها که شاهد این صحنه بود، با حالتی دلسوزانه و از روی شفقت گفت: امیر جان با این وضع، مگر مجبوری نماز بخوانی؟ او با عصبانیت پاسخش را داد و گفت: به خدا قسم اگر بمیرم، باز هم جنازهام نماز میخواند.
امیدواریم خداوند متعال همه ما را از گروه چهارم قرار دهد و ما را مشمول دعای حضرت ابراهیم (ع) که در قرآن آمده قرار دهد: «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ»؛ خدایا! مرا و نسل و فرزندان مرا اقامه گر نماز قرار بده. خدایا، دعایم را بپذیر.
ارسال نظر