استادی که برای یک سخنرانی صد ساعت مطالعه میکرد
استاد سید علی اکبر پرورش از پیشگامان نهضت انقلاب اسلامی بود که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «یاور صدیق انقلاب» نامیده شد.
به گزارش گلستان ۲۴؛ مرحوم پرورش یکی از چهرههای برجستهای است که به لحاظ اُسوه بودنش ایجاب میکند یاد و نام او همیشه زنده باشد تا شیوه رفتار و سلوک او در تعلیم و تربیت و در اخلاص و عرفان و همچنین در مبارزه با طاغوت و خدمت به نظام اسلامی الگویی برای جوانان و یاران مخلص و پاکباخته انقلاب اسلامی باشد.
نقش اصلی و محوری استاد پرورش در عرصه تعلیم و تربیت بود که موفق شد نسلی از جوانان متخلّق و مهّذب و انقلابی را تحویل نظام اسلامی دهد به طوری که بسیاری از آنان به درجه رفیع شهادت رسیدند و برخی هم که ماندهاند با همان شاکلهای که در پرتو تعلیمات استاد پرورش پیدا کردهاند، از خادمان مخلص انقلاب و از خدمتگزاران صالح و مؤثر در بخشهای گوناگون هستند.
سخن در فضائل و مکارم مرحوم استاد پرورش به قدری زیاد است که به سختی میتوان در یک مقاله به محامد او پرداخت و این حقیر پس از درگذشت ایشان در روز جمعه ششم دی ماه سال ۱۳۹۲ که اولین مقاله را در بزرگداشت آن مرحوم نوشتم، با اقبال گسترده علاقمندان، شائق شدم تا سی شماره به شرح خاطرات آن مرد الهی بپردازم که بحمدالله مورد عنایت رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفت و یکی از مشوقین اصلی تداوم این نوشتارها در بزرگداشت مرحوم استاد پرورش ایشان بودند و هم اکنون نیز این مجموعه به صورت کتابی تحت عنوان «خاطراتی از استاد پرورش» منتشر گردیده است.
متن پیامی که رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت اللّٰه خامنهای (مدظله) در پی ارتحال مرحوم استاد پرورش منتشر کردند، بسیار حائز اهمیّت و دارای تعابیر بلندی در توصیف ایشان است که در فرازی از آن آمده است: با تأسف و تأثر، خبر درگذشت یاور صدیق انقلاب، مرحوم آقای سید علی اکبر پرورش رحمت اللّٰه علیه را دریافت کردم، چهره محترم و اثرگذاری که بخش اعظم عمر با برکت خود را در خدمت اسلام و ارزش های متعالی دین گذرانید و لهجه صادق و دل با اخلاص و خلق نیک را به ترویج و تحکیم انقلاب و نظام اسلامی گماشت، تلاش های مبارزاتی در دوران طاغوت را به خدمات ارزنده و مسئولیتهای سنگین خود در قوه مجریه و قوه مقننه و شورای عالی دفاع در دوران جمهوری اسلامی پیوند داد و با همه توان به کشور و ملت خود خدمت کرد و سلامت و راحت خود را بر سرِ انجام وظیفه نهاد.
این همه تعابیر با ارزش و زیبایی که رهبری معظم در توصیف ایشان به کار بردهاند بینظیر و یا حداقل کمنظیر است و نشان میدهد که ابعاد وجودی این شخصیت همچنان قابل پردازش است و برای همیشه میتواند الگوی بسیار خوبی برای رهروان حقیقت و دوستداران انقلاب اسلامی باشد.
استاد پرورش در قبل از انقلاب یک دبیر آموزش و پرورش بود ولی کلاس درس او عملاً پهنه اصفهان و یا سخنان او در سطح کشور طنینانداز بود. او با بهره عمیقی که از معارف اسلامی و با بیان بسیار اثرگذاری که داشت مورد توجه محافل دینی و مذهبی در سطح کشور بود و پیوسته برای ایراد سخنرانی به شهرهای مختلف ایران دعوت میشد و هر کس یک بار سخنرانی او را گوش میداد، شیفته بیان او میشد و با دلباختگی به سخنانش گوش فرا میداد.
بنده که در آن زمان یک نوجوان بودم، پیوسته مترصد بودم که هر کجای اصفهان ایشان سخنرانی می کند پای صحبت دلنشین و مسیحایی او حاضر شوم و نوارهای صوتی ایشان را تهیه می کردم و باید عرض کنم که در تمام جلسات، معارف و سخن های نو و جدیدی میشنیدم؛ گویا اندوختههای علمی ایشان تمامی ندارد! البته بعدها که به ایشان نزدیکتر شدم، سرِّ آن را پرسیدم و ایشان گفت که من برای هر سخنرانی در حدود ۱۰۰ ساعت مطالعه میکنم! علاوه بر اینها بنده حدود ۳۰ تفسیر قرآن را مطالعه کردهام که یک دورهاش تفسیر ۲۰ جلدی المیزان مرحوم علامه طباطبایی (رض) است.
ایشان برای هر سخنرانی مطالعه جداگانه هم داشت و لذا اینطور نبود که پیوسته در مجالس متعدد در حال سخنرانی باشد بلکه در پذیرش دعوت ها فاصله زمانی سخنرانی ها را لحاظ می کرد و بعضی جلسات هفتگی و یا ماهانه و یا بعضی هم در مناسبت های مذهبی بود که چندین شب متوالی را هم در بر می گرفت، اما در تمامی این جلسات، همیشه مخاطبان ایشان صدها جوانی بودند که تشنه معارف ناب اسلامی بودند و بیان ایشان آنقدر آنان را «مَستِ فیض» می کرد که از ابتدا تا انتهای سخن را که شاید یک تا دو ساعت به طول می انجامید، نوش جان می کردند.
اخلاص، تواضع و فروتنی مرحوم استاد پرورش در شاگردانش بسیار اثرگذار بود به طوری که همه آنها را در کنار کسب معارف اسلامی به تهذیب و خودسازی وا داشته بود. شهیدجلال افشاریکی از فرماندهان سپاه اصفهان که در عملیات رمضان به شهادت رسید در وصیّت نامهاش نوشته است: استادم پرورش! شما با اخلاصتان مرا سوزاندید!
ببینید چقدر اثر این اخلاص، عمیق بوده است که این شهید بزرگوار این جمله را در وصیت نامهاش آورده و این سوختگی همان عرفان و عشق به حضرت حق است که در جان آنان شعلهور شده بود و آنان را تا مرز شهادت پیش برد. بسیاری از شهدای مدفون در گلستان شهدای اصفهان هر یک کم و بیش از معارف استاد پرورش در آن سال ها بهرهمند بودند و هر یک خاطراتی دارند.
شهید مطیع برایم نقل کرد که شهید هدایت که هر دو محصل دبیرستانی بودند، وقتی خانوادهاش با رفتن او به جبهه به خاطر کم سن و سال بودنش مخالفت می کنند، او می گوید من بدون اجازه شما نمی روم ولی این را هم بدانید من اگر اینجا بمانم هم دیگر زنده نمی مانم و دارم می سوزم!
عرفانی که استاد پرورش در جوان ها ایجاد می کرد اینطور بود که عشق به شهادت را در آنها شعلهور می کرد و لذا بسیاری از شاگردان ایشان در مقطع جنگ وارد جبهه شدند و بعضاً جزو سرداران و فرماندهان گردیدند.
بعد از ارتحال مرحوم استاد پرورش، روزی خدمت آیت اللّٰهمهدوی کنیبودم که ایشان از درگذشت استاد پرورش بسیار متأثر بود و فرمود: من به شخصیتِ آقای پرورش غبطه می خورم و دوست داشتم جای ایشان بودم!
بنده از این سخن بسیار تعجب کردم و علت آن را جویا شدم، ایشان فرمود: آقای پرورش فردی «متعهد انقلابی» و «متدین سیاستمدار» بود ولیکن من از این جهت به ایشان غلطه می خورم که می بینم ایشان موفق شده است عده زیادی از جوانان را تربیت کند!
بنده عرض کردم حضرتعالی هم توفیق خوبی در این زمینه داشتهاید و با تأسیس دانشگاه امام صادق (ع) بسیاری از جوانان کشور را پیوسته متدین و با اخلاق و دانش و متعهد پرورش می دهید که آنگاه آیت اللّٰه مهدوی کنی سخن مرا قطع کرد و گفت: امّا کار آقای پرورش بالاتر است و شاگردان ایشان سرداران عرصه جهاد و شهادت هستند و من وقتی در تلویزیون دیدم که شخصی مانند آقای سرداررحیم صفویمی گوید «من شاگرد استاد پرورش هستم، به شخصیت استاد پرورش غبطه خوردم!»
حضرت آیت اللّٰهجوادی آملی(دامت برکاته) نیز در دیدار خانواده مرحوم استاد پرورش با ایشان در توصیف وی فرمود: حیات و ممات برای امثال آقای پرورش یکسان است! چرا که فرمودهاند «العلماء باقون ما بقی الدهر» ایشان گفتند که استاد پرورش در اثر ارتباط با علماء و بزرگان، معارف قرآن و عترت را دریافت کرد، ابتدا آنها را باور کرد و سپس به آنها متخلق شد و نهایت پس از عمل به این معارف، آنها را به دیگران منتقل کرد.
ایشان همچنین افزودند: او از جمله کسانی نبود که بنشیند و به بقیه بگوید شما بروید، بلکه می گفت این راه را من رفتم و شما هم بیایید، وی خود رهرو خوبی بود و دیگران را نیز با خود راه می برد و چنین کسی می تواند در نقش یک رهبر و قائد باشد.
امّا یکی از وجوه شخصیت استاد پرورش، تسلط او بر شعر و ادبیات بود، او حافظه ای قوی داشت به طوری که هزاران بیت شعر حفظ بود، او تقریباً حافظ قرآن و نهج البلاغه هم بود، امّا شماره تلفن ها را به سختی حفظ می کرد ولی می گفت احادیث را هم که دو یا سه بار بخوانم حفظ می شوم و حافظه او عملاً سرشار از حکمت ها و معارف بود و هرجا لب به سخن می گشود بیانش پر بهره بود.
در این سال های آخر حسّ و حال استاد پرورش عرفانیتر از همیشه شده بود، او که غالب شعرهای مثنوی مولوی را هم در حافظه داشت، می گفت: به نظرم در تمام شعرهای مثنوی این یک بیت از همه زیباتر است که به پروردگار می گوید «روزها گر رفت گو رو باک نیست/ تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست»
انتخاب این شعر از بین همه ابیات مولوی می رساند که گوینده این سخن در حس و حال رفتن از این جهان است و از اینکه عمر روزهای او به پایان رسیده، باکی ندارد و دلخوشیاش را اینطور بیان می کند که تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست. تبیین عوامل معنوی او برایم ممکن نیست امّا همین قدر می دانم که فانی شده بود و می گفت دیگر پرورشی نمانده!
از طرفی در این سال های آخر آنقدر «روح انتظار» در او نهادینه شده بود که روزی به من گفت «آیا شما تا کنون از من در این مباحث ادعایی شنیدهای؟!» عرض کردم خیر، سپس ادامه داد و تأکید کرد که من تا کنون اصلاً اهل ادعا در این مباحث نبودهام ولی الآن می خواهم یک چیزی را به شما بگویم و آن این است که «خدا شاهد است آنقدر بوی آمدن حضرت را استشمام می کنم که یعقوب بوی پیراهن یوسف را!»
به هر حال تمام سیر زندگانی استاد پرورش درسآموز است و امیدوارم خدای متعال ایشان را با اجداد طاهرینش محشور فرماید و ما را هم در ادامه راه آنان موفق بدارد.
به گزارش ایرنا سید علیاکبر پرورش متولد ۱۳۲۱ در اصفهان، فعال سیاسی - مذهبی و عضو حزب موتلفه اسلامی بود که در جریان انقلاب ۱۳۵۷ نقش فعال و محوری در شهر اصفهان داشت. وزیر آموزش و پرورش، عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، عضو شورای عالی دفاع، قائم مقام دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و دو دوره نایب رئیسی مجلس از دیگر سوابق وی است. پرورش در ششم دی ماه ۱۳۹۲ در اصفهان به دیار حق شتافت.
منبع : ایرنا
ارسال نظر