امام علی (ع) وارث حقیقی علم قرآن/ دلالت قرآن بر انحصار حق تفسیر در اهلبیت(ع)
کسی نمیتواند ادعا کند که پیامبر(ص) همه اسرار قرآن را بیان فرموده، پس مردم از مفسّر قرآن بینیاز شده و خود میتوانند مستقیماً به قرآن رجوع کنند.
به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از تسنیم، منصور بن حازم از یاران امام صادق علیهالسلام ماجرای جالبی را نقل کرده و گفته است: روزی به مردم گفتم آیا مىدانید رسول خدا صلىاللهعلیهوآله حجت خدا بود؟ گفتند: بلى، گفتم: پس در آن هنگام که رسول خدا رحلت فرمود، حجت خدا بر خلق که بود؟ گفتند: قرآن. من در قرآن نظر کردم دیدم که همه گروهها به قرآن، مخاصمه مىکنند و آن را دلیل صحت مذهب خویش مىدانند، پس دانستم که قرآن نمىتواند حجت باشد، مگر با قیم و نگهبانى که بر اسرار آن مطلع باشد. باز از مردم پرسیدم قیّم قرآن کیست؟ گفتند: ابن مسعود، عمر، حذیفه... گفتم: همه آن را مىدانستند؟ گفتند: نه. پس کسى را نیافتم که درباره او گفته شود همه قرآن را مىداند، مگر على بن ابى طالب صلواتاللهعلیه...»[1]
نیازمندی قرآن به مفسّر پس از رسول خدا (ص)
کسی نمیتواند ادعا کند که پیامبر(ص) همه اسرار قرآن را بیان فرموده، پس مردم از مفسّر قرآن بینیاز شده و خود میتوانند مستقیماً به قرآن رجوع کنند. سادهترین دلیل این مطلب آن است که بسیاری از اختلافات سیاسی و عقیدتی و فرقهای در جامعه اسلامی، پس از وفات رسول خدا پدید آمد و تمام کتب تفسیر، سالها پس از وفات ایشان به رشته تحریر درآمد؛ این در حالی است که یکی از اصلیترین رسالتهای قرآن رفع اختلاف است. خداوند فرموده است: «وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فیه؛[2] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر براى اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن کنى.»
این خود نشان میدهد در کنار قرآن همواره باید مفسّری آگاه از علوم الهی وجود داشته باشد؛ حال سؤال این است که پس از رسول الله صلىاللهعلیهوآله، مردم باید در تفسیر و تبیین قرآن به چه کسانی رجوع کنند؟
مدعیان کیانند؟
در طی تاریخ افراد زیادی به مسند تفسیر قرآن تکیه زندهاند اما هیچ یک ادعای آگاهی از تمام قرآن را نداشته و ندارند. تاریخ گواه آن است که تنها افرادی که ادعای آگاهی تمام و کمال از قرآن را داشتهاند، ائمه معصوم علیهمالسلام بودهاند. امام باقر علیهالسلام فرموده است: هیچکس غیر از اوصیاء نمیتواند ادعا کند که ظاهر و باطن قرآن را تماماً جمع کرده است.[3]
در این مجال از روایات فراوان دال بر افضلیت و اعلمیت اهلبیت علیهمالسلام که در کتب شیعه و سنی نقل شده صرف نظر میکنیم و تنها آیاتی را که دلالت دارد پس از رسول خدا تنها ائمه علیهمالسلام حق تفسیر قرآن را دارند، بیان میکنیم.
دلالت قرآن بر انحصار حق تفسیر در اهل بیت علیهمالسلام
در این زمینه به آیات متعددی میتوان استناد کرد که تنها به چند مورد اشاره میشود:
1ـ آیه «لا یمسه الا المطهرون؛[4] جز پاکشدگان [از هر آلودگى] به [حقایق و اسرار] آن دسترسى ندارند.»
معنای این آیه صرفاً این نیست که بدون وضو و طهارت نمیتوان به قرآن دست زد، بلکه منظور حقیقی، علم به معارف آن است، که جز پاکان، کسى از معارف آن آگاه نمىشود.[5] قرآن خود مطهرون را معرفی کرده و اهل بیت پیامبر علیهمالسلام را معصوم و مطهر از هر پلیدی دانسته است: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا؛[6] جز این نیست که همواره خدا مىخواهد هرگونه پلیدى را از شما اهلبیت [که به روایت شیعه و سنى، محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلاماند] برطرف کند و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصى] پاک و پاکیزه گرداند.»
2ـ آیه «قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب؛[7] کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند.»
بر اساس این آیه، خداوند به وجود اشخاصی اشاره کرده که همه علم قرآن را دارند. بیتردید تا چنین کسانی هستند، معنا ندارد کسی به خود اجازه تفسیر قرآن دهد. بر اساس روایات متعدد صحیح شیعه و سنی، این آیه در شأن امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نازل شده است. به عنوان نمونه حاکم حسکانی از علمای سنی چندین روایت را نقل کرده که مراد از این آیه، حضرت علی علیهالسلام است.[8]
3ـ آیه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[9] اگر نمىدانید، از آگاهان بپرسید.»
این آیه که یکی از بهترین ادله بر مرجعیت علمی و دینی همه جانبه اهلبیت علیهمالسلام است، به مسلمانان دستور میدهد مسائل و مشکلات خود را از اهل ذکر بپرسند. بیتردید تفسیر قرآن جزء مهمترین این امور است اما نکته مهم تشخیص مصادیق اهل ذکر است. بر اساس روایات فروانی از ائمه علیهمالسلام، این آیه در شأن ایشان است و آنها اهل ذکر هستند.
شاید برخی بگویند روایات شیعیان برای غیر شیعه حجیت ندارد، اما ائمه علیهمالسلام با استدلال و با استناد به قرآن، خود را اهل ذکر معرفی کردهاند و راه هرگونه بهانه و عذری را سدّ کردهاند. به عنوان نمونه در روایتی امام باقر علیهالسلام استدلال کرده که بر اساس آیهای از قرآن، رسول الله ذکر است، پس ائمه علیهمالسلام که اهلبیت پیامبرند، اهل ذکرند.[10]
بررسی همه آیات و روایات در این باره خارج از حد توان و حوصله است، اما در خانه اگر کس است یک حرف بس است...
* حجتالاسلام علی روشن استاد حوزه علمیه قم
پینوشت:
[1] الکافی، ج1، ص168.
[2] نحل، آیه:64.
[3] بصائرالدرجات، ج1، ص193.
[4] واقعه، آیه:79.
[5] المیزان، ج19، ص137.
[6] احزاب، آیه:33.
[7] رعد، آیه:43.
[8] شواهد التنزل؛ ج1، ص400 و 401.
[9] طلاق، آیه:10.
[10] کافی، ج1، ص210.
ارسال نظر