رمان طاعون یکی از شاهکارهای برجسته‌ کامو و از بزرگ‌ترین آثار منثور ادبیات فرانسه به شمار می‌آید که در ۱۹۴۷میلادی به چاپ رسید. اهمیت این رمان فلسفی تا اندازه ای بود که در طول چند هفته، صدهزار نسخه از آن به فروش رفت و برنده جایزۀ انتقادی آن زمان شد.

میل به ایستادگی در برابر مصائب

به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از صدآنلاین، این کتاب، داستان ایستادگی قهرمانان اساسی کتاب در مقابل مرگ است، وی در سراسر داستان‌هایش مرگ، مسایل پیچیده‌ فلسفی و بی‌هدف زندگی را به تصویر کشیده است در واقع کامو در رمان طاعون مشکلات وجدان بشر امروزی را بررسی و انسان را با مفهوم مرگ آشنا کرد. او براین باور بود که انسان قادر است به پوچی و هیچ بودن زندگی خود پایان ببخشد. او این مفاهیم سخت و پیچیده را در قالب داستان‌های خواندنی روایت کرد و مفهوم پوچی را در ادبیات شرح داد. کامو در این اثر، داستان دلواپیسی‌ها، اضطراب‌ها، فداکاری‌ها و بی‌غیرتی‌های مردم شهر طاعون‌زده را به تصویر می‌کشد.

این داستان در شهری از الجزایر به نام اُران رخ می‌دهد، موش‌های صحرایی در این شهر شروع به مردن می کنند. مقامات در ابتدا توجهی به مساله ندارند ولی خیلی زود درمی یابند که طاعون وارد شهر شده است. ساکنان شهر با قرنطینه شدن بایستی راهی برای زندگی و مبارزه با طاعون بیایند. وقایع رمان از زبان راوی که بعدها خود را دکتر ریو معرفی می‌کند، نقل می‌شود. کتاب با توضیحی از مردم و شهر آغاز می‌شود و سپس به زیاد شدن تعداد موش‌ها در شهر و مرگ آن‌ها اشاره می‌کند. آقای میشل، سرایدار منزل دکتر ریو بر اثر بیماری‌ای با بروز تاول‌ها و خیارک‌ها می‌میرد و مرگ چند تن دیگر با همین علائم باعث می‌شود، دکتر ریو علت مرگ را بیماری احتمالا مسری بداند و کمی بعد دکتر کاستل این بیماری را طاعون تشخیص می‌دهد. با کم کاری مسوولان، بعد از مدتی در شهر طاعون و وضع قرنطینه اعلام می‌شود.

کامو به دوستی می نویسد: موضوع آشکار طاعون، علیرغم اینکه من می خواستم معانی چند گانه‌ای از آن افاده شود، به هر صورت مبارزه نهضت مقاومت اروپایی علیه نازیسم است. پر واضح است که به اعتقاد کامو در جامعه  طاعون زده(طاعون در نماد درد و رنج و گرفتاری) عصیان عده‌ای انسان شریف با هر مرام و مسلک و با هر هدفی می‌تواند راهگشا باشد. در واقع شرط “هست” شدن جامعه، عصیان عده‌ای از اشخاص آن جامعه است. پانلو با انگیزه دینی و ماورایی دست به عصیان علیه طاعون می‌زند، دکتر ریو بر حسب وظیفه‌ای که شغل پزشکی بر گردن وی نهاده، تارو با هدف قدیس شدن و گران با اتکا بر فطرتش و شاید فرار از تنهایی؛ هرکدام بر علیه طاعون عصیان می‌کنند و در نهایت طاعون را ریشه کن می‌کنند. نکته بسیار مهم در اندیشه کامو که در رمان طاعون آن را تفسیر می‌کند این است که: برای قدیس شدن الزامی به اعتقاد به خدا نیست. تنها شرافت کافیست و کامو در طاعون دست به کاری خارق العاده می‌زند و از تارو که یک خداناباور است قدیسی تمام عیار می‌سازد. قدیسی خداناباور!

چون این اثر در دوران هجوم فاشیسم هیتلری به کشور فرانسه نوشته شده، بدون تردید یکی از این چهره‌های وحشت، فاشیسم است. کامو خود گفته است: کوشیده‌ام «طاعون» دارای چند بعد باشد، با وجود این یکی از مسایل آن فاشیسم است، بنابراین طاعون می‌تواند دیکتاتوری و سرکوب، فاشیسم، اشغال، گرسنگی و دیگر پدیده‌هایی باشد که جامعه انسانی را با وحشت روبرو می‌کند. در حقیقت طاعون اشاره‌ای است به زندگی مردم فرانسه به هنگام اشغال ارتش آلمان و همچنین اشاره‌ای به بدبختی مشترک بشر دارد از نظر کامو در جامعه طاعون‌زده هرگز عدالت و آزادی وجود ندارد و سوداگران و پول‌پرستان بلایی چون طاعونند که جز مرگ ره‌آوردی برای جامعه به همراه نمی‌آورند. نویسنده در مورد این اثر در نامه‌ای به رولان بارت فیلسوف و منتقد فرانسوی می‌نویسد: در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بی‌گفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزه‌هایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.

 

باید اذعان کرد که ‌ سوسیالیست‌ها طاعون را نماد سرمایه‌داری، سرمایه دارها نماد کمونیسم و آل احمد در کتاب غربزدگی‌اش، آن را نماد ماشینیزم تفسیر کرده‌اند.

همچنین کامو در همان نخستین صفحه‌های رمان، ویژگی جوامعی را که آماده پذیرش طاعون هستند، بیان می‌کند: راه ساده برای آشنایی با یک شهر (جامعه) این است که انسان بداند مردم آن چگونه کار می‌کنند، چگونه عشق می‌ورزند و چگونه می‌میرند... مردم شهر اُران، زیاد کار می‌کنند، اما پیوسته برای پولدار شدن... مخصوصا به تجارت علاقمندند و به قول خودشان داد و ستد را بر همه چیز مقدم می‌دارند... مردان و زنان با آنچه عمل عشق خوانده می‌شود، همدیگر را به سرعت می‌بلعند یا تسلیم انس طولانی دوجانبه‌ای می‌شوند... در میان این دو افراط‌کاری، اغلب حد واسطی وجود ندارد و این هم بی‌سابقه نیست. در اُران مانند جوامع دیگر، براثر فقدان دقت و تفکر، انسان ناگزیر است، ندانسته دوست بدارد. در جوامع اینچنینی، طاعون همه قدرت عشق و حتی دوستی را از انسان‌ها سلب می‌کند: زیرا عشق تا حدی به آینده احتیاج دارد، اما برای مردمان طاعون‌زده آینده‌ای وجود ندارد؛ آنان فقط با لحظه‌ها زنده‌اند.

ویل دورانت، فیلسوف و تاریخ‌نگار نامدار آمریکایی، درباره شخصیت و سبک کامو می‌گوید: کامو در وسیع‌ترین معنای کلمه انسان‌گرا بود، او اندیشۀ خود را از آسمان به امور انسانی هدایت کرد. تلاش می‌کرد که میراث فرهنگی انسان را حفظ کند و انسان‌تر از آن بود که ایدئولوژی‌هایی را بپذیرد که به انسان فرمان می‌دهد تا انسان را بکشد. شاید به همین دلیل بود که از تمام احزاب سیاسی کناره گرفت. او در کتاب طاعون از زبان تارو می‌گوید: من در دنیای امروز جایی ندارم. هنگامی که قاطعانه از کشتن سر باز زدم، خود را به انزوایی محکوم کردم که هرگز پایانی ندارد./ انتهای پیام

 

ارسال نظر

آخرین اخبار