جمهوری اسلامی وانتخابات ۱۴۰۰

تکنوکراسی چیست؟چه نسبتی را با تفکر ما-انقلابی اسلامی-دارد؟ انقلاب اسلامی درطی مسیر خود ناگزیراز تکنوکراسی بوده واست؟آیامی توان به تکنوکراسی اسلامی قائل بود؟

تقابل گفتمان انقلاب اسلامی وتکنوکراتیسم

حسین پائین محلی

تکنوکراسی چیست؟چه نسبتی را با تفکر ما-انقلابی اسلامی-دارد؟ انقلاب اسلامی درطی مسیر خود ناگزیراز تکنوکراسی بوده واست؟آیامی توان به تکنوکراسی اسلامی قائل بود؟چه نسبتی بین آرمان های انقلاب اسلامی با مدیریت تکنوکراتها وجود دارد؟چه رابطه ای بین مدیریت علمی با مدیریت دینی وجود دارد ونهایت اینکه چه باید کرد؟

انقلاب اسلامی چنانچه از عنوان وظاهر ان برمی اید یک انقلاب از جنس اسلامی بود که درصدد دفاع از هویت تاریخی وباز سازی فرهنگ پویای ایرانی دربرابر غربزدگی بود لذاانقلاب مادرذات خود امری است که درصدد تسخیرعالم وجهت دادن به آن شکل گرفته واز این منظربود که امام فرمود :مااین انقلاب را به جهان صادر می کنیم.انقلاب های کنونی دربستر فرهنگی اومانیستی شکل گرفته اند لذا پس از انقلاب سازوکارهای مدرن وسیستم بوروکراسی غربی انهارامدیریت کرد وتفکرانقلاب را قالبی کرد ووبا قالب سازی انقلاب حرکت عظیم انقلاب را عقیم نمود.ونهایتا درمسیر مدرنیته قرارداد چنانکه انقلاب مصر به معاهده کمپ دیوید ختم شد وملت مصر پس از سه دهه جهت احیای آرمانهایشان به انقلاب برخواستند.

انقلاب ما با الگو برداری از نهضت امام حسین ومبتنی برجهان بینی الهی غایتی را درنظر دارد که درمدرنیته نه تنها قابل تصوروتصویر نیست بلکه مورد تصدیق هم نمی باشد چراکه درتقابل با تاریخ تجدد قرار دارد وآن گذار از وضعیت موجود به وضعیت موعود است.به عبارتی انقلاب اسلامی آغاز گر "خود آگاهی انسان معاصر "دربرابر تمدن غربی است که خودرا کدخدای جهان جهانی شده قلمداد می کند ودرصدد یکسان سازی عالم با سازوکارهای فرهنگی ورسانه ای خویش است.

با این نگاه انقلاب اسلامی نه تنها سر آغاز بیداری اسلامی است بلکه منشائ تحول جهانی وایجادکننده بیداری انسان نیز خواهد بود.انقلاب اسلامی اگرچه درعالم جدید رخ داد ودرجغرافیای سیاسی غرب به وقوع پیوست امابراساس سازوکارهای مدرن شکل نگرفت بلکه مبناوغایت خود رادارد وطبیعتا درسیراز مقصد به مقصود "روش "خودرانیز تبیین وارایه خواهد کرد اما به دلیل جوان بودن این تمدن باید به ان فرصت داد تا "ظرفیت های موجود در وجود قوم ایرانی "را عیان کند.هابرماس دردفاع از تمدن غربی با وجود آگاهی از انسداد عقلانیت ابزاری وبن بست تفکر تکنیک مجددا از طرح "مدرنیته ناتمام"پس از 500 سال صحبت می کند!پس ما نیز بی راه نیستیم وبی راه نمی گوییم اگر از فرصت جهت بروز وظهور پتانسیل های تاریخی فرهنگی اسلامی صحبت می کنیم نه اینکه تن به "روش های غربی"بسپاریم وانقلاب را چون انقلاب های دیگر دچار ترمیدور کنیم.

بی شک جهان مدرن یک "کلی"است که برای خود یک جهان بینی که اجزائ ان متعلق به آن جهان بینی هستندوروح واحدی داردوما نباید فریب ابزارهای مدرن را بخوریم .تکنوکراسی چنانکه از عنوان ان پیداست حکومت بلامنازع تکنیک است وماهیت تکنیک "ماهیت زدایی از چیزها"است که تصرف کننده وتسلط گراست.تکنیک تمامیت خواه است وروحش سیطره خواهی برتمام شئون را می طلبدونمونه بارز ان را می توان درفیلمهایی چون ترمیناتور دید که درسینمای آخرالزمان تکنولوژیکی خودرامعرفی می کند.

تکنیک امروز درجهان "ولایت "دارد وولایت چراکه "عقلانیت ابزاری" که تمدن جدید را زائیده وخود نیز فرزند آن محسوب می شوددرتکنیک جلوه گراست.عقلانیت ابزاری که وبر ان را عامل به وجود آورنده سیستم بوروکراسی می دانست وریشه ان را درتمدن غربی باز جسته بود که منجر به شکل گیری "سرمایه داری"شده.وبر خود پیش بینی کرد روزگاری فرا خواهد رسید که بشر درقفس اهنین بوروکراسی گرفتار شود.و"عقلانیت ابزاری "زندگی را برای بشر تبدیل به جهنم می کند واین به ذات عقلانیت ابزاری باز می گردد که انسان را نه موجود الهی بلکه انسان را حیوانی باهوش تر از بقیه حیوانات قلمداد می کند که در"رقابت طبیعی" باید غلبه پیداکند ودرعرصه انسانی نیز انسان باهوش تر باقی می ماند وضعیف تر حذف می شود!اراده معطوف به قدرت ذات تفکر تکنیکی است که عالم متجدد را راه می برد چراکه درفرهنگ اومانیستی سکولار غربی مبنای همه چیز زده می شود واین تکنوکراسی تنها درخدمت قدرت است برای به وجود آوردن قدرت بیشتر واین "دور"تابی نهایت ادامه دارد!تکنوکراسی هدفی جز انباشت سرمایه برای دولت ندارد لذا دولت تکنوکرات دولتی است ضد انقلابی وضد اسلامی که مخالف هرنوع آرمان وایده آل خواهد بود که قابل کارکرد به معنای "پرگماتیستی"وسرمایه داری کلمه"نباشد!

تکنوکراسی ابزار نظام سرمایه داری است درعرصه کلان جامعه که دردولت با سیستم اداری تلاش دارد ظرفیت های مادی جامعه را تبدیل به "سود" یا" پول" کندلذا درتفکر تکنوکرات همه چیز ذیل پشرفت –به معنای تکاملی مورد نظر کنت-تعریف می شود واولویت پیدامی کند.از انجاکه درتفکر مدرن غایتی وجود ندارد تفکرتکنوکراسی به نفی آرمان برای یک انقلابی منجر می شود وپایان مسیر چیزی نیست جز نیست انگاری معرفتی وسودگرایی برای فرد تکنوکرات!لذا مفهوم "تکنوکرات اسلامی یا انقلابی"کلمه ومفهومی متناقض است که قابل جمع نیستند وهرکلمه بار ارزشی خودرا درفرهنگ زبانی خود دارداگرچه درکوتاه مدت یک تکنوکرات مدیریت امور اجرایی جامعه ایرانی واسلامی را به دست بیاورد اما چنانکه اشاره کردیم به تقلیل آرمان های انقلاب وسپس به نفی ان به بهانه های اشاره شده می پردازدچون درتکنوکراسی هدف "سود"،قدرت"ونتیجه پراگماتیستی" اصالت دارد لذا نه آرمانهای انقلاب با مدیریت تکنوکراسی قابل تحقق است نه تکنوکراسی دغدغه آرمانی دارد زیرا اگر "آرمان های تاریخی قومی "دربرهه ای یا درنتیجه انچه تکنوکرات به دنبال ان هست خللی ایجادکند "مدیریت پرگماتیستی تکنوکرات"آن را بر نمی تابد وگفتمان "مقاومت" را به "سازش"تبدیل خواهد کرد .

مصداق بارز انقلابیون تکنوکراتی که انقلاب را دررفتار مدیریتی خود به مسلخ سازش وتوسعه بردند از قبل وبعد از انقلاب درکسانی چون بختیار، مهدی بازرگان ،بنی صدر موسوی،هاشمی وخاتمی می توان دنبال نمود. بختیار عضو جبهه ملی بود ووقتی دید انقلاب هزینه دارد نخست وزیری درحکومت پهلوی را پذیرفت!بازرگان قبل از انقلاب ودر بحبحه انقلاب درلوشاتونزد امام رفت واز هزینه انقلاب حرف زد واینکه شاه شرایط امام راپذیرفته ومردم خسته شدند!امام درپاسخ به بازرگان فرمود دیگر شاه کاره ای نیست ومردم هم خسته نشدند من وشما پیر شدیم!بعد از انقلاب هم که امت اسلامی شعار "نه شرقی،نه غربی،جمهوری اسلامی"را سرمی دادندوامام آمریکا را شیطان بزرگ نامید بازرگان به جای سیاست انقلابی به سیاست "پلکانی"تاکید داشت ولیبرال ها وجبهه ملی باتسخیرلانه جاسوسی وحکم قصاص به واسطه خلاف حقوق بشر بودن مخالفت کردندودرخیابان به تظاهرات پرداختند که امام فرمود اینها مرتد هستند ومن نمی دانستم که اینها باحکم خدامخالفند!من متاسفم از اینکه علم غیب نمی دانم...انا لله وانا الیه راجعون."درزمان جنگ که صدام با حمایت بی دریغ غرب وشرق تمامیت ارضی مارامورد تجاوز قرارداده بود بنی صدر به اتکا یک قانون درجنگ های کلاسیک از واگذاری زمین به دشمن برای گرفتن زمان حرف می زد وبا پیشروی دشمن هیچ مخالفتی نمی کرد!

دردوران دفاع مقدس امام فرمود راه قدس از کربلا می گذرد وشعار ما "جنگ،جنگ تاپیروزی"بود ولی میر حسین موسوی با تحمیل صلح به امام ونوشاندن جام زهر تفکر جهادی را قیچی کرد تا جامعه ایرانی دردوران سازندگی تن به گزاره های مدرن وتوسعه بدهند وعملا انقلاب می رفت تا با سپردن خویش به تکنوکرات ها طومارش درهم پیچیده شود.

امام دربرابر کلید واژگان غربی- دموکراسی،حقوق بشر،جامعه مدنی ،وبرابری سوسیالیستی- چندکلید واژه تمدنی آوردند- سیستم امت امامت،مستضعف مستکبروعدالت- هاشمی که خود قبل از دوران ریاست جمهوری از منتقدان نظام سرمایه داری وسرمایه سالاری غربی بود به بهانه جذب سرمایه خارجی وحضور جهان وتعامل با دیگران درعرصه دیپلماسی به قلب این کلید واژگان پرداخت وکلید واژگانی را اورد- به جای امت امامت رهبر ملت ،به جای مستضعف مستکبر قشر آسیب دیده وابر قدرت،به جای عدالت توسعه!-که مارا از جنس مدرن مدرن می کرد وباعث کند شدن حرکت انقلاب ونهایتا استحاله انقلاب در نظم نوین جهانی می شد.هاشمی تکنوکراسی را درسطح کلان کشور نهادینه کرد وتوسعه اول مادر جریان سازی تکنوکراسی درایران قلمداد می شد.

خاتمی با سیاست تنش زدایی درعرصه بین المللی به دنبال مشروعیت گرفتن از غرب به قیمت تعدیل دراهداف انقلاب اسلامی برآمددرداخل نیز با ترویج اندیشه های مدرن چون جامعه مدنی به دنبال عرفی کردن حکومت وحرکت به سمت سکولاریزم بود.

انقلاب اسلامی اگر چه درطی مسیر خود ناگزیر وناگریز از تکنوکراسی بوده اما این به معنی "بی روشی"ما نبود چراکه ازسویی غربزدگی درکشور ما ریشه تاریخی دارد که به تحمیل مبانی معرفتی خود به ما پرداخته بود واز سویی ضرورت تاریخی مارابه تبعیت از متدولوژی غربی واداشته بود که گذشت زمان هم برای ما "روش"را به ارمغان اورد وهم درکنار این رویش شاهد ریزش نیروهای التقاطی باشیم تا انقلاب "جانی"دوباره بگیرد وبار اضافی خودرادرایستگاه جدید خالی نماید.ذات تفکر تکنیکی با تفکر انقلابی واسلامی نه تنها قابل سازش نیست بلکه درتقابل است واین دودرمقام دوالترناتیواز دونقطه نظر تمدنی –تفکر تکنیکی درپارادایم غربی وتکفراسلامی درپارادایم شرق-درصدد تسخیر یکدیگرند چراکه مبانی وغایت متضاد دارند.

هالیوودیسم مثال خوبی از ماهیت تفکر تکنیکی است که امروز درسینما تمامیت یافته.سینمای اخرالزمان با گرایش تکنولوژیکی –تعبیراز دکتر مجید شاه حسینی است-بیان گر این است که تفکر تکنیکی برای این جهان غایتی غیراز خودش قائل نیست ومبنای الهی نیز برای هستی درنظر ندارد بلکه حیات انسان را به حیات ارگانیستی –حیوانی –خلاصه می کند ونجات را نه امر دینی ومساوی رستگاری بلکه امری قلمداد میکند که به فرار از مرگ به عنوان پدیده ای شوم می نگرد که باید به استمرار حیات انسان درمبارزه با مرگ بپردازد ومصداق بارز این ادعا فیلمهایی چون سرآغاز،ماتریکس و2012می باشد که نجات دهندگان بشر نه پیامبران بلکه تکنسین کامپیوتر –یک تکنوکرات!-هست که بشررا نجات می دهد!از چه؟از مرگ!برای چه؟برای زندگی!دراین فیلمها که نماینده سینمای اخرالزمان تکنولوژیکی هستند اصالت با مهندسان وفن سالارانی داده می شود که ارزوی سپردن سرنوشت مردم دردست این "مدیران علمی "روزگاری درکتب سن سیمون وآگوست کنت شده بودواین جامعه شناسان فرانسوی خود از بانیان مهندسان اجتماعی بودند که هرنوع دین اندیشی ومتافیزیک اندیشی را نفی می کردند ومسیر تاریخ را تنها درپیشرفت-از نوع تکاملی وتک خطی – وتنهابا سپردن به تکنوکرات ها می دیدند!

جان کلام این که تکنوکراسی انقلاب را از مسیر اصلی خود منحرف می کند وانقلاب اسلامی را ذیل مدرنیته تعریف می نماید ومارادربرابر غرب خلع سلاح میکند چنانکه دربرهه های حساس انقلاب ،تکنوکرات ها تصمیمات غیرانقلابی گرفتند وما با تجدید مدیریت انقلابی وتاکید برگفتمان انقلاب وایستادگی ومقاومت قطار انقلاب را درریلش قراردهیم تاباسرعت درخوروشایسته سرنوشت انقلاب را به سمت وسویی که امام وعده اش را داده بودند حرکت کند تا با تغییر دروضعیت موجود بشررا از شر تفکر تکنیکی تبری یابد ورابطه ها نه براساس تفکر عددی و"کمی اندیشی"که حاصلی جز "سرمایه سالاری "ندارد بلکه براساس نسبت معنوی وفطری باشد تابه وضعیت موعود تولی جوید ودراین وضعیت تاریخی تنهاکسی که میتواند به نحو احسن قطار مدیریت اجرایی را درریل سیاستهای کلان حرکت دهد آیت ا...رئیسی است که امیدواریم این امر تحقق یابد.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار