آرزوی طلبه گرگانی که به واقعیت پیوست/ محبتهای وصفنشدنی یک ملت
سال اول که رفتم به پیادهروی اربعین بسیار هیجان داشتم زیرا آروزی دیرینهام بود که داشت به واقعیت میپیوست.
به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از فارس، احمدآقا عبداللهی طلبهای اهل گرگان وقتی از او خواستم خاطرهای از پیادهروی اربعین برایم تعریف کند گفت: کودکان در آغوش مادران در مجالس عزای امام حسین علیه السلام بزرگ میشوند و از همان کودکی عشق امام حسین (ع) در وجودشان شروع به رشد میکند و این عشق به جانشان آمیخته میشود و مادرانی که در دامانشان کودکانی پرورش میدهند که آمادهسازی حکومت عدل الهی به دست آنهاست اینها همه از شکوه عاشوراست و عشقی که تبلور آن در پیادهروی اربعین است.
احمدآقا گفت: سال اول که رفتم به پیادهروی اربعین بسیار هیجان داشتم زیرا آروزی دیرینهام بود که داشت به واقعیت میپیوست.
احمدآقا عبداللهی طلبه اهل گرگان
در راه اشخاصی را میدیدیم که با وجود نقص عضو آن هم از ناحیه پا اما با تمام توان وقدرت و با عشق این مسیر را طی میکردند و ما بادیدن این اشخاص بهخصوص کودکان و دختران و پسران خردسال و نوجوان حیرتزده میشدیم که این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست.
سفرم را با گروهی آغاز کردم و در مسیر پیادهروی عشق را به معنای واقعی در عشق به امام حسین علیه السلام دیدم زیرا با چشمان خود دیدم که مرد و زن پیر و جوان چگونه با تمام وجود مسیر طولانی را میپیمودند گویا نیروی عجیبی در درون همه بود که متصل به منبعی قویتر همگان را به سمت مقصد پیش میبرد در طول مسیر عاشقانی را دیدم که مشغول خدمترسانی به زوار حسین بن علی علیه السلام بودند گویا هر کدام گرهای از زندگی خودرا به دست او گشوده دیدهاند.
هیچ چیز برای رسیدن به مقصد کم نبود همه چیز کاملا فراهم از منزل عراقیهای عاشق امام حسین علیه السلام برای استراحت زوار گرفته تا آب و غذا، خیلی عجیب است این همه عشق انسانها نسبت به یکدیگر بهخاطر معشوقی واحد که همه را به هم متصل کرده و محبتی وصفنشدنی در وجودشان شعله افکنده است مدینه فاضله را به چشم میتوان دید.
شب بود خیلی خسته بودیم و جمع تصمیم گرفتیم ابتدا به مکانی بر ای استراحت برویم و بعد به زیارت.
متوجه شدیم و یکی از اعضای گروه با فرد عراقی که تقاضا دارد ما به منزلشان برویم در حال گفتگو است و بزرگتری که در جمع ما بود پذیرفت و ما رفتیم تعجب کردم از احترام وصفنشدنی که برای زائران اباعبدالله الحسین علیه السلام قائل میشدند و جالب بود که هرآنچه طلب میکردیم میگفتند «علی عین» و این عمل را مانند زیارت امام حسین علیه السلام با اهمیت میدانستند و خود را در برابر زائران آن حضرت ذلیل میکردند.
من که مقداری میتوانستم عربی صحبت کنم کنار آن صاحبخانه نشستم و متوجه عکسی روی دیوار شدم از او پرسیدم این شخص کیست؟ گفت «برادرم است در زمان جنگ ایران و عراق، دولت صدام اصرار میکردند جوانان برای جنگ با ایران بروند اما برادر من سرپیچی کرد و گفت نمیتوانم با برادارن مسلمان و شیعه خودم در ایران که عاشق امام حسین علیه السلام هستند بجنگم و دولت صدام او را کشتند»، قلبم بسیار متاثر شد و در دل گفتم الان که سالهاست از واقعه عاشورا میگذرد اما هنوز یاران امام حسین علیه السلام به خاطر دفاع از آرمانهای او و حق شهید میشوند و گمنام هستند و این است فلسفه قیام امام حسین علیه السلام که دلهای مومنان را به حق آگاه میکند.
ارسال نظر