تا ماه‌ها مشکلات جدی داشتم و حتی این مشکلات در زندگی شخصی‌ام‌ تاثیرگذار بود و هیچ‌گاه به دنبال ثبت این آسیب و گرفتن مزایا نبودم زیرا من با خدای خود پیمان بسته بودم و برای دفاع از میهنم به جبهه اعزام شدم.

روایت بانوی جانباز گلستانی که هم‌پای رزمندگان به ایثارگری پرداخت

به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از فارس از گرگان، یکی از عرصه‌هایی که زنان نقش خوبی را در آن ایفا کردند حضور در دوران دفاع مقدس بود.

با شروع جنگ تحمیلی زنان به عنوان بخش قابل توجهی از جمعیت کشور وظیفه خود را برای حفظ میهن در برابر تجاوز و حمله دشمن به نحو مطلوب انجام دادند.

زنان در آن دوران سربازان گمنامی بودند که بار سنگین تدارکات جبهه جنگ را عهده‌دار شده و حتی در شرایط خاص در کنار مردان در مناطق جنگی حضور یافته و رودروی دشمن جنگیدند و در این هشت سال ۵۰۰ نفر از آنها شربت شهادت نوشیدند.

خبرنگار خبرگزاری فارس استان گلستان گفت‌وگویی با سرکار خانم «فریده محمدیون» یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از استان گلستان انجام داده که با هم می‌خوانیم.
سرکار خانم «فریده محمدیون» یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس

درباره خود و فعالیت‌هایی که  قبل از انقلاب داشتید توضیحاتی دهید:
محمدیون: «فریده محمدیون» هستم متولد ۱۳۴۰ در گنبدکاووس یکی دو سال قبل از انقلاب با دوستان خود که آنها دانشجو مهندسی بودند فعالیت‌های انقلابی به صورت مخفیانه داشتیم و بدون اطلاع خانواده‌هایمان با سختی فراوان اعلامیه‌ها، پوسترها و کتاب‌های امام خمینی (ره) را به دست آورده و بعد از مطالعه به دیگر دوستان علاقمند می‌رساندیم.

خاطرم‌ هست سال سوم نظری بودم دبیر جامعه‌شناسی ما آقای رنجبر مرد خوش‌فکر و انقلابی بود و در کلاس درس با توجه به روانشناسی خوبی که داشت بچه‌های انقلابی را برای تظاهرات و رساندن اعلامیه امام راحل کمک می‌کرد.

در آن زمان و با جسارت تمام بنده انشایی با موضوع امپرالیزم شرق و غرب و غارت سوخت و انرژی ایران توسط آنها نوشتم و در کلاس خواندم که اعتراض همه حتی دانش‌آموزان را برانگیخت.

بنده در آن زمان در برابر اعتراضات کلاس را به تعطیلی می‌کشاندم و در مدرسه به عنوان یک دانش‌آموز پرسر و صدا و شلوغ معروف بودم، خلاصه تمام این سختی‌ها و مبارزات نتیجه داد و انقلاب اسلامی ما به پیروزی رسید خاطرم هست در آن روز چقدر بنده و دوستان انقلابی‌ام خوشحال بودیم.

در مورد فعالیت‌های بعد از انقلاب خود توضیح دهید؟
محمدیون: بعد از پیروزی انقلاب نخستین اقدام مهم و مثبت ما راه‌اندازی انجمن اسلامی دانش‌آموزی بود که در همان دبیرستانی که تحصیل می‌کردم کتابخانه‌ای را با مجموعه کتاب‌های تالیف شده توسط شهید مطهری، شهید بهشتی و امام خمینی (ره) راه‌اندازی کردیم.

در آن زمان دو سال پاسدار رسمی بود و فعالیت‌های گوناگونی در مدارس مختلف در زمینه انقلاب انجام می‌دادم، بعد از اخذ دیپلم توانستم وارد آموزش و پرورش بشوم و به فعالیت‌های انقلابی خود در کنار فعالیت‌های آموزشی و پرورشی ادامه دادم.
سرکار خانم «فریده محمدیون» یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس

چطور شد تصمیم گرفتید  به جبهه اعزام شوید؟
محمدیون: تقریبا ۹ ماه از جنگ گذشته بود و ما فعالیت‌هایی در پشت جبهه شامل تهیه موادغذایی و بسته‌بندی کردن آن و غیره داشتیم. در آن زمان از طریق رسانه‌ها و مرحوم «حجت‌الاسلام عمادی» و مرحوم «حجت‌الاسلام ابراهیمی» از نیروهای انقلابی متوجه شدیم به نیروی خانم هم در جبهه نیاز است و تلاش کردیم تا از شهرستان گنبدکاووس به همراه سرکار خانم «عرب‌نژاد» و یک خانم دیگر به جبهه‌ها اعزام شویم.

در آن زمان تعصبات خاصی وجود داشت و خانواده‌ها اجازه نمی‌دادند دختر جوان مجرد شب را در منزل فامیل سپری کند تا برسد که اجازه بدهند به جبهه برود به ویژه در شهرستان گنبدکاووس که آن زمان کوچک‌ بود و فرهنگ‌ها متفاوت از زمان کنونی بود.

خلاصه با رایزنی‌های فراوان قرار شد سه خانم با آمبولانس هلال احمر به جبهه اعزام شوند، در میان راه شهید قهرمانی که در جنگ مسئولیت فرمانده منطقه جنگی را عهده‌دار شد همسفر ما بودند و مانند خانواده و خواهر خود از ما محافظت می‌کردند.

در‌ مسیر رفتن به «اسلام‌آباد غرب» در هر جایی که برای استراحت و نماز توقف می‌کردیم مردم با تعجب به ما خانم‌ها نگاه می‌کردند  و آن زمان ما توجهی به این نگاه‌ها نداشته و فقط به کمک در جبهه فکر می‌کردیم.

در بیمارستان ولی عصر (عج ) مستقر شدیم تا بتوانیم در درمان مجروحین جنگی به عنوان «پرستار» به کادر درمان کمک کنیم.

خاطرات تلخ و شیرین زیادی از آن زمان دارم که واقعا برخی از آنها در ذهنم حک شده و هنوز بنده را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

از خاطرات آن زمان برای خوانندگان صحبت کنید:
محمدیون: یک شب در یکی از عملیات‌ها رزمنده جوانی را به بیمارستان منتقل کردند که از ناحیه سر به شدت مجروح شده بود و قسمتی از سرش شکافته بود، حال عمومی این رزمنده خوب نبود و ساعت‌ها تحت عمل جراحی قرار گرفت و برای درمان تکمیلی به کنار اتاق بنده منتقل شد.

این رزمنده که اسمش «مجید» بود به محض اینکه به هوش آمد و توانست از جای خود بلند شود، دیدم در سالن بیمارستان از خانم‌ها و آقایان سوال می‌کند. وقتی نزدیک رفتم دیدم با وجود اینکه هنوز حال عمومی‌اش مساعد نیست به دنبال رادیو بوده و بعد از پیدا کردن رادیو در حال گوش کردن به اخبار بود‌ که ببیند آیا  رزمندگان در عملیات پیروز شدند؟

این حرکت رزمنده مرا خیلی تحت تاثیر قرار داد و متوجه شدم رزمندگان به فکر جان خود نیستند و برای دفاع از میهن حاضر هستند جان خود را‌ مخلصانه فدا کنند.

متوجه شدیم در زمان‌ جبهه به پا و کمرتان آسیب وارد شده و همین باعث شده که نتوانید دوباره در جبهه حضور پیدا کنید، در اینباره توضیح دهید؟
محمدیون: بیش از دو ماه بود در جبهه و در بیمارستان به مجروحین کمک می‌کردم در یکی از روزها بعد از عملیات مجروحی وارد بیمارستان ما شد که وضعیتش بسیار نامساعد بود و با توجه به کمبود امکانات بیمارستان «اسلام‌آباد غرب» قرار شد این مجروح سریع به بیمارستانی در ایلام منتقل شود. بنده در قسمت مجروحین آمبولانس و به عنوان پرستار این مجروح را همراهی می‌کردم.

دشمن‌ به محض اینکه متوجه آمبولانس شد آتش شدید خود را به سمت ما سراریز کرد، راننده برای اینکه در آن جاده کوهستانی بتواند از زیر آتش دشمن سالم رد شود باید به صورت زیگزاگی حرکت می‌کرد.

در بین راه و در همین مسیر کوهستانی و پرخطر یک باره با حرکت شدید آمبولانس پرت شدم و کپسول اکسیژن با شدت تمام به کمر و پا اصابت کرد و آسیب شدیدی دیدم که هنوز آثارش باقیمانده است.

هیچ اقدامی برای ثبت مجروحیت خود نکردید؟
محمدیون: تا ماه‌ها مشکلات جدی داشتم و حتی این مشکلات در زندگی شخصی‌ام‌ تاثیرگذار بود و هیچ‌گاه به دنبال ثبت این آسیب و گرفتن مزایا نبودم زیرا من با خدای خود پیمان بسته بودم و برای دفاع از میهنم به جبهه اعزام شدم.
کتاب به نام «جبهه عشق» سرکار خانم «فریده محمدیون» یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس
کتاب به نام «جبهه عشق» سرکار خانم «فریده محمدیون» یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس

کتابی هم از شما توسط حفظ آثار و نشر دفاع مقدس به چاپ رسیده، در این باره توضیح دهید؟
محمدیون: از طرف حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس مصاحبه‌ای انجام شد و در این مصاحبه خاطرات بنده در زمان جنگ مرور شد که در قالب کتابی به نام «جبهه عشق» به رشته تحریر در آمده که جا دارد از دست‌اندرکاران این‌ مجموعه تشکر و قدردانی کنم.

به عنوان یک رزمنده خانم چه صحبتی با مردم شریف دارید؟
محمدیون: در آن زمان جنگ‌ ما با دشمن جنگ فیزیکی بود و همه مردم عزیز دوش به دوش یکدیگر در حد توان خود تلاش کردند و سر تسلیم در برابر ظلم و دشمن فرود نیاوردند‌، امروز ما با جنگ نرم مواجه هستیم و دشمنان و معاندین در فضاهای مجازی اقدام به فعالیت‌هایی می‌کنند که مخرب‌تر از صدها جنگ فیزیکی است.

دختران، جوانان و مردم عزیز ما باید در اخبار و کلیپ‌هایی که در فضای مجازی منتشر می‌شود دقت و هوشیاری لازم را داشته باشند و تا اطمینان از صحت یا سقم آن، ابتدا خود باور نکرده و سپس آن را نشر ندهند.

در هشت سال دفاع مقدس عزیزانی بودند که با‌ وجود اخلاص در عمل شربت شهادت نصیب شان نشد تا سخنگوی خوب آن دوران برای نسل‌های بعدی باشند. معتقدم که باید رشادت‌ها، ایثارگری‌ها و شهادت‌های رزمندگان اسلام به درستی به نسل جوان منتقل شود تا ما در‌ جامعه خود افرادی مانند «شهید حججی» و حتی «علی لندی‌ها» را تربیت و پرورش دهیم.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار